×
×

گفت‌وگو با عوامل نمایش عاشورایی «خورشیدهای همیشه»

  • کد نوشته: 159154
  • 06 آبان 1396
  • ۰
  • سایت موسیقی ما نوشت: «بهاره رهنما» در جدیدترین تجربه هنری خود در عرصه کارگردانی تئاتر این روزها نمایش مذهبی «خورشیدهای همیشه» را روی صحنه دارد. اثری که علاوه بر خود او «اکرم محمدی» و «نسیم ادبی» هم در آن ایفای نقش دارند و با وجود تبلیغات محدود، تا کنون با استقبال خوبی از سوی مخاطبان […]

    گفت‌وگو با عوامل نمایش عاشورایی «خورشیدهای همیشه»
  • سایت موسیقی ما نوشت:

    «بهاره رهنما» در جدیدترین تجربه هنری خود در عرصه کارگردانی تئاتر این روزها نمایش مذهبی «خورشیدهای همیشه» را روی صحنه دارد. اثری که علاوه بر خود او «اکرم محمدی» و «نسیم ادبی» هم در آن ایفای نقش دارند و با وجود تبلیغات محدود، تا کنون با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده است.

    «خورشیدهای همیشه» روایت سه تن از زنان تأثیرگذار واقعه کربلا است که نمایش‌نامه آن توسط چند چهره جوان به رشته تحریر درآمده است. نویسندگان این پروژه دو هنرجوی کارگاه ترانه «حسین غیاثی» هستند که با مشاوره او و همراهی بهاره رهنما، این کار را انجام داده‌اند. در بخش موسیقی هم «فربد یزدان‌فر» قطعه‌ای برای این نمایش خوانده است.

    این پروژه از این حیث متفاوت است که یک داستان واقعی مذهبی را در ارتباطی نزدیک با دنیای موسیقی بیان کرده است. به همین دلیل، میزبان بهاره رهنما، حسین غیاثی، فربد یزدان‌فر، پوریا خرمایی و امیرعلی رادی بودیم که نقش‌های اصلی را در شکل‌گیری پروژه «خورشیدهای همیشه» داشته‌اند. در این گپ مفصل علاوه بر بیان برخی مسائل تحلیلی و چالشی از سوی دست‌اندرکاران، بهاره رهنما نکات جالبی درباره انتقاداتی که به او نسبت به این اثر وارد شده، عنوان کرد.

    • * ایده این نمایش چگونه شکل گرفت؟

    رهنما: من یک مجموعه فرهنگی هنری کوچک در دفترم دارم که می‌خواهم آن را گسترش دهم. حسین غیاثی قبلاً راجع به یک کلاس و طراحی شیوه آموزشی آن با من صحبت کرده بود که پیشنهاد دادم آن را در این مجموعه کوچک که قبلاً در آن فقط کلاس‌های بازیگری و داستان‌نویسی داشتیم، برپا کنیم. من از طرفداران سروده‌های دکتر غیاثی هستم و برایم جالب بود که حتی ترانه‌های فرمالیستی او هم درام دارد و هم یک قصه مینیمال در همه آنها مشهود است.

    وقتی قرار به راه‌اندازی این کارگاه شد، تصمیم گرفتیم کارگاه ترانه-درام داشته باشیم؛ به این صورت که خودشان ترانه را به هنرجوها آموزش دهند و در کنارش هم یک درام‌نویس باشد تا بتوانیم درباره قصه ترانه‌ها حرف بزنیم. من جدا از این‌که داستان می‌نویسم، مشق‌های کوچکی هم در ترانه دارم و در نتیجه این کلاس برایم علاوه بر تدریس، بازتاب آموزشی هم دارد. در این کلاس افراد با استعداد زیادی وجود داشتند که همگی بالقوه نویسنده بودند و حتی جلوتر از هنرجوهای کلاس‌هایی بودند که به آنها فقط داستان‌نویسی تدریس می‌کردم. خلاصه اینکه با حسین تصمیم گرفتیم ماحصل این کارگاه یک نمایش‌نامه باشد.

    بچه‌هایی که پروژه «خورشیدهای همیشه» را کار کردند، علاوه بر حال و هوا و تربیت مذهبی، تمایل به کار گروهی هم داشتند. این نمایش‌نامه‌ی اپیزودیک، چون داستان سه شخصیت کربلا را روایت می‌کرد، نیاز به تحقیق زیادی داشت و علاوه بر آن روی شخصیت حضرت زینب (س)، حساسیت‌های عقیدتی زیادی وجود داشت. بنابراین تصمیم گرفتیم در ابتدای کار، بحث پژوهش را هم تقسیم کنیم و جداگانه شروع به مقتل‌خوانی کردیم. پس از پژوهش شروع به نوشتن کردیم و «پوریا خرمایی» به سمت نوشتن ترانه‌ی کار رفت. حسین غیاثی هم مشاور پروژه بود و کار را دنبال کردیم.

    فکر می‌کنم برای اولین‌بار است که در ایران یک جمع ترانه‌سرا، یک نمایش تاریخی را روی صحنه می‌برد. ما متن‌ها را جداگانه نوشتیم و من نهایتاً بازنویسی آن را انجام دادم. از همیاری و کمک «مهرداد نصرتی» هم بهره بردیم و در میانه‌های پروژه هم از طریق «قاسم جعفری» (مدیر سالن شهرزاد) و «یاسمن میرزایی» (یکی از مدیران حوزه موسیقی) با «فربد یزدان‌فر» آشنا شدیم. فربد یزدان‌فر هم شور و عشق حسینی جالبی داشت و بدون دریافت هزینه، استودیو و گروهش را در اختیار پروژه گذاشت. آهنگ او را هر شب در سالن پخش می‌کنیم اما انتشار رسمی موسیقی این نمایش، احتمالاً هم‌زمان با اربعین حسینی خواهد بود.

    • * اصولاً این صحبت وجود دارد که کارگاه‌های ترانه خروجی چندانی ندارند. به نظر شما تربیت ترانه‌سرا از طریق این کارگاه‌ها امکان‌پذیر است؟

    غیاثی: دوره‌ای که ما برگزار کردیم، دوره پیشرفته ترانه بود و افرادی که در این کارگاه حاضر شدند کارشان را بلد بودند. مهم‌ترین اتفاقی که باید در دوره پیشرفته کارگاه‌های ترانه رخ دهد، اجرایی شدن کارها است. من در این دوره با خانم رهنما صحبت کردم تا این کار را عملی کنیم؛ چون خیلی به وجود درام و داستان و روایت در ترانه اعتقاد داشتم. بخشی از کارگاه را به همراه او برگزار کردیم و در کنارش از حضور دوستان آهنگساز درجه‌یک و حرفه‌ای که از بهترین‌های موسیقی پاپ هستند، بهره بردیم. حضور این بزرگان باعث می‌شد کار هنرجوها را بشنوند و در لحظه، فضاهای موسیقایی به آنها پیشنهاد دهند. در نتیجه، بچه‌ها متن کارشان را با موسیقی می‌شنیدند. کارهایی توسط این دوستان انتخاب شد که الان در حال ساخته شدن هستند و همه‌چیز به صورت حرفه‌ای پیش رفت. مهم‌ترین اتفاق این کارگاه برای ما خروجی آن بود و بچه‌ها به لطف خانم رهنما در بخش نمایش‌نامه‌نویسی کارشان را در قدم اول روی صحنه به شکل حرفه‌ای دیدند.

    • * خانم رهنما! شما به درام در ترانه اشاره کردید و این‌‌که در ترانه‌های پاپ این درام دیده نمی‌شود. راجع به این موضوع و اهمیتش و تجربیات خودتان در بحث ترانه بگویید.

    رهنما: شبیه سبک‌های نقاشی است و من هم آن‌قدر در ترانه صاحب‌نظر نیستم که راجع به فرمول خاصی صحبت کنم. بر حسب سلیقه خودم و تجربه‌ای که طی این سال‌ها به عنوان مخاطب تقریباً جدی موسیقی پاپ داشتم، باید بگویم ترانه‌هایی که داستانی در بطن خود دارند، بیشتر به یاد می‌مانند. اما گاهی یک ترانه‌سرا تصویری به ذهنش می‌آید و دوست دارد آن را به شکل کُلاژ خلق کند. پس در زمینه کار هنری، اتفاق درست و غلط مفهومی ندارد؛ چون هنر به منزله فضای بازِ تجربه کردن است. من هم همیشه دوست داشتم فُرم آماتوری بازیگری‌ام حفظ شود تا بتوانم فرصت تجربیات گوناگون را به خودم بدهم.

    زمان تدریس داستان‌نویسی و بازیگری، همیشه به بچه‌ها می‌گویم وقتی می‌خواهید کار مدرن در نقاشی انجام دهید یا سبک خاصی که مخاطب عام ندارد را خلق کنید، باید پایه‌های نقاشی را بدانید. گاهی جوانان در رشته‌های هنری، الفبای اصلی کار را نمی‌دانند؛ اما به نظر من هنرجو باید ابتدا درام را بشناسد و بداند کجا باید از آن استفاده شود و بعد اگر دوست نداشت، آن را کنار بگذارد.

    • * فربد یزدان‌فر چطور به این پروژه پیوست و موسیقی آن را ساخت؟

    یزدان‌فر: زمانی که متوجه شدم این پروژه در دست نگارش است، دوست داشتم سهم کوچکی در آن داشته باشم. متأسفانه برخی اهالی موسیقی از خواندن کار مذهبی می‌ترسند؛ اما اعتقاد قلبی من باعث شد برای حضور در این کار انگیزه زیادی داشته باشم. پیش از این کار، به عنوان آهنگساز و تنظیم‌کننده در بازار موسیقی فعالیت می‌کردم و کارهای مذهبی زیادی هم ساخته بودم؛ اما وقتی قرار شد این کار را خودم به عنوان خواننده بخوانم، کمی ترسیدم. ولی دلم قٌرص بود و کار را انجام دادم. دو روز پیش از شروع ماه محرم، این پروژه به من پیشنهاد شد و با وجود زمان کمی که داشتم، همه کارها به شکلی باورنکردنی پیش رفت. مثلاً ظرف سه روز توانستم مجوز را از دفتر موسیقی بگیرم. زمانی هم که ترانه پوریا خرمایی را دیدم، جذب آن شدم و کار را اجرا کردم.

    • * موسیقی این کار را بر اساس تم‌های مذهبی قدیمی ساختید؟

    یزدان‌فر: امسال دوستان کارهای زیادی به مناسبت ماه محرم منتشر کردند اما در هیچ‌کدام از آنها تم محرمی شنیده نمی‌شد و اکثراً پاپ بودند؛ ولی ما سعی کردیم کار را متناسب با این ماه عزیز ارائه کنیم.

    • * شما قبلاً تجربه خوانندگی داشته‌اید؟

    یزدان‌فر: سه قطعه با صدای خودم منتشر کرده بودم ولی این حوزه را چندان پیگیری نمی‌کردم و نمایش «خورشیدهای همیشه» باعث شد برای کار خوانندگی بیشتر ترغیب شوم. کلاً در این سال‌ها بیشتر در زمینه آهنگسازی و تنظیم و رهبری ارکسترها فعالیت می‌کردم و آهنگی که برای این پروژه خواندم را قلباً دوست داشتم. اولین آهنگ من هم برای حضرت علی(ع) بود.

    • * پیش از این در حوزه موسیقی-نمایش کار نکرده بودی؟

    یزدان‌فر: تجربه موسیقی متن فیلم داشته‌ام. البته در خانواده ما، پیشینه تئاتر وجود دارد و عموی من از بازیگران باسابقه تئاتر است. پدرم هم در زمینه موسیقی فعال بود.

    رهنما: زمانی که آقای کویتی‌پور به افتتاحیه این نمایش آمد، حضور فربد یزدان‌فر برایش جالب بود. چون گفت که سال‌ها قبل قرار بود با پدر فربد کار کنیم. حضور آقای کویتی‌پور برای ما ارزشمند بود چون او فارغ از کسوت مداحی، از موزیسین‌های قدیمی ایران است و در نواختن چندین ساز تبحر دارد. خوشبختانه او موسیقی و سایر بخش‌های پروژه را دوست داشت.

    غیاثی: خود آقای کویتی‌پور می‌گوید که این‌ها مداحی نیست، زندگی من است.

    رهنما: مداحی‌های او واقعاً خاطره‌انگیز است.

    یزدان‌فر: چند سال قبل با غلام کویتی‌پور یک آلبوم کار کردیم که تا مرحله نزدیک به انتشار هم رسید؛ اما تهیه‌کننده آن را پخش نکرد. اولین حرف کویتی‌پور پیش از شروع کار این بود که من را به چشم یک نوحه‌خوان نبین و فکر کن برای یک خواننده صرف قرار است کار بسازی. می‌خواستیم آن آلبوم را در ماه محرم پخش کنیم. تهیه‌کننده، کارها را شنید و گفت اینها دیگر چیست! من نوحه می‌خواهم.

    غیاثی: یکی از دوستان، یک برنامه مداحی برای غلام کویتی‌پور در ماه محرم پیشنهاد داد که او گفت من نمی‌‌خواهم یک ریال هم از این ماه پول در بیاورم. ایشان کارش را کاملاً دلی انجام می‌دهد.

    • * چند سالی است استفاده از ملودی‌های موسیقی پاپ در نوحه‌ها و همچنین استفاده از لحن نوحه‌خوانی در موسیقی پاپ باب شده است. شما در این زمینه چه نظری دارید؟

    یزدان‌فر: کلاً مداحی و موسیقی پاپ از هنری به نام موسیقی سرچشمه می‌گیرند. مردم ما موسیقی‌هایی که تِم مداحی داشته باشند را دوست دارند و اگر دقت کرده باشید، بسیاری از کارهای هیت روی چنین تم‌هایی ساخته شده‌اند.

    رهنما: بسیاری از خواننده‌های موفق امروز ما در گذشته مداحان خوبی بوده‌اند. همین الان هم بعضی از آنها هنوز آن ارادت قدیم را دارند و در ایام محرم برای خواندن درباره امام حسین (ع)، به محله‌های قدیمی خود می‌روند.

    یزدان‌فر: همان‌طور که در ابتدا گفتم، برخی همکاران ما از اجرای کار مذهبی می‌ترسند؛ اما بخش عمده‌ای از مردم این موسیقی را دوست دارند. درست یا غلط بودن استفاده از ملودی‌های پاپ در مداحی‌های محرم را ما نمی‌توانیم تعیین کنیم؛ چون به گوش و سلیقه مخاطبان بستگی دارد.

    رهنما: تا اواسط این پروژه تصمیم داشتم خودم در آن بازی نکنم؛ چون نقش بسیار سختی است. اما این نکته که فربد می‌گوید، در کار ما هم هست. بازیگران زیادی به من گفتند متن را دوست داریم ولی می‌ترسیم در آن بازی کنیم. چون احساسات عجیبی نسبت به کارهای مذهبی وجود دارد و از دو طرف مورد هجوم قرار می‌گیرید! از یک سو افراد مذهبی که خودشان را صاحب دین و شریعت می‌دانند، می‌گویند چرا هنرمندان به این مقوله‌ها ورود می‌کنند و از سوی دیگر، افرادی که کلاً دین‌داری را مغایر اصول هنری و روشنفکری می‌دانند، نسبت به این موضوع نقد دارند! به نظر من هر دو طرز فکر غلط است. من در این پروژه با یک عقب‌نشینی عجیب از سوی همکارانم مواجه شدم. به نظر من، هنوز غربت امام حسین(ع) با او همراه است و این حتی در کارهای هنری که با موضوع ایشان انجام می‌شود هم مشهود است. خیلی‌ها به ظاهر می‌گویند ما حسینی هستیم ولی عده آدم‌هایی که شجاعت اعلام حضور در رکاب آن امام را داشته باشند، زیاد نیست.

    یزدان‌فر: این چهارمین اثر من به عنوان یک خواننده است. زمانی که می‌خواستم این کار را بخوانم، می‌ترسیدم برای مردم سوءتفاهم شود و بگویند با یک آهنگ محرمی در کنار خانم رهنما قصد مطرح کردن خودش را دارد. اما نهایتاً ریسک کردم و گفتم هر کس هر چه می‌خواهد بگوید و بابت این اتفاق خوشحالم.

    • * اصولاً ترانه و نمایش‌نامه را دو بخش مختلف می‌دانید یا فکر می‌کنید دو شاخه مختلف از یک ریشه هنری هستند؟

    غیاثی: ترانه یک وجه از ادبیات غیرمستقل است؛ به تنهایی هویت ندارد و باید با موسیقی ترکیب شود. نمایش‌نامه هم بدون نمایش این هویت را ندارد و آن هم باید ترکیب شود. گاهی بچه‌ها می‌پرسند تفاوت شعر و ترانه چیست؟ به آنها می‌گویم رمان یا داستان چه فرقی با فیلم‌نامه دارد؟ این موضوع شاید برایشان ملموس‌تر باشد و راحت‌تر درک کنند. هر دوی آنها یک بخش از یک مجموعه اتفاق هستند و این نقطه اشتراک‌شان است. من شخصاً بسیار به کار تصویر و فیلم‌نامه علاقه داشتم و همیشه فکر می‌کردم اگر امکان انتخاب بین ورود به هر کدام را داشتم، حتماً به جای ترانه، فیلم‌نامه‌نویسی را انتخاب می‌کردم. بچه‌هایی که در کارگاه ما بودند هم همگی خوب و حرفه‌ای می‌نوشتند و حس کردم شاید خودشان را در بخش نمایش‌نامه پیدا کنند. خودم تصور نمی‌کردم هنرجویان کارگاه ترانه ما به این خوبی بتوانند نمایش‌نامه بنویسند. امیرعلی رادی نقش پررنگی در کار نوشتن داشت و گرافیست کار ما هم بود. پوریا خرمایی هم کارهای بسیار خوبی نوشته بود و در زمینه نمایش‌نامه هم حضور درخشانی داشت.

    • * این‌که گفتی ترانه یک وجه از ادبیات غیرمستقل است به این معنا است که ترانه روی کاغذ یک اثر هنری مستقل نیست؟

    غیاثی: ترانه به‌هیچ‌وجه روی کاغذ نمی‌تواند یک اثر هنری مستقل باشد. ترانه کلامی است که برای موسیقی نوشته می‌شود و در میان ترانه‌سراهای ما کمتر شاهد درک این موضوع هستیم. یعنی ترانه‌سرا باید حداقل یک ملودی ذهنی حین نوشتن ترانه داشته باشد. همچنین لازم نیست ترانه عروض داشته باشد و زبانش حتماً محاوره باشد. این‌ها تفکرات اشتباهی است که در ترانه‌سراها و هنرجوها دیده می‌شود و خیلی‌ها با چنین تصوری سراغ من می‌آیند. این‌ها یک‌سری تعاریف است که ما به خاطر ذهنیت کلاسیکی که از شعر داریم، تعریف می‌کنیم. برعکس تصور ما، زبان ترانه را موسیقی تعیین می‌کند. اصلاً نمی‌توانیم با چارچوب شعر کلاسیک، ترانه را نقد کنیم و ترانه تنها باید در تلفیق با موسیقی هماهنگ باشد.

    • * حتی اگر قوانین عروض و قافیه در آن رعایت نشده باشد؟

    غیاثی: ترانه‌سراها باید این قواعد را بلد باشند اما اجباری در استفاده از آنها برای همیشه نیست. یک موزیسین وقتی روی شعری آهنگ می‌سازد، ممکن است هیچ اطلاعی از عروض نداشته باشد. حتی ممکن است بزرگ‌ترین موزیسین‌ها هم عروض شعر کلاسیک را نشناسند.

    • * مثل یک ترانه‌سرا که ممکن است نُت نداند.

    غیاثی: البته به نظر من اگر ترانه‌سرایی نت‌ها را نشناسد، ضعف است.

    • * ریتم یا نُت؟

    غیاثی: ترانه‌سرا صددرصد باید ریتم را بلد باشد اما ندانستن نُت را هم می‌توان به عنوان یک ضعف برای ترانه‌سرا در نظر گرفت. یکی از اشتباهات ما این است که ترانه‌سرا و آهنگساز جداگانه داریم. در سطح جهانی، ترانه‌سرایی نداریم که موزیسین نباشد. اما در ایران ترانه‌سرایی نداریم که خودش آهنگساز باشد اما خواننده نباشد. اگر ترانه‌سرایی به موسیقی مسلط باشد حتماً خودش، خواننده هم هست.

    • * البته نمونه‌هایی مثل منصور تهرانی، بابک رادمنش، جهانبخش پازوکی و… را داریم.

    یزدان‌فر: به نظر من ترانه‌سرا بیشتر باید ریتم را بشناسد. زمانی که می‌خواهد روی ملودی بنویسد، باید بداند چه کلماتی روی آن ملودی به خوبی می‌نشیند. جدیداً هم این‌طور شده که ملودی را می‌سازند و به ترانه‌سرا می‌دهند تا روی آن ترانه بگوید. اما من معتقدم باید ترانه را گرفت و با حس ترانه، آهنگسازی کرد.

    • * در بسیاری از کارهای هیت چند سال اخیر هم ترانه روی ملودی سروده شده است.

    یزدان‌فر: ترانه‌سرا باید هجاهای ریتم را بشناسد. در خیلی از کارها کاملاً مشخص است که کلمه به زور در آن ریتم گنجانده شده که به اعتقاد من این ضعف ترانه‌سرا است.

    غیاثی: یک ترانه‌سرا باید حتماً هنر نوشتن بر اساس ملودی را داشته باشد که کار سختی هم هست.

    • * اتفاق دیگری که در تمام هنرها رخ می‌دهد، این است که با یک تعداد استعداد جوان روبه‌رو می‌شویم که کارشان به مرحله اجرا نمی‌رسد؛ اما نتیجه کارگاه شما و نمایش اخیر، به این معضل نگاهی داشته است.

    خرمایی: حدوداً چهار سال است که با حسین غیاثی در ارتباط هستیم و اصلاً کار ترانه را با خود او شروع کردیم. من و امیرعلی رادی در کنار ترانه، به نمایش‌نامه هم علاقه داشتیم و در کارهای هر دوی ما، توجه به درام وجود داشت. تا اینکه این پروژه پیش آمد و از آن استقبال کردیم. ابتدا قرار بود نقش حضرت زینب (س) را من به همراه خانم رهنما بنویسم اما نشد. در ادامه، تمرکزم را روی بخش ترانه گذاشتم و ظرف دو هفته، هفت کتاب مختلف راجع به واقعه عاشورا خواندم. باید اینجا بگوییم که همه روایت‌های این پروژه (از متن تا ترانه) کاملاً بر اساس اسناد و مدارک معتبر نگاشته شده‌اند.

    رادی: اتفاق خوب برای ما در این پروژه این بود که با راه‌بلدهای سخاوتمندی مواجه بودیم. من و پوریا به شکل جدی تئاتر را دنبال می‌کنیم و من از کودکی طرفدار خانم رهنما بودم. هنرمندانی مثل حسین غیاثی و خانم رهنما واقعاً به جوان‌ها کمک می‌کنند؛ در حالی که من تا به حال یک خروجی از سایر کارگاه‌های ترانه ندیده‌ام. درباره حضورم در این پروژه هم باید بگویم که پدربزرگ من روحانی بود و با اطلاعات تقریباً کاملی سر این کار آمدم. قسمت عاشقانه پروژه نصیب من شد و از این بابت خوشحالم.

    رهنما: بخش‌های اصلی این پروژه هم برای ما در روزهای خاصی شکل گرفت. مثلاً من روز عرفه در حرم حضرت شاه‌چراغ شیراز بودم و همان لحظه حس کردم نکات زیادی درباره پروژه به ذهنم آمده که سریع به هتل بازگشتم و فقط دنبال کاغذ و قلم می‌گشتم که آنها را بنویسم.

    رادی: من معمولاً صبح‌ها قبل از نماز صبح یک لالایی عربی را مدام گوش می‌کردم و می‌توانستم فضای کار را بسازم. تمام این نمایش‌نامه را با وضو و قبل از نماز صبح نوشتم. ما در این کار به همه منابع مراجعه کردیم و تلاش‌مان این بود از منابعی استفاده کنیم که از هر لحاظ مورد قبول واقع شود. مهم‌ترین منبع ما هم کتاب «ریاحین الشریعه» بود که راجع به زنان صدر اسلام است.

    • * خانم رهنما می‌دانیم که هنرمندان غالباً در میدان دادن به جوانان تازه‌کار سخت‌گیرند. این کار برای شما سخت نبود؟

    رهنما: برای من این‌طور نیست. زمانی که درس هم می‌دهم، همیشه فکر می‌کنم باید یک خروجی از آن کلاس وجود داشته باشد. من دوست دارم چهره‌های جوان وارد عرصه شوند. اساتیدی مثل امین تارخ، گلاب آدینه، فریماه فرجامی، جمشید آریا و سایر بزرگ‌ترهایی بودند که کنار ما قرار گرفتند و تجربیات خود را در اختیارمان قرار دادند. به نظرم، یک هنرمند اگر تجربه خودش را به جوانان منتقل نکند، کم‌هوش است. در کار بازیگری، اغلب کسانی که سراغ ما می‌آیند با فضای غلطی مواجه هستند و صرفاً می‌خواهند ما آنها را معرفی کنیم. در ایران چهره‌های جوان کمتر می‌توانند خودشان را به اجرای حرفه‌ای برسانند. البته باید بگویم که من در زمینه موسیقی یک تجربه بد داشتم و تصمیم گرفته بودم خودم را از موسیقی دور کنم. در کار تهیه آلبوم قبلی اتفاق بسیار بدی برای من افتاد اما در این پروژه دیدم که یک تجربه ناخوشایند نمی‌تواند باعث دوری من از موسیقی شود. در این پروژه ما سمت هر چیز دست می‌بردیم، سریع انجام می‌شد و به بچه‌ها گفتم که نظر امام حسین(ع) باعث پیشرفت کارها می‌شود.

    • * برای کسی که حواشی زندگی‌اش زیاد است و کوچک‌ترین کارهایش حاشیه‌های بزرگ تولید می‌کند، رفتن به سمت موضوع مذهبی ریسک نبود؟

    رهنما: من ادعا دارم و می‌توانم ثابت کنم که یکی از کم‌حاشیه‌ترین بازیگران سینما و تلویزیون ایران هستم. طی این ۲۵ سال هیچ موضوع غیراخلاقی یا عکس و داستانی که با شعائر ما مقارن باشد، از من منتشر نشده. به همین دلیل پرحاشیه عبارت اشتباهی است.

    • * منظورم از حاشیه لزوماً بُعد منفی نیست. همان‌طور که ازدواج شما تا آن حد حاشیه می‌سازد.

    رهنما: منظورتان آدمی است که هر کاری می‌کند یک جنجالی به دنبال دارد. عشق و ارادت من به ائمه(ع) برای امروز نیست و در تمامی کتاب‌های من این خط ارتباط مذهبی وجود دارد. رسمی‌تر شدن آن هم مربوط به پنج سال پیش بود که کاری با نام «غبار» در فضای جنگ ایران برای زنان نوشتم. اصولاً چون آدم اهل چالش و نترسی هستم، وقتی از یک کار منع شوم و حس کنم آن کار درست است، بیشتر آن را پیگیری می‌کنم! برای این نمایش خیلی‌ها به خاطر بُعد مذهبی آن به من انتقاد کردند. ما در مورد ایدئولوژی امام حسین(ع) صحبت می‌کنیم؛ وقتی در روز عاشورا دسته ارامنه برای ایشان سینه می‌زنند، به عظمت آن ایدئولوژی بیشتر پی می‌بریم. ما در این نمایش خیلی به اقتدار و حق‌طلبی امام حسین(ع) اشاره کردیم.

    در این پروژه به شعر «نزار قبانی» رسیدم که می‌گوید: «دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم و دیگر پنهان کردن خورشید میان کشوهای خانه‌ام کار آسانی نیست.» وقتی که در فضای عشق امام حسین(ع) باشید، همیشه دوست دارید راجع به آن صحبت کنید. وقتی دیگران می‌گویند چرا راجع به امام حسین(ع) حرف می‌زنی، من بیشتر تشویق می‌شوم تا عشق حسین(ع) را فریاد بزنم! این نکته را هم بگویم که اعتقاد و علاقه دینی را نمی‌توان به سیاست ربط داد؛ اگر یک هنرمند عاشق امام حسین(ع) باشد، یعنی حتماً از یک ارگان پول گرفته است؟! همسر من تهیه‌کننده این کار بود و حقیقت این است که با فروش کل این نمایش، یک‌سوم هزینه‌ها هم برنمی‌گردد؛ اما همسرم گفت تا زمانی که برای امام حسین(ع) کار کنی، من حمایت می‌کنم.

    • * یک سوال عجیب و همیشگی درباره خانم رهنما این است که چطور دیالوگ‌های این‌همه نمایش را حفظ می‌کنید؟!

    رهنما: در این مورد که واقعاً کمک حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) بود. یک کار دیگر به نام «اپراتور نسل چهارم» هم به صورت همزمان دارم و واقعاً در شرایط سختی خودم را برای «خورشیدهای همیشه» آماده کردم. چون من خودم هم یکی از اعضای تیم نویسندگان بودم، اگر جایی کم می‌آوردم، به صورت بداهه در لحظه از خودم چیزهایی می‌گفتم. البته شاید تفاوت من با بسیاری از همکارانم این باشد که من بسیار سحرخیزم و روزهای طولانی‌تری دارم. من معمولاً با روشن شدن هوا بیدار می‌شوم و به همین خاطر، از زمانم نهایت استفاده را می‌کنم.

    • * چرا به غیر از مقوله بازیگری و موسیقی متن، سراغ برندها نرفتید؟ چون معمولاً نام برندها خودش باعث فروش بیشتر می‌شود.

    رهنما: من هیچ‌وقت به غیر از مقوله بازیگری سراغ برندها نمی‌روم. در کارهای قبلی‌ام هم مثلاً زمانی که سجاد افشاریان شروع به کار کرد، به او امکان نوشتن دادم. حمید پاک‌سرشت هم یکی از نویسندگانی بود که کارش را با ما آغاز کرد. من خودم با شور و شوق کار می‌کنم و آدم بی‌انگیزه ولی صددرصد حرفه‌ای را دوست ندارم. دوست دارم با جوان‌ها کار کنم چون انگیزه و اشتیاق زیادی دارند. درباره بازیگر هم مجبورم؛ چون اگر بازیگر حرفه‌ای نداشته باشید، به شما سالن خوب نمی‌دهند.

    • * این روزها در فیلم‌های سینمایی و تئاتر، خواننده‌ها حضور پررنگی دارند که در مواردی حتی به فروش بیشتر پروژه کمک می‌کنند. چرا برای این نمایش سراغ یک خواننده مطرح نرفتید؟ فربد یزدان‌فر بیشتر در زمینه آهنگسازی و تنظیم مطرح است و وجهه خوانندگی او برای مخاطبان شناخته‌شده نیست.

    رهنما: چندین علت داشت که مهم‌ترین‌اش این بود که نمی‌توانستیم سراغ کسی برویم که شور و انگیزه کار برای امام حسین(ع) را نداشته باشد. دومین نکته این بود که همیشه دوست دارم با جوانان کار کنم. سومین مسأله این بود که خوانندگان حرفه‌ای آن‌قدر قیمت‌های نجومی پیشنهاد می‌دهند که در مقوله تئاتر نمی‌گنجد. شاید در سینما حضورشان با توجه به دستمزدهایی که دارند بازخورد داشته باشد اما برای تئاتر مقرون به صرفه نیست.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *