«پشنگ کامکار» را میتوان یکی از تاثیرگذارترین موزیسینهای دهههای اخیرِ ایران دانست و در عینِ حال بیهیاهوترینشان. او یکی از بنیانگذارانِ گروه «شیدا»ست که البته کمتر کسی دربارهی این موضوع حرف میزند. او سالها قبل، در «به یاد عارف» -با آهنگسازی محمدرضا لطفی و آواز محمدرضا شجریان- نخستین تکنوازی خود را ارایه داد و به دنبال آن کارهای دیگری مثل چاوش ۶ و همچنین سهگاه جشن طوس را باهمین گروه اجرا کرد. بعد از تعطیلی گروه شیدا، پشنگ کامکار سرپرستی گروه را به عهده گرفت و دو آلبوم با خوانندگی صدیق تعریف (فراق و گلگشت) منتشر کرد؛ آثارِ بسیاری نیز در این سالها همراه با «کامکارها» منتشر کرد؛ این اما تنها بخشِ کوچکی از فعالیتهای «پشنگ کامکار» است؛ او در تمامِ این سالها ابداعاتِ بسیار روی سنتور کرده و از آن طرف وقتِ بسیاری روی آموزش موسیقی برای نسلهای متمادی گذاشته است؛ آلبومِ «بارانه»ی او که تکنوازیهایش با سازِ سنتور است؛ همچنان به عنوانِ یکی از مهمترین آثارِ تکنوازی خلقشده در این سالها به حساب میآید. او که از محضرِ بزرگانی چون حسن کامکار، هوشنگ کامکار، نورعلی خان برومند، دکتر داریوش صفوت، دکتر برکشلی، هرمز فرهت، دکتر تقی مسعودیه و سایر اساتید بهره برده است فعالیتهای بسیاری همراه با گروهِ خانوادگیشان برای معرفی موسیقی ایران در جهان انجام داده است؛ «پشنگ کامکار» اما حالا پس از سالها آلبومِ تکنوازی دیگری منتشر کرده است که همان، دلیلِ این گفتوگو با این آهنگساز متین شد.
او نامِ آلبومش را «بیگاهان» گذاشته است؛ نامی که دربارهاش چنین توضیح میدهد: ««گاه» به معنای «منطقه» است و «بیگاهان» یعنی آنکه موسیقیای که من در این اثر نواختهام، به هیچ سرزمین و منطقهای تعلق ندارد و میتواند مربوط به هر کجا باشد. این موسیقی ایرانی است؛ اما من به شکلی آن را ارایه دادهام که برای کسانی که چندان با موسیقی ردیف- دستگاهی آشنا نیستند هم مورد استفاده قرار گیرد؛ از آن طرف از ملودیهای مناطقِ دیگر نیز بهره بردهام؛ معمولا موسیقی ردیف-دستگاهی محدود به پایتختنشینان است، موسیقی آذری مربوط به مناطقِ ترکنشین؛ اما «بیگاهان» موسیقیای برآمده از تمامِ نقاطِ ایران است و حتی یک مخاطبِ غیرِ ایرانی هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند.»
«بی گاهان» شاملِ قطعاتی چون «کردی»، «موج»، «بداههنوازی در مایه دشتی لا»، «یورتمه و بداههنوازی» و «چهارمضراب دشتی» است؛ قطعات همگی فضایی آرام و دلنشین دارند و طی سال های ۹۴ تا ۹۶ توسط پسرش «سیاوش» ضبط و مسترینگ شدهاند. «پشنگ کامکار» دربارهی روندِ تولید این اثر میگوید: «این اثر بداههنوازی در دو قسمت است. بخشِ اول را در دستگاه چهارگاه نواختهام؛ البته این روزها تعابیرِ نادرستی دربارهی مفهومِ «بداهه» بیان میشود؛ بسیاری بداهه نمینوازند و چنین ادعایی دارند و بسیاری نیز گمان میکنند که بداههنوازی یعنی بیتفکر نواختن. نوازندهای در این امر موفق است که در مایهای که مناسبِ قطعه است و همچنین با حالوهوای لحظهاش، مناسبت دارد، بنوازد. یک نوازنده باید برای این موضوع آموزش دیده و تربیت شده باشد؛ کسی قدرتِ بداههنوازی دارد که آشنایی کامل با نغمه، جمله و ریتم داشته باشد و در عینِ حال خلاقیتِ کافی نیز داشته باشد. بر همین اساس من هم چهارچوبی در ذهنم داشتهام؛ اما جملات به صورتِ فیالبداهه اجرا شدهاند. قسمتِ دوم اثر در مایهی «دشتی» است. من این قطعات را چند ماه پیش در استودیوی پسرم نواختم و بعد از آن فکر کردم که ابتدا آنان را به گوش مردم برسانیم و بعد اگر تصمیم به برگزاری مراسمِ رونمایی گرفتیم؛ این کار را انجام دادیم؛ چون در این صورت آنان آثار را شنیدهاند و بهتر میتوانند دربارهی آن تصمیم بگیرند.»
این همان مفهومی است که «سودابه سالم» -آهنگساز- نیز به آن اشاره داشته و در جلدِ سیدی نیز آورده است: «یکی از مهمترین ویژگیهای ارائه موسیقی سنتی ایران و مشرق زمین، بداهه نوازی است. متاسفانه در این زمینه آثار اندکی با کیفیت خوب ارائه می گردد. در این اثر پشنگ کامکار روایت خویش را با استفاه از گنجینه موسیقی سنتی با شیوه نوازندگی مختص به خود ارائه داده است.»
«پشنگ کامکار» میگوید «بیگاهان» حس و حالِ همین روزهاست؛ همین روزهایی که میگذرد و انگار به کسی هم خوش نمیگذرد. البته در بررسی تمامی آثارِ «پشنگ» میتوان این ماجرا را مشاهده کرد؛ قطعاتِ او (چه باکلام و چه بیکلام) همیشه بازتابی از وضعیتِ جامعهای بوده است که در آن زندگی میکرده، از بارانه تا فراق و گلگشت. حالا هم میتوان این مساله را در «بیگاهان» مشاهده کرد: «سازی که در این اثر نواختهام، دقیقا حال و هوای امروزم است. میتواند تحتِ تاثیرِ مسایل اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی امروز باشد و دریافتی که من از این اتفاقات انجام میدهم. هنرمند همیشه از اجتماع الهام میگیرد و احساسش را در اثری که ارایه میدهد، منعکس میکند. ما سخنران نیستیم، بیانیه نمیدهیم و همه چیز را تنها با سازمان بیان میکنیم. تمام احساسات و درک و دریافتمان از وقایع را. من تمام این روزها را در این سیدی بیان کردهام و البته قضاوتِ آن با مخاطب است که چقدر توانستهام از پسِ آن برآیم.»
«پشنگ کامکار» چندان در ارایهی اثر پرکار نیست و جز فعالیتهایش با گروهِ خانوادگیشان، کمتر اثری منتشر میکند؛ هر چند که او چهار سالِ قبل نیز «شورم را» را به بازار عرضه کرد. سیزده قطعه از بداهه نوازیهایش را که در دو سیدی منتشر شده است. قطعههای این آلبوم در دستگاههای شور، ابوعطا، نوا و اصفهان بود؛ اما از آخرین اثرِ باکلامی که به انتشار درآورده، سالهاست که میگذرد؛ خودش میگوید: «یک آلبومِ باکلام با خوانندگی «سالار عقیلی» آمادهی انتشار دارم؛ اما فکر کردم که باتوجه به جریاناتِ اجتماعی کنونی، انتشارِ آن را به تعویق بیاندازیم. نام این اثر را «گذران جهان» گذاشتهام و امیدوارم که بعد از پایانِ محرم و صفر منتشرش کنم. اشعارِ این اثر نیز از باباطاهر و خیام است و آن را هم میتوانم بر اساسِ دیدگاهم به زندگی در این روزها بدانم. همانطور که میدانید، «خیام» در دوران اندوهزدهی سلجوقی زندگی میکرد؛ اما او در آن شرایط تلاش میکرد تا شاید باشد و مدام این مساله را گوشزد کند که باید لحظه را دریابی و به فکرِ گذشته و آینده نباشی. «خیام» گنجِ بزرگی است که شخصیتی چندوجهی در هنر دارد و با این وجود تمامی ابعادِ زندگی او شناخته شده نیست و میتوان توجه بیشتری به او داشت.»
او این اثر را به صورتِ تکنوازی ارایه داده است؛ اتفاقی که بدون شک کارِ دشواری برای یک نوازنده است؛ او میگوید: «معمولا قرارگرفتنِ یک ساز ریتمیک در کنارِ یک ساز ملودیک به نوازنده کمک میکند؛ یعنی اگر شما مضرابی را اشتباه نواختید یا گیری روی سیمها باشد تا تکنیک چندان قرص و محکم نباشد، آن سازِ ریتمیک آن را میپوشاند؛ اما وقتی خودت به تنهایی یک قطعه را اجرا میکنی؛ کار بسیار سخت میشود؛ حتی استادانِ قدیم هم کمتر این کار را کردهاند؛ تکنوازی درست مثلِ این است که خواننده بخواهد به تنهایی بخواند.»
اما آیا اصلا در این روزها کسی هست که اثری فاخر چون «بیگاهان» را گوش کند؟ او میگوید: «هنر همیشه مخاطبِ خاصِ خود را دارد و هنرِ واقعی اگرچه مخاطبانِ کمتری دارد؛ اما اینها اصیل و واقعی هستند.»
دیدگاهتان را بنویسید