هر متهمی به هر دلیلی که مجرم شناخته شود پس از پایان دوران محکومیت به جریان عادی زندگی باز می گردد، اما من به عنوان یک هنرمند مدت ها است از انجام فعالیت های صنفی محروم و بلا تکلیف هستم در صورتی که اگر دادگاهی می شدم وضعیتم بهتر و تکلیفم روشن بود.
مسعود جاهد نوازنده نی و سرپرست گروه موسیقی کرشمه که به اتفاق همسر خود شیدا جاهد این گروه موسیقی را در سال ۱۳۷۶ تشکیل داده است با حضور در خبرگزاری مهر و طرح مشکلات خود از مسئولان درخواست کرد که به مشکلات او از جمله مجرم شناخته شدنش به دلیل انتشار آلبوم همخوانی و بلاتکلیفی اش در عرصه موسیقی رسیدگی کنند.
این نوازنده نی در صحبت های خود به سابقه فعالیت هنری،بیماری صعب العلاج همسرش، بی التفاتی کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی و دیگر مشکلات و موانع موجود اشاره و از بلاتکلیفی اش در عرصه فعالیت های اجرایی سخن گفت.
*گروه موسیقی خبرگزاری مهر : برای آشنا شدن با مسئله ای که ایجاد شده است کمی در خصوص فعالیت خود بگویید.
مسعود جاهد : من گروه کرشمه را در سال ۱۳۷۶ تشکیل دادم و این گروه سابقه فعالیت بسیاری در این عرصه داشته است اما از سال ۱۳۸۰ ترجیح دادم که به جای برگزاری کنسرت ها به تهیه و تولید آلبوم های موسیقی رو آورم در نتیجه شیوه کار من تغییر کرد و عمده وقت هنری خود را در استودیو صرف کردم و اجرای صحنه ای نداشتم در حین فعالیت های هنری خود آلبوم “خسته ام از این کویر” را توسط انتشارات ایران گام منتشر کردم ،اما بعد از انتشار این اثر دستور جمع آوری مجموع این آلبوم ها را دادند و معتقد بودند که صدای خانم شیدا به صورت همخوانی شنیده نشده است و حکم تکخوان دارد و به همان شکل هم ضبط شده است در صورتی که آن کار همخوانی است و صدای من هم درآن شنیده می شود اما من در نهایت سکوت کردم .
*پس از جمع آوری آلبوم ها چه اتفاقی در روند فعالیت های شما و همسرتان رخ داد؟
– پس از این ماجرا متوجه شدم که ممنوع الکار شده ام در ابتدا فکر کردم که فقط در زمینه موسیقی همخوانی اجازه کار ندارم اما بعد متوجه شدم قضیه جدی تر از این حرف ها است ، زمانی که قضیه را جویا شدم متوجه شدم که نه تنها در حوزه همخوانی بلکه در بخش ها و شاخه های دیگر موسیقی چون نوازندگی نی، همراهی با ارکستر، اجرای موسیقی با کلام با صدای خواننده مرد ، حضور در اجراهای صحنه ای و بسیاری دیگر از فعالیت های موسیقی نیز اجازه کار ندارم.
*آیا این ممنوعیت به شکل کتبی اعلام شد؟
– خیر این مسئله شفاهی مطرح شد و من هم گفتم که اعلام شفاهی ممنوعیت کار غیر قانونی است اما از سرپرست وقت دفتر موسیقی اینگونه شنیدم که مقصر دفتر موسیقی نیست بلکه باید این مشکل از سوی حراست حل شود ؛ در نتیجه به حراست مراجعه کردم اما آنها بار دیگر مرا به دفتر موسیقی ارجاع دادند و مدام بالا و پایین رفتم و خلاصه اینکه خسته ، بی رمق و بی نتیجه برگشتم و در این رفت و آمدها به هیچ عنوان متوجه نشدم که علت این ممنوعیت از کار چیست و چه کسی مرا از کار و زندگی انداخته است.
این در حالی است که از ابتدای فعالیت های خود در عرصه موسیقی در چارچوب سیاستگذاری های وزارت ارشاد حرکت کرده ام و هیچگاه نخواستم بر خلاف جریان آب حرکت کنم ولی متاسفانه از تاریخ انتشار این آلبوم تا به امروز از کار در همه زمینه ها ممنوع شده و در حال حاضر مایوس ، بلاتکلیف و خانه نشین شده ام و بدترین حالت ممکن برای یک هنرمند ایجاد بلاتکلیفی است در واقع این مسئله مترادف با مرگ یک هنرمند است چراکه در نتیجه این سرگردانی هنرمند دچار انزوا می شود و هیچ روزنه ای برای ارائه هنر خود ندارد و متاسفانه در جامعه ما دیواری کوتاه تر از دیوار هنرمند پیدا نمی شود.
*پس از اینکه محمد میرزمانی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد منصوب شد باز هم مراجعه کردید؟
– آقای میرزمانی از نظر من انسان خوب و مدیر دلسوزی است وقتی ماجرا را تعریف کردم با دقت شنیدند و قول داد که در این زمینه تحقیق کند.
* نتیجه تحقیقات به کجا رسید؟
–آقای میرزمانی در جواب گفت که دلیل این ممنوعیت این است که صدای زن در آلبوم “خسته ام از این کویر” با استانداردی که وزارت ارشاد تعیین کرده است متفاوت است و صدای آواز خانم به گوش می رسد.
* شما چه واکنشی نسبت نتیجه تحقیقات نشان دادید؟
– من به آقای میرزمانی گفتم که نسخه ای که وزارت ارشاد برای همخوانی ارئه می دهد را قبول ندارم چون همیشه در سیاستگذاری های فرهنگی الویت هایی مطرح می شود که جنبه کاربردی داشته ودر جامعه نتیجه بخش باشد یعنی زمانی که مطرح می شود که خانم های هنرمند در عرصه موسیقی در اندازه اختیارات تعیین شده می توانند حضور و فعالیت گسترده داشته باشند ؛ زنان هنرمند هم با انگیزه و اشتیاق دراین حوزه فعالیت می کنند ولی در نهایت می بینیم که با دیوار مواجه می شوند چون الگوی کاری که پیش روی آنها قرار گرفته است در انتها به بن بست ختم می شود و جامعه نسبت به نتیجه کار آنها عکس العمل مثبتی نشان نمی دهد .
* منظورتان از بن بست رسیدن چیست؟بیشتر توضیح دهید.
– الگویی که وزارت ارشاد برای آواز و همخوانی خانم ها ارائه می دهد ترکیبی از سه مرد با سه زن است یعنی ۶ خواننده با ارکستر مورد نظر آواز می خوانند در صورتی که این اجرا نوعی همهمه و هیاهو ایجاد می کند که به نظرمن این هیاهو آثار را غیراستاندارد و ناهنجار جلوه می دهد و خوب مخاطب هم به واسطه گستردگی وسایل ارتباط جمعی و ماهواره ها جذب آثار پخش شده از شبکه های مختلف می شود و حاصل فعالیت این همه هنرمند بی نتیجه می ماند نهایتا دراین شرایط بهتر است که اعلام شود ما موسیقی هم خوانی به دردمان نمی خورد و فقط آقایان اجازه آواز و تکخوانی دارند و از این پس هیچگونه سیاستی مبنی بر همخوانی بانوان وجود ندارد ؛ ضمن اینکه هیچ شرکت تولید کننده ای وقتی آلبوم مورد استاندارد وزارت ارشاد را می شنود حاضر نمی شود که برای تولید آن سرمایه گذاری کند.
* شما در تولید آلبوم “خسته ام از این کویر” صدای خواننده خانم را بالاتر از حد تعیین شده بردید؟
– تنها کاری که در این آلبوم انجام دادم این بود که در عین اینکه همخوان مرد وجود داشت زیر دو صدای بم که در آلبوم هم شنیده می شود صدای خواننده اصلی که خانم و همسر من نیز هست وجود دارند اما دفتر موسیقی اعتقاد دارد که صدای شیدا بر صدای دیگر خواننده ها غالب است و در واقع تک خوانی خانم در این آلبوم شنیده می شود ولی به نظرمن این تک خوانی نیست و اگر کارشناسان بررسی کنند می توانند متوجه شوند که صدای خانم به عنوان تک خوان نیست بلکه صدای شیدا تا اندازه ای غالب بر صدای همخوان ها است .
*ملاک تشخیص دفتر موسیقی استانداری است که برای خود تعریف کرده و اگر خارج از این ستاندارد صدایی چه در اجرای صحنه ای و چه در تولید آلبوم شنیده شود آن استانداد به هم خورده است و البته آنها هم مدعی بر تک خوانی نیستند اما معتقدند که صدای خانم در این آلبوم از آن استاندارد خارج است و حال اینکه شما قبول دارید که صدای خواننده خانم در این آلبوم خارج از استاندارد دفتر موسیقی بوده است؟
– بله قبول دارم و خوب در همان زمان هم دستور جمع آوری آلبوم ها را نیز دادند.
* با این اوصاف در حال حاضر خواسته شما از مسئولان چیست؟
– شیدا شرایط خاصی دارد او دچار بیماری خطرناکی شده است ، البته بیماری برای هریک از انسان ها ممکن است رخ دهد و خود نفس بیماری مهم نیست؛ اما مسئله این است که وقتی یک هنرمند در این شرایط سخت قرار می گیرد کمترین خواسته اش این است که مورد توجه قرارگیرد و این توجه فقط مادی نیست بلکه به لحاظ معنوی باید آنها را دید چون نیازمند توجه هستند ولی متاسفانه در جریان این مسئله و مهمتر از همه بیماری همسرم و بیکاری خود با بی تفاوتی مراکز مسئول مواجه شدم.
* وضعیت خانم شیدا چگونه است؟
– از دوماه پیش فشارخون بالایی داشت دکتر زیاد رفت اما تشخیص ندادند که مشکل چیست تا اینکه معلوم شد عارضه جدی است و متاسفانه در حال حاضر این بیماری پیشرفت هم کرده است و شیدا به دلیل پروسه شیمی درمانی و بیماری خاصی که دارد دیگر نمی تواند فعالیت کند .
*این مشکل را با خانه موسیقی در جریان گذاشتید؟
– خودمن به شخصه مراجعه نکردم از دورا دور مسئولان خانه در جریان هستند چون مدتی پیش برای دریافت بیمه تکمیلی شیدا به خانه مراجعه کرده بودم و شرایطی که در آن قرار دارم و بی کاری خود را توضیح دادم وگفتم که هیچ گونه درآمدی ندارم و خوب هزینه درمان همسرم برای من سنگین است ، بنابراین خواستم که خانه موسیقی حمایت کند و مرا مشمول بیمه تکمیلی کند.
*این کار را انجام دادند؟
– بله این کار را کردند و من از طریق بیمه تکمیلی برای عمل جراحی او استفاده کردم ولی متاسفانه این عمل جراحی در ارتباط با بیماری که شیدا دارد هزینه بالایی داشت و حداکثر پولی که بیمه می پردازد چهار میلیون تومان است که این مبلغ در مراحل اولیه عمل جراحی تمام شد و الان در مرحله شیمی درمانی است که بعد از این مرحله باید دوره رادیو تراپی به مدت سی جلسه را طی کند که آن هم خیلی پرهزینه است و حال درنظر بگیرد که من هنرمندی ممنوع شده از کار هستم و از پس این هزینه ها بر نمی آیم و درچنین شرایطی خانه موسیقی و مسئولان در دفتر موسیقی وظیفه دارد که از هنرمند دلجویی کند ولی متاسفانه از من حمایت معنوی و مادی صورت نگرفت حتی در جشن خانه موسیقی نیز که از دوازده بانو تقدیر شد از همسر من که در بستر بیماری است هیچ یادی نشد.به علاوه از کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی که ریاست آن را خانم هنگامه اخوان برعهده دارد تلفن زدند و گفتند خانم شیدا باید بیاید امتحان خوانندگی بدهد!
* در پایان چه درخواستی دارید؟
* تنها درخواستی که دارم رفع ممنوعیت از انجام فعالیت موسیقی است چراکه این محرومیت هر دلیلی باید زمان بندی شده باشد و منطقی نیست که به هر دلیلی یک هنرمند را بلا تکلیف رهاکنند، تنبیه و توبیخ هم اندازه ای دارد ولی متاسفانه حل این معضل نادیده گرفته شده است ؛ در تمام این مدت سکوت کردم تا شاید با سکوت خودم اوضاع بهتر شود و یا اینکه مورد غضب بیشترمسئولان قرار نگیرم و مدام خود سانسوری کرده ام ولی امیدوارم با این درد دل دوستانه ای که با خبرگزاری مهر کردم صدای من به گوش مسئولان برسد.
دیدگاهتان را بنویسید