×
×

تنظیم‌کننده آلبوم «متأسفم»، «نفس‌های بی‌هدف» و ماه عسل ۸۶ و… در اولین گفتگوی مفصل خود عنوان کرد

  • کد نوشته: 155733
  • 21 شهریور 1396
  • ۰
  • بیش از ده سال از فعالیت‌ حرفه‌ای «شهاب اکبری» در عرصه تنظیم می‌گذرد. هنرمندی که در همان اولین آلبوم جدی‌ که کار کرد اتفاق اصلی برایش رخ داد و توانست نام خود را مطرح کند. آلبوم «متأسفم» با صدای «محسن چاوشی» که با وجود انتشار غیر رسمی و نفوذ کمرنگ فضای مجازی در میان مخاطبان، […]

    تنظیم‌کننده آلبوم «متأسفم»، «نفس‌های بی‌هدف» و ماه عسل ۸۶ و… در اولین گفتگوی مفصل خود عنوان کرد
  • بیش از ده سال از فعالیت‌ حرفه‌ای «شهاب اکبری» در عرصه تنظیم می‌گذرد. هنرمندی که در همان اولین آلبوم جدی‌ که کار کرد اتفاق اصلی برایش رخ داد و توانست نام خود را مطرح کند. آلبوم «متأسفم» با صدای «محسن چاوشی» که با وجود انتشار غیر رسمی و نفوذ کمرنگ فضای مجازی در میان مخاطبان، باز هم بازتاب زیادی داشت. شهاب اکبری در ادامه آثار موفق دیگری هم با صدای «محسن یگانه»، «علی لهراسبی» و «حمید عسکری» و… تولید کرد. زمانی که برای گفتگو به دفتر سایت «موسیقی ما» آمد به شوخی به او پیشکسوت گفتم! اما در حقیقت او هنوز فعال است و برنامه‌های بزرگی در سر دارد. از یک سو در فصل دوم سریال «شهرزاد» دوباره با محسن چاوشی همکاری کرده و از سوی دیگر این روزها با یک خواننده ترکیه‌ای مشغول همکاری است.

    در گفتگوی مفصلی که با شهاب اکبری داشتیم و به نوعی می‌توان گفت اولین گپ مفصل تمامی سال‌های فعالیت حرفه‌ای او بود، به مرور خاطراتی که این تنظیم‌کننده با چهره‌هایی نظیر محسن چاوشی، محسن یگانه و محمد علیزاده و علی لهراسبی و… داشت پرداختیم. خاطراتی که در آن از بی‌پولی و استرس بود تا شهرت و شرمندگی! این گفتگو را تا پایان بخوانید:

      

    • *شاید سوالم کلیشه‌ای باشد اما موسیقی را از کجا شروع کردی؟

    شانزده سالم بود که یکی از دوستانم گروهی به نام رادیکال را تشکیل داد. «رامیار شیخ‌لاری» سرپرستی‌اش را بر عهده داشت و اتفاقاً «مسعود همایونی» هم در آن گروه حضور داشت. حدوداً یک سال و نیم با آن گروه همکاری کردم ولی از آنجایی که کار گروهی در ایران همیشه محکوم به شکست است، رادیکال از هم پاشید. من در ادامه چند وقت با خواننده‌های دیگر کار کردم و اتفاقاً به دلیل هزینه‌ها شرایط کاری من هم سخت بود. پس از چند سال کار با «محسن چاوشی» آشنا شدم.

    • *پس با این شرایط برخلاف ظاهرت که شبیه رتبه اول کنکور است فکر کنم اهل درس نبودی!

    اصلاً اهل درس خواندن نبودم و از همان ابتدا به فکر موسیقی بودم.

    • *عضوی از خانواده شما موزیسین یا نوازنده بود؟

    من در سن ۶ سالگی با ساز آشنا شدم. یکی از دایی‌های من کیبورد خریده بود و هر روز که به کلاس می‌رفت پس از آن هرچه که یاد گرفته بود را به من آموزش می‌داد! استارت جدی موسیقی برای من توسط دایی‌ام زده شد. زمانی که مدرسه می‌رفتم دایی‌ام شب‌ها به زور بیدارم نگه می‌داشت و مجبورم می‌کرد یک قطعه را با کیبورد بنوازم!(خنده) از دستش هم عصبانی می‌شدم ولی فکر می‌کنم پیگیری او باعث شد تا بتوانم در موسیقی پیشرفت کنم.

    • *به نوعی رفیق ناباب هم بودند!

    به نوعی همینطور هم بود! چون بعداً خودش موسیقی را کنار گذاشت و کیبوردش را هم به من داد! (خنده) آن زمان شرایط برای تهیه کردن یک ساز و کار موسیقی برای من سخت بود. از ۵ سالگی تا ۱۵ سالگی همان کیبورد مبتدی دایی‌ام را داشتم و در رویاهایم ساز رولند را می‌دیدم. خانواده من دوست داشتند به پیشرفت موسیقی من کمک کنند اما شرایطشان اجازه نمی‌داد. همه این موارد گذشت تا با محسن چاوشی آشنا شدم.

    • *چه سالی؟

    اگر اشتباه نکنم سال ۸۱ یا ۸۲ با محسن آشنا شدم و من حدوداً ۲۲ سالم بود.

      

    *آن زمان شرایطمان آنقدر بد بود که هر زمان اراده می‌کردیم نمی‌توانستیم به خانه‌هایمان برویم*

    • *این آشنایی چطور بود؟

    در یک استودیویی مشغول تنظیم برای خواننده دیگری بودم و اتفاقاً محسن هم آنجا حضور داشت و به من پیشنهاد کار داد. او گفت قصد تولید و انتشار یک آلبوم دارم. من در اتاق مشغول کار بودم و او در سالن صدا را می‌شنید. محسن چاوشی ناگهان در اتاق را باز کرد و گفت آلبوم من را تنظیم می‌کنی؟!

    • *آلبومی که پس از بازکردن ناگهانی در به تو پیشنهاد شد «متأسفم» بود؟ و شرایط تو در آن زمان چطور بود؟

    بله. نزدیک دو سال من و محسن چاوشی در همان استودیو با هم زندگی می‌کردیم. آن زمان شرایطمان آنقدر بد بود که هر زمان اراده می‌کردیم نمی‌توانستیم به خانه‌هایمان برویم و به همین دلیل ترجیح می‌دادیم که بیشتر در استودیو باشیم. شرایط مالی ما به قدری بد بود که ناچار بودیم برای کرایه رفت و برگشت به خانه‌هایمان حساب و کتاب دقیق داشته باشیم!

    • *سرمایه تولید آن آلبوم از کجا بود؟

    پدر یکی از دوستان ما دفتر فیلمسازی داشت و در طبقه پایین آنجا استودیو موسیقی تأسیس کرده بود. دوست ما استودیو را به صورت کامل در اختیارمان گذاشته بود. البته بعداً محسن همه هزینه‌های آن دوران را با آنها حساب کرد. تمام وقت من و محسن در آن دو سال صرف تولید شد که حاصلش هم بیش از سی قطعه بود. از بین آن سی و چند قطعه، قطعات آلبوم متأسفم را انتخاب کردیم.

      

    *یک روز پس از انتشار متأسفم با صدای ضبط یک ماشین که این آلبوم را پخش می‌کرد از خواب پریدم!*

    • *فکر می‌کنم در آن دو سال رویاپردازی‌های زیادی هم با یکدیگر داشتید.

    من و محسن چاوشی از ابتدا رویاهای بزرگی داشتیم. اگر آن آلبوم رسمیت پیدا نمی‌کرد طبیعتاً بازگشت مالی هم برایمان نداشت. اما متأسفانه در آن دوره خیلی‌ها محسن را اذیت کردند و قول‌های واهی برای اخذ مجوز به او دادند اما نهایتاً می‌گفتند نمی‌شود.

    • *پس از انتشار آن کار چه فیدبک‌هایی دریافت کردید؟ و تا چه به موفقیتش امید داشتید؟

    من از ابتدا مطمئن بودم که آلبوم متأسفم موفق ‌می‌شود چون آن زمان فضای موسیقی اینقدر آلوده نبود و می‌شد سرنوشت یک اثر را پیش‌بینی کرد. دلیل آلودگی امروز بازار موسیقی پیشرفت تکنولوژی است چون این روزها هرکسی می‌تواند کار تولید کند و بخواند.

    فکر می‌کنم آن آلبوم هنوز هم خوب است و صد سال دیگر هم خوب است. یک روز پس از انتشار متأسفم با صدای ضبط یک ماشین که این آلبوم را پخش می‌کرد از خواب پریدم! به نظرم موفقیت از همه چیز مهمتر است. آلبوم متأسفم برای من و محسن بازگشت مالی نداشت اما اگر یک طرف موفقیت و در طرف دیگر پول باشد، قطعاً از موفقیت می‌توانید لذت بیشتری ببرید. شاید شرایط زندگی طوری باشد که پول برای همه اهمیت دارد اما ارزش موفقیت بیشتر است.

    • *خود محسن چه نظری درباره آن اثر و بازتاب‌هایش داشت؟

    برخی می‌گویند آن آلبوم چون مجوز نداشت، رسمی نبود. ولی متأسفم یک آلبوم رسمی و کامل بود و فقط شماره مجوز نداشت. اما محسن چاوشی از آن مجموعه خیلی راضی بود. پس از هر آلبومی که با محسن کار کرده‌ام این دیالوگ را از او شنیده‌ام که خیلی خوشحال می‌شود و می‌گوید:«از این به بعد سخت‌تر می‌شود.» همچنین محسن چاوشی عادت ندارد خوشحالی موفقیت آلبوم‌هایش را بروز دهد.

    • *پس از «متأسفم» و حدود سال ۸۶ با محسن یگانه همکاری کردی. آشنایی با او چگونه بود؟

    در جریان تولید آلبوم متأسفم، محسن یگانه به استودیو می‌آمد و چند مرتبه او را دیده بودم. چند وقت بعد او تماس گرفت و گفت که در حال تولید آلبومی هستم و می‌خواهم همکاری داشته باشیم. البته ۸۰ یا ۹۰ درصد آلبوم را من تولید کردم. اواسط کارهای آن آلبوم، ساخت تیتراژ ماه عسل ۸۶ به او پیشنهاد شد و برای مدت کوتاهی کارها را متوقف کردیم و در ادامه آلبوم «نفس‌های بی هدف» در سال ۸۷ منتشر شد.

      

    *من و محسن یگانه از هم می‌پرسیدیم که اصلاً چرا باید این کار پخش شود؟!*

    • *تیتراژ ماه عسل را در حالی کار کردید که محسن نه صد در صد رسمی بود و نه صد در صد غیرمجاز محسوب می‌شد. پروسه تولید آن کار چطور بود؟

    دو روز مانده به شروع ماه رمضان پیشنهاد آن کار را به ما دادند. قبل از آن پروژه دیگری کار کرده بودیم که موفق به اخذ مجوز نشده بود. به همین دلیل هیچ امیدی به پخش آهنگ محسن یگانه از تیتراژ ماه عسل نداشتیم و گفتیم این هم که مجوز نمی‌گیرد اما تولید می‌کنیم!(خنده) به خاطر دارم که روزبه بمانی یک بیت می‌نوشت و برای ما اس ام اس می‌کرد و محسن در همان لحظه با گیتار ملودی‌اش را می‌ساخت و من هم تنظیم می‌کردم. دوباره چند ساعت منتظر می‌ماندیم تا بیت بعدی را روزبه بنویسد و همین پروسه را طی کنیم. الان که کار را گوش می‌کنید شاید تنظیمش کمی لخت باشد ولی با توجه به امکانات و شرایطی که در آن زمان داشتیم خروجی کار خوب بود. به نظر من هر سال باید این کار در تیتراژ ماه عسل پخش شود چون همه هنوز هم این کار را به عنوان یکی از نشانه‌های آن برنامه می‌شناسند و به آرم آن برنامه تبدیل می‌شد. کار را تولید کردیم و تحویل دادیم.

    • *کماکان امیدی به پخش آن نداشتید؟

    من و محسن یگانه از هم می‌پرسیدیم که اصلاً چرا باید این کار پخش شود؟! (خنده) مگر ما مجوز داریم؟! در روز اول ماه رمضان به ساعت پخش ماه عسل نزدیک شدیم. ما در یک استودیویی بودم که در آشپزخانه آنجا یک تلویزیون کوچک وجود داشت. پس از شروع برنامه دیدیم که ابتدای صدای پرنده و بلبل و رودخانه پخش می‌شود! یک لحظه ناامید شدیم اما در ادامه اورتور گیتار اول کار پخش شد. من و محسن یگانه اولین‌بار که تیتراژ ماه عسل پخش شد گریه کردیم و به خاطر دارم یکی از دوستان ما با موبایلش از ما فیلم گرفت. به خاطر ندارم کدام یک از دوستان بود و دوست دارم اگر این مصاحبه را می‌خواند و آن فیلم را دارد حتماً برای من ارسال کند چون لحظه عجیبی برای هر دو ما بود. برای من جذاب بود که برای اولین بار کاری که تنظیم کرده‌ام از تلویزیون پخش می‌شود و محسن هم انگیزه‌اش برای کار رسمی بیشتر شد.

    • *با توجه به شرایط و تولید عجله‌ای این کار امیدی به موفقیتش داشتید؟

    ای کاش دغدغه پخش یا عدم پخش آن تیتراژ ماه عسل را نداشتیم تا کار بهتری تولید می‌کردیم اما خودمان پیش‌بینی دقیقی نسبت به آن کار نداشتیم. از هیچکدام از عوامل تولید آن آهنگ هم اسمی نیاوردند و خیلی‌ها نمی‌دانستند خواننده و ترانه‌سرا و تنظیم‌کننده کیست. حقیقتش را بخواهید پخش آن آهنگ در سال ۸۶ باعث شد تا کلاهمان را بالا بیندازیم و خیلی به فکر هیت شدن نبودیم!(خنده) اما خدا را شکر مردم دوست داشتند و ارتباط برقرار کردند.

    • *موفقیت آن تیتراژ چه تأثیری در تولید آلبوم نفس‌های بی هدف داشت؟

    قطعات آلبوم اغلب آماده شده بودند و در مراحل تولید تأثیر چندانی نداشت. اما انرژی خیلی خوبی از تیتراژ ماه عسل دریافت کردیم. موفقیت‌های آن کار برای ما انگیزه زیادی به دنبال داشت و امیدوارتر بودیم و فهمیدیم که فعالیت رسمی امکان‌پذیر است چون آن زمان مجوز جن بود و ما بسم‌الله! (خنده)

    • *نفس‌های بی‌هدف منتشر شد و آن کار هم مثل متأسفم بازخوردهای زیادی داشت. فکر می‌کنم بعد از آن آلبوم ناگهان حجم عظیمی از پیشنهاد کار دریافت کردی. درست است؟

    همینطور بود. هنوز هم بعضی‌ها از من کارهایی مشابه آلبوم متأسفم یا نفس‌های بی هدف می‌خواهند.

      

    *تنظیم‌کننده‌ها می‌گویند اگر یک ملودی خوب باشد خودش می‌گوید چطور باید تنظیم شود*

    • *ولی آنقدر پرکار نشدی.

    اتفاقاً کارهای زیادی داشتم. حمید عسکری همیشه می‌گوید هیچ موزیسینی پس از انقلاب به اندازه تو فعال نبوده است! این نکته را هم در نظر داشته باشید که آن سال‌ها بازار موسیقی خیلی خلوت‌تر از الان و تیمی بود. مثلاً من و محسن یگانه یک تیم بودیم یا من در تیم محسن چاوشی هم بودم. حمید عسگری و میلاد ترابی یک تیم بودند یا رضا صادقی هم تیم خودش را داشت. اواخر دهه هشتاد هرکسی نمی‌توانست به تیم خواننده‌ها وارد شود یا به سادگی با اعضای آن تیم‌ها کار کند. اما الان برای ورود به عرصه خوانندگی یا تنظیم فقط به اراده و پول نیاز  دارید!

    • *پس از نفس‌های بی‌هدف به آلبوم رگ خواب محسن یگانه رسیدیم که در این مجموعه همراه علی ثابت تنظیم‌های قطعات را انجام دادی.

    محسن در آن دوره با چند ارکستر همکاری کرد و روی صحنه رفت اما او توانست با بند علی ثابت هماهنگ شود. آلبوم رگ خواب را شروع کردیم و در یک قراری که با محسن داشتیم، او شعر و ملودی‌های آلبومش را با گیتار برایم اجرا کرد و گفت هر کار را دوست داری تو بردار و تنظیم کن. دقیقاً قطعاتی که در آلبوم زدم را خودم انتخاب کرده بودم و قطعات دیگر با علی ثابت را هم اینطور هماهنگ کرد. بخش‌هایی از آن آلبوم را در خانه محسن و بخش‌هایی را در استودیو من تولید کردیم. قطعات آلبوم رگ خواب را دوست داشتیم ولی اصلاً انتظار نداشتیم اینقدر موفق شوند. دوباره همان اتفاقات سر آلبوم متأسفم رخ داد و یک روز پس از انتشار رگ خواب باصدای قطعاتی که تنظیم کرده بودم و از ضبط ماشین‌ها پخش می‌شد از خواب پریدم!

    • *اصلی‌ترین دلیل موفقیت آن آلبوم قطعه سکوت بود. چرا این کار را برای تنظیم انتخاب نکردی؟

    من کارهای احساسی و آرام را دوست دارم و به قول یکی از دوستان خودم هم خیلی اسلو هستم! (خنده) وقتی محسن با گیتار کارها را برایم می‌خواند دقیقاً همان لحظه می‌دانستم که چه اتفاقی رخ می‌دهد. تنظیم‌کننده‌ها می‌گویند اگر یک ملودی خوب باشد خودش می‌گوید چطور باید تنظیم شود. به همین دلیل من آن ۴ قطعه‌ای که انتخاب کردم طبق همین حس بود. همچنین قطعه سکوت فکر می‌کنم بعداً به این مجموعه اضافه شد چون محسن یگانه قطعه سکوت را برای علی لهراسبی ساخته بود.

    • *البته پیش از آلبوم رگ خواب، محسن چاوشی به عرصه موسیقی رسمی وارد شد ولی تو در اولین آلبوم رسمی او حضور نداشتی و همین موضوع برای خیلی‌ها سوال‌برانگیز بود. اختلافی بین شما پیش آمده بود؟

    من با هیچکدام از اهالی موسیقی مشکلی ندارم و اتفاقاً با همه دوست هستم. اما شرایطی پیش آمد که محسن چاوشی از آن استودیویی که با هم کار می‌کردیم خارج شد و من مجبور بودم به دلیل برخی پروژه‌ها در همان استودیو بمانم. آلبوم «۱۴» علی لهراسبی را هم در همان استودیو کار می‌کردم و نمی‌توانستم کارها را جا به جا کنم.

      

    *دست تقدیر باعث شد تا تنظیم‌های من آنطور که می‌خواهم نشود*
    • *همکاری تو با محسن یگانه فیدبک‌های داشت و انتظار می‌رفت که افزایش هم پیدا کند اما در آلبوم حباب آنطور که باید و شاید ظاهر نشدی و مهران عباسی و علی ثابت نقش اول‌های تنظیم در آن مجموعه بودند.
    درست می‌گویید چون تنظیم‌های من در آلبوم حباب محسن یگانه آنطور که می‌خواستم نشد. به نظرم دست تقدیر باعث شد تا تنظیم‌های من آنطور که می‌خواهم نشود. قطعه «نرو» که ملودی‌اش برگرفته از یک کار فرانسوی بود در ابتدایش یک سولوی گیتار داشت که به نوعی شناسنامه آن کار محسوب می‌شد. اما متأسفانه آن سولوی گیتار در میکس و مستر جا افتاد و آرش پاکزاد به دلیل اینکه سرش شلوغ بود این موضوع را فراموش کرد. همیشه رسم این است که پس از میکس و مسترینگ، کار برای تنظیم‌کننده فرستاده می‌شود تا تأیید نهایی را بدهد. ولی آنقدر ما در آن مقطع همگی درگیر و شلوغ بودیم که کار را نشنیدم و پخش شد. دوستی من و آرش پاکزاد هم اتفاقاً از همین اشتباه او در آهنگ محسن یگانه شروع شد. کلاً به نظرم در آلبوم حباب محسن یگانه انضباط وجود نداشت. به نظر من یک آلبوم باید نهایتاً توسط دو تنظیم‌کننده تولید شود و افزایش نفرات باعث رنگ‌آمیزی‌های متفاوت و عدم انسجام قطعات می‌شود. حباب به نوعی درگیری یک آشفتگی و شلختگی شد که همه مسئول آن بودند و یک نفر مقصر نبود. آلبوم رگ خواب و نفس‌های بی هدف از این جهت به سلیقه خودم نزدیک بود.
    • *به نظر من این آشفتگی در آلبوم نگاه هم وجود نداشت.
    چیدمان نفرات در آلبوم نگاه هم به نظرم کمی عجیب بود. محسن در آلبوم نگاه حتی نوازنده‌ها را هم عوض کرد ولی به هرحال اثر او و سلیقه‌اش بود و اختیارش را داشت.
    • *محسن یگانه پس از آلبوم نگاه روند صعودی در کارهایش نداشت اما به قول فوتبالی‌ها پس از قطعه «بهت قول میدم» یک کام‌بک داشت. در این زمینه چه نظری داری؟
    محسن یگانه هنرمند باهوشی است و گاهی شیطنت‌هایی در موسیقی‌اش انجام می‌دهد که در مواردی موفق می‌شود و گاهی به نتیجه نمی‌رسد. اما حفظ یک تیم موفق نکته مهمی است. برخی خواننده‌ها می‌گویند اگر در دو آلبوم با یک نفر کار کنیم به تکرار می‌رسیم و به همین دلیل کل تیم را عوض می‌کنیم. آدم‌ها زمانی در موسیقی موفق می‌شوند که با حس همکاران خود ارتباط برقرار کنند. من با محسن یگانه، فیروز ویسانلو و پیام طونی اکیپی بودیم که این اتفاق برای ما رخ داده بود و برآیند احساس ما چهار نفر قطعاتی می‌شد که مردم دوست داشتند. پس چرا باید تغییری در این اکیپ ایجاد می‌شد؟ آن هم در حالی که هیچ کینه‌ای نداشتیم.
    •  *این مسأله تغییرات در تیم کاری صرفاً مختص محسن نیست و شامل اغلب خواننده‌ها می‌شود.
     نکته جالب برای من این است که چرا خواننده‌ها فکر می‌کنند فقط خودشان به روز می‌شوند اما تنظیم‌کننده‌ها اینطور نیستند؟ در خارج از ایران موارد زیادی داشته‌ایم که خواننده با یک تنظیم‌کننده تا پایان عمر کار می‌کنند.

      
    *چه دلیلی دارد امید حاجیلی کار حسی بخواند؟*
    • *از علی لهراسبی برای ما بگو. خواننده‌ای که با او همکاری‌های زیادی داشتی ولی در آن زمان کارهای غمگین زیادی داشت و حتی به او لقب سلطان غم را داده بودند. قصد نداشتید فضای کارهایش را تغییر بدهید؟
    دلیل آشنایی من با علی لهراسبی درک خوب او از کارهای احساسی است. من مشغول کار بر روی موسیقی سریال «هویت» بودم و کارگردان دست من را برای انتخاب تیتراژ باز گذاشته بود. وقتی که ملودی را ساختم علی لهراسبی را پیشنهاد دادم و او در آن زمان چند تیتراژ موفق داشت. با او تماس گرفتم و کار را شنید و بخش‌هایی از ملودی را دوست نداشت و برای آن قسمت‌ها از «مهدی یراحی» کمک گرفتیم. آغاز کار من با علی از آنجا بود و به دلیل اینکه فضاهای حسی و پر از غم را خوب اجرا می‌کرد همکاری زیادی داشتیم. اما اینکه علی لهراسبی کارهای غم‌انگیز را خوب می‌خواند بد است؟
    • *بد نیست چون هرکسی با یک مدل کاری شناخته می‌شود. البته علی طی سال‌های اخیر فضاهای متفاوت و همکاری‌های متفاوتی را تجربه کرده است. درباره این تنوع و همکاری‌اش با آدم‌های گوناگون موافق هستی؟
    با روند چند سال اخیر علی لهراسبی موافق نیستم. این به همان مسأله باز می‌گردد که وقتی در یک تاریکی بزرگ، راهی را پیدا می‌کنی اما رهایش می‌کنی و به سراغ راه دیگر می‌روی. به نظرم باید علی لهراسبی در استایل خودش حرکت می‌کرد و کار می‌خواند چون موفق بود. مثلاً چه دلیلی دارد امید حاجیلی کار حسی بخواند؟ در حالی که در سبک خودش موفق و پرمخاطب است. یا وقتی من در کارهای حسی یا به قول شما اسلو موفق‌تر هستم چه دلیلی دارد سراغ تنظیم‌های الکترونیک بروم؟ الان جا افتاده است که شهاب اکبری تنظیم‌کننده‌ای است که کارهای آکوستیک را خوب تنظیم می‌کند و این بهتر است تا بگویند من فلانی همه نوع کار را تنظیم می‌کند. علی لهراسبی خواننده توانایی است اما تجربه کار او با هر آدمی را دوست ندارم. چون همه تجربیاتمان را انجام داده‌ایم و به یک نتیجه‌ای رسیده‌ایم و انرژی خودمان را روی یک مدل کار قرار دهیم.
    • *در بین کارهای مشترکی که با علی لهراسبی داشتی به نظرم موفق‌ترین آنها قطعه فاصله‌ها بود.
    اصلاً خودمان فکر نمی‌کردیم قطعه «فاصله‌ها» موفق شود چون آن کار را در شرایط سختی تولید کردیم. بخش عمده تولید را من در خانه خودمان انجام دادم و به دلیل اینکه فضای آکوستیک نبود و شب‌ها خانواده خواب بودند! ناچار بودیم به آرامی کار کنیم و برای تنظیم و ضبط وکال مسائل زیادی داشتیم. مراحل تولیدش آنقدر سخت می‌گذشت که هیچ امیدی به موفقیتش نداشتیم ولی بازتاب‌های فاصله‌ها من و علی لهراسبی را شگفت زده کرد.

      
    *محمد علیزاده یک پکیج ملودی‌سازی و خوانندگی است*
    • *در سال ۹۱ همکاری‌هایت با محمد علیزاده منتشر شد و در آلبوم او کارهایی که برایش تنظیم کرده بودی مورد توجه مخاطبانش قرار گرفت. ارتباط تو با او از کجا شکل گرفت؟
    چند شب قبل از اولین قرار من و محمد علیزاده، یکی از دوستانم قطعه جز تو را برایم پخش کرد. یک روز بعد محمد کاظمی با من تماس گرفت و گفت با محمد علیزاده می‌خواهیم نزد تو بیایم. در حالی که من کارهای محمد علیزاده را شنیده بودم اما من او را به اسم و چهره نمی‌شناختم. روزی که او با محمد کاظمی به دفتر ما آمدند او گفت محمد علیزاده را می‌شناسی؟ من هم گفتم نه! (خنده) بعداً از روی قطعه جز تو متوجه شدم و هنوز هم شرمنده او هستم! اگر جای محمد علیزاده بودم هیچ وقت همکاری با شهاب اکبری را قبول نمی‌کردم! چون شروع دوستی ما تلخ ولی جالب بود. اما محمد علیزاده الان دوست خوب و برادر بزرگتر من است. محمد علیزاده یک پکیج ملودی‌سازی و خوانندگی است و اجرای کارهایش بسیار خوب است. همکاری ما در آلبوم «دلت با منه» و چند قطعه بعد از آن برای من بسیار لذت‌بخش بود و خدا را شکر اکثر آنها هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
    • *بعداً تنظیم اغلب قطعات حمید عسکری را هم انجام دادی که او و محمد علیزاده سابقه کار با میلاد ترابی را داشتند و اتفاقاً کارهای پرمخاطبی با میلاد تولید کرده بودند. تلاش کردی کاراکتر این دو خواننده را تغییر بدهی یا تصمیم گرفتی در همین مسیر حرکت کنی.
    حمید عسکری تصمیم گرفته بود تنظیم‌های متفاوتی را تجربه کند و قصد نداشتم کاراکتر او را کلاً تغییر بدهم. محمد علیزاده هم تا حدودی به همین شکل و به دنبال تجربیات جدید بود. من سعی کردم استایل این دو خواننده را حفظ کنم و در عین حال آنها بتوانند موسیقی با احساس برای مخاطبان بخوانند.
    • *اما این تغییرات در کارهای حمید عسکری بیشتر به چشم آمد.
    تفکر حمید عسکری به من تا حدی نزدیک بود ولی خودش را برای تغییر آماده کرده بود. من با حمید دو سه مرتبه قرار گذاشتیم و هر بار می‌گفتیم از هفته بعد شروع می‌کنیم اما دوباره همه چیز فراموش می‌شد! آخرین‌بار که برای آلبوم خوشبختی نزد من آمد گفتم اگر این بار واقعاً می‌خواهی کار کنیم جلسه بگذاریم!(خنده)
    • *طی این سال‌ها خودت چند کار خیلی خوب داشتی که شنیده شدند و در هر آلبومی که بودی آن مجموعه کار هیت داشته اما حس می‌کنم هنوز آن اتفاق ویژه برای خودت رخ نداده است.
    در هر آلبومی که بودم دستم برای آن خواننده نمک داشت!(خنده) اما نکته‌ای که شما می‌گویید درست است و خودم هم دلیلش را نمی‌دانم. ولی شاید چون اهل حاشیه نیستم مثل برخی تنظیم‌کننده‌ها مطرح نشده‌ام و روی صفحه شخصی خودم یک سری روزمرگی‌هایم را قرار می‌دهم.
    • *به نظر می‌رسد از موفقیت آثار و آلبوم‌ها به نفع خودت استفاده نکردی.
    دقیقاً همینطور است و شاید اشتباه من این بود که از موفقیت آثارم به نفع خودم استفاده نکردم. اما از خودم راضی هستم و فکر می‌کنم همین که خودتان بدانید با خودتان چند چند هستید از همه چیز مهمتر است.
    • *خیلی بی‌حاشیه هستی و مشکل خاصی نداری.
    کلاً هم اخلاقم اینطور است که از حاشیه فرار می‌کنم و هیچ مشکلی با کسی چالش و مشکلی هم ندارم. اگر از تمام خواننده‌هایی که با آنها کار کرده‌ام سوال کنید متوجه می‌شوید که تا کنون کوچکترین بحثی با آنها نداشته‌ام.
    • *این یعنی در تنظیم‌ها هم بحث و چالشی نداری و آنها نظراتت را اعمال می‌کنند؟ چون معمولاً تنظیم‌کننده‌هایی که بحث و چالشی سر تنظیم با خواننده نداشته باشند به اپراتور آنها تبدیل می‌شوند.
    لفظ اپراتور که به کار بردی را دوست ندارم. چون به نظر من تنظیم‌کننده صاحب نظر است و اپراتور نیست. من هم در این سال‌ها با کسانی کار کرده‌ام که موسیقی را می‌فهمند. مثلاً محسن چاوشی خودش هم تنظیم‌کننده است و او در مصاحبه‌ای گفته بود که تنظیم را از شهاب اکبری یاد گرفتم. اینکه اسم اپراتور به کار ببری برایم جذاب نیست. همه آدم‌هایی که با آنها کار کرده‌ام خودشان هم توان تنظیم داشتند ولی من دوست دارم خواننده سر تنظیم هم باشد. چون وقتی دوستم پیش من باشد حالم بهتر است و اینکه تنها کار کنم برایم کسل‌کننده است. دلیل دیگر هم این است که گاهی اوقات دوستانم نظری در جزئیات می‌دهند که تنظیم را بهتر می‌کند. این اپراتوری نیست و وقتی می‌بینم نظر آنها باعث جذابیت تنظیم می‌شود حتماً به کار می‌گیرم. مطمئن باشید در همه جای دنیا این اتفاق هم رخ می‌دهد. به عنوان مثال وقتی محسن یک ملودی می‌سازد در حین شنیدن، فقط به هم نگاه می‌کنیم. محسن چاوشی می‌گوید که فقط من و تو با نگاه حرف می‌زنیم.  ممکن است مایکل جکسون هم به آهنگساز یا تنظیم‌کننده کارش ایده داده باشد و این به آن معنا نیست که موزیسین او، اپراتورش بوده باشد.
    • *نکته‌ای که درباره کارهایت وجود دارد این است که خیلی اهل تنظیم کارهای شش و هشت نیستی. اما قطعه «بازار خرمشهر» محسن چاوشی یک اتفاق جالب بود و من باورم نمی‌شد که تو آن را تنظیم کرده باشی.
    شعر و ملودی این کار را وقتی شنیدم دوستش داشتم و تأکید کردم که حتماً محسن این کار را بخواند. چون او در مشورت با چند نفر به نتیجه‌ای درباره این قطعه نرسیده بود. من همیشه دوست دارم مخاطب را شگفت‌زده کنم و به همین دلیل به محسن پیشنهاد دادم که این کار را بخواند. قطعه بازار خرمشهر ریسک خوبی برای من بود و اصالت جنوبی در این کار وجود داشت.
    • *فکر می‌کنم با توجه به همین روحیه ریسک‌پذیری که داری پیشنهاد آلبوم من خود آن سیزدهم را پذیرفتی. در حالی که با ملودی‌هایی کاملاً متفاوت و اشعار کلاسیک مواجه بودید.
    من دوست دارم کار بزرگ انجام دهم. حاضرم آهنگی تنظیم کنم که نگیرد ولی کار بزرگی باشد چون می‌دانم بالاخره یک روز در مورد آن صحبت می‌شود. آلبوم سیزده محسن چاوشی هم برای من تجربه جالبی بود و او بخشی از این مجموعه را قبلاً انجام داده بود. پس از اینکه گوش کردم تصمیم گرفتیم کارها دوباره تنظیم شوند. با همه ترس و لرزی که من و محسن نسبت به آلبوم سیزده داشتیم فکر می‌کنم در آن مقطع زمانی خوب کار کردیم. یادم هست همیشه خوشحال بودم که محسن چنین اشعاری را انتخاب کرده و به او می‌گفتم کارهای بزرگ و خوبی را انجام می‌دهی. یادم هست به محسن چاوشی گفتم با این کارها مولانا را زنده کردی ولی او گفت ما زنده می‌شویم، مولانا همیشه زنده است. این خاطره خیلی جالبی از آلبوم سیزده برای من است و فهمیدم که واقعاً درست می‌گوید.

      
    *وظیفه تنظیم‌کننده تبلیغ برای خودش نیست و این کار را باید خواننده انجام دهد*
    • *کمی درباره نسل جدید تنظیم‌کننده‌ها صحبت کنیم. چهره‌هایی که فارغ از بحث تخصصی، در حال ساخت یک کاراکتر کاملاً مستقل برای خودشان هستند. به این شکل که اسمشان در آهنگ بیان می‌شود یا اسم و عکسشان روی کاور هست. فکر می‌کنم نسل شما از این جهت ضرر کرد چون تنظیم‌کننده‌های جدید بعضاً در حد یک خواننده شهرت دارند.
    اولین بار من اسم خودم را در یک آهنگ گفتم و مُد شد که در آلبوم متأسفم بود. این حرکت دوستان به نوعی تبلیغ برای کار خودشان است و شاید نسل ما اشتباه کرد که از خودش برند نساخت. من هم یک آدم بی‌حاشیه هستم و خیلی پیگیر این نوع کاراکترسازی نبودم و اینکه الان رسم شده اتفاق بدی هم به نظرم نیست. البته خواننده‌ها هم باید بیشتر به عوامل کار خود اهمیت دهند. وظیفه تنظیم‌کننده تبلیغ برای خودش نیست و این کار را باید خواننده انجام دهد.
    • *البته برای اولین‌بار عکس تو در کاور آلبوم رگ خواب استفاده شد.
    من نمی‌توانم به کسی بگویم عکس من را در آلبوم قرار بده و اتفاق رگ خواب هم به پیشنهاد محسن یگانه بود. حمید عسکری هم این کار را انجام داد. اما برای این موضوع باید خواننده پیش‌قدم شود.
    • *درباره کارهای تنظیم‌کننده‌های نسل جدید چه نظری داری؟
    پکیج تنظیم‌ مسعود جهانی یعنی صدادهی و تفکراتش را دوست دارم.
    • *فکر می‌کنی از دل تنظیم‌های جدید اثری خلق شود که مثل «خیال تو» یا «متأسفم» ده سال بعد هم پرمخاطب باشد؟
    موزیسین‌های جدید نگاه بزرگ در موسیقی ندارند. اغلب آنها آنقدر سراغ حواشی رفته‌اند که از اصل موضوع غافل شده‌اند. خودتان به ترانه‌هایی که این روزها می‌گیرد نگاه کنید و به نظرتان موفق می‌شوند؟ این به دلیل عدم نگاه بزرگ در همه بخش‌های موسیقی است و این باعث می‌شود سلیقه مردم پایین بیاید. آن زمان که ما شروع کردیم و در جای الان این آدم‌ها بودیم کارهایی تولید کردیم که اصلاً شنیده نشدند ولی تعداد کارهای خوبمان بیشتر از بدها بود.
    • *گفتی که خواننده وظیفه تبلیغ برای عوامل کارهایش را دارد. خیلی از همکارانت هم می‌گویند که همه کارها را ما می‌کنیم اما همه چیز برای خواننده است و به نام او تمام می‌شود. فکر کنم این گلایه را تو هم داشته باشی.
    این گلایه را دارم ولی صرفاً از خواننده نیستم. شاید من هم اگر خواننده بودم به همین شکل اقدام می‌کردم. اما در همه جای دنیا دولت‌ها از تنظیم‌کننده و آهنگساز و ترانه‌سرا حمایت می‌کنند. چون بدون دخالت خواننده و طبق قانون درصدی از درآمد خواننده توسط دولت برداشت و به حساب عوامل هر آهنگ واریز می‌شود. فرهنگسازی در کشور ما شاید کمی سخت و طولانی باشد اما شدنی است. مثلاً خود تو فکر می‌کردی یک زمان حتی اگر با ماشین تا سر کوچه هم بخواهی بروی کمربند ایمنی ببندی؟ اما در این زمینه پیگیری و فرهنگسازی شد. پس دولت می‌تواند فرهنگ این ماجرا را هم درست کند. الان برای تک‌آهنگ‌ها مجوز صادر می‌کنند و فرهنگ این کار در میان اهالی موسیقی در حال رواج است و برای رعایت حقوق عوامل کار هم می‌توانند فرهنگسازی کنند. به این نکته توجه داشته باشید که مثلاً من نوعی ده سال پیش یک دستمزد کم برای یک آهنگ گرفته‌ام اما خواننده به مدت ده سال از آن اثر درآمد کسب می‌کند و این خیلی عدالت نیست.
    • *فکر می‌کردم یکی از دلایل ورودت به عرصه خوانندگی گلایه از این موضوع باشد. مثل خیلی از همکارانت و آهنگسازان و ترانه‌سراهایی که سراغ خوانندگی رفتند و می‌گفتند دوست ندارند زیر سایه نام خواننده باشند.
    دلیل خوانندگی من این نیست و برای من یک تفریح است. خوانندگی برای من جدی و در اولویت نیست در حالی که می‌توانم هفته‌ای یک قطعه منتشر کنم. اولین کسی که به من گفت بخوان محسن چاوشی بود و در قطعه عروس قصه یک بیت را خواندم. شاید در آینده کمی این داستان را جدی‌تر کنم اما دلیلش این نیست که زیر سایه کسی بودم چون فیلد کاری هرکسی متفاوت است.
    • *طی این سال‌ها خواننده‌ای بوده که دوست داشته باشی با او همکاری کنی اما فرصت پیش نیامده باشد؟
    در ایران با بهترین‌ها کار کرده‌ام و به فکر همکاری با خواننده‌های خارجی هستم. تنظیم‌ من به زودی با صدای یک خواننده ترکیه‌ای منتشر می‌شود. او «اوزکان» است و خواننده خوبی است. کلاً انگیزه اصلی این روزهای من همکاری با خواننده‌های خارجی است چون بزرگ‌شدن ابعاد کاری باعث افزایش عشق به موسیقی می‌شود.
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *