×
×

«رستاک یک سبک زندگی»

  • کد نوشته: 140181
  • 14 فروردین 1396
  • ۰
  • موسیقی ایرانیان – پریسا قاسم زاده: اگر بناباشد در عرصه موسیقی سال های اخیر از گروهی نام ببریم که برای ما ایرانیان یادآور نوروز و جشن های این آیین کهن باشد، به سختی به جز رستاک بتوان گروه دیگری را در ذهن تجسم کرد. این گروه موسیقی که از سال های میانی دهه هفتاد آغاز به کار کرد، با سرنای نوروز در دهه ۸۰ شمسی نام خود را به عنوان منسجم ترین گروه با درون مایه موسیقی اقوام و نواحی ایران به ثبت رساند از آن زمان تاکنون تورهای کنسرت مختلفی را در ایران و خارج از کشور برگزار کرده و اجراهای به یادماندنی را برای علاقه مندان به آداب و رسوم نواحی مختلف ایران فرهنگی رقم زده است. سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» با «سیامک سپهری» (سرپرست گروه رستاک)، «فرزاد و بهزاد مرادی» و «سپهر سعادتی» که از قدیمی‌ترین اعضای این گروه هستند، گفت و گویی انجام داده و درباره شادیانه های موسیقی نواحی، روند حرکتی رستاک در این سال ها و آلبوم جدیدی این گروه «میان خورشیدهای همیشه» از آن ها سئوالاتی پرسیده که شرح آن را در ادامه می خوانید.

    +شادی و غم سطح موسیقی را تعیین نمی کند
    +افرادی هستند که با رستاک زندگی کردند
    +تا خودمان لذت نبریم مردم هم لذت نمی برند
    +مسیر ما منحرف نشده و تلاش می کنیم در این مسیر به خواسته های خودمان نزدیک تر شویم
    +در فستیوال هایی که شرکت می کنیم به دنبال رقابت نیستیم

    «رستاک یک سبک زندگی»
  • گروه موسیقی رستاک

    گروه موسیقی رستاک

    موسیقی ایرانیان – پریسا قاسم زاده: اگر بناباشد در عرصه موسیقی سال های اخیر از گروهی نام ببریم که برای ما ایرانیان یادآور نوروز و جشن های این آیین کهن باشد، به سختی به جز رستاک بتوان گروه دیگری را در ذهن تجسم کرد. این گروه موسیقی که از سال های میانی دهه هفتاد آغاز به کار کرد، با سرنای نوروز در دهه ۸۰ شمسی نام خود را به عنوان منسجم ترین گروه با درون مایه موسیقی اقوام و نواحی ایران به ثبت رساند از آن زمان تاکنون تورهای کنسرت مختلفی را در ایران و خارج از کشور برگزار کرده و اجراهای به یادماندنی را برای علاقه مندان به آداب و رسوم نواحی مختلف ایران فرهنگی رقم زده است. سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» با «سیامک سپهری» (سرپرست گروه رستاک)، «فرزاد و بهزاد مرادی» و «سپهر سعادتی» که از قدیمی‌ترین اعضای این گروه هستند، گفت و گویی انجام داده و درباره شادیانه های موسیقی نواحی، روند حرکتی رستاک در این سال ها و آلبوم جدیدی این گروه «میان خورشیدهای همیشه» از آن ها سئوالاتی پرسیده که شرح آن را در ادامه می خوانید.

    * با توجه به اینکه تعداد آلبوم های منتشر شده از سوی گروه رستاک در طول این سال ها از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نیست، عموما اجراهای صحنه ای رستاک با اقبال زیادی از سوی مردم در ایران و خارج از کشور رو به رو می شود. آقای سپهری محصول موسیقایی که ازسوی گروه رستاک ارائه می شود چه تفاوتی با آثار دیگر موزیسین ها دارد که تا این اندازه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است؟
    سیامک سپهری: ما قبل از تولید یک محصول در گروه، مصرف کننده آثار موسیقایی تولید شده از سوی دیگران بوده‌ایم. وقتی وارد عرصه تولید در عالم موسیقی با گروه رستاک شدیم، نمی‌خواستیم کارمان در همان مسیری باشد که قبلا دیگران در آن گام برداشته بودند و به تکرار دچار شویم. ما در رستاک به دنبال سوژه پردازی و ارائه فضایی تازه بر اساس همین سوژه‌ها بودیم. من همیشه سعی داشتم به عنوان مخاطب به این نوع موسیقی که کمی هم خاص است، گوش دهم و آنچه همیشه شنیده‌ام چیزی است که در فضای موسیقی کشور ما جریان دارد. منظورم شنیدن آوازها و جنسی از موسیقی است که در بعضی لایه‌هایش شوریدگی‌هایی وجود دارد و به تعبیر عمومی‌تر دچار حزن است. در مرحله بعد فکر کردیم که از بعضی سوژه‌ها بهره ببریم و بر این اساس فضای جدیدی را ایجاد کنیم. ناگفته نماند که می‌خواستیم خودمان از کاری که انجام می‌دهیم اول از همه لذت ببریم. به نظر من ایجاد فضای جدید هدف اغلب دوستانی است که در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنند و این فضای جدید مبتنی بر سوژه‌هایی است که برای این کار در نظر گرفته شده است. ما فکر کردیم چرا همیشه باید از سوژه‌های تکراری استفاده شود؟ حتی معمولاً می‌بینیم موزیسین‌های غربی هم وقتی می‌خواهند با استفاده از فضاهای فرهنگی مشرق زمین موسیقی New Age در فضایی خارج از موسیقی شرقی بسازند، از همان سوژه‌های تکراری استفاده می‌کنند.

    * چرا؟
    سپهری: احتمالا چون به غیر از آنچه گفته شد (آوازهای متر آزاد و نوعی خوانش تکراری)درباره این نوع از موسیقی، نشنیده‌اند.

    * نکته جالبی که درباره چیدمان نفرات در گروه رستاک وجود دارد این است که هر یک از شما از گوشه ای از ایران آمده اید و موسیقی مناطق مختلف ایران را نیز مورد توجه قرار می دهید…
    بهزاد مرادی: بله تقریبا می توان گفت که هر کدام از ما در یک گوشه از ایران متولد شده ایم. نگاه ها و جنس موسیقی که سپهر و بهزاد گوش می دهند با هم متفاوت است. حتی من و فرزاد که با هم برادریم، در رستاک خدا را شکر همکاریم و برادر نیستیم. نگاه های مان خیلی با هم متفاوت است. به همین دلیل حدود ۱۵ نفر مخاطب ما، خودمان هستیم و حتی دوستان اطراف ما هستند. من یک توضیح بدهم که رستاک فقط گروه موسیقی نیست و عزیزانی هستند که در کنار رستاک خیلی جدی تر از یک گروه فعالیت می کنند و یک کار سازمان دهی شده صورت می گیرد. مخصوصا این که پدر سیامک، آقای سپهری و مادر سیامک سال ها است که کنار ما حضور دارند. یعنی فقط ۱۲، ۱۳ نفر نیستند. افرادی هستند که با رستاک زندگی کردند. پدر سیامک ایده و مفهوم رستاک را پی ریزی کرده و همواره در جریان جزئیات زندگی گروه هست. این افراد می شوند مخاطب و منتقد گروه و کار را نقد می کنند. حالا ما این کار را که منتشر می کنیم دیگر این نیست که سلیقه یک نفر باشد. اصراری هم بر سلیقه یک نفر نیست. این کار خیلی منصفانه و دوستانه از فیلتر چند نگاه و سلایق مختلف گذشته است. حالا این سلایق افرادی است که هنرمند هستند و ساز می زنند ولی خودشان را مخاطب کار قرار می دهند، نه اجرا کننده. نظرها داده می شود و کار مورد بررسی قرار می گیرد و بعد نتیجه بیرون می آید. اتفاق فوق العاده ای که برای ما افتاد بعد از «همه اقوام من» بود که متوجه شدیم نظر این مخاطب چقدر خوب بوده است و چقدر بازخورد آن آلبوم نشان داد که آن نقدی که ما کردیم و آن مخاطب بودن ما تأثیر گذاشته است. این مسئله نشان داد که حرکت ما درست بوده است. ما آمدیم و فکر کردیم که با کمک اساتید موسیقی و عزیزانی که می شناسیم این شیوه ای که پیش گرفتیم درست بوده است. پس ما اگر همیشه خودمان را مخاطب قرار بدهیم و فکر کنیم که آن چیزی که دوست داریم و از آن لذت می بریم را ملاک قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که همان چیزی است که مردم هم دوست دارند و از آن لذت می برند.

    * استقبال مردم هم نشان می دهد شما در کار خود موفق بوده اید…
    بله، لا اقل بخشی از مردم کار ما را دوست داشته اند. شاید کسانی هم باشند که سلیقه شان مثل سلیقه های ما نباشد. به این ترازو و میزان رسیدیم و فکر می کنیم چون جواب داده پس درست است. ما همیشه می گوییم باید کاری را بسازیم که اول خودمان از آن لذت ببریم پس مردم از آن لذت می برند. البته این حرف به این معنی نیست که ما یک کاری را می سازیم که خودمان دوست داریم پس مخاطب هیچ. یا این که ببینیم مخاطب چه دوست دارد و ما آن را می سازیم. ما متوجه شدیم که این خرد جمعی و تیمی حرکت کردن، نتیجه ای مثبت دارد و ما می توانیم به آن اعتماد کنیم.

    * ملاک این موفقیت چیست؟ یعنی هر کدام از ما در فعالیت خودمان چیزی را موفقیت می دانیم. ممکن است کسی در کار خود به قله رسیده باشد اما برخی می گویند چه فایده وقتی ماشین و خانه ندارد. ممکن است عکس ماجرا هم پیش بیاید. یعنی ممکن است یک کاری خیلی پر فروش باشد ولی حس موفقیت برای گروه یا فرد خاص توسط یک سری مخاطبان به نقد کشیده شود و بگویند ملاک موفقیت این نیست. شما به چه چیزی می گویید موفقیت؟
    این روندی که ما پیش گرفتیم با توجه به فاصله زمانی که بین آلبوم ها هست، نشان می دهد در تمام حرکت هایی که انجام داده ایم با وسواس عمل کرده ایم. نگاه ما این است که برآیند همه این ها باید رعایت شود. یعنی خودمان از کیفیت کار راضی باشیم و سعی کنیم با امکانات و ابزاری که داریم کیفیت بالایی را در حد توان مان ارائه دهیم. همان طور که از یک شرکت خودروسازی نمی توان انتظار داشت که چیزی بیش از توان خود تولید کند ولی نهایت تلاشش را می کند تا همه مواردی که گفتید را با هم پیش ببرد. مثل رضایت مخاطب، رضایت خودش و …

    * چه طور می توانیم رضایت مخاطب را اندازه بگیریم؟
    این مسئله را فقط با بازخورد می شود دید.

    * بازخورد را چه طور می شود اندازه گرفت؟
    فرزاد مرادی: از کنسرت ها و فیدبکی که از طرق مختلف از سوی افرادی که شغل ها و جایگاه های مختلف دارند، می شود میزان موفقیت را دریافت میکنیم. مثلا می بینیم که یک بچه دو ساله که هیچ چیز از موسیقی را هنوز درست بلد نیست با موسیقی ما همراه می شود یا کسی که پدربزرگش موزیسین است یا نیست، با ما همراه شده است. وقتی می بینیم اقشار مختلف مردم ما را مورد توجه قرار می دهند، یعنی بازخورد مثبتی گرفته ایم. البته این طور نیست که مثلا وقتی یک استاد دانشگاه کار ما را گوش می دهد، مسئله را به تمام اساتید دانشگاه بسط بدهیم. این را هم باید بگویم که یک جامعه شناس نگاه جامعه شناسانه خودش را به کار رستاک دارد. یک فرهنگ شناس هم این کار را می کند. به طور مثال یک استاد دانشگاه موسیقی و آهنگسازهای غیر ایرانی با ما صحبت کردند و ایمیل زدند و به عنوان موسیقی که از ایران تولید شده است، کار ما را دوست داشتند. وقتی این مسئله را مطرح می کنند، فکر می کنم به این دلیل است که حساسیت داشتیم و سخت گیرانه نگاه کردیم. بهزاد اگر ایده ای داده، سپهر هم ایده خودش را داده است. سپهر موسیقی کلاسیک گوش می کند، در حدی که من نمی توانم در مورد آن نظر بدهم یا مثلا اکبر اسماعیل پور، ردیف نوازی می کند و آن را به خوبی می شناسد و با موسیقی ردیفی زندگی کرده ولی من با موسیقی فولک زندگی کردم و در جامعه ای بومی رشد کرده ام. در این میان، سیامک نگاه گسترده تری دارد. همه ما تا ایده ای مطرح می شود، آن را نقد می کنیم. این را هم بگویم که تقریبا همه اعضای گروه تحصیلات آکادمیک موسیقی دارند و افرادی هم که تحصیلات موسیقی ندارند، فقط مدرکش را نگرفته اند اما واقعا کار کرده اند و اطلاعات گسترده و ارزشمندی دارند که به گروه کمک می کند. سیامک فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه هنرهای زیبا است. اما مثلا بهزاد مهندسی خوانده . با این توضیح او که از بچگی با او زندگی کرده ام، واقعا در زمینه سازهای کوبه ای خیلی کار کرده است. موسیقی هایی هم که گوش می دهد، بسیار جدی است. بهزاد شاید امکانش را نداشت رشته موسیقی بخواند ولی از منی که لیسانس موسیقی دارم، می دانم که نظراتش خیلی جدی تر است.

    * خوب است که آقای سعادتی هم وارد گفت و گو بشوند. آقا سپهر شما چه تعبیری از موفقیت دارید؟
    سپهر سعادتی: درباره تفسیر موفقیت باید بگویم که ما تلاش می کنیم و این موضوع را رصد می کنیم که در مسیر درستی در حال حرکت باشیم. می بینیم که مسیر ما منحرف نشده و تلاش می کنیم در این مسیر به خواسته های خودمان نزدیک تر شویم. شاید از نظر ما موفقیت از این فراتر نرود.

    * در سال جدید یک آرزو کنید. چه آرزویی برای رستاک و مردم ایران دارید؟
    فرزاد مرادی: امسال با همه فراز و نشیب هایش به لحاظ حرفه ای برای ما سال خوبی بود. به هر حال بعد از چند سال آلبوممان منتشر شد. معمولا هر بار که آلبوم ارائه می شود، دوست دارید ببینید که بعد انتشار چه اتفاقی می افتد. در مجموع سال خوبی بود و اتفاقات خیلی خوبی افتاد. امیدوارم که سال جدید هم به همین شکل و حتی بهتر باشد، هم برای ما و هم برای مردم خوب ایران. امیدوارم سال پر از دوستی باشد و دشمنی کمتر پیش بیاید. بر ضد همدیگر حرفی نزنیم و همه چیز به سمت دوستی و محبت برود.

    *  «در میان خورشیدهای همیشه» به سراغ واسونک رفتید. احتمالا مخاطبان این گفت و گو می دانند که واسونک شادیانه ای است که در عروسی ها به ویژه در منطقه فارس کاربرد دارد…
    سیامک سپهری: ما در این آلبوم از واسونکی استفاده کردیم که در همه ایران به شکل‌های مختلف اجرا، تنظیم و شنیده شده است. این کار برای ما چالشی بود تا با بیان و سوژه پردازی جدید اتفاقی که بارها و بارها افتاده را به وسیله رستاک ارائه کنیم. همیشه برایمان چالشی مهم وجود دارد؛ اینکه یک موسیقی بارها شنیده شده را چطور ارائه دهیم تا تازگی و نو بودن را در خود داشته باشد. در شرایط کنونی جامعه ما، این چالش کمی پیچیده تر از قبل هم شده است چون بسیاری از آثار موسیقایی به دلیل شاد بودن، به صورت منفی ارزش‌گذاری می‌شوند و مخاطب خاص یا عام، این موسیقی را سطحِ پایین ارزیابی می‌کند.

    * در سال جدید رستاک اجراهای جدید دارد؟
    سیامک سپهری: قطعا این اتفاق می افتد. در ابتدا قرار بود سوم فرودین ماه یک اجرا در تهران داشته باشیم اما با توجه به استقبال علاقه مندان نهم فرودین ماه هم یک اجرای دیگر در تهران داشتیم. این را هم باید اضافه کنم که معمولا تا دیده شدن آلبوم کمی زمان نیاز است. به طور مثال آلبوم های همه اقوام من و سرنای نوروز به ترتیب ۶سال و ۴سال قبل منتشر شده اما تازه در خارج از کشورر درباره این آثار مطلع شده اند.

    * درحالی که برخی از آثار ضعیف عرصه موسیقی در سال جاری از سوی برخی رسانه ها شاید بیشا از اندازه واقعی شان بزرگ شده بود، متأسفانه خبر آلبوم جدیدتان در قیاس با مثلا سرنای نوروز، چندان مورد توجه قرار نگرفت…
    فرزاد مرادی: امیدوارم که اتفاقات خوبی بیفتد چون در تبلیغ آثار قبلی ما نیز شیوه کلامی بیشترین اثرگذاری را روی مخاطبان ما داشت. الان هنوز آلبوم همه اقوام من بعد از گذشت ۷ سال دارد به صورت اورجینال تهیه می شود، این اتفاق برای ما نشانه خوبی است. البته ماندگاری اش هم به این دلیل بود. بعد از ۳، ۴ سال هنوز سرنای نوروز خریداری می شود و این یعنی مردم دوست دارند بشنوند و امیدوارم برای آلبوم جدید هم این اتفاق بیفتد.

    * دیگر برادر مرادی، آقا بهزاد، امسال برای شما چطور بود و در آستانه سال جدید چه آرزویی از ته دل دارید؟
    بهزاد مرادی: به انتشار آلبوم جدیدمان اشاره شد. خوب است من به سختی های این کار هم کمی شاره کنم. برای ما به خاطر انتشار آلبوم علاوه بر خوب بودن، سال ۹۵، سال سختی بود چون مراحل پایانی آلبوم را پشت سر می گذاشتیم. همان طور که می دانید همیشه ۱۰ درصد انتهایی کار سخت پی می رود. در عین حال سال ۹۵ سال خوبی برای ما محسوب می شد چون کار جدیدمان بالاخره در این سال پخش شد. از طرف دیگر پایان سال ۹۵ نه فقط برای ما که برای همه مردم ایران تلخ بود و اتفاقات ناگواری در آن افتاد. حادثه پلاسکو، درگذشت چند استاد موسیقی نواحی، درگذشت هنرمندان عرصه موسیقی ایرانی و همین طور چهره های مختلف فرهنگی که در عرصه تصویر فعالیت می کردند باعث تلخ کامی همه ما در روزهای پایانی سال ۹۵ بود. البته من منکر این نیستم که باید بپذیریم هر روز ممکن است فراز و نشیب زیادی در زندگی همه مردم رخ دهد اما امیدوارم که در سال جدید خوبی ها بیشتر باشد و اتفاقات خوبی رقم بخورد.

    * پیش بینی شما از سال جدید چیست؟
    بهزاد مرادی: نمی توانم پیش بینی داشته باشم. آدم از فردای خودش خبر ندارد. تنها امیدوارم و چیزی که مهم است به نظرم همین است. من برای خودم و گروه حس خوبی دارم و امیدوارم که با آرامش و انرژی، سال جدید را تجربه کنیم. به هر حال همیشه در زندگی لحظات و نقاط بالا و پایین وجود دارد. امیدوارم همه مردم ایران بتوانند در آرامش به زندگی خودشان برسند و کسی کاری به کسی نداشته باشد. امیدوارم این قدر شرایط برای هر کسی خوب باشد که با نهایت تمرکز کار خودش را انجام دهد.

    *  آقای سعادتی از علاقه مندی شما به موسیقی کلاسیک صحبت شد. به نظر خودتان چطور می شود حضور در عرصه جدی موسیقی ایرانی( به معنای کلی که شامل گونه های مختلف موسیقی موجود در فرهنگ اصیل ایرانی می شود) با علاقه مندی جدی به موسیقی کلاسیک غربی یک جا جمع کرد؟
    سپهر سعادتی: اول بگویم من اصلا اهل موسیقی کلاسیک به معنای مرسوم نیستم. پدر و مادرم از زمانی که به یاد دارم، هر دو موسیقی کلاسیک گوش می کردند، به عنوان کسی که فقط موسیقی پاپ گوش نمی کند ولی موسیقی کلاسیک مدام گوش می دهد. من فقط یک شنونده مشتاق هستم و این موسیقی را به عنوان محصول شنیداری دوست دارم. انواع موسیقی ها را می توانیم گوش بدهیم. من فرد آماتوری هستم. مثلا آواز فلان موسیقیدان محلی را گوش می دهم و دوست دارم. به همان اندازه آثار باخ یا استاد شجریان را هم گوش می دهم و دوست دارم. نهایتا یک شنونده عادی هستم که گوشِ شنیدن و ذوق دارم. رستاک جایی است که می توانید ایده بدهید و باز بودن ذهن بچه ها است که باعث انجام این کار می شود.

    * باز هم برادان مرادی؛ آقا فرزاد اتفاقات تلخی که در سال جاری رخ داد، روی شما چه تأثیری گذاشت؟
    فرزاد مرادی: من هم به اندازه هر فرد دیگری که در مواجهه با این اخبار بد قرار می گیرد، از شنیدنشان غصه می خورم. همه آرزو می کنیم این اتفاقات بر طرف شود. اگر هم بخواهم چنین صحبتی کنم و بگویم چه آرزویی برای سال جدید دارم، باید بگویم آرزوی سلامتی و شادی برای همه مردم نه فقط در ایران که در جای جای این کره خاکی دارم.

    * فکر می کنید مسیر گروه رستاک در سال جاری چگونه است؟
    این سال را برای رستاک مثل سال های قبل خوب می بینم. خوشبختانه این روند تا این لحظه ادامه داشته و امیدوارم که این روند با کار مداوم همچنان ادامه پیدا کند.

    * شما در فستیوال های متعددی هم شرکت داشته اید. آیا شرکت در این جشنواره ها را به خودی خود موفقیت می دانید؟
    فرزاد مردای: در فستیوال هایی که شرکت می کنیم به دنبال رقابت نیستیم. این نکته را هم باید برای خوانندگان این گفت و گو مطرح کنم که برای شرکت در هیچ یک از جشنواره که در آن حضور داشتیم، به برگزارکنندگان درخواست ندادیم ما را دعوت کنید. همیشه مسئولین برگزاری جشنواره ها به ما گفته اند که چنین جشنواره ای هست و ما می خواهیم از شما دعوت کنیم تا در آن حضور پیدا کنید. مثلا در فستیوال لهستان فقط دو یا سه گروه از آسیا بودند. ‌یک گروه از کره جنوبی آمده بود و رستاک هم از ایران در این جشنواره حضور داشت.

    * به نظر شما در طول ادوار برگزاری فستیوال های موسیقی در سراسر دنیا، کدام یک از این گروه ها یا موزیسین های ایرانی از سایرین موفق تر بودند؟ اصلا آیا ابزاری برای اندازه گیری میزان موفقیت موزیسین های ایرانی که سطح جهان وجود دارد؟
    بهزاد مردای: به نظر من همه گروه ها موفق هستند و بابت تلاش هایی که در این عرصه می کنند باید بگویم، دستشان درد نکند. ما به عنوان گروه رستاک به هر کدام از موزیسین های کشورمان که موسیقی ایران را در سطح جهان معرفی می کنند، افتخار می کنیم. ما هم سعی کردیم اگر این اتفاق بیفتد به عنوان نماینده کشورمان حداکثر تلاش خود را بکنیم. به هر حال جشنواره می آید و می رود و ما هدف مان این است که کم مایه نگذاریم. هدف مان جایزه نبوده کما اینکه به ما جایزه دادند. به طور مثال یک تیم ورزشی را در نظر بگیرید. می گویند تیمی که امتیاز بیشتری می گیرد موفق است. ما این را نمی توانیم اجرایی کنیم. معیار موفقیت رستاک چیزی است که خود سرپرست ترسیم می کند و ما می خواهیم به آن برسیم. ما سعی کردیم از همه ظرفیت گروه استفاده کنیم. موفقیت مثل یک سبد است که باید پرتاب خوبی به سویش داشته باشیم. اگر تا دو سال دیگر به نقطه ای بالاتر برسیم خوب است.

    * دقیقا می خواهید به کجا برسید؟‌
    با در نظر گرفتن این جمله که موفقیت نسبی است و ممکن است اهمیتش از دید افراد فرق کند، به هر حال تعریف موفقیت برای هر کسی می تواند متفاوت باشد. موفقیت برای رستاک شبیه سبدی است که ما به عنوان اعضای این گروه، سعی می کنیم توپ را به سمتش پرتاب کنیم.. چیزی که وجود دارد این است که ما نهایت تلاش مان را به کار می گیریم تا بهترین خودمان را ارائه دهیم. میزان تلاش و کوشش هر یک از اعضای گروه با توجه به نظرات تک تکمان و ایده های افرادی که همیشه در بیرون از رستاک در کنار ما بوده اند و نظراتشان همواره برای پیشپرد آثار و اقدامات گروه کارساز بوده، می تواند به ما نشان دهد که خدارا شکر تا امروز در هدف گذاریمان موفق بوده ایم.

    * اینجا یک بحث به وجود می آید. یکی اصالت و تخصص و ناب بودن ماجرا فارغ از اینکه با چه جهت گیری قرار است تولید شود. بحث بعدی این است که مخاطب در واکنش با این اثر کجاست؟ اگر قرار باشد ما مخاطب را صفر تا صد قرار بدهیم ممکن است ما را تا به هر جایی ببرد. طبیعی است که هنر با مخاطب خلق می شود. باید با این مسئله چه کار کرد؟

    در این شرایط به نظر من راه دیگری هم وجود دارد. اینکه مخاطب با تو همراه شود و اکنون که به کارت علاقه دارد، به او جهت بدهی. یعنی او اول دستت را بگیرد و بعد با هم به جایی که باید بروید. یک مسئله دیگری هم که اینجا اهمیت دارد تیمی حرکت کردن است. یکی از مواردی که اعتقاد ما به این حرکت تیمی را هویدا می کند این است که ما اولین مخاطب و منتقدان کار خودمان هستیم. یعنی اینکه هر کدام از بچه ها از یک فرهنگی هستند و با یک دیدگاهی نگاه می کنند. این فکر هیجان انگیز سیامک است که با در نظر گرفتن خرد جمعی، همه ما به این چالش دعوت می شویم تا نظرات را به عنوان یک مخاطب بدانیم و آن وقت ما می شویم حدود ۱۵ نفر مخاطب که خیلی جدی نظرشان را می گویند و نقد می کنند.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *