×
×

نوشته ای از هوشنگ سامانی

  • کد نوشته: 16632
  • 27 آذر 1390
  • ۲ دیدگاه
  • هوشنگ سامانی: چندی پیش در فرهنگسرای شفق (یوسف‌آباد) پای نقد آلبوم «پوئم‌سمفونی‏های خرمشهر و حلبچه» ساخته هوشنگ کامکار نشستم که منتقدش کیاوش صاحب‌نسق بود. ابتدا بخش‌هایی از پوئم‌سمفونی خرمشهر شنیده شد و بعد به بحث و بررسی درآمد و در ادامه گزیده‏ای از پوئم‌سمفونی‏ حلبچه را برایمان پخش کردند. من ناخواسته دوباره به آن قله […]

  • هوشنگ سامانی: چندی پیش در فرهنگسرای شفق (یوسف‌آباد) پای نقد آلبوم «پوئم‌سمفونی‏های خرمشهر و حلبچه» ساخته هوشنگ کامکار نشستم که منتقدش کیاوش صاحب‌نسق بود. ابتدا بخش‌هایی از پوئم‌سمفونی خرمشهر شنیده شد و بعد به بحث و بررسی درآمد و در ادامه گزیده‏ای از پوئم‌سمفونی‏ حلبچه را برایمان پخش کردند.

    من ناخواسته دوباره به آن قله پرتاب شدم و اینکه در آرامش کامل و بدون‌ های‌و‌هوی بمب‏های انفجاری، چه فاجعه‏ای رخ داد و اینک موسیقدانی از جنس همان قربانیان با ملیتی ایرانی، نگاهی جهانی و رویکردی انسانی تلاش کرده است تاریکی‏های زندگی بشری را با نغمه و نوا نشانه‏گیری کند و سند رسوایی صدام و صدامیان را به شکلی دیگر بر دیدگان جهانیان بنشاند. پوئم‌سمفونی‏ حلبچه که به نظرم از پوئم سمفونی‏ خرمشهر، خوش آب‌و‌رنگ‏تر درآمده و خیلی با فضای غمبار آن سرزمین جفت و جور می‏نماید، روایتی موسیقایی از یک توطئه برای نسل‏کشی کردها، عملیاتی کردن آن با استفاده از ۲۰۰ بمب شیمیایی (حمله ۵۰فروند بمب‏افکن میراژ هر یک با چهار بمب)، مرثیه‌سرایی برای قربانیان و در پایان امید و آرزوی جاودانگی بازماندگان حادثه است؛ آدم‌هایی که با شوقی روزافزون به کوته‏نظران حالی کردند، نسل‏کشی را برنمی‏تابند و همان‌گونه که پروردگار اراده کرده، زمین را به حضور فرزندان خویش خواهند آراست.

    این کار، دومین اثر موسیقایی برای تصویر کردن جنایت بشری شهر حلبچه است. پیش از این «شهر خاموش» از ساخته‌های کیهان کلهر را شنیدیم که برای یک ساز کمانچه و گروه سازهای غربی نوشته شده بود و البته فرم آن پوئم‌سمفونیک نبود. پوئم‌سمفونی‏ حلبچه با مقدمه‏ای رازآلود آغاز می‌شود که به گفته آهنگساز همان توطئه صدام برای بمباران است. در ادامه، خود بمباران تقریبا با خروش ارکستر صورت می‏گیرد.‌ای کاش هنرمند گرامی هوشنگ کامکار آن روز کنار من می‏بود و به چشم و گوش خویش می‌دید و می‏شنید که بزرگ‌ترین تراژدی بشری پس از حمله‏ اتمی به شهرهای ژاپن در تابستان ۱۹۴۵ میلادی، هیچ سر و صدایی نداشت و هیچ بمب آنچنانی که غالبا تصور می‌کنیم، نترکید. فقط دود بود و دود و صدای بی‏صدای انسان‌هایی که فقط باید می‏مردند و حق هیچ ناله‏ای را نداشتند. ۹ماه پیش از این کشتار خاموش، هموطنان کردزبان ما در شهر مرزی سردشت نیز قربانی جنایت مشابهی شده بودند. تقریبا در همه این پوئم‌سمفونی یک ملودی هورامی در شکل‏های مختلف‌سازی و آوازی شنیده می‌شود. بخش‌های کرال این پوئم‌سمفونی بسیار شبیه به «اورادخوانی» از ساخته‌های پیشین هوشنگ کامکار است. اما بخش سومش که به مرثیه می‏پردازد، در واقع به عنوان نقطه قوت کار شنیده می‌شود. صدای مویه‏گری ایرج رحمان‏پور با زمینه‌هایی از صدای بم پشنگ کامکار، هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که جغرافیای این جنایت کجاست. چنین نقطه قوتی در پوئم سمفونی خرمشهر چندان برجسته نیست. هوشنگ کامکار موره‏خوانی چند نقطه غرب ایران از جمله گونه لکی آن را به زیبایی در کنار هم نهاده است.‌

    گرچه شاید موره‏خوانی ایرج رحمان‏پور برای مردمان کردزبان کشور عراق چندان مأنوس نباشد ولی هرچه هست، ریشه در آهنگ یکتایی دارد. رحمان‏پور پیش از این در آلبوم «بهار باد» ساخته علی‏اکبر شکارچی مور یا موره خوانده ولی در اثر حاضر حنجره توانمند وی در کنار دانش موسیقایی کامکار به آفرینش گونه‏ای دیگر از مور منجر شده است. هوشنگ کامکار در پوئم‌سمفونی خرمشهر نیز همانند پوئم‌سمفونی حلبچه از یک ملودی آشنای منطقه در سرتاسر آهنگ به شکل‏های‌سازی و آوازی بهره برده است. اجرای این ملودی با فواصل اصلی‏اش بیشتر بر دوش ساز نی و آوازخوانی بیژن کامکار به همراه گروه کر است و اجرای همان ملودی با فواصل تغییریافته توسط ساز‏های غربی صورت می‏گیرد.

    دست‌کم نسل دهه اول و دوم انقلاب نوحه معروف «ممد نبودی» را نیک می‏شناسند که بر اساس یک نوحه موسیقی مذهبی بوشهر و با تغییر اشعار آن متناسب با فقدان محمد جهان‏آرا فرمانده سپاه خرمشهر در آغاز جنگ، شکل گرفت و به سرعت همه ایران را درنوردید.

    شاید برای نسل حاضر چندان باورپذیر نباشد که روزگاری در همین آب و خاک آهنگ‏هایی همانند «نینوا» ساخته حسین علیزاده، نوحه «ای لشگر صاحب زمان» با صدای صادق آهنگران و همین نوحه «ممد نبودی» با صدای غلام کویتی‏پور، پرده‏لزران گوش میلیون‌ها ایرانی بودند. آهنگ ممد نبودی‌ گرچه در اصل به شهر خرمشهر تعلق نداشت ولی امروزه دیگر به نوعی می‌توان گفت پرچم صوتی این شهر است. هرچند آهنگساز محترم می‌توانست از دیگر عناصر موسیقایی این سرزمین چند فرهنگی نیز بهره ببرد که برای نمونه می‌توان سازهایی همانند نی‏انبان، دمام با شیوه نواختن خود جنوبی‏ها و دایره و کاسوره عربی اشاره کرد.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *