سامان آسمانی- شهروند: آلبوم «ساری گلین» به خوانندگی «بهزاد میرلو»، زمستان گذشته راهی بازار موسیقی کشور شد. این آلبوم که در قالب یک مجموعه تصویری به انتشار رسیده بود، مورد اقبال و استقبال مخاطبان قرار گرفته و بازتاب مثبتی را درپی انتشارش به همراه داشت. این اثر شامل دوازده قطعه به نامهای «سنه ده گالماز»، «داغلارین باشی»، «ساری گلین»، «گیله نار»، «آلاگئوز»، «داغلارداچیچک»، «گیردیم یارین باغچاسینا»، «آلمانی آتتیم خارالا»، «کوچه لر سوسپمیشم»، «لاله لر»، «عسکرین ماهنی سی» و «ریحان» است و اجرایی از ماندگارترین آثار موسیقی مردمی آذربایجان و نیز آهنگسازان بزرگ آن خطه با زیرنویس فارسی است. در این آلبوم شهریار صدیق با نوازندگی تار و تنظیم قطعات، افشین علوی با کمانچه، بهروز برزگر با پیانو، رضا نباهت با ناقاره و محمد سبک دستی با گارمون، میرلو را همراهی کردهاند. «بهزاد میرلو» با سالها تجربه در اجرای صحنهای موسیقی سنتی ایران و آذربایجان در عرصههای داخلی و بینالمللی، پیش از این، آلبوم «به یاد پیر چنگی» را که مشتمل بر آثاری از زندهیاد استاد «علیاصغر بهاری» با ساز کمانچه است، – در پاییز گذشته- روانه بازار کرده است. درخصوص جزییات بیشتر «ساری گلین» و دیگر فعالیتهای پیش روی میرلو، با او به گفتوگو نشستهایم.
نتیجه و بازتاب نخستین اثرخود را از آغاز تا انتشار آن چگونه میبینید؟
خوشبختانه بازتاب فوقالعادهای داشت، هم اهل فن و هم مردم عزیزمان کار را پسندیدند و این برای بنده باعث نیرویی مضاعف در ارایه کارهای آینده شد و نشانگر این نکته است که اگر ما سراغ آثاری برویم که پشتوانه هنری واقعی و محکمی دارند، مردم کار را خواهند پسندید. ما در آلبوم «ساری گلین»، به دنبال آثاری رفتیم که یا از موسیقی ناب مردمی (محلی) آذربایجان بود یا از ساختههای بزرگانی چون «ازییر حاجی بیک اف»، «توفیق قلی اف»، «فیکرت امیراف» و… زمانی که زندگینامه این بزرگان را مطالعه میکنیم و میبینیم که این مشاهیر چه مرارتهایی برای خدمت به جامعه کشیدهاند، از استقبال و حمایت مردم متعجب نخواهیم شد؛ مثلا درباره «ازییرحاجی بیک اف»، بنده در جایی خواندم که ایشان تا آخرین لحظههای زندگی پربارش دست از تلاش و نوشتن برنداشت و یکی از دلایل درگذشت ایشان کار مفرط و بیشازحد تشخیص داده شد! و اما امروز نهتنها آذربایجانها از ثمرات و خدمات کم نظیر ایشان بهرهمندند، بلکه در جامعه بینالمللی نیز به نیکی شناخته شده و مشهور هستند. ما نیز به نوبه خود افتخار استفاده یکی از آثار ایشان به نام «آهنگ عسگر» از اپرای «آرشین مال آلان» را در آلبوم «ساری گلین» داشتیم.
چطور شد در این اثر با «شهریار صدیق» همکاری کردید و او در مقام نوازنده تار و تنظیمکننده در ساری گلین حضور پیدا کرد؟
بنده شهریار صدیق را از سالها پیش بهعنوان نوازندهای اصیل و توانا در زمینه موسیقی آذری میشناختم، اما همکاری ما از سال۱۳۸۸ شروع شد. خب ایشان تار آذری را نزد بزرگانی چون زنده یاد علی سلیمی و… آموختهاند و شناخت بالایی نسبت به این نوع موسیقی دارند؛ وقتی کار را پیشنهاد کردم، با کمال میل پذیرفت و تمرینها را آغاز کردیم. آثار را با همفکری شهریار صدیق انتخاب کردیم و ایشان تنظیم کار و هماهنگی گروه را به عهده داشتند. البته به دلیل بعد مسافت و اینکه همه گروه به جز اینجانب در تبریز مستقر بودند، مسیر تهران تا تبریز را با شور و عشقی وصفناپذیر طی میکردم تا به دوستان ملحق شوم و کار را تمرین کنیم. همانطور که اهل فن و مردم عزیز میدانند، تخصص اصلی بنده در زمینه موسیقی سنتی است و با توجه به عشق و ارادتی که از کودکی به موسیقی آذری داشتم و با این نغمات زیبا مانند موسیقی سنتی ایران، بسیار مأنوس بودهام، درواقع در این کار گویی دین خود را به موسیقی آذربایجان که الطاف بسیاری برایم داشته، ادا کردم.
این اثر به شکل ویدیویی منتشر شده و مربوط به اجرای زنده شماست، لطفا کمی در اینباره صحبت کنید. چه لزومی داشت شما هم مثل برخی از افرادی که در حوزه موسیقی فعال هستند، دست به کار انتشار نسخه ویدیویی آلبومتان شوید؟
همانطور که میدانید معمولا آثاری که به صورت زنده ضبط و صدابرداری میشوند، ارزش موسیقایی بالاتری دارند و باعث ارتباط هرچه بهتر و پویاتر شنونده و بیننده با اثر خواهند شد. امروزه به علت امکانات گستردهای که نرمافزارهای کامپیوتری در اختیار ما میگذارند، موسیقیدانان کمتر ریسک میکنند و به علت مشکلات تمرینهای فردی، گروهی و دیگر دشواریها، مسیر راحتتر را در پیش میگیرند و کار را به صورت استودیویی ارایه میکنند، ولی در این بین حسوحال موسیقی از دست خواهد رفت و با یک پدیده ماشینی و مکانیکی مواجه خواهیم شد، بنابراین کار زنده، ارزش دیگری دارد، البته اینطور نیست که کار زنده همیشه خوب از آب درآید و به شرایط بسیاری وابسته است. خوشبختانه کار ما در هنگام اجرای زنده، خوب از آب درآمد و شاید یکی دیگر از دلایل استقبال گسترده از آلبوم «ساری گلین» همین مورد باشد.
ارایه مجموعه تصانیف و آوازهای مناطق مختلف ایران ازجمله اقداماتی است که فینفسه مبارک است و بار فرهنگی مختص به خودش را هم دارد. برای خود شما این تجربه چطور بود؟ یعنی سوای پرداختن به آثار ماندگار موسیقی آذربایجان چه هدف دیگری داشتید؟
از ویژگیهای هر موسیقی ارزشمندی، پیام و درونمایه هنری ناب آن است. برای شناخت موسیقی ارزشمند و اندیشهگرا باید ببینیم آن موسیقی چقدر بار فرهنگی و معنوی دارد، تا چه اندازه میتواند در روح و جان ما اثر مثبت بگذارد و به ما کمک کند که انسان آگاهتر، با فرهنگتر و اندیشهورزتری باشیم. به نظر اینجانب موسیقی هنری و ارزشمند این توانایی را دارد و اما در مقابل این نوع موسیقی، موسیقی بیمحتوا و بیمایه است که خودنمایی میکند و اگر خوب دقت کنیم میبینیم که معمولا این نوع دوم باعث شادی یا غم رخوتآوری است و سطحی و بیارزش است، بهطور مثال از بنده نوعی، انسان بهتری نمیسازد، به این معنی که نوع موسیقیای که ما به شکل ارادی و مداوم گوش فرامیدهیم، مستقیما در دل و جان ما اثر میگذارد. امروزه نهتنها در ایران بلکه در کل دنیا با این مشکل عظیم مواجهیم که موسیقی سطحی و بیارزش در تمام شئونات زندگی بشر اثر گذاشته است. انسان امروزی مادیگراتر و خودخواهتر از انسان چند دهه پیش است، انسان عصر ما طبیعت، این مادر همه موجودات و نباتات را پاس نمیدارد و از همه تاسفآورتر این شقاوتی است که بر همنوع خود روا میدارد که نتیجه آن جنگهای بیپایان در سطح جهان است. به نظر بنده موسیقیای که ما در آلبوم «ساری گلین» استفاده کردهایم، پیامآور عشق و انسانیت و صلح است و از بنده نوعی، انسان بهتری میسازد، البته در این اثر ما فقط اجراکننده بودیم و این آهنگها و تصانیف، پیش از این بارها توسط استادان بنام و بزرگ به نهایت زیبایی اجرا شده است و ما در حد توانمان به آنها پرداختهایم.
در شرایطی که خیلیها معتقدند جوان امروز به موسیقی که سنتی و اصیل مینامندش توجه چندانی ندارد، خودتان گمان میکنید میشود مخاطبانتان را از میان این قشر همراه خود داشته باشید؟
همانطور که شما هم اشاره کردید برخی از افراد هستند که میگویند جوانان از این نوع موسیقی استقبال نمیکنند، اما آیا ما آثار خوب ارایه کردهایم و آنها نپذیرفتهاند؟ در هر حال، بین جوانان گرامی ما علاقهمند به این نوع موسیقیها بسیار است، چون نهاد انسان زیباییپسند است، اما مشکل اینجاست که ما آموزشهای لازم را به جوانان و خانوادههایشان نمیدهیم که چرا یک موسیقی میتواند خوب باشد و آن یکی نه! در اینجا اجازه دهید نمونهای از عالم ادبیات بیاورم؛ بهطور مثال اگر بگوییم علاقه و مطالعه جوانان ما درباره اشعار کسانی چون فردوسی، مولانا، حافظ و سعدی، بسیار کم شده، خب به نظر شما مشکل از کجا است؟ اشعار این بزرگان مشکل دارد؟ آیا این مضامین بکر و زیبا به درد زندگی جوان امروز نمیخورد و گرهگشای مشکلات زندگی آنان نیست؟ که باید گفت تا این دنیا هست این مطالب، ارزشمند و ارجمند و مفید هستند! ما باید به جامعه کمک کنیم تا سره را از ناسره تشخیص دهند. هنرمندان و تولیدکنندگان و از همه مهمتر رسانههای گروهی و دولت باید در این آگاهیدادن همیاری کنند، چون اگر بگوییم که جسم ما احتیاج به خوراک دارد و آن خوراک باید سالم و مقوی باشد تا جسم ما سالم بماند، ذهن و روان ما هم همانگونه است و چنانچه خوراک مسموم به خوردش دهیم نهتنها بیمار خواهد شد، بلکه به آن عادت نیز خواهد کرد. پس جوانان را باید آموزش داد تا از ذهن خود مراقبت کنند؛ در آن صورت است که آنان به درستی راه را از بیراه تشخیص خواهند داد.
شما چه ایده یا راهکاری برای چنین آموزشهایی به ذهنتان میرسد؟ فکر میکنید چه شیوهای میتواند بسترساز تقویت این فرهنگ برای جوانها باشد؟
از نگاه من موسیقی یک پدیده استراتژیک است، موسیقی، هنری قدرتمند است! پس باید از آن بهره گرفت! با نگاهی به کشورهای پیشرفته جهان متوجه میشویم که آنها برای هنر ارزش خاصی قایلند و به صورت واقعی، نه نمایشی به آن اهمیت میدهند، چرا؟! چون از تاثیر عمیق آن در جامعه آگاهند. برای نمونه مثالی از کشور آلمان میآورم؛ شما وقتی به یک خودرو آلمانی توجه میکنید میبینید که این خودرو تنها شامل موارد فنی و صنعتی نیست و درواقع یک اثر هنری است! پس باید پرسید چگونه یک طراحی به این مرحله از صنعت و زیبایی میرسد؟ پاسخ این است که جامعه پیشتر امکان رشد صحیح را به کودکان و نوجوانان داده است و آنها در بزرگسالی طراح، مهندس، ورزشکار، پزشک، استاد دانشگاه، فروشنده، کارگر، آموزگار و هنرمند هستند، یعنی وقتی گوش کردن به موسیقی خوب، در خانواده و بهطور کل در یک جامعه، ارزش باشد، این به نسل جوان منتقل خواهد شد، پس پدر و مادر و مراکز آموزشی موظفند موسیقی سالم و درست را بشناسند و زمینه فراگیری و آشنایی با آن را از سنین کودکی برای افراد جامعه فراهم کنند.
در قالب آلبوم کنسرت چه برنامهای برای آینده دارید؟
اینروزها مشغول ضبط دو آلبوم هستیم. مجموعه «نوا» از ساختههای اینجانب که خوانندگی این اثر را نیز برعهده داشتهام, یکی از آنهاست و دیگری آلبوم تکنوازی کمانچه است و نیز درحال برنامهریزی برای اجرای کنسرتهایی در ایران و خارج از ایران ازجمله شهرهای مختلف کانادا هستیم که در آینده به آگاهی مخاطبان عزیز خواهیم رساند.
آلبوم نوا در چه فضایی و به چه زبانی ارایه میشود؟
به زبان فارسی و در فضای موسیقی سنتی ایران، با نگاهی ویژه به مقوله فرم در موسیقی دستگاهی، بدین معنی که در عینحال که شما موسیقی میشنوید که ریشهها و خاستگاه آن کاملا مشخص است، اما با یک رنگوبوی نوین در این زمینه مواجه میشوید.
کلام آخر…
در پایان از همه دوستان عزیزی که در به ثمر نشستن این اثر مرا یاری کردند ازجمله تهیهکنندگان این اثر، برادران نازنینم، هوشنگ و روزبه میرلو و همچنین همسر عزیزم فریبا امامی که علاوه بر طراحی گرافیک، در پشتیبانی همهجانبه تولید آلبوم مرا یاری کردند و همچنین از شما، سپاسگزاری میکنم.
دیدگاهتان را بنویسید