×
×

مصاحبه اعتماد با سالار عقیلی

  • کد نوشته: 14520
  • 14 شهریور 1390
  • ۰
  • سالار عقیلی چندی قبل به همراه گروه دستان در تالار وحدت به مدت شش شب به اجرای برنامه پرداخت. این در حالی است که او آبان ماه نیز برنامه‌‌ای را به همراه ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون نرو‍ژ در این کشور به اجرا درخواهد آورد، برنامه‌ای که قطعات آن را جاوید افسری راد ساخته است. […]

  • سالار عقیلی چندی قبل به همراه گروه دستان در تالار وحدت به مدت شش شب به اجرای برنامه پرداخت.

    این در حالی است که او آبان ماه نیز برنامه‌‌ای را به همراه ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون نرو‍ژ در این کشور به اجرا درخواهد آورد، برنامه‌ای که قطعات آن را جاوید افسری راد ساخته است. این البته تمام فعالیت‌های این خواننده جوان در این روزها نیست. قرار است آواز سمفونی ‌«کاروان» ساخته مجید انتظامی نیز با صدای او به اجرا درآید.

    اگر موافق باشید صحبت را از آخرین برنامه‌‌ای که شما در ایران به همراه گروه دستان داشتید، آغاز کنیم. درباره شیوه آوازی خود به همراه این گروه توضیح می‌دهید؟
    بله، این برنامه در خرداد ماه سال جاری به مدت شش شب انجام شد که خوشبختانه برنامه موفقی بود و با استقبال خوبی همراه شد. این کنسرت در دو قسمت انجام شد. البته این برنامه با تغییراتی همراه شد، یعنی قرار بود در بخش اول قطعاتی از «دریای بی‌پایان» به اجرا درآید و بخش دیگر در دستگاه «چهارگاه» از ساخته‌های حمید متبسم و همچنین آثاری از آقای سعید فرج‌پوری که متاسفانه به دلایلی امکان اجرای بخش اول یعنی «دریای بی‌پایان» فراهم نشد و به همین خاطر بخش اول این برنامه به صورت‌سازی به اجرا درآمد.

    این هم در نوع خود البته اتفاق جالبی بود، بویژه اینکه همانطور که بارها در این زمینه با خود شما هم بحث کرده‌ایم خواه ناخواه مخاطب موسیقی ما بیشتر موسیقی آوازی را می‌پسندد.

    خوشبختانه البته این مسئله در سال‌های اخیر به خاطر فعالیت آهنگسازان بزرگی که در این زمینه کارهای خوبی را انجام داده‌اند، تعدیل شده است. بویژه اینکه به هر حال مخاطبان گروهی مانند دستان مخاطبان خاصی هستند و بنابراین قدرت درک موسیقی بدون آواز و کلام را نیز دارند.

    یعنی اعتقاد دارید، چیزی که به اسم خواننده‌‌سالاری می‌شناسیم، ‌هم‌اکنون دیگر وجود ندارد یا لااقل کمتر شده است؟
    موسیقی ما آوازی است و خواننده در کنسرت‌ها کلام را در دست دارد بر این اساس در یک اجرا هم اسم خواننده را می‌آورند و در مقابل هیچ اسمی از نوازنده‌ها برده نمی‌شود. خواننده باید آن حرف آهنگساز و سازها را به مردم برساند. در واقع خواننده نماینده آن تعداد‌ سازی است که روی صحنه می‌نوازند تا پیام ذهنی آهنگساز را به مخاطب منتقل کنند و از آنجایی که کلام در دستش است و با مردم حرف می‌زند، مخاطب نیز بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کند.

    کسانی که به خواننده سالاری منتقد هستند با خواننده کار نکنند و به تنهایی کنسرت دهند. به هر حال ما در همین برنامه‌‌ای که درباره آن صحبت می‌کنیم، در قسمت اول این برنامه راجیب پاکرا بورتی نوازنده هندی «سارو» نواخت و علاوه بر تکنوازی در بخش‌هایی پژمان حدادی و بهنام سامانی نیز با نواختن تنبک و دف با وی همنوازی کردند و علاوه بر آن گروه دستان نیز قطعاتی را به شکل آوازی به اجرا درآورده‌اند و در بخش دوم من قطعاتی را در دستگاه «چهارگاه» از آلبوم «به نام گل سرخ» را به اجرا درآوردم که کار بسیار متفاوتی است. این اثر بسیار وزین و فاخر است و با فضای فکری و آوازی که من دوست دارم، هماهنگی بسیاری دارد.

    مسئله‌ای که در سال‌های اخیر در کارهای شما دیده می‌شود، استفاده از شعر نو در آواز سنتی است، چیزی که همچنان تعدادی از اهالی موسیقی بر این اعتقاد هستند که آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته یا لااقل کارکردی را که باید داشته باشد، ندارد. در این باره توضیح می‌دهید؟
    کسانی که در این سال‌ها کارهای مرا دنبال کرده باشند، خوب می‌دانند که تقریبا ۸۰ درصد کارهای من روی شعر نو و معاصر است. این مسئله هم در اجراهای صحنه‌ای من دیده می‌شود و هم در آثاری که آنها را ضبط می‌کنم، اما بطور کلی نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که این اتفاق زمانی می‌تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد که خواننده لحن آوازی مناسبی برای این اشعار پیدا کند. یعنی شنونده احساس نکند که شعر نو خوانده می‌شود بلکه ممکن است همان احساس شعر سعدی و حافظ به او دست دهد.

    شاید آن اساتیدی که شما به آن اشاره کردید تا حدی حق داشته باشند، چون تعدادی از این کارها که به این شکل خوانده می‌شود، بیان مناسب و آن ادای زیبای آوازی را ندارد که این خود باعث خراب شدن لحن آوازی و ادوات تحریری و بیان اشعار شده که این عامل باعث ضربه زدن به زیبایی آواز می‌شود. علاوه بر آن کاری که برخی دوستان روی شعر نو انجام می‌دهند شاید از دید خودشان یک نوآوری باشد، اما به نظرم تا به حال این نوآوری هیچ خدمتی به موسیقی اصیل نکرده است. این‌ها بیشتر منجر به جذب مخاطب آن هم به صورت مقطعی شده است.

    نقش شما به عنوان خواننده در این پروسه چیست؟
    من قبلا هم راجع به این مسئله صحبت کرده‌ام. شعرهای انتخاب شده برای یک اثر را آهنگساز انتخاب می‌کند. یعنی او از شعری خوشش می‌آید و با آن زندگی می‌کند و این دیگر بستگی به هنر خواننده دارد که خوب بتواند از پس آن برآید یا نه.

    برای مثال همین به نام گل سرخ از برترین آثار آقای متبسم است که در آمریکا هم منتشر شد و اشعار ترجمه شد و در جلد سی‌دی هم آمد. هر کاری حال و هوای خاص خود را دارد، یعنی به خاطر ریتم این قطعات من از آواز کمتری استفاده کردم و تنها دو یا سه بیت از اشعار آقای کدکنی را خودم انتخاب کردم که آن هم تمام تلاش خودم را کردم تا با حال و هوای کار تناسب داشته باشد: «در اینجا کس نمی‌فهمد زبان صحبت ما را / مگر آینه دریابد حدیث حیرت ما را / نهانی با خیالت بزم ما آینه بندان بود / به هم زد دود آه دل صفای خلوت ما را» آواز این شعر را در مخالف چهارگاه خوانده و به درآمد فرود می‌آیم و بعد به گوشه زابل می‌روم و در انتها وارد قطعه بعدی می‌شویم.

    آیا همچنان تمرکزتان به فعالیت با گروه دستان و همچنین گروه خودتان است؟ یعنی نمی‌خواهید تجربه همکاری با گروه‌های دیگر را داشته باشید؟
    من از سال ۸۲ یا ۸۳ حدود هفت سال است که با گروه دستان همکاری می‌کنم. گروهی که فعالیت با آنان را بسیار دوست دارم و از آن لذت می‌برم. این گروه نیز البته تنها با خوانندگان محدودی فعالیت دارد که در هر اثر بنا به حال و هوایی که در آن وجود دارد، از یکی از این خوانندگان برای کار دعوت می‌کند. یعنی آهنگسازان این گروه که آقای فرج پوری و همچنین متبسم هستند، می‌بینند که کدام آهنگ برای چه خواننده‌یی مناسب است و با توجه به این موضوع می‌آیند و برنامه خود را برای اجرا به آنان می‌سپارند.

    ممکن است حال و هوای یک اثر مناسب صدای من باشد یا همایون. برای مثال آقای متبسم صلاح دیدند که همایون شجریان پروژه «سیمرغ» را به اجرا درآورد. در حالی که در پروژه پردیس من به عنوان خواننده حضور دارم. البته هر زمان که این همکاری با وقفه همراه می‌شود، این تصور برای برخی به وجود می‌آید که ما با یکدیگر دچار مشکل شده‌ایم یا این همکاری قطع شده است که البته به هیچ عنوان این مسئله صحت ندارد.

    علاوه بر این گروه، تنها با گروه راز و نیاز و قمر فعالیت دارم و با هیچ گروه دیگری به صورت ثابت کار نمی‌کنم. راز و نیاز که گروه خودم است و کارهای آقای دهقان را نیز بسیار دوست دارم، ‌اما این به آن معنا نیست که راه همکاری با گروه‌ها یا آهنگسازان دیگر را برای خود بسته‌ام. تنها دلیل آن این است که در انتخاب‌هایم بسیار سختگیر هستم. البته درگذشته هم خواننده ثابت ارکستر ملی بودم که با رفتن آقای فخرالدینی این همکاری قطع شد.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *