در آخرين ماه هاي حيات غلامحسين سمندري قرار بود اثري با پنجه پرتوان اين نوازنده دوتار و با آهنگسازي كيوان ساكت درباره تربت حيدري ضبط شود اما برخي سخت گيري ها باعث شد هرگز اين كار به انجام نرسد.
كيوان ساكت در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني موسيقي ايران، ضمن بيان اين مطلب گفت: من آهنگي را به درخواست اداره فرهنگ و ارشاد خراسان با محوريت تربت حيدريه ساختم كه طبق توافقات انجام شده قرار بود استاد سمندري در آن دوتار نوازي كند و سالار عقيلي نيز كار خوانندگي آن را انجام بدهد.
اين آهنگساز در ادامه افزود: براي ساخت آن چند ماه وقت گذاشتم تا بهترين اثر ممكن را ارائه كنم. براي شعر اين كار نيز از سروده محمد خسروي شاعر فرهيخته و نامدار خطه خراسان بهره گرفتم؛ اما متاسفانه با وجود تمام اين تلاش ها، ايرادهاي برخي دوستان در شوراي شعر خرسان باعث شد تا زمان از دست برود و بالاخره ما با درگذشت استاد سمندري مواجه شويم.
وي همچنين تصريح كرد: سمندري از اساتيد بزرگ موسيقي ما بود كه پنجه بسيار كم نظيري داشت. اين در حالي بود كه زحمات بسياري براي ارائه يك اثر ماندگار در مورد تربت حيدريه كشيده شده بود و اگر تعلل برخي از دوستان ماه ها زمان ما را به هدر نداده بود مي توانستيم حداقل در روزهاي پاياني زندگي استاد سمندري دلش را با چنين كاري شاد كرده باشيم.
يادآور مي شود، غلامحسين سمندري كه اواسط اسفند ماه 90 دچار سكته مغزي شده بود روز سوم فرودين 91 و در حالي كه تنها ساعاتي از مرخص شدن او از بيمارستان سجاديه تربت جام مي گذشت دار فاني را وداع گفت.
اين دوتار نواز برجسته در سال 1311 در خانوادهای متوسط در باخرز تایباد متولد شد و بعدها نزد استادان بزرگ موسیقی خراسان به فعاليت پرداخت و همراه با رشد هنري، در جشنوارههای داخلی و بینالمللی حضور يافت و عنوان هايي را نيز به دست آورد. از جمله اين جشنواره ها مي توان به حضور او در جشنوارههای موسيقي آلمان، ایتالیا، فرانسه، یونان، لبنان، سوئیس و اتریش اشاره كرد.
مرحوم سمندری را با مقام معروف «سرو خرامان» و با آواز استاد ابراهیم شریفزاده میشناسند. «یهودی منوهین»، ویولونیست مشهور بينالمللي دربارهي او گفته است: حاضرم تمام افتخاراتم را بدهم، اما در عوض بتوانم پنجههای این مرد روستایی را داشته باشم.
آنچه بيش از هر تعريفي درباره اثرگذاري ساز او بر دل ها نقل شده به شعر مشهور اخوان ثالث درباره غلامحسين سمندري باز مي گردد كه در آن آورده بود« قربان زخمههای تو، خون پاش و نغمه ریز/ سبز پری است اینکه میزنی یا شتر خجو؟
تو با دو سیم، محشر کبری به پا کنی/ شش تار خویش من شکنم یا نه؟ هان بگو
از پنجه تو زخم جگر، خون دل چکان/ مضراب من برنجی و مومی است، سیم مو
تو زیر آب میبری و میدهی به دشت/ دارد شتر خجوی تو حکم شتر گلو
استاد بینظیر، حسین سمندری/ پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو؟»
دیدگاهتان را بنویسید