«علی ترابی» چند ماهی است که به عنوان مدیر کلِ دفتر موسیقی جایگزین «فرزاد طالبی» شده است. او سالها قبل نیز مدتی متصدی این پست بود و به عنوان مدیر انجمن موسیقی نیز فعالیت میکرد و فعالیتهایی نیز در جشنوارههای مختلف داشت. «ترابی» اما روزهای سختی در پیش دارد؛ همانطور که لابد مدیرانِ پیشیناش داشتند؛ مدیریت بر فضای پرچالش و همواره پرحاشیهی موسیقی با بودجهی اندکی که در اختیارِ این نهاد است، قطعا کار سادهای نیست. در این گفتوگو با او دربارهی تمام مسایلِ مربوط به موسیقی سخن گفتهایم. دربارهی جشنوارهی موسیقی فجر که گویا حالا چند سالی است اهالی موسیقی به آن حساستر شدهاند، دربارهی مجوزها و سیاستهایی که برای حمایت از موسیقی نواحی و سنتی دارد. او اما تاکید دارد که دفتر موسیقی وزارت ارشاد اندک اندک تلاش خواهد کرد تا از تصدیاش بر موسیقی بکاهد و آن را به خود هنرمندان واگذار کند. ترابی وعدهی حمایت از بخش خصوصی را نیز میدهد و سهولتِ جریانِ دریافتِ مجوزها. این اولین گفتوگوی ما با اوست و در حالی که آرزو داریم بعد از پایانِ دورانِ مدیریتش از چگونگی تحقق تمامی وعدههایش با او بگوییم:
- * معمولاً مدیران وقتی در منصبی قرار میگیرند، نیازمند فرصتی هستند تا خودشان را با شرایط منطبق کنند. شما البته پیش از این مدتی به عنوان سرپرست دفتر موسیقی و همچنین مدیر انجمن موسیقی فعالیت داشتهاید. برآیندتان از شرایط فعلی این دفتر چیست؟
همانطور که اشاره کردید، دفتر موسیقی برای من محیط غیرآشنایی نبوده و طبیعتاً در این سالها هم چندان از فضای موسیقی دور نبودهام؛ اما روزی که من از دفتر موسیقی رفتم، شرایط فرهنگی کشور نسبت به شرایط کنونی بسیار متفاوت بود و این مسأله تأثیرات خودش را در تمامی حوزهها گذاشته است. ابتدا باید از زحمات مدیران پیشین تشکر کنم که همهشان زحمات بسیاری کشیدند و هر کدام نکات برجستهی خودشان را دارند.
- * منظورتان آقایان میرزمانی، ارجمند و طالبی است؟ از نظر شما ویژگیهای هر کدام از این افراد چه بود؟
آقای «میرزمانی» با نجابت اخلاقیشان مؤثر بودند. آقای «ارجمند» با جسارت و ایدههایشان تأثیرگذار بودند و آقای طالبی با طمأنینه توانستند آرامش را به این دفتر بازگرداندند. این دوستان همه به نوبهی خودشان زحمت کشیدند و حالا چند صباحی نوبت من است.
- * اشاره کردید که از آن زمان تاکنون، تفاوتهای بسیاری در حوزهی فرهنگی رخ داده است. در این باره توضیح میدهید؟
روزی که من از دفتر موسیقی رفتم، اقبال به موسیقی سنتی و اصیل ما بسیار بیشتر بود. حتی از لحاظ کمی، تعداد کنسرتهای موسیقی اصیل -با فاصلهای اندک- از تعداد کنسرتهای پاپ بیشتر بود. در طول سالهای گذشته اما ذائقهها خیلی سهلپسندتر شد. این مسأله که به نظر میرسد تنها هم مختص ما نیست و روندی جهانی پیدا کرده و تنها معلول سیاستی خاص هم نیست، باعث شده تا نسبت تولید آلبومهای موسیقی و تکقطعهها در حوزهی موسیقی سنتی، کلاسیک و نواحی بسیار کمتر از موسیقیهای دیگر باشد. همانطور که در تمام دنیا غلبه بر موسیقیهای سبکتر است، این اتفاق در کشور ما هم رخ داده. در واقع میتوان گفت موسیقی عامهپسند خودش را تثبیت کرده و با افزایش سرمایهگذاری، بحث تجاری در آن بسیار پررنگتر شده است. هماکنون تعداد سالنها تغییری نکرده؛ اما تعداد رخدادهای موسیقی در حوزهی پاپ بسیار بیشتر شده است. علاوه بر آن، بحث «ستاره» یا به اصطلاح «سلبریتی» در حوزهی موسیقی پاپ بیش از قبل نمود پیدا کرده است.
- * خب این ماجرا معلول چه شرایطی است؟
بخشی از آن طبیعی است و اجتنابناپذیر و بخشی دیگر به علت عدم حمایت و توجه کافی به بخشهای دیگر. همین مسأله باعث شده تا بخشی از موسیقیهای غیرپاپ برای اینکه بتوانند روی پای خود بایستند، به کنسرت اتکا کنند و از آنجا که کنسرت در سالنهای کوچک جواب نمیدهد، باید به سالنهای بزرگ بروند. مسأله اینجا شکل میگیرد. موسیقی سنتی و نواحی مخاطبی به اندازهی سالنهای بزرگ ندارد و بنابراین فعالان آن عرصه ناگزیرند تا کار خود را به سلیقهی مخاطب پاپ نزدیک کنند. به همین خاطر است که اجرا در سالنهای بزرگ، پیشبردی برای موسیقی سنتی به وجود نیاورده و لزوماً مخاطبان زیاد در این کنسرتها به تغییر ذائقه و سلیقهی شنیداری مخاطبان منجر نشده است.
- * اینهمه چهره و ستاره در حوزهی موسیقی پاپ در این مدتزمان کوتاه چگونه شکل گرفته است؟ این سؤال را از این جهت میپرسم که به نظر میرسد این روند به خود فعالان موسیقی پاپ هم ضربه وارد و همهچیز را در آن غیرقابل پیشبینی کرده است.
ببینید امروز فعالیت در حوزهی موسیقی پاپ راحتتر شده؛ چون دنیا عوض شده و تجهیزات تغییر کرده است. طیف زیادی از هنرمندان جوان کار تولید میکنند و آثارشان به راحتی شنیده میشود. جالب اینکه این افراد خیلی هم منتظر نمیمانند که کارهایشان از مجاری رسمی منتشر شود.
- * این خوب است یا بد؟
معایب و محاسن خودش را دارد.
- * اما به گواه اهل فن، موسیقی پاپ ما هم در این سالها با یک سقوط کیفی همراه بوده است.
در این مورد با شما موافقم. اگر بخواهم در مورد سطح کارها -به خصوص در حوزهی شعر که قابل استنادتر است- صحبت کنم، میبینیم که روند رو به جلویی نداشتهایم. تعداد زیادی از ترانههایی که برای شورای شعر فرستاده میشود، به اندازهای سطحی است که اصلاً بحث کیفی در آن معنایی ندارد و بحث بر سر این است که چه تعداد غلط املایی و نگارشی در آن هست!
- * البته که ترانه یک معضل بزرگ در موسیقی امروز ایران است. اما آیا میتوان از آن انتظار قدرتمندی یک شعر کلاسیک را داشت؟
نمیتوان انتظارات فنی شعر را از ترانه داشت. چون گاهی بر اساس ملودی نوشته میشود. اما این نمیتواند باعث شود که هیچ ترتیب و آدابی در آن لحاظ نشود. مشکل این است که مجوز این آثار را از ارشاد میخواهند و ما روی لبهی یک تیغ هستیم. یعنی اگر مجوز صادر نشود، محکوم میشویم که جلوی آزادی هنری را گرفتهایم و اگر صادر کنیم، این معنا تلقی میشود که این مجوز، معنای زیباییشناختی هم دارد؛ که مطلقاً اینطور نیست. ما سالها است که در وزارت ارشاد از شاخصهای زیباییشناسی فاصله گرفتهایم.
- * چرا؟ آیا دستگاهی که مجوز میدهد نمیتواند روی کیفیت آثار تأثیرگذار باشد؟
ماهیت وظیفهی ما این اجازه را نمیدهد. ضمن اینکه تمام پیشرفتهای هنری در شکستن معیارهای گذشته رخ داده است. هیچ فکر کردهاید که اگر ما بخواهیم روی معیارهای سختگیرانه بایستیم، خروجی چه خواهد شد؟ این روزها شرایط کاملاً عوض شده و ما با توجه به شرایط باید تصمیماتی متفاوت بگیریم.
- * من ناگزیرم بار دیگر سؤالم را تکرار کنم. بههرحال ممیزی زمانی معنا پیدا میکند که روی کیفیت کار تأثیر بگذارد؛ وگرنه ممیزی شعر حافظ و سعدی چه معنایی دارد؟
ببینید در دورهای آلبومها بعد از انتشار، از لحاظ کیفی درجهبندی میشدند. این در تاریخ هنر بیسابقه است. تاریخ هنر مملو از کارهایی است که بعد از صد سال فهمیدهاند که چه شاهکاری بوده یا برعکس. شما با هیچ توان کارشناسی نمیتوانید سرنوشت زیباییشناسی یک اثر را تعیین کنید. کاملاً بدیهی است که این مسأله کار نادرستی است. ضمن آنکه حتی تعیین کیفیت صدای یک خواننده، نسبتی با آنچه در صحنه انجام میشود، نداشته و با تمام سختگیریها این مسائل وجود دارد. باید امکان برگزاری کنسرتهای بیشتری فراهم شود تا حق انتخاب بین رویدادهای مختلف وجود داشته باشد. هیچ کس نمیتواند ثابت کند که کاری قویتر است یا نه. اینها فرمولبندی مشخصی ندارد.
- * موسیقی سنتی این روزها وضعیت غمانگیزتری -لااقل به لحاظ مخاطب- دارد. آیا دفتر موسیقی تمهیدی برای جان گرفتن دوباره این موسیقی دارد؟
به نظر من این مسأله تنها محدود به ایران نیست. شما اگر به مهد موسیقی کلاسیک هم بروید، مشاهده میکنید که مخاطبان کنسرتهای کلاسیک، افراد میانسال یا مسن هستند و مخاطبان جوان در آن کمتر حضور دارند. به همین خاطر است که این روزها ارکستر سمفونیکهای دنیا کارهای سبکتری را هم اجرا میکنند. میخواهم بگویم این اتفاق در فرهنگ جهانی نیز رخ داده و خوب یا بد، جریانهای دولتی نمیتوانند دربارهی آن تصمیم بگیرند. با این وجود، دفتر موسیقی -که از توان اندکی به لحاظ سرمایهگذاری و اجرایی برخوردار است- باید توان خود را برای توسعهی این موسیقی صرف کرده و توجه به معیارهای اقتصادی، مارکتینگ یا رقابت با بخش خصوصی را کنار بگذارد؛ چون نه میتواند در آن بخش موفق شود و نه به صلاح موسیقی است. به بیان دیگر، وظیفهی دستگاههای فرهنگی این است که هر کجا که بخش خصوصی به دلایل محتلف از ورود به آن اجتناب میکند، ورود کرده و در جایی که بخش خصوصی فعال است و امتحان خود را پس داده، در حد نظارتی و تعریفشدهی قانونی وارد شود و سنگ جلوی پایشان نگذارد. برای ما حمایت از موسیقی نواحی و کلاسیک در اولویت است.
- * این حمایتها شامل چه چیزی است؟ مثلاً اگر قرار باشد فلان استاد در تالار وحدت به اجرای برنامه بپردازد، در هزینهی سالن یا اعطای مجوز تسهیلاتی قائل میشوید؟
خوشبختانه اساتید موسیقی ما در طول زندگیشان وارستهتر از این هستند که به دستگاههای دولتی نیاز داشته باشند و علاوه بر آن، مخاطبان خودشان را به اندازهای دارند که مشکلی از این جهت نداشته باشند؛ اگرچه به اندازهای که شایسته است، از مواهب هنرشان برخوردار نبودهاند. بودجهی بسیار اندکی در اختیار دفتر موسیقی است و ما در نظر داریم اگر قرار است حمایتی انجام شود، در این راستا باشد. گاهی در اعزام هنرمندان به خارج از کشور یا حضور هنرمندان خارجی در ایران دیده شده که از گروهها و سبکهایی حمایت شده که چندان نیازی به این مسأله نداشتهاند. ما باید به این گروهها کمک کنیم تا مسیرشان را بروند و مشکلی برایشان ایجاد نکنیم و از سوی دیگر، تمرکزمان را روی حمایت از موسیقی نواحی و اصیل بگذاریم.
- * مسألهی من بیشتر مسألهی مجوز است.
سالها است که موسیقی بیکلام دیگر برای بررسی به شورا نمیرود. با این حال، به گمان من موعد یک پوستاندازی برای دفتر موسیقی فرا رسیده و ما باید برای موسیقی جدی، خودمان کار را سهلتر کرده و اعتماد بیشتری به هنرمندان داشته باشیم. از دیگر سو، در حوزهی موسیقی جدی سعی خواهیم کرد تا نهتنها اساتید بلکه موسیقیدانانی که در حوزهی بدنه و میانی هستند، کارهایشان به تدریج به شورا نرود و با سهولت انجام شود و جز در حوزهی شعر، به تدریج نقش دفتر موسیقی را کمرنگ کنیم؛ بهخصوص اینکه بحث زیباییشناسی و معیارهای هنری چندان در جریان مجوز دخیل نیست.
- * موسیقی نواحی همواره یکی از چالشهای مهم دفتر موسیقی بوده است. ما از یک طرف با گستردگی بسیار در این حوزه مواجهیم و از سوی دیگر، با هنرمندانی که جزء آخرین راویان موسیقی مناطق خویش هستند و نیازمند حمایت. همین هم کار را دشوار میکند.
بخشی از این روند طبیعی است. وقتی عرضهای هست که تقاضایی برای آن وجود ندارد، حفظ کردن آن دشوار میشود؛ بهخصوص اینکه متأسفانه رسانههای فراگیر ما و شبکههای مجازی همه در خدمت ترویح موسیقیای هستند که نسبتی با موسیقی نواحی ندارد. سیاست ما حمایتی است اما تداوم حمایت برای همیشه هم غیرممکن است. البته ماجرا به این بدی مطلق هم نیست. من در جشنوارهی نواحی و جوان، جوانان و نوجوانانی را میبینم که در سنین پایین مشغول آموزش این موسیقی هستند و همین مسأله، مایهی امیدواری است. به جرات میتوانم بگویم که در آینده، در بسیاری از سازها اگر وضعمان بهتر نباشد، بدتر نخواهد بود. البته این نوازندگان بهطور قطع، جریانساز و تأثیرگذار نیستند و نمیتوانند ذائقهی عمومی جامعه و حتی منطقهی خودشان را عوض کنند. شاید عشق و علاقهی خاص در یک خانواده یا منطقه است که باعث میشود نوجوانانی به آموزش این سازها روی بیاورند.
مسأله اما کمی پیچیدهتر است؛ در موسیقی نواحی، جهانبینی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. تکنیک را میشود آموزش داد. این تفکرِ نهفته در این موسیقی است که این روزها دارد از دست میرود؛ کما اینکه برخی از این نوازندگان جوان با وجود آنکه تکنیک خوبی دارند، اما از هویت خودشان فاصله گرفتهاند و بدون آهنگساز خوب و داشتن پیشینهی فرهنگی، خواه ناخواه وارد گروههایی میشوند که نه شهری هستند و نه روستایی. در بهترین حالت، موسیقی نواحیِ شهری شده را اجرا میکنند.
- * دفتر موسیقی مدتی است که برای تکآهنگها مجوز صادر میکند و به سایتهای مجاز دستور داده که بدون مجوز امکان انتشار هیچ قطعهای را ندارند. با توجه به آنکه روند مجوز معمولاً روندی دشوار است، این سیاست ترغیبکننده و حمایتکنندهی رسانههای خارج از کشور نیست؟
اگر سهولت دسترسی به آن سایتها را با ضوابطی که باید رعایت کنیم مقایسه کنیم، میتوان اینطور تعبیر کرد؛ اما بههرحال ما در چارچوب یکسری قوانین فعالیت میکنیم. کسانی که تکقطعه منتشر میکنند، چشماندازشان اجرای صحنهای است و برای این کار باید مجوز بگیرند. البته من موافق نیستم که در این مسیر معطل شوند. خوشبختانه هماکنون در حوزهی شعر بهروز هستیم و در حوزهی موسیقی با حداقل سختگیری ممکن این کار انجام میشود.
- * واقعاً سختگیری اندک است؟
بله! به خصوص اینکه این امکان وجود دارد تا خود هنرمندان بهتنهایی و بدون عبور از مسیر شرکتها هم مجوز بگیرند و این کار را سادهتر کرده است. هر فرد حقیقی میتواند برای چند قطعه تقاضای مجوز کند. من خودم با بسیاری از آثاری که مجوز داده میشود، نمیتوانم ارتباط برقرار کنم؛ اما من تعیینکننده نیستم و معتقدم که بسیاری از کارها بهتدریج اصلاح میشوند و کسانی که موفقترند، باقی میمانند. با همهی اینها، یکسری خطقرمز وجود دارد که روی آنها بسیار جدی هستیم. چون عدم توجه به آن در حوزهی کلان، میتواند آسیبی به موسیقی جدی بزند که اصلاً قابل مقایسه با مزایایش نیست. ممکن است بیتوجهی حتی به فعالیتهای موزیسین تکنواز ما و سولیستی که در خانهاش کار میکند هم ضربه وارد کند و از سختگیریهای افراطی که ممکن است به وجود بیاید، لطمه میبیند.
- * مجوز برای تکقطعهها باقی میماند؟
حتماً.
- * و کسانی که مجوز نمیگیرند؟
خودتان میگویید مجوز نمیگیرند. این افراد ممکن است کار خودشان دچار مشکل شود. طبق مقررات ما، تمام اهالی موسیقی چه آنها که مجوز دریافت میکنند و چه آنها که نمیکنند، فعالیتهایشان باید در داخل کشور باشد. اگر این اتفاق رخ ندهد، مسائل بعدی به خودشان ارتباط دارد. بهخصوص اینکه دربارهی برخی مسائل، خارج از دفتر موسیقی تصمیمگیری میشود. به هر صورت، دستگاههای نظارتی روی شبکههای فارسیزبان ماهوارهای حساسیت دارند و خارج از دفتر موسیقی برای آن تصمیمگیری میشود.
- * خب شما توضیحاتی برای سهولت روند مجوز دادید؛ اما هنوز مسائلی وجود دارد مثل زمان که برخی با وجود مشکلات احتمالی، ترجیح میدهند به سمت گرفتن مجوز نروند.
یکی از اهدافمان این است که دخالت نیروی انسانی را کمتر کنیم. سامانهی جدیدی راه افتاد که دیگر نیاز به مراجعهی هنرمند به کتابخانهی ملی نیست. حتماً در ادامهی کار این سامانهها را افزایش میدهیم تا کسانی که در شهرستان هستند، از همان امکاناتی استفاده کنند که کسی که در نزدیکی دفتر موسیقی سکونت دارد. هدف ما این است که به تدریج به سمتی برویم که روی یکسری شوراها -که در زمان خودشان حتماً کارایی داشتهاند- بازنگری کنیم. شاید باید ترکیب شورا را عوض کنیم. خیلی کارها اصلاً نیاز به شورا رفتن ندارد. حتی در نظر داریم بخشی از بررسیها را به خارج از حوزه دولتی بسپاریم تا اعتماد بیشتری در صنف به وجود بیاید. قطعاً این قول را میتوانم بدهم که سرعت کار به شکل بسیار محسوس، بالا خواهد رفت.
- * دفتر موسیقی تصمیم ندارد در حوزهی کنسرتها وارد عمل شود؟ چرا مخاطب باید بلیت ۲۰۰ هزار تومانی بخرد و خواننده حتی قدرت ژوست خواندن هم نداشته باشد و سراسر فالش بخواند؟
خب من این سؤال شما را با سؤال جواب میدهم. کجای دنیا مجوز کیفی داده میشود؟ همهجا مکانیزم عرضه و تقاضای فرهنگی وجود دارد که درست است و اگر کسی بد میخواند و بلیت گران میفروشد، بازخوردش را میبیند و خودش را تصحیح میکند. ما عرضهی زیادی نداشتهایم و این باعث به همخوردن تعادل شده است. از نظر قانونی، دفتر موسیقی حق ورود به مسألهای چون قیمت بلیت را ندارد و در نهایت، باید سازمان تعزیرات و سازمان حمایت از مصرفکننده مکانیزمی در این خصوص تعریف کنند که آن هم کار بسیار سختی است. از سوی دیگر باید به تهیهکنندهها هم حق داد. شرکتی با یوروی ۴ هزار تومانی برای ده اجرا هنرمندی خارجی را به ایران دعوت کرده و حالا قیمت یورو دوبرابر شده است و چند استان هم اجازهی برگزاری کنسرت را نمیدهند. همه اینها مشکلاتی غیرقابل پیشبینی ایجاد میکند. کنسرتگزاران هم باید از ثباتی برخوردار باشند. جامعهی مخاطب هم باید اگر در کاری کیفیت نمیبیند، از آن استقبال نکند. اما در اینجا همهچیز در هالهای از تعارف است!
- * این روزها شایعاتی شنیده میشود که برخی شورای شعر را دور میزنند! این صحبتها تا چه حد صحت دارد؟
غیرممکن است! همهی کارها روی سامانه میرود و قابل کم و زیاد کردن نیست. برخی مدعیاند که بعضی آثار با اغماض بیشتری بررسی شده، من میگویم ممکن است. برخی میگویند عدهای کسانی را واسطه کردهاند تا راحتتر مجوز بگیرند، من میگویم ممکن است. این اتفاقات در حوزهی امور انسانی ممکن است؛ ولی اینکه کاری در شورای شعر نرود و مجوز بگیرد، هرگز امکانپذیر نیست.
- * آقای ترابی اساسنامهی جشنواره چه شد؟
من قبل از اینکه به دفتر موسیقی بیایم، در حوزهی مطالعات و برنامهریزی معاونت هنری فعال بودم و ما کارمان روی اساسنامه را بر اساس مأموریتی که به ما داده شده بود، از همانجا شروع کرده بودیم. اما من انتظار هیچ معجزهای از هیچ آییننامهای ندارم. اگر بهترین آییننامه را هم داشته باشیم اما مجریان متناسب با آن آییننامه نباشند، اتفاقی نخواهد افتاد و در وضعیت بدون آییننامه هم اگر خوب کار شود، به این معنا نیست که خروجی کار بد خواهد بود. اما این بدون شک یک نقص بزرگ است که جشنواره بعد از این همه مدت، یک آییننامه ندارد.
- * اما گویا جریان منتقدان به این آییننامه بسیار امیدوارند.
بله. من هم دیدهام خیلیها با امیدواری میگویند که اگر آییننامه اجرایی شود، فلان اتفاقات دیگر تکرار نخواهد شد. البته در این مسأله هم با یکدیگر اختلاف دارند. بههرحال فقط میخواهم بگویم با حسن نیت روی این آییننامه کار شده است.
- * برای نگارش این آییننامه با خود اهالی موسیقی هم مشورت شده است؟
ما از قبل دو آییننامه داشتیم؛ یکی منتسب به منتقدان و یکی دفتر موسیقی. منتقدان دلمشغولیت شفافسازی داشتند و آییننامه دفلتر موسیقی مستند کردن آن چیزی بود که در این سالها انجام شده است. علاوه بر آن، یکی از اساتید موسیقی هم آییننامهی پیشنهادی خودشان را به ما دادند. حالا ما آییننامهای داریم که کاملاً متفاوت از این سه است و در عین حال تلاش شده تا روند دموکراتیک خِرد جمعی در آن لحاظ شود. این آییننامه از نظر دفتر موسیقی نهایی است و از آنجا که وزارت ارشاد به دنبال یک وحدت رویه در حوزهی کلی آییننامهای است، منتظر تأیید وزارتخانهایم تا آن را اعلام کنیم.
- * بخشهایی از این آییننامه را توضیح میدهید؟
مثلاً اینکه انتخاب دبیر از حوزهی یک فرد خارج است و جمعی دربارهی آن تصمیمگیری میشود. گروه دیگری به ارزیابی جشنواره خواهند پرداخت و هیچ فرد مشترکی میان اعضای انتخاب دبیر و شورای ارزیابی نیست. پیشبینی شده که امور باید گزارش شود و شفافیت دربارهی امور اجرایی اعمال شود. علاوه بر آن، نحوهی انتخاب گروههای موسیقی بر اساس مکانیزمی که در نظر گرفته شده، تابع سلیقهی هیچ فرد خاصی نیست.
- * نقش دبیر در این میان چیست؟
رویکرد و تِم اصلی جشنواره را دبیر تعیین میکند. دبیر یک وزنهی سنگین در جشنواره است و این آییننامه نباید اینطور انگاشته شود که دبیر کسی نیست جز کارگزاری که باید تصمیم دیگران را اجرایی کند. همچنین اینکه دبیر با چه مناسباتی انتخاب میشود و دورهی دبیر چهقدر باید تمدید شود، در این آییننامه ذکر شده است.
- * دبیر انتخاب شده است؟
با اطمینان میگویم نه! من هم پیشنهاداتی دارم اما نهایی نیست.
- * اما تا زمان جشنواره فرصت زیادی باقی نمانده است.
با شما موافقم. در دفتر موسیقی کار ما تمام شده؛ اما وزارت ارشاد میخواهد جشنوارهها با یک وحدت رویه برگزار شود و باید به جمعبندی برسد.
- * میدانید این روزها انتقادات بسیاری به تالار وحدت وارد است؟
بله؛ من هم در جریان انتقادات هستم و نظر خودمان را هم رسماً به مدیریت محترم بنیاد اعلام کردهایم. حساسیتهایی در مجوز دادن به اجراهای تالار وحدت خواهیم داشت و به هر کاری در تالار مجوز نخواهیم داد. مدیر بنیاد هم اعلام کرده که دیگر تقاضای تمام گونههای موسیقی را نمیپذیرند و یک همراهی از این نظر به وجود آمده است.
- * آقای ترابی شما تا به حال در جشنهای موسیقی ما شرکت داشتهاید؟
نه متأسفانه تنها گزارشها را دیدهام.
- * چه برنامهای برای حمایت از برنامههایی از این دست در بخش خصوصی دارید؟
من در صحبتهایم گفتم هر جا بخش خصوصی کار خود را به درستی انجام دهد، باید از شبیهسازی آن در بخش دولتی جلوگیری و به برگزاری هرچه بهتر آن کمک کنیم. فکر میکنم برگزاری این جشن پاسخ به نیازی بوده که شکل گرفته و مثل هر اتفاق دیگری موافقان و مخالفان خود را خواهد داشت؛ اما چه خوب که بخش خصوصی این کار را انجام داده است. این اتفاق باعث میشود این حرکت، اعتبار بیشتری در صنف داشته باشد. نکتهی مثبت دیگر این جشن این است که امکان تصحیح خودش را خواهد داشت و مثل سیاستهای دولتی خشک نیست که از بالا به پایین باشد و تعصب یا جبههگیری خاصی در آن وجود داشته باشد. فکر میکنم «جشن موسیقی ما» به عنوان موفقترین رخداد رقابتی بخش خصوصی غیرقابل انکار است. البته بخشی از انتخابهای این بخش به سمت مخاطب گرایش دارد؛ ولی اینها در سیاست جشن موسیقی ما است و قابل احترام. هرچه این رویدادها را به بخش خصوصی بسپاریم، بهتر است.
- * جایزهی باربد همچنان ادامه خواهد داشت؟
بستگی به رویکرد دبیر جشنواره دارد و اتفاقی که برای جشنواره بعد بیفتد. جشنوارهی موسیقی معطوف به یک سیاست واحد نیست و حتماً دبیر روی آن تصمیم میگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید