×
×

«در آن زمان، بچه‌ها یا عروسک داشتند یا تفنگِ اسباب‌بازی، ولی وسیله بازی ما، سازهایی بود که در خانه داشتیم»

  • کد نوشته: 157059
  • 01 مهر 1396
  • ۰
  • شهریورماه سال ۱۳۸۸ را هنردوستان از یاد نمی‌برند؛ صدای قدم‌های پاییز که می‌آید، شهریورِ نیشابور خود را بیش از پیش همدم خزان می‌بیند، روز پروازِ پرویزِ ایران از خاطر مضراب‌های هیچ سنتوری پاک نخواهد شد.
    +آشنایی پرویز با عطار و اشعار و زندگی این عارف بزرگ، او را بسیار به ادبیات علاقه‌مند کرد

    «در آن زمان، بچه‌ها یا عروسک داشتند یا تفنگِ اسباب‌بازی، ولی وسیله بازی ما، سازهایی بود که در خانه داشتیم»
  • شهریورماه سال ۱۳۸۸ را هنردوستان از یاد نمی‌برند؛ صدای قدم‌های پاییز که می‌آید، شهریورِ نیشابور خود را بیش از پیش همدم خزان می‌بیند، روز پروازِ پرویزِ ایران از خاطر مضراب‌های هیچ سنتوری پاک نخواهد شد.

    این روزها بوی خزانِ پرویز مشکاتیان در زادگاهش پیچیده، اگرچه مراسم رسمی درخوری در شهرش برای او برپا نشد، ولی از ۲۹ تا ۳۱ شهریورماه مردم برای ادای احترام به او، مزارش را در کنار آرامگاه عطار گلباران کردند.

    خبرنگار ایسنا نیز همراه برخی اعضای خانواده مشکاتیان بر سر مزارش حضور یافت و با خواهر این آهنگساز، موسیقی‌دان و نوازنده چیره‌دست گفت‌وگو کرد.

    پروین مشکاتیان درباره کودکی‌های خود و برادرش، گفت: من با پرویز اختلاف سنی خیلی کمی داشتم. بازی‌های ما تقریبا مشترک بود. به یاد دارم که پرویز به فیلم‌های سینمایی علاقه خیلی زیادی داشت و هر وقت به سینما می‌رفت، من باید می‌نشستم و او فیلم را از ابتدا تا پایان، ایستاده برایم تعریف می‌کرد. فیلم‌های آن زمان حتما موسیقی داشت او با وسایل خانه، ادای موزیسین‌ها را درمی‌آورد مثلا روی متکا، سنتور می‌زد و با دو تا چوب ویولون می‌نواخت و همزمان آهنگ‌ها را زمزمه می‌کرد.

    وی ادامه داد: پس از آن، پدرم با کمک نجار محله، سنتور کوچکی برای او ساخت که وسیله بازی پرویز شد. در آن زمان، بچه‌ها یا عروسک داشتند یا تفنگِ اسباب‌بازی، ولی وسیله بازی ما، سازهایی بود که در خانه داشتیم.

    مشکاتیان اظهار کرد: در سن شش سالگی، آموختن موسیقی را با سنتوری که از مشهد برایش خریده بودند، شروع کرد. با همین سنتور کوچکِ پرویز و دایره زنگی من، مرتب برای بچه‌های محله اجرا می‌گذاشتیم. این بازی و سرگرمی ما بود و در این فضا بزرگ شدیم. پدرم از شاهنامه، عطار و مشاهیر ادبیات برای ما می‌گفت و ما را با آن‌ها آشنا می‌کرد.

    او همچنین گفت: یک روز، پدرم من و پرویز را به «شهر کهنه» برد و در آرامگاه عطار نحوه کشته شدن عطار را برای ما تعریف کرد. آشنایی پرویز با عطار و اشعار و زندگی این عارف بزرگ، او را بسیار به ادبیات علاقه‌مند کرد. از همان زمان از پدرم ادبیات نیز می‌آموخت و شعر حفظ می‌کرد و با خودش دکلمه می‌کرد.

    مشکاتیان درباره عجین بودن خانواده‌اش با ساز، توضیح داد: من و پرویز، سازها را در کودکی با گِل می‌ساختیم و تزیینی استفاده می‌کردیم. ما در خانواده، هر کدام یک ساز می‌نواختیم، حتی مادرم با پدرم همراهی می‌کرد، ولی هیچ‌کدام مثل پرویز حرفه‌ای نشدیم. پرویز اولین کنسرت خود را در سن هشت سالگی با آقایان درجزی و جوادیان در مدرسه امیر معزی داشت که خیلی هم موفق ظاهر شد.

    او همچنین درباره خانه پدری پرویز مشکاتیان و برنامه‌هایی که برای این خانه ارائه شده، از جمله تبدیل شدن آن به موزه، گفت: درباره خانه پدری، قول‌های زیادی داده شده، ولی هنوز عملی نشده است. هرکدام از شهردارها قولی داده و بعد تغییر کرده‌اند. البته امسال اولین سالی بود که شهرداری و اعضای شورای شهر بر سر مزار پرویز آمدند و قول‌هایی دادند که امیدواریم عملی شود تا مردم نیشابوری و خانواده مشکاتیان راضی شوند.

    به گزارش ایسنا، اعضای شورای پنجم نیشابور و سرپرست شهرداری این شهر درباره ساماندهی فضای آرامگاه این هنرمند فقید و بسترسازی خانه پدری این موسیقی‌دان برجسته، برای راه‌اندازی موزه مشکاتیان قول همکاری داده‌اند.

    پرویز مشکاتیان – آهنگساز، موسیقیدان و نوازنده چیره‌دست سنتور – ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۸ در تهران درگذشت.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *