«مکتب ذوالفنون» نامی آشنا برای هنرمندانی است که سالها در منزل زندهیاد جلال ذوالفنون زخمه زدن بر سه تار را آموختند؛ مکتبی که شاید شاگردان زیادی تربیت کرده است اما امروز معلم آن غایب است.
سهیل ذوالفنون ـ فرزند ارشد زندهیاد جلال ذوالفنون ـ با همراهی آرش اوستا – مدیر برنامههای ذوالفنون – در خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) حضور پیدا کردند و از برنامههای آتی «مکتب ذوالفنون» سخن گفتند.
*** هنر سلطنت نیست ***
سهیل ذوالفنون درباره ادامه فعالیتهای «مکتب ذوالفنون» پس از مرگ این هنرمند گفت: بنده و سایر هنرمندان فعال در مکتب در نظر داریم که برنامههای زیادی را در آینده تدارک ببینیم، اما باید بگویم بر خلاف عقاید بعضی دوستان، هنر سلطنت نیست و هر کس تلاش بیشتری کرده و وارستگی هنر را در خود پرورش دهد لیاقت دارد در این مکتب راه پدرم را ادامه دهد.
او تاکید کرد: افرادی که فکر میکنند میتوانند در این مسیر به جنبههای دیگری بپردازند، سخت در اشتباه هستند و مانند گذشته خانواده ذوالفنون در برابر آنها ایستادگی میکند.
سهیل ذوالفنون در عین حال گفت: بنده قصد پیشداوری ندارم اما چون مواردی در گذشته دیده شده است، خواستیم این موضوع را بیان کنیم. چرا که میدانیم در این مورد وزارت ارشاد نیز پشتیبان ماست.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: پدرم در زمان حیات، شاگردانش را به سه دسته ممتاز، درجه یک و همگام تقسیم کرده بود. همگام کسانی هستند که سعی میکنند با روش استاد پیش روند اما خلاقیتشان در زمینه اجرایی و تدریس کمتر است. درجه یک به هنرمندانی اطلاق میشود که سابقه تدریس داشته و افراد ممتاز هم کسانی هستند که از بدو تاسیس با گروه ذوالفنون همکاری کردهاند.
سهیل ذوالفنون همچنین دربارهی تشکیل اولین جلسه «مکتب ذوالفنون» پس از مرگ زندهیاد ذوالفنون عنوان کرد: طی روزهای گذشته با جمعی از هنرمندان و شاگردان جلسهای برگزار کردیم و هدفهای مکتب را اعلام کردیم، در این جلسه سعی شد بدون تعصبها، خصومتها و کدورتها کنار گذاشته شوند و اعضای مکتب از همان روز حرکت خود را آغاز کنند.
این هنرمند با تاسف از عملکرد عدهای که تلاش دارند اسم خود را پیش از اسم استاد بگذارند و در زمان حیات ایشان نیز این کار را کردهاند،گفت: این افراد با رسانههای مختلف گفتوگو کردهاند اما بنده تا زمانی که در ایران بودم سعی کردم به همراه مادرم از این رویدادها جلوگیری کنم اما این کار انرژی زیادی از ما میبرد.
او تصریح کرد: تاکنون جانشین و مدیری برای «مکتب ذوالفنون» مشخص نشده و شاید این فرد در ماههای آینده انتخاب شود.
*** ذوالفنون از شهرتهای کاذب اجتناب داشت ***
فرزنده زندهیاد ذوالفنون درباره اهداف بزرگی که پدرش در زمان حیات به دنبال آن بود به ایسنا گفت: پدرم وصیت نامه رسمی نداشت، اما از صحبتهایش متوجه میشویم که چه چیزی او را خوشحال میکند و دنبال چه هدفهایی میگردد. او همیشه از شهرتهای کاذب اجتناب داشت و بر وارستگی هنری ، خلاقیت و مردمدوستی تاکید میکرد، به طور قطع ما نیز همین اهداف را دنبال میکنیم و به تمام دوستانی که چنین هدفی را دارند دست یاری دراز میکنیم، از این رو هنوز هم در منزل استاد ذوالفنون به روی همه باز است و ما به آنها خوشامد میگوییم.
او در عین حال گفت: با افرادی که بخواهند غیر از این رفتار کنند هیچ کاری نداریم، چرا که قصد داریم اهداف بزرگتری را دنبال کنیم.
*** سرنوشت گروه موسیقی ذوالفنون ***
بخش دیگری از این گفتوگو نیز به وضعیت گروه موسیقی ذوالفنون اختصاص داشت که آرش اوستا در این رابطه بیان کرد: اعضای گروه ذوالفنون تغییری نکردهاند چرا که آنها در واقع همان شاگردانی هستند که در فضای فکری استاد عمل کردهاند.
سهیل ذوالفنون نیز در این رابطه گفت: این گروه شاید در سالهای گذشته تغییراتی داشته است، چرا که وقتی نوازندهای نزد پدرم میآمد تا وارد گروه شود،ایشان کمی با او صحبت میکردند و وقتی فرد را مثبت ارزیابی میکردند به گروه دعوت میشدند. از آنجا به بعد نیز دیگر به وجدان آن فرد بستگی داشت که چقدر خود را به پدرم ثابت کنند.
او در ادامه سخنانش اظهار کرد: مبحث هنر، مبحثی بسیار پیچیده است و پارامترهای بسیاری برای آن در نظر گرفته میشود. با رایزنیهای مختلفی که داشتهایم شاید گروه ۱۰ روز دیگر کار خود را شروع کند و یا شاید این روند چند ماه زمان ببرد. اما به طور قطع تور کنسرتهای داخلی و خارجی گروه ذوالفنون به زودی برگزار خواهد شد.
آرش اوستا نیز دربارهی اجرایی که قرار بود پیش از مرگ استاد ذوالفنون با همراهی ارکستر موسیقی ملی ایران شکل گیرد، توضیح داد: در زمان حیات استاد، آقای رجبپور پیشنهادی به ما دادند تا قطعات برگزیده استاد ذوالفنون توسط ارکستر نواخته شود که با فوت استاد این امر محقق نشد. اما فکر میکنم این اتفاق میتواند رویداد مهمی برای موسیقی باشد. چرا که پیش از پیشنهاد آقای رجبپور نیز ما قصد داشتیم با ترکیب سازهای ارکستر ملی آلبومی جمعآوری کنیم و استاد نیز تاکید داشتند فضای کنسرتی بهتر از آلبوم موسیقی است.
*** ذوالفنون اسطورهای بود که اسطورهشناسی نشد
به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست آرش اوستا درباره جایگاه ویژه ذوالفنون گفت: زندهیاد ذوالفنون اسطوره بود، اما اسطوره شناسی نشد، شاید هم برای اهلش این اتفاق افتاد.
او همچنین درباره تشکیل بنیاد موسیقی ذوالفنون و ضرورتهای چنین حرکتی توضیح داد: درباره این موضوع با معاون امور هنری رایزنیهای انجام شده است و ایشان نیز از این حرکت استقبال کردند.
اوستا یادآور شد: سید محمد میرزمانی نیز در زمان حیات استاد بسیار در تلاش بود که مکتبهای موسیقی ایران را پیگیری کرده و آنها را با مکتب ذوالفنون آغاز کند. چون این مکتب انتزاج معنویت در موسیقی است. این مکتب میتواند راهگشا و منشا اثر باشد.
وی گفت: مرحوم ذوالفنون همواره بر این نکته تاکید داشت که لازم نیست برای تشکیل یک بنیاد آن را یک ساختمان رسمی قرار دهیم و در عین حال تاکید داشت تا پس از مرگش نیز این اتفاق نیفتد. با این حال با بحث بنیاد موافقت شده و جلسات مکتب نیز هم اکنون به همت همسر ایشان تشکیل میشود. اما در مورد شهرستانیها باید شرایطی فراهم شود تا اعضا به مکتب استان خود مراجعه بکنند و در غیر این صورت این مکتب باید با امکانات ویدیو و یا دستنوشته حمایت شود.
این هنرمند درباره بودجه بنیاد ذوالفنون نیز بیان کرد: اگر قرار باشد مکتب ذوالفنون در قالب یک بنیاد فعالیتهای خود را ادامه دهد، باید بودجهای نه چندان زیاد در اختیار داشته باشد چرا که ذوالفنون انسان اقتصادی نبود و همیشه بر انجام کارهای فرهنگی تاکید داشت. طوری که همسر ایشان همیشه میگوید هستی به استاد بدهکار بود و زمانی که لازم بود کارهای او را پیش میبرد.
*** نوای سهتار ذوالفنون صدای ادبیات عرفان بود ***
فرزند ذوالفنون در بخش دیگری از این نشست درباره خلق و خوی پدرش سخن می گفت و افزود: صبوری موهبتی است که در وجود هر کسی پیدا نمیشود. ما در سختترین شرایط کنسرت برگزار کردیم اما او چون کوه پشت من میایستاد. اینها همان چیزهایی است که باید به آن پرداخته شود تا جوانان از آن یاد بگیرند. تنها خود ساز ملاک نیست بلکه روانشناسی،جامعه شناسی و ادبیات باعث میشود کار هنری بیشتر پیش رود.
او تصریح کرد: بنده امیدوارم بتوانیم در این زمینه قدم کوچکی برداریم و اخلاق پدرم را سرلوحه قرار بدهیم ، چرا که من تنها یک نفر را از دست ندادم. او برای من یک پدر، یک دوست و یک استاد سخاوتمند بود، او یک هنرمند جهانی بود که در هر دقیقه چیزی از او میآموختیم.
سهیل ذوالفنون ادامه داد: استاد برای پیشرفت، از صخرهها میپرید و کاری نداشت که زمین میخورد یا نمیخورد. غیرممکن بود کسی بتواند سه تار را تا این حد جلو برد. نوای سهتار او فقط صدای یک سیم نبود بلکه صدای ادبیات عرفان بود. خیلیها میگفتند اگر اثر او را در لابراتوار آنالیز کنیم به چیزهای زیادی میرسیم.
این هنرمند ارتباط تنگاتنگ با مردم را از دیگر شاخصههای اصلی پدرش دانست.
*** ذوالفنون منشا آثار و جریانگذار در موسیقی ایران بود ***
آرش اوستا نیز در این رابطه بیان کرد: ذوالفنون منشا آثار و جریانگذار در موسیقی ایران بود و این تنها در زمینه سهتار نوازی نیست. او کاملا یک موسیقیدان بود. بحث مخاطبشناسی او بسیار دقیق و تجربی بود و از نظر من ایشان بخشی مهم از موسیقی ایران بود. کسانی که زیرک باشند میتوانند در کار هنری از آثار او استفاده زیادی بکنند. آنالیز کردن این نغمهها برای آهنگسازی باید یکی از کارهای مکتب باشد. حتی یکی از دوستان را میشناسم که مشغول برگرداندن این آثار برای ساز سنتور است و مشغول نتنویسی آثار شده است. کارهای ذوالفنون باید سالها گسترده شوند چرا که همانند یک چشمه زاینده است.
سهیل ذوالفنون نیز در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: پدرم دستگاهها را بسیار متفاوت مینواخت و موسیقی او به اقیانوسی تشبیه میشد که عدهای در ساحل نظاره میکنند و عدهای به غواصی میروند.ایشان به عمق دریا سفر کردند و صدفها را باز کرده و دانههای مروارید را بیرون کشید؛ چنان که گردنبندی در خور موسیقی ایرانی به گردن این هنر آویخت.
ذوالفنون ادامه داد: پدرم اعتقاد داشت تقسیمبندی دستگاههای ایرانی کار اشتباهی است و همیشه باید چیز جدیدی به وجود آورد. ایشان به گوشههای موسیقی اعتقاد داشت و تاکید میکرد این ۴۰۰ گوشه با یکدیگر ارتباط دارند و میگفت یکی از دلایلی که حوصله مردم در کنسرت موسیقی سنتی سر میبرد محدود شدن در همین دستگاهها است. پدرم تاکید میکرد باید مرزها را شکست چرا که دنیا عوض شده است.
وی معتقد است: ساز زدن هنرمندان امروز بیشتر پرداختن به سرعت است. سرعت خوب است اما نباید تکنیک را کنار گذاشت. پدرم هر جا که لازم بود با سرعت و هر جا که لازم بود با آرامش مینواخت.
او در بخش دیگری از سخنانش به کتاب آموزشی ذوالفنون اشاره کرد که به چاپ ۵۸ رسیده است و ۴۰ هزار نفر در تهران به این روش تحصیل میکنند و حتی در خارج از کشور نیز توانستهاند با این کتاب نواختن را بیاموزند.
فرزند ذوالفنون در ادامه سخنانش بیان کرد: از همه کسانی که پس از مرگ پدرم یادداشتهایی را در رسانهها نوشتند سپاسگزارم. اما بیشتر از کسانی متشکرم که وقتی پدرم در قید حیات بود راجع به کار ایشان صحبت کردند.
*** کارهای ناتمام ذالفنون و اجرایی شدن آن ***
آرش اوستا که در زمان حیات زنده یاد ذوالفنون امور اجرایی این هنرمند را بر عهده داشت،در بخش دیگری از این گفتوگو درباره کارهای ناتمام جلال ذوالفنون که باید به سرانجام برسد به ایسنا توضیح داد: حدود چهار آلبوم و آثار بداهه نوازی ایشان را به همراه چند کنسرت باید جمعآوری و تدوین کنیم تا به زودی به بازار موسیقی راه پیدا کند.
او اضافه کرد: البته چهار کتاب نیز هست که طبق نظر آن مرحوم کتاب «همنیشین علم و عرفان» باید ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شود.
سهیل ذوالفنون نیز در این رابطه بیان کرد: تعدادی سی دی نیز از کارهای ایشان وجود دارد که باید به دی وی دی تبدیل شود، چرا که از نظر بنده آثار تصویری نیز اهمیت خاص خود را دارند. تعدادی اثر نیز از ایشان در اینترنت منتشر شده اما از آنجا که در خور پدرم نیست باید ضبط حرفهای شوند.
فرزند ارشد زندهیاد ذوالفنون درباره تولید فیلم مستند آن مرحوم نیز عنوان کرد: در مراسم خاکسپاری ایشان فیلمبرداریهایی صورت گرفت و قرار شد این فیلم با همراه تصاویر کودکی ایشان فیلمهای کنسرت داخلی و خارجی تدوین شوند تا تبدیل به یک مستند جامع شود. اما بنده مایلم این کار با دقت هر چه بیشتر انجام شود و در این زمینه عجلهای نداریم.
دیدگاهتان را بنویسید