موسیقی ایرانیان- میدیا فرجنژاد: قسمت اول مقالهی «نوگرایی یا تکرار» را از اینجا مشاهده نمودید و معرفی و بررسی دو دلیل ساخت سازهای جدید را مطالعه کردید، در ادامه میتوانید قسمت دوم نگاشته را در باب بررسی دلایل سوم و چهارم ساخت سازهای ابداعی مطالعه کنید.
۳٫ ساخت سازهایی که قابلیت اجرا در گستره صوتی “باس” را دارا باشند:
از اواخر دههی پنجاه با توجه به اوضاع سیاسی– اجتماعی خاص و شکل گیری انقلاب در ایران، تبعات این پدیده ی بزرگ در تمامی اقشار و اصناف جامعه مشهود بوده و است که موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نبوده.
موسیقی ایرانی که تا پیش از انقلاب بنا به احوالات جامعه، موسیقی عمدتا ً گلهایی و با شناسهی این جنس موسیقی بود؛ پس از انقلاب و خصوصا ً در دههی اول آن تبدیل به موسیقی پرشور، پر حرکت، پر سرعت با داشتن مضامین انقلابی در جهت حرکت آهاد ملت سرعت گرفت.
این تغییرات، آهنگسازان و تئوریسینهای دوران را به تلاش برای ایجاد گستره صوتی “باس” کرد کد به طور کاملا مشهود، بیشترین حجم حرکت را در آثار موسیقایی آن زمان دارا بوده است.
علاقهی موسیقیدانان به گسترهی صوتی “باس” تا جایی بود که دست به ساخت انواع سازها با قابلیت اجرا در این گسترهی صوتی زدند. برای نمونه: سه تارباس و کمانچهباس.
البته این تجارب به قدری پرایراد بودند که در آن زمان به فراموشی سپرده شدند.
در گذر زمان و با آزمون و خطاهای بسیار نمونههای بهتری نیز ارائه شد که در آثار مختلف به تدریج معرفی شدند از جمله” سنتور باس”.
در اینجا سوال بسیار مهمی مطرح است و آن اینکه: “ضعف صوتی در موسیقی ایرانی امروز در چه گستره صوتی است؟ “
برای پاسخ دادن به این سوال، باید ابتدا گسترهی صوتی و محدودهی آن بیان شود .
به طورکلی محدودهی فرکانسی گسترهی صوتی، در موسیقی، به سه قسمت تقسیم می شود.
۱٫ زیر High Frequency (از ۳۵۰۰-۴۰۰۰هرتز به بالا)
۲٫ میانه Middle Range (تا ۲۵۰ هرتز ۴۰۰۰-۳۵۰۰)
۲٫ بم Low Frequency (از ۲۵۰ هرتزبه پایین)
۳٫ ( ۲۵۰ هرتز به پایین )
که بخش” میانه” به دلیل وسعت زیاد خود به دو قسمت تقسیم می شود:
الف: میانه ی بالا High Mid 750 تا ۳۵۰۰-۴۰۰۰ هرتز
ب: میانه ی پایینLow Mid 250 تا ۷۵۰ هرتز
با اندکی بررسی بر روی موسیقی اصیل ایرانی، آثار موجود و صدادهی سازهای ایرانی میتوان گفت گستره صوتی غالب، در موسیقی ایرانی، بخش “میانه” است و ما در فرکانسهای” زیر” و” بم ” دچار نقصان شدیدی هستیم .
غربیها این مشکل را با” ارکستراسیون” برطرف کردند و توانستند ارکستری بچینند که در صورت نیاز در تمام گسترههای صوتی قابلیت اجرا داشته باشد .ما در موسیقی ایرانی حتی در بخش “میانهی پایین” نیز دچار کمبود هستیم. در موسیقی کلاسیک غرب، ساز ویولا دقیقا برای استفاده در همین گسترهی صوتی ساخته شد و با تحقیقات فراوانی که روی آن صورت گرفته، امروزه این ساز را یکی از سازهای کششی خوشصدا مییابیم وسایهی سنگین ویولن بر سر این ساز نسبت به گذشته به مراتب کمتر گشته و این تا جاییست که امروزه بسیاری از نوازندگان این ساز را به عنوان ساز تخصصی خود بر میگزینند.
معادل این ساز در ارکستر ایرانی” کمانچه آلتو” است که در چند سال اخیر جزو لاینفک اکثر ارکسترها بوده که رنگ و گسترهی صوتی منحصر به فرد آن بسیار مورد توجه آهنگسازان بوده است .تعداد آثاری که در آنها از کمانچه آلتو استفاده شده، کم نیست اما وقتی به صنعت و ساختار تئوریک این ساز توجه کنید، به نکات مهمی دست خواهید یافت .
اول اینکه هیچ سازندهای را نمی شناسیم که به طور تخصصی کمانچهآلتو بسازد و به همین سبب سازهایی که به اسم کمانچهآلتو در دست نوازندگان است به شدت دارای ایراد هستند و صدادهی قابل قبولی نیز ندارند.
نکتهی دوم این است که هنوز با توجه به حجم استفاده از این ساز هیچ شیوهی قابل تدریسی برای آموزش کمانچهآلتو وجود ندارد و چندین مشکل حلنشدهی دیگر از قبیل معلوم نبودن ابعاد دقیق کمانچه آلتو، مشخص نبودن جنس کاسه و دسته برای صدادهی بهتر این ساز و… میتوان در این زمینه یافت.
بنابراین کاملا مشهود است که ضعفهای صدادهی در ارکستر ایرانی هنوز برطرف نشده و کسانی که مشغول به ساخت سازهای جدید هستند باید به این نکات بیشتر بپردازند.
۴٫ رفع برخی ایرادات در ساختار سازهای ایرانی که امکان اجرای آسانتر و کوک ثابتتری را در طول اجرا به نوازنده بدهد:
برای کسانی که نوازندهی سازهای ایرانی هستند بیگمان این مسئله پیش آمده است که ساز در حین اجرا (در اجرای زنده و یا هنگام ضبط استودیویی (دچار تغییر کوک شود و این تقریبا در مورد تمام سازهای ایرانی صدق می کند.
برای رفع این مشکل بزرگ تلاشهای بسیار شد؛ از جمله، تغییر دادن ساختمان سرپنجه و گوشی، عوض کردن ساختار سیم گیر و خرک در سازهای زهی، استفاده از گوشی های فلزی برای نگاه داشتن بهتر کوک و…
در اینجا ابداعات و تغییرات ایجاد شده را روی یکی از سازهای اصلی موسیقی ایرانی بررسی می کنیم .
نقش” تار” به عنوان یکی از ارکان ارکستر ایرانی، غیر قابل انکار است؛ و تقریبا از هر ده اثر تولیدی در باب موسیقی اصیل در هشت- نه اثر از این ساز استفاده میشود که میتوان گفت در صد سال گذشته تاثیرگذارترین ساز بر موسیقی اصیل ایرانی بوده است.
با توجه به نقش مهمی که تار در این نوع موسیقی ایفا میکند و لزوم بر طرف کردن ایرادات آن، می بینیم که این ساز هنوز دچار مشکلاتی است که در پنجاه سال پیش نیز بوده است.
در اینجا ما به چند ایراد اصلی اشاره میکنیم که در حقیقت عامل عدم ثبات کوک در تار هستند.
الف) سیم:
با کمی دقت میشود به آسانی متوجه این امر شد که سیمهای کشیده شده روی تار فاقد ارزش کافی هستند. امروزه شرکتهایی که به طور گسترده و حرفهای به تولید ادوات موسیقایی میپردازند، برای اینکه از یک جنس سیم روی سازهای تولیدی خود استفاده کنند پارامترهای مختلفی را در نظر میگیرند. مانند: میزان کشش سیم در واحد طول (در هنگام کشیده شدن)– میزان لرزش سیم در حین نواخته شدن–اندازهگیری فرکانسهای تولید شده توسط سیم کوک شده در تمام نتها– اندازهگیری فرکانسهای برگشتی از ارتعاش سیم در جعبه آگوستیک ساز و بسیاری ویژگیهای
دیگر که اندازه گیری آنها نیازمند آزمایشگاههای حرفهای صوتی است.
در صورتی که سیمهای فعلی تار، دارای ایراداتی هستند که برای فهمیدن آن نیازمند آزمایشگاه صوتی نیستیم!!!
سیمهایی که قطرشان در همه جا یکسان نیست؛ در اثر تولید و پیچیدن اشتباه پر از تاب خوردگی هستند؛ در اندک تغییر دما، بیشترین تغییر کوک را دارند؛ توسط مضراب برنجی که یکی از خوشصداترین مضرابها است، به سادگی خورده میشوند و غیره.
جالب است که «سیم» تاکنون هیچ جایگاهی در تغییرات و ابداعات، نداشته است!
ب) پوست:
پوست یکی از بزرگترین عوامل خوش صدا بودن تار پوست است، که خود در عین حال یکی از بزرگترین ایرادات تار هم محسوب میشود.
بزرگترین مسبب عدم نگهداری کوک در این ساز، وجود پوست است که در هر دما و با هر رطوبتی دچار انقباض و انبساط شدید شده و در عین حال در مقابل ضربه بسیار آسیب پذیر است. دیدهایم که بعضا سازهایی که «پوستی» مشهورند، برای خلاصی از این مشکلات، امروزه به استفاده از «پوست مصنوعی» روی آوردهاند. به این شکل که ساز را با پوست مخصوص آن به شرکتهایی میبرند که هدفشان ساختن پوستی مصنوعی است که نزدیکترین صدا دهی به پوست اصلی را دارا و از ایرادات آن مبرا باشد.
این کار شامل تحقیقات و آزمایشهای علمی و تخصصی روی پوست و خود ساز است که بهترین و نزدیکترین جنس پوست مصنوعی را به پوست طبیعی، عرضه میکند.
حال این سوال مطرح است که، دوستان سازندهٔ ساز که در برخی موارد، سازهای خود را تا قیمت ۸، ۷ میلیون تومان به نوازندهها میفروشند، چرا به فکر رفع این ایرادات، به شکلی علمی و نه بر مبنای گمان، نمیافتند؟
چرا که تمام تلاشهای به انجام رسیده در این مورد بر میگردد به چند نمونهٔ ناموفق مانند:
استفاده از پوست ماهی و یا پوست تلقی روی تار؛ لازم به گفتن نیست که هیچ کدام از این نمونهها دارای ویژگیهای نام برده شدهٔ پوست، برای استفاده روی این ساز مهم، نبوده و نیستند.
ج) گوشی:
در سالهای اخیر دیدیم که سازندگان به علت مشکلات زیاد گوشی تار (مانند عدم نگاه داری کوک و دشواری استفاده) روی به ساخت سرپنجههای جدیدی شبیه به سرپنجهٔ ویولن، مشهور به «سرپنجه قنبری» و یا گوشی فلزی آوردند، که در این مورد تجارب ضد و نقیض بسیاری شنیدیم.
بنده بنابر تجربهای که در استفاده از گوشی فلزی داشتهام میگویم؛ این گوشیها در صورت نگهداری و تنظیم مداوم، بین ده تا بیست درصد تاثیر مثبت دارند. که این برای نوازندهای که به آسودهگی خاطر برای اجرای ایده آل نیاز دارد، درصد قابل قبولی نیست.
با اطمینان خاطر میتوان عنوان کرد؛ حل کردن مشکلات هیچ کدام از این سه عامل (سیم، پوست، گوشی) به تنهایی باعث رفع ایرادات نیست، بلکه باید به تمام مشکلات به طور کامل و موازی پرداخت.
جالب است که ما با بررسی سازهای نوساخته غالبا به این مشکلات برخورد میکنیم، مانند نپرداختن به موضوع سیم مخصوص و یا عدم ثبات کوک در گوشی و سر پنجه و…
با وجود این همه ایرادات و مشکلات که در سازهای رایج دیده میشود (مثل عدم ثبات کوک– استفاده نکردن از تمام ظرفیت این سازها– نپرداختن به حل مشکلات صوتی و صدا دهی در ارکستر ایرانی و…) شاید به نظر عالمانهتر بیاید که ما در کنار ساخت گونههای جدید، به بر طرف کردن این عمده مشکلات بپردازیم و نگذاریم که همه چیز به همین روش موجود ادامه پیدا کند، چنان که در صد سال اخیر کرده است.
عجیب است که با توجه به این همه امکانات جدید و تجهیزات وسیع، سازندگان ساز برای ساخت سازهای درجه یک خود، همچنان به شیوهٔ ساخت در شصت سال پیش روی میآورند و همان گونه ساز میسازند که یک سازنده با کمبود امکانات و سختیهای آن دوران، میساخت که البته دلیل این عمل نمیتواند چیزی جز عدم شناخت و بیاطلاعی از چگونگی استفاده از فن آوری مدرن باشد.
در مجموع متاسفانه باید گفت هنوز هیچ آزمون و خطایی در جهت درستی و یا نادرستی استفاده از فنآوری جدید برای ساخت ساز در ایران، به صورت علمی انجام نشده است و کسانی که از این امکانات بهره میبرند نیز از ابزار و امکانات خود شناخت کافی ندارند.
بیشک با پرداختن بیشتر به مشکلات سازهای رایج و بررسی و حل آنها، به نکاتی پی خواهیم برد که در ساخت سازهای جدید، صدا دهی و صنعت آنها کمک شایانی خواهد کرد و نمونههایی کاملتر و دقیقتر، در دست خواهیم داشت که ایرادات کمتر و بازدهی بیشتر دارند.
با تشکر فراوان از زحمات کسانی که در ساخت سازهای جدید همت گماشتهاند؛ باید به آنها گوشزد کرد، گونههای جدیدی که خود دارای ایرادات رایج اکثر سازهای ایرانی هستند، چه کمکی به صدادهی موسیقی ایرانی، چه در ارکستر و چه در حالت تکنوازی خواهند کرد؟
دیدگاهتان را بنویسید