در این گفتگو به تفصیل درباره نقطه نظرات، ایدهآلها و برنامههای محمد میرزمانی در زمینه موسیقی پاپ صحبت کردیم. در حال حاضر موسیقی پاپ مهمترین و پرمخاطبترین ژانر موسیقی در تمام دنیاست و به تبع آن مدیریت و تصمیماتی که در این حیطه صورت میگیرد بربخشهای مهمی از ساختار جامعه نیز تاثیرگذار است.
در طی سالهای اخیر اکثر مدیران نهادهای مختلف مدیریتی و نظارتی موسیقی، اگر چه از چهرههای برجسته موسیقی ایران بودهاند اما آنچنان نگاه مثبتی به موسیقی پاپ نداشتهاند و هنوز بسیاری از چهرههای مطرح موسیقی سنتی و کلاسیک ایران موسیقی پاپ را دارای رسمیت و ارزش نمیدانند. به همین خاطر به عنوان اولین سوال میخواهم بپرسم چه نگاهی به موسیقی پاپ دارید؟
بسماللهالرحمن الرحیم. در مورد سوال شما باید بگویم من فرقی بین گونههای موسیقی قایل نیستم و تمام ژانرها و فضاهای مختلف موسیقی را در جایگاه خودشان قبول دارم و میپسندم. در بخش موسیقی به هیچ کدام از ژانرها حساس نیستم. از این منظر که بگویم به پاپ، سنتی، کلاسیک، محلی، مقامی یا کودک به نسبت دیگری حساسیت بیشتری دارم. همین امروز هم در جلسهای که با تعدادی از دوستان داشتیم به این مساله اشاره کردم و حتا آن قطعه «الله، الله» ساخته صادق نجوکی را مثال زدم. آن قطعه معروف «الله، الله تو پناهی بر ضعیفان» که چقدر هم زیبا و شنیدنی بود. قطعهای که کار فاخر و قشنگی بود. میخواهم بگویم در حوزه پاپ آثار ماندگار زیادی داریم. آثاری که انسان از شنیدنشان لذت میبرد. از مفهوم شعرشان گرفته تا موسیقی و اجرای این آثار که در سطح بسیار خوبی قرار دارند. در مصاحبههایم همیشه تاکید دارم که از کسی اسم نبرم اما میخواهم بگویم در دهه ۷۰ موسیقی پاپ حیات دوبارهای پیدا کرد. ببینید که چقدر آثار ماندگار و شنیدنی به وجود آمد. مثلا قطعهای بود راجع به محیط زیست، منظورم همان قطعه «آی آدمای مهربون واجبه که کمک کنیم» است، یا یکی از خوانندهها که بسیار معروف شده و یک سبک جدیدی از اجرا را به وجود آورد با قطعه که در مورد حضرت فاطمه زهرا خوانده بود به شهرت رسید. از هنرمندان جنوبی بود که رفته رفته به تهران آمد و مشهور شده. یا مثلا خوانندهای داشتیم که بسیار خوش ذوق بود و آهنگسازی نیز میکرد و آهنگی به نام «یاس» ساخته بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. در همین چند سال گذشته نیز یکی از خوانندههای پاپ کار با قطعهای که راجع به «شهید» خوانده بود به شهرت رسید.
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. در آغاز جریان پاپ در دهه ۷۰ تمام خوانندههای آن دوران با چنین قطعاتی به شهرت رسیدند. خشایار اعتمادی درباره «امام زمان» قطعهای خواند. امیر کریمی درباره تهران، علیرضا عصار درباره عید و در کل به همراه نمونههایی که شما اشاره کردید همگی با اجرای چنین قطعاتی به شهرت و موفقیت دست پیدا کردند.
میخواهم بگویم مضامین متنوع، تاثیرگذار و ماندگار بودند. یکی از دلایل دیگر ماندگاریشان ملودیهای خوب این قطعات بود. دلیل دیگر صدا و لحن خوب خوانندهها بود که به ماندگاری این قطعات کمک کرد. با اجرای خوب ارکستر که همگی باعث شکلگیری یک موسیقی موجه میشدند. در کنار این موسیقی، موسیقیهای دیگری مثل سنتی و مقامی هم وجود داشتند و هر کدام کار خودشان را انجام میدادند.
به نظر شما چرا این جریان ادامه پیدا نکرد؟
بخشی از معضلات حال حاضر به بحث رسانه مربوط میشود. رسانهها و ارتباطات در جهان امروز حرف اول را میزنند. امواج هزاران ماهواره ایران را نشانه گرفته. اینترنت به راحتی دردسترس همگان وجود دارد و من همیشه میگویم که این flash memoryها اندازه یک لوبیا هستند اما مثلا ۳۲ گیگ اطلاعات را میتوانند داخل خود جای بدهند. این اطلاعات به راحتی قابل نقل و انتقال هستند و این اتفاقات باعث شدهاند موسیقیهایی همراه با این امواج به سمت ایران بیایند که در حال تخریب فرهنگ جامعه ایرانی هستند. حالا نگاه کنید ببینید این تخریب بیشتر در چه ژانری از موسیقی اتفاق میافتد. منظور این نیست که با نگاهی نامناسب موسیقی پاپ را بررسی کنیم. موسیقی پاپ هم مانند موسیقی سنتی یک گونه از موسیقی است. خودش فینفسه هیچ مشکلی ندارد. اما متاسفانه این ژانر از موسیقی تبدیل به یک موجی شده که پیام منفیای روی آن به مخاطب منتقل میشود. موسیقی زیرزمینی یا غیر رسمی چه کاری دارند انجام میدهند؟ در واقع روی این موج یک پیام، مضمون و اجرایی سوار هست که جریان مخربی را دنبال میکند. میخواهم بگویم نوع موسیقی که کارهای نیست و کاری نکرده. مگر خود موسیقی پاپ چه گناهی دارد؟ ما در ابتدای حرکت دو مساله را در دفتر موسیقی برطرف کردیم. یکی اینکه شعر باید توسط شرکتها به دفتر موسیقی ارایه میشد که این الزام را هم برداشتیم. معضل اصلی اینجاست. اینکه من یک خواننده، ۱۸، ۱۹ ساله هستم. به دلیل همان ماهوارهها و اطلاعات غلطی که کشور ما را تحت هجوم قرار دادهاند به سمت موسیقیای که به صورت عموم به آن پاپ گفته میشود میروم. اما خود شما میدانید که این موسیقی، موسیقی پاپ نیست. موسیقی پاپ الان شده موسیقی ترنس و رپ و فرمهایی که آنچنان دارای انسجام و استحکامی نیستند. من خواننده ۱۸، ۱۹ ساله با هزاران بدبختی و هزینه کردن پس انداز و اندوخته پدرو مادرم یک آلبوم تهیه میکنم. بعد آلبوم را میآورم به شرکتی میدهم تا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارایه بدهد. شرکت هم میخواهد کار خیر انجام بدهد ولی چون خودش سرمایه گذاری نکرده حساسیتی هم روی این آلبوم ندارد. ما چرا این قانون را برداشتیم؟ برای اینکه خود شرکت بیاید سرمایه گذاری کند. من نوعی وقتی میخواهم روی آلبومی سرمایه گذاری کنم دقت بیشتری را صرف آن میکنم. وقتی میخواهم شعر انتخاب کنم، با آهنگسازی کار میکنم یا خوانندهای را انتخاب میکنم که کاربلد باشد چون سرمایه گذار هم خودم هستم پس بیشتر دقت میکنم. همه مراحل تولید آلبوم تا رسیدن به ضبط و پخش به همین شکل با دقت و حساسیت انجام میشود. اما وقتی من شرکتی هستم که سرمایه گذاری روی آلبوم نکردهام طبیعتا هیچکدام از این مسایل هم برایم مهم نیست. در شرایط فعلی از خواننده در مورد اینکه شاگرد که بوده و چه دورههایی راگذرانده و عضو چه گروههای موسیقی بوده هیچ سوالی از طرف شرکت پرسیده نمیشد. وقتی به آلبومها گوش میکنیم میبینیم چه جوانهای علاقهمند و با استعدادی داریم که اگر رویشان کار بشود آینده بسیار خوبی خواهند داشت. یکی از هنرمندان با تجربه در ملاقاتی که با من داشت گفت قبلا ساز و کار دفتر موسیقی به این شکل بود که از خوانندههایی که میخواستند اولین آلبومشان را منتشر کنند امتحان گرفته میشد. خود این هنرمند میگفت وقتی آمدم و چنین مسالهای را شنیدم خیلی ناراحت شدم و برایم سخت بود مخصوصا که این امتحان چون توسط تعدادی از اساتید موسیقی گرفته میشد امتحان بسیار دشواری بود. اما الان احساس میکنم که چه روال خوب و درستی بود و باعث میشد که سره از ناسره جدا شود و باعث میشد کسی که علاقهمند به خوانندگی است برود و اصولش را یاد بگیرد. ماحصل کلام بنده این است که ما با خود موسیقی پاپ هیچ مشکلی نداریم. زمانی که من درصدا و سیما بودم، اکثر این دوستانی که الان در حوزه پاپ فعال هستند به صدا و سیما نمیآمدند. من آمدم دوستان را جمع کردم و حتا یکی از افرادی که در موسیقی پاپ فعال بود را به عنوان مدیر در یکی از بخشها قرار دادم. اگربا موسیقی پاپ مشکل داشتم هیچ وقت کسی که از فعالان این عرصه است را به عنوان مدیر یکی از بخشها انتخاب نمیکردم.
یعنی نگاه شما به موسیقی پاپ نگاه مثبتی است؟
کاملا مثبت است. کسی نمیتواند منکر ظرفیتها بشود. مثلا سرود زیبای «جاویدان ایران عزیز ما» در حیطه موسیقی پاپ است. درعرصه موسیقی پاپ آثار بسیاری تهیه شدند که پیام خوب و ساختار قابل اعتنایی داشتند. الان اما متاسفانه شرایط به شکل نامناسبی تغییر کرده است. لحن خواننده به شکلی شده که آزاردهنده است. حتی ازشان یک مرد در لحن و گفتار به دور است. اکثر این کارها نیز میشود گفت دارای ملودی مشخصی نیستند. یک ریتمی آن زیر اجرا میشود که عموما از ریتم باکسهایی که در ارگها و سینتی سایزرها تعبیه شدهاند استخراج شده یا یک ریتم یکنواخت مهیج است که هیچ ملودی به یادماندنی یا دلنشینی را به همراه ندارند. ملودی که انسان با آن انس و الفت بگیرد و زمزمهاش کند. برای همین است که میبینید مثلا چهار صد آلبوم منتشر شده اما از بین آنها نمیتوانید از ۱۰ آلبوم اسم ببرید که با اقبال عمومی روبرو شده باشد. از چهارصد آلبوم حداقل باید ۵۰ آلبوم موفق شود و مورد استقبال عموم قرار بگیرد اما میبینیم که اینطور نیست.
بسیاری از اهالی موسیقی معتقدند بخش عمدهای از معضلات به طور مستقیم به مدیریت و برنامه ریزیهای صورت گرفته از سوی دفتر موسیقی مرتبط است. اینکه شما نگاه مثبتی به موسیقی پاپ دارید در قدم اول اتفاق بسیار خوشایندی است. در قدم بعدی یکی از معضلاتی که در طی ۵ سال گذشته درموسیقی ایجاد شده گوشه گیری وانزوای اهالی جدی این عرصه است که مستقیما به قدرت یافتن موسیقی ماهوارهای و زیرزمینی ربط پیدا میکند. خواننده قانون مدار براساس قوانین ابلاغ شده کلیپ نساخت و با شبکههای ماهوارهای همکاری نکرد و در نیتجه دیده نشدو کارهایش شنیده نشدند. خواننده قانون شکن اما کلیپهایش شبانه روز از شبکههای ماهوارهای پخش شد و به شهرت رسید و کارهایش شنیده شدند. بعد تعدادی از همین خوانندههای ماهوارهای آلبومهای خود را با مجوز ارشاد به صورت رسمی منتشر کردند و در نتیجه خوانندههای قانون مدار نه تنها مورد حمایتی قرار نگرفتند بلکه در کورس رقابت بیشتر عقب افتادند. شما آیا برنامهای برای حمایت از این قشر از خوانندههای جدی و قانون مدار دارید؟
ما برنامه ایی برای رویکرد به سمت موسیقی خوب و با ارزش داریم. در مورد موسیقی پاپ من در اولین نشست خبریام سه توصیه به دوستان کردم. گفتم از اشعار قدما استفاده کنیم. چرا؟ خود شما شاعر هستید و میدانید وقتی یک خواننده میخواهد چنین شعری اجرا کند همین ورق زدن دیوان شاعران بزرگ و دقت برای انتخاب یکی از اشعارشان باعث ایجاد انس والفت بین خوانند و این شعرهای ارزشمند میشود.
این گفته شما یک نگرانیای را در بین اهالی موسیقی ایجاد کرد. موسیقی پاپ یعنی موسیقی روز موسیقیای که کلامش مبتنی بر زبان روز جامعه و محاوره عادی رایج در بین مردم است. اشعار قدمایی با تمام ارزشهایشان به دلیل زبان قدماییشان در اولین قدم باعث ایجاد گسست بین یک موسیقی پاپ با مخاطبش میشود. جوان ۱۸، ۱۹ سالهای که در طی شبانه روز دهها آهنگ پاپ را از شبکههای مختلف ماهوارهای و اینترنتی میشنود امکان زیادی وجود دارد که با این نوع شعر ارتباط برقرار نکند. از طرف دیگر ما در حال حاضر ترانه سراهای خوب زیادی هم داریم که ترانههایشان از نظر ساختار و مفهوم در سطح بسیار خوب و بالایی قرار دارند. کمی درباره این نگرانی ما توضیح بدهید؟
خیلی خوشحالم که گفتگو دارد به این شکل تخصصی پیش میرود. چون باعث میشود مفهوم گفتههای مانیز بازتر شود. من میگویم توصیه میکنم که اشعار قدمایی اجرا بشوند و هیچ اجباری وجود ندارد. نمیخواهیم با کسی مقابله کنیم. من هیچ وقت در زندگیام چنین رفتاری نداشتهام و شما نمیتوانید هیچ کسی را پیدا کنید که در برخوردهای اجتماعی و اداری که از من دیده، شاهد مقابله یا اجبار کردن یک نظر از سوی من باشد. من همراهم. درهمراهی حرفم را میزنم. یعنی درکنار شما قرار میگیرم و حرف شما را میپذیرم و نظر خودم را هم با دلیل و منطق بیان میکنم شما میگویید این شعر قدیمی است…
من زبان را میگویم که قدیمی است چون مضمون که قدیمی نمیشود. شعر حافظ و سعدی و مولانا از نظر مفهوم تا صدها سال ناب و تازه خواهند ماند.
درست است. من کنار شما قرار میگیرم و حرف شما را میپذیرم. میشوددر مورد توصیه من هم فکر کرد. من میگویم شمای خواننده ده قطعه در آلبومت کار کردهای، در یکی از این قطعات بیا و یکی از اشعار با ارزش قدما رااجرا کن. توصیه میکنیم در یک البوم یکی از قطعات با چنین اشعاری اجرا بشود.
پس میشودگفت از صحبت شما سوء برداشت شده و شما عنوان نکردهاید که اشعار آلبومهای پاپ باید از اشعار شاعران قدمایی باشد.
کاملا همین طور است
به این صورت که بسیار هم خوب است و پیشنهاد خوب و قابل تاملی است
ما نمونههای بسیاری داریم که این حرکت را انجام دادهاند و موفق هم بودهاند. خواننده خوبی داریم که در گذشته فعالیت میکرد و الان هم هست. این خواننده در بسیاری از قطعاتش از اشعار حافظ استفاده کرد. خواننده پاپ هم بود یا یکی از خوانندههای بسیار مطرح حال حاضر که اکثر اشعاری که اجرا کرده از اشعار مولانا بوده و بسیار هم در طی این سالها موفق بوده است. آلبومی در قالب ۱۸ قطعه به دفتر موسیقی ارایه شده حتی یک قطعهاش نیز از شعر و ملودی وتنظیم مناسبی برخوردار نیست. صحبتهایی که من در نشست خبریام گفتم ضبط شده و موجود است. من گفتم توصیه میکنم در یکی از قطعات به این شکل عمل کنید. شما به موسیقی غرب نگاه کنید. اکثر خوانندههایش مراحل خوانندگی را به شکل مناسبی طی کردهاند. یعنی خواننده از موسیقی کلاسیک شروع کرده، به طور آکادمیک زیر نظر اساتید برجسته کار کرده و بعد به موسیقی پاپ رسیده است. در زمینه شعر میتوانم به نیما یوشیج اشاره کنم. شعر کهن را درک کرد و بعد به شعر نو رسید. اگر میگفتی یک غزل یا قصیده بگو به خوبی میتوانست بسراید اما آمد و به یک دیدگاه جدید رسید. به شعر نو رسید. در موسیقی ما اما این پشتوانه در پشت سر خوانندهها دیده نمیشود.
از همین جا میخواهم دوباره پل بزنم به سوالی که این بحث راباز کرد. دفتر موسیقی از خواننده قانون مداری که پشتوانه موسیقایی خوبی هم داردچه حمایتی انجام خواهد داد؟
من پلهها را میچینم تا به آن قله مورد نظر برسیم و سوال شما پاسخ داده شود. در مورد شرایط انس خوانندگان جوان با ادبیات کهن توضیح دادم. در کنار این مساله میگویم شما در بین هشت تا ده یا دوازده قطعهای که اجرا میکنید، یکی از قطعاتتان شعر غیر عاشقانه داشته باشد. مثل شعرهایی که مثال زدیم درباره طبیعت یا ایران یا موضوعات دیگری که غیر عاشقانه بودند. اتفاقا موفق هم بودهاند که یکی از دلایل این موفقیت این است که رسانهها اینگونه اشعار را بیشتر پخش میکنند. این هم توصیه دوم من است.
از این توصیه هم سوءبرداشتی صورت گرفت و گفته شد شما عنوان کردهاید که برای صدور مجوز سانس دوم کنسرتها باید خواننده از اشعار غیر عاشقانه در قطعاتش استفاده کرده باشد…
اصلا چنین موضوعی مد نظر من نبود و هیچ الزامی در این مورد وجود ندارد
باز هم به این صورتی که شرح میدهید میشود گفت اینکه داخل یک آلبوم از شعری با موضوعیتهای اجتماعی و انسانی و در کل غیر عاشقانه استفاده شود اتفاقا به افزایش جذابیتهای آن مجموعه نیز کمک میشود…
کاملا همین طور است. شعرهایی داشته باشیم که به معضلات و آسیبهای اجتماعی پرداخته باشند. درکنار آن استفاده از اشعار عاشقانه نه تنها ایرادی ندارد بلکه باعث تحکیم خانواده و افزایش مهر و عطوفت میشود که اتفاق بسیار خوبی است. توصیه سومم نیز این بود که بیاییم و از ملودیهای محلی استفاده کنیم. راز ماندگاری آثار موسیقی در ملودی است. اکثر موسیقیهایی که در خاطرهها ماندگار شدهاند به خاطر این بوده که شنونده با آن موسیقی همذات پنداری کرده و زمزمهاش کرده و ملودی در جانش باقی مانده و آن قطعه ماندگار شده است. این اتفاق هم باعث میشود که دید و نوع نگاه هنرمند به موسیقی اصلاح شود. موسیقیهای تکنو و ترنس و امثالهم شنونده امروز را احاطه کرده و وقتی سراغ یک ملودی محلی میرود و میبیند که این ملودی یک فراز و فرودی دارد و یک احساس عمیقی در خود دارد که بسیار دلنشین و ارزشمند است.
این پیشنهاد هم میتواند سودمند و کارساز باشد. به شخصه به طور مثال میتوانم به اجرای قطعه محلی «نوایی» توسط شادمهر عقیلی و «ملامحمد جان» توسط محمد اصفهانی اشاره کنم که اتفاقا جزو قطعات موفق این خوانندهها نیز بودهاند.
این نکته را اضافه کنم که اجرای این توصیهها باعث میشود که مهر دفتر موسیقی هم یک اعتبار خاصی پیدا کند. چرا که این مهر پای آلبومی خورده که از نظر شعر و موسیقی در سطح بسیار بالاتری به نسبت دیگر آلبومها قرار گرفته است.
در ادامه همین بحث یک سوالی از شما دارم. الان یک خواننده پاپ بیاید و این توصیهها را در آلبومش عملی کندو چنین آلبومی که دارای یک قطعه غیر عاشقانه، یک قطعه همراه با شعر قدمایی و یک قطعه محلی است و دیگر قطعاتش همین قطعات همیشگی پاپ هستند را به دفتر موسیقی ارائه دهد. دفتر موسیقی چه حمایتی از این آلبوم انجام میدهد؟
ما میخواهیم شرایطی را فراهم کنیم که مجوز دفتر موسیقیشان و جایگاه ویژهای در بین اهالی موسیقی پیدا کند. یعنی اخذ مجوز از دفتر موسیقی برای هنرمند با ارزشتر از این باشد که بروم یک قطعهای را پخش کنم که در یک جمع چند هزار نفره شنیده شود یا از یک شبکه پخش شود. احساس کنم وقتی از دفتر موسیقی تایید میگیرم تایید اساتید و پیشکسوتان و نظام را گرفتهام که من را به عنوان یک هنرمند متشخص قبول کردهاند. نه اینکه پانصد آلبوم مجوز میگیرند و منتشر میشوند و شما نمیتوانید تشخیص بدهید که در کدام یک از این آلبومها کار با ارزشی صورت گرفته است. میگویم. وقتی رویکرد و نگاه ما به سمت موسیقی ارزشمند گرایش پیدا کند یک رقابت سالم ایجاد میشود که میتواند به ارتقا موسیقی کمک کند. بسیاری از هنرمندان به اینجا مراجعه میکنند و با هم ملاقات داریم. از یکی از این هنرمندان جوان سوال کردم شما شاگرد چه کسی بودهاید یا پیش چه کسی دورههای خوانندگی را گذراندهایم. اسم آقایی را برد که من نمیشناختم. گفتم ایشان شاگرد چه کسی بودهاند؟ اول اظهار بیاطلاعی کرد بعد که کمی فکر کرد اسم شخصی را برد که یک فوتبالیست بود. یعنی حتی استاد خودش را هم به درستی نمیشناخت. گفتم پیش این شخص چه چیزی کار کردهاید که گفت پیش ایشان گیتار کار کردهام. وضعیت موسیقی ما این چنین است. ما باید مشخص کنیم که آیا موسیقی یک مقوله فرهنگی وعلمی است یا اینکه فضایی است که هرکسی بدون هیچ دانش و اندوختهای میتواند واردش بشود. خواننده باید در سطحی از دانش و آگاهی قرار داشته باشد که شما بتوانید به او اعتماد کنید و سکان فرهنگی جامعه را به دستش بسپارید.
بحثی وجود دارد مبنی براینکه مادامی که اهالی جدی مورد حمایت مناسب قرار نگیرند و به واسطه این حمایت آثارشان به شکل مناسبی شنیده نشود بسیاری از این معضلات حل نخواهد شد. چون آن بخش نابلد و ناآگاه روز به روز قویتر میشود و بیشتر شنیده میشود و به این ترتیب آشفتگیهای موسیقی بیشتر میشود. به همین خاطر سوالم این است که شما چه برنامههایی برای حمایت از اهالی جدی موسیقی دارید؟
طبیعی است که وزارت ارشاد سیاستگذار است و سیاستها را ترسیم و توجیه میکند. در واقع راه را نشان میدهد و نقشه فرهنگی کشور را ترسیم میکند. اگر این بخش اتفاق نیفتد خود بخود حمایت از اهالی جدی موسیقی هم اتفاق نمیافتد. اگر شما یک ارزشها و استانداردهایی را ارایه کنید که هر کسی نتواند به آنها دست پیدا کند و در نتیجه افرادی که توانمند هستند و کارشان کار باارزشی است نمود پیدا میکنند. یکی از مشکلات امروز موسیقی، مشکل سرمایه گذار و شرکت هاست. هیچ شرکتی روی آثار با ارزشی هنرمندی که صاحب نام است سرمایه گذاری نمیکند. برای اینکه مثلا ۴۰، ۵۰ یا ۷۰ میلیون تومان باید برای یک آلبوم سرمایه گذاری کند. بعد به محض انتشار، روی اینترنت قرار میگیرد و دچار کپیهای غیر قانونی میشود و سودی نصیب سرمایه گذار نمیشود. یکی از کارهایی که در حال انجامش هستیم و از روزهای اولی که وارد دفتر موسیقی شدم به شدت پیگیرش بودم بحث کپی رایت است. امیدوارم که بتوانیم به نتایج خوبی دراین زمینه برسیم. هم با قائم مقام محترم وزیر کشور صحبت کرده و نامهای به خدمت ایشان فرستادهایم و هم با نیروی انتظامی جلساتی داشتیم. با مدیر کل محترم دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کردهایم و امیدواریم که به مرور به نتایج خوبی دست پیدا کنیم. شما به عنوان یک شرکتی که میخواهید سرمایه گذاری کنید باید مطمئن باشید که سرمایهتان نمیسوزد. باید امنیت سرمایه گذاری برای شرکتها فراهم شود و ما به شدت پی گیر ایجاد این امنیت برای شرکتهای موسیقی هستیم.
آیا خود دفتر موسیقی برنامهای برای سرمایه گذاری در بخش پاپ ندارد؟ مثلا در سینما نهادهایی مثل بنیاد فارابی یا حتی صدا و سیما در طول سال تولید تعدادی از فیلمها به عنوان سرمایه گذار حضور پیدا میکنند. آیا سرمایه گذاری در حوزه پاپ جزو برنامه ریزیهای شما قرار دارد؟
در حال حاضر نه. اولویت اول ما برای سرمایه گذاری موسیقی سنتی و نواحی است. میدانید که در جای جای کشور ما افرادی از معمرین هستند که کوهی از مقامات ونغمههای محلی را درسینه خود دارند و به کسی هم منتقل نکردهاند. یک به یک هم در حال از بین رفتن هستند. اگر شما هم جای من قرار بگیرید طبیعی است که اول به این بخش از موسیقی کمک خواهید کرد.
دوسوم جامعه موسیقی پاپ را برای گوش کردن در اولویت اول خود دارند. بخشی از این اتفاق هم به جوان بودن مردم جامعه ما مرتبط است. از طرفی موسیقی پاپ در حال جاضر در تمام دنیا مثل یک رسانه عمل میکندو تاثیرات بسیاری بر فرهنگ عمومی جوامع دارد. در ارزشمندی موسیقیهای سنتی و نواحی و تلاش برای حفظ آنها هیچ بحثی نیست. اما آیا نباید به این فکر کنیم که کم توجهی به موسیقی پاپ امکان دارد اثرات تخریبی بیشتری از نظر فرهنگی به روی جامعه داشته باشد؟ یعنی آیا نمیشود موازی با هم از سنتی و نواحی و پاپ حمایت شود؟ به عنوان مثال موسیقی نواحی با تمام ارزشها و زیباییهایش مورد علاقه یک جوان ۱۷، ۱۸ ساله نیست و او بیشتر به موسیقی پاپ علاقهمند است.
سال گذشته در کرمانشاه یک گروه محلی برای اجرای برنامه دعوت شده بودند. به شخصه دیدم که موسیقی نواحی اجرا شده توسط این گروه آنقدر مورد توجه قرار گرفت که مردم روی سن آمدند و برای گرفتن عکس یادگاری با این گروه غوغایی شد. میخواهم بگویم فرمایش شما درست و نباید مسایلی که اشاره شد را نادیده بگیریم. اما اهم وفی الاهم کنیم. بینیم اولویت درچیست. در حوزه موسیقی موسیقی محلی و مقامی الان دراولویت قرار دارد. همین الان یکی از موفقترین گروههای موسیقی ما در بین جوانان گروهی است که موسیقیهای محلی و مقامی نقاط مختلف کشور را اجرا میکنند.
حق با شماست و گروه رستاک که گروه بسیار پرطرفداری است فقط و فقط با اجرای همین موسیقیهای محلی به محبوبیت رسیده است. خیلی خوب است که از این نوع موسیقی حمایت شود اما در طی ۱۵ سالی که از تولد دوباره پاپ در ایران میگذرد هر وقت صحبت حمایت از پاپ شد بحث حمایت از موسیقی سنتی و نواحی پیش آمده…
اما هنوز حمایت مناسبی از موسیقی سنتی و به خصوص محلی و مقامی صورت نگرفته. اولویت اصلی برای هر مدیری حمایت از موسیقی سنتی و نواحی است. شما هم اگر بیایید و جای من بنشینید به همین شکل عمل خواهد کرد. امروز به شما زنگ میزنند و میگویند فلان موزیسین در فلان شهر وضع وخیمی دارد و نیازمند کمک است جالب این است که شما هم بودجه ندارید که به او کمک کنید. یعنی اولویت با سنتی و نواحی است اما هیچ وقت بودجه مناسبی برای این حمایت در اختیار نداشتهایم. متاسفانه فقط به زبان گفته شده که باید از این نوع موسیقیها حمایت شود و هنوز در عمل حمایت مناسبی از موسیقیهای سنتی و محلی و مقامی صورت نگرفته است. این موسیقی باید سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل شوند اما متاسفانه اینطور نیست و به همین خاطر الان با خطر نابودیشان هم روبرو هستیم.
از حمایت مادی از موسیقی پاپ بگذریم. حق با شماست و با این بودجه کمی که در اختیار دفتر موسیقی است دیگر امکانی برای حمایت از پاپ وجود ندارد. به بحث حمایت معنوی برسیم. به دلایل مختلفی از مشکلات اقتصادی گرفته تا کاهش سطح کیفی آثار، موسیقی پاپ امروز بیشتر به سمت موسیقی الکترونیک گرایش پیدا کرده. موسیقی الکترونیک با سرعت بسیاری درحال پیشرفت است و یک صدا و افکتی که امروز در یک قطعه استفاده میشود امکان دارد سه ماه دیگر کهنه و از رده خارج شده باشد. میخواهم به بحث روند صدور مجوز آلبومها برسم که در کمترین حالت چیزی حدود ۶، ۵ ماه زمان میبرد. آیا این امکان وجود دارد که زمان صدور مجوز آلبومها به شکل مناسبی کاهش یابد و از این طریق لااقل حمایتی معنوی از پاپ صورت بگیرد؟
ما که امیدواریم زمان صدور مجوز آلبومها به یک هفته برسد. تمام تلاش ما براین است که این روند در کوتاهترین زمان ممکن طی شود و به همین خاطر در حال قانونمند کردن تک تک مراحل این روند هستیم و امکان دارد تا یک ماه دیگر آیین نامهاش آماده شود. یک معیارها و استانداردهایی را ترسیم ومعرفی کنیم که در صورت رعایتشان قطعا یک آلبوم در زمان بسیار کوتاهی مجوز خواهد گرفت. حتی در حال انجام برنامههایی هستیم که این روند به صورت اتوماسیون انجام شود. الان بحث ثبت شرکت، دریافت پروانه فعالیت شرکت و ثبت استودیو و دریافت پروانه فعالیت در حال حاضر به این شکل انجام میشود. هر کسی که مایل به راه اندازی شرکت موسیقی یا استودیو موسیقی باشد میتواند از طریق سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد این سامانه شود و درخواست خود را ثبت کند. در حال حاضر دو بخش فعال هستند و امیدواریم ظرف بیست روز آینده دو بخش اخذ مجوز و اجرای صحنهای را هم بتوانیم به شکل اتوماسیون به انجام برسانیم. فکر میکنم همین اتفاق سرعت طی شدن روند صدور مجوزها را بسیار افزایش دهد. نکته دیگر مربوط به مراجعه شرکتها میشود. شرکتها به دفتر موسیقی مراجعه میکنند و آن فردی که باید پاسخگو باشد دیگر نمیتواند به صورت همزمان هم به مراجعین پاسخ دهد و هم کارهای اداری مربوط به پرونده آلبومهای موسیقی را انجام دهد. ماروزهای معینی را برای مراجعه ارباب رجوع تعیین کردهایم و گفتهایم دوستان میتوانند در روزهای زوج به صورت حضوری مراجع کنند. بقیه روزها مربوط به انجام کارهای اداری آلبوم هاست. طبیعی است وقتی فرد زمان بیشتری برای انجام کارش دراختیار داشته باشد سرعت انجام کارها نیز بیشتر خواهد شد. ما توقع داریم دوستانی که در حال تهیه آلبوم هستند، از خواننده تا شرکت، توصیههای ما را بپذیرند. اگر موسیقی به سمت ارتقا کیفیت و رعایت استانداردها برود مشکلات ما در بخش کارشناسی هم کمتر خواهد شد. نکته دیگر اینکه ما تعداد جلسات شوراها را در هفته افزایش دادهایم. ضمن اینکه شوراها را نیز تخصصی کردهایم. پیش از این تمام آلبومهای پاپ وسنتی و محلی و کودک در یک شورا بررسی میشدند. الان شورای تخصصی برای پاپ تشکیل شده. تمام این راهکارها برای افزایش سرعت بررسی و صدور مجوز به انجام رسیده است.
یکی دیگراز مشکلات اهالی پاپ بحث ممنوع الکاری تعدادی از فعالان این عرصه است که مربوط به دوره شما نمیشود ودر سالهای گذشته اتفاق افتاده. در طی ۵ سال گذشته تعدادی از اهالی پاپ به خصوص ترانه سراها ممنوع الکار شدهاند که اکثر هم به خاطر همکاری با خوانندههای لس آنجلسی بوده است. حقیقت هم این است که تعداد بسیاری ازترانه سراها و آهنگسازها به همکاری با خوانندههای لس انجلسی تمایل دارند چون باعث میشود ترانه و موسیقیشان بیشتر شنیده شود. ممنوع الکاری نه تنها باعث اصلاح وضعیت موجود به زعم دفتر موسیقی نشده بلکه در حال حاضر خیلیها در همکاری با لس آنجلسیها از اسم اصلی خود استفاده میکنند و در آلبومهای مجاز از اسم مستعار استفاده میکنند. این تناقض یعنی دفتر موسیقی در مدیریت این اتفاق موفق نبوده کما اینکه درعرصه موسیقی هر کسی که ممنوع الکار شده پرطرفدارتر شده. آیا برنامه برای برطرف شدن ممنوع الکاریای که هنوز گریبانگیر تعدادی از اهالی موسیقی است دارید؟
همه کسانی که من را میشناسد میدانند که همیشه صادقانه رفتار میکنم. به همین خاطر علاقهمند هستم همکاران من هم صادق باشند و بیایند کار کنند. در جمهوری اسلامی خط قرمزهای وجود دارد و توقع دارم همکاران ما این خط قرمزها را رعایت کنند. ما برای همکاری با هنرمندان ملزم هستیم استعلام بگیریم. اگر جواب این استعلام مثبت باشد مشکلی در بین نخواهد بود. در صورت منفی بودن، هنرمند باید به آن مرکز مراجعه کند مشکلش را حل کند.
یعنی دفتر موسیقی راسا کسی را ممنوع الکار نمیکند؟
به هیچ عنوان. مگر اینکه تخلفی داشته باشد که به دفتر موسیقی برگردد. مثلا در آلبومی که به ما داده شده تخلفی صورت گرفته باشد و آلبوم بعد از انتشار با آنچه که مجوز گرفته تفاوت داشته باشد و ما مجبوریم عکس العمل نشان دهیم در مورد کسانی که پیش از مدیریت من ممنوع الکار شدهاند تمام تلاشم را میکنم که مشکلشان برطرف شود و به قول معروف بدهکاری و بستانکاریشان صفر شود. تلاش میکنیم با مراکز ذی صلاح صحبت و مذاکره کنیم و تا آنجایی که امکان هست مشکلات این افراد را برطرف کنیم. برخی نیز امکان دارد مشکلاتی داشته باشندکه خیلی پیچیده باشد و از دست ما هم کاری برنیاید. اما اگر شرایط معمولی باشد تمام تلاشمان را میکنیم که موافقت مراجع ذی صلاح را بگیریم تا این افراد بتوانند ادامه همکاری بدهند. ضمن اینکه تمام این مسایلی که ذکر کردم زمینه و بستر را فراهم میکند تا افراد صاحب نام بتوانند کار کنند. برنامه ریزی بر این است که شرایط به نحوی شود که افراد با تجربه و صاحب نام بیشتر وارد میدان شوند و بستری فراهم شود که به عنوان مثال یک خواننده، تازه کار به خاطر گرانتر بودن هزینه همکاری با صاحب نامها به سمت همکاری با کسانی که دانش وتخصص مناسبی ندارند نرود. شرکتها هم امنیت سرمایه گذاری داشته باشند و به این ترتیب شرایطی ایجاد شود که مشکلات موجود تا حد بسیاری برطرف شود.
سال ۸۷ وقتی موسیقی پاپ وارد بخش رقابتی جشنواره فجر شد هیجان خوبی را در بطن جامعه موسیقی ایجاد کرد. الان اما برای دومین بار قرار است که پاپ از جشنواره موسیقی حذف شود. دلیل این اتفاق چیست؟
موسیقی پاپ از بخش رقابتی حذف شده اما در بخش جنبی جشنواره حضور دارد. هر آنچه که پارسال در جشنواره بوده امسال نیز خواهد بود. ماچیزی را تغییر ندادیم. حتی در مورد موسیقی کودک قرار است یک جشنواره خاص و مجزا را نیز برنامه ریزی و برگزار کنیم.
آیا این امکان وجود ندارد که پاپ هم دارای یک جشنواره مستقل باشد؟ همین مساله طبیعتا انگیزه خوبی را در بین جوانان ایجاد کرده و میتواند به رشد این موسیقی کمکهای شایانی کند.
در حال فکر کردن به این مساله هستیم. در حال برنامه ریزی برای برگزاری جشنوارهای برای پاپ نیستیم اما دوست داریم به سمت و سویی برویم که شرایط خوبی برای رشد و ارتقا موسیقی ایجاد شود. حتی در مورد موسیقی غیر مجاز هم دوست داریم هدایت مناسبی صورت بگیرد. کمااینکه معتقدم ما در ایران موسیقی زیرزمینی نداریم. موسیقی زیرزمینی در کشورهایی وجود دارد که افراد مختلف نمیتوانند صدایشان را به گوش مسوولین برسانند. در جمهوری اسلامی اما همه حرفهایشان را میزنند و نقطه نظرات همه منتشر میشود. شاید در این سی و اندی سال دو قطعه بتوانیم در حوزه موسیقی غیر مجاز پیدا کنیم که لفظ موسیقی زیرزمینی به آنها اطلاق میشود. انشاا… امیدوارم به جایی برسم که بتوانیم به موسیقی و اهالیاش کمکهای مناسبی کنیم و شرایط برای ورود استعدادها به شکل خوبی فراهم شود. تمام این جوانها مثل بچههای من هستند و ما دوست داریم همه کار کنند. اگر در بررسیها به آنجا برسیم که ظرفیت مناسبی برای برگزاری جشنواره در حوزه پاپ وجود دارد مطمئن باشید تلاش میکنیم که به انجام برسد. ولی در شرایط فعلی که اکثر موسیقیهای ارایه شده در زمینه پاپ، الکترونیک و مبتنی بر افکتها و سمپلها هستند و اکثرا هم از بدیهیترین استانداردها برخوردار نیستند اصلا امکانی برای برگزاری این جشنواره وجود ندارد.
من سعی کردم خواستههای اهالی موسیقی از مدیر کل دفتر موسیقی را بازگو کنم. حالا میخواهم بپرسم شما چه خواستهای از اهالی موسیقی پاپ دارید؟
موسیقی یک وسیله است. در کل هنر یک وسیله است. مثلا یک عکاس چه انتظار و خواستهای دارد؟ دوست دارد عکسی بگیرد و به شما نشان بدهد و تشویق و تحسین شما را برانگیزد از این جهت که از لحظه جذاب و زاویه خوبی عکس گرفته است. یک موسیقیدان یا یک خواننده هم به همین شکل است. میخواهد با مخاطبش ارتباط برقرار کند. من میگویم بیاییم دست به دست همدیگر بدهیم و به هم کمک کنیم. ما به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک وظایفی داریم. یک شرح وظایفی به ما ابلاغ شده. مخصوصا در حکم آقای وزیر ارشاد به من وظایفی ابلاغ شده که موظف به انجامش هستم. هرکس دیگری هم که به فرهنگ و هنر سرزمینش علاقهمند است باید این مباحث را دنبال کند. موسیقی یک موج است. ببینیم این موج میخواهد چه چیزی را منتقل کند. ببینیمشان این موسیقی چیست؟ ببنیم باید احساساتمان را با چه مضمونی از طریق این موج به مخاطب منتقل کنیم. سالها از موسیقی فاخر صحبت شده اما هنوز به شکل مناسبی به مرحله عمل نرسیده است. موسیقی فاخر موسیقیای است که هم مورد قبول افراد متخصص و اهل فن باشد و هم مورد اقبال عمومی قرار بگیرد. موسیقی پاپ میتواند فاخر باشد و با عموم مردم هم ارتباط برقرار کند. وقتی ساختار یک موسیقی ضعیف باشد ومضمون سخیفی داشته باشد طبیعتا ارتباط خوبی هم با مخاطب برقرار نخواهد کرد. خواهشم از اهالی موسیقی پاپ این است که وضعیت و شرایط موجود را در نظر بگیریم.شان موسیقی و هنر و ارزشهای این حوزه را در ذهن داشته باشند. من به تمام هنرمندان علاقه و ارادت دارم. مطمئنم که در این صورت است که همه میتوانیم به هم کمک کنیم و حتی موسیقی پاپ در صورت لحاظ این مسایل موجبات توجه به موسیقیهای دیگر مثل سنتی و نواحی را هم فراهم خواهد کرد. وقتی موسیقی پاپ ضعیف باشد تمام موسیقی کشور ضربه میخورد و به این ترتیب گفته میشود موسیقی دچار مشکل است و همین جمله مشکلات بسیاری را برای تمام موسیقیها ایجاد میکند. انشاءالله به زودی در طی مراسمی بهترین قطعات سال ۸۹ را از میان آلبومهایی که منتشر شدهاند معرفی خواهیم کرد و فکر میکنم این حرکت تاثیرات خوبی داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید