×
×

کمی گستاخ باید بود

  • کد نوشته: 12464
  • 15 تیر 1390
  • ۶ دیدگاه
  • آهنگساز «سفر عسرت» معتقد است: اثری که دست خود را بی‌درنگ در آستانه فهم عوام رو می‌کند و چیزی برای پنهان‌کردن و کشف و بازفهم و بازتعبیر مکرر و بی‌انتها ندارد، هستی خویش را همین‌جا و همین‌لحظه قربانی نگاه بی‌مقدار عوام می‌کند و راهی برای محو در جاودانگی بی‌مرگ، پیش‌رو باقی نمی‌گذارد.

  • آهنگساز «سفر عسرت» معتقد است: اثری که دست خود را بی‌درنگ در آستانه فهم عوام رو می‌کند و چیزی برای پنهان‌کردن و کشف و بازفهم و بازتعبیر مکرر و بی‌انتها ندارد، هستی خویش را همین‌جا و همین‌لحظه قربانی نگاه بی‌مقدار عوام می‌کند و راهی برای محو در جاودانگی بی‌مرگ، پیش‌رو باقی نمی‌گذارد.

    فرخزاد لایق یکی از آهنگسازان کشورمان در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران می‌گوید: ماندگاری تاریخی یک اثر با سریع الهضم بودن آن در یک مقطع تاریخی نسبت معکوس دارد! اثری که خود را در سطح قبول عوام به خاک می نشاند، به سوگ  خاموشی تاریخی خویش می نشیند.

    وی راز جاودانگی یک اثر را در راز آلودگی آن می‌داند، رازی که در حرم ستر و عفاف آفرینش هنری بی تردید از فهم عوام می گریزد و می‌افزاید: اثری که دست خود را بی درنگ در آستانه فهم عوام رو می کند و چیزی برای پنهان کردن و کشف و باز فهم و باز تعبیر مکرر و بی انتها ندارد، هستی خویش را همین جا و همین لحظه قربانی نگاه بی مقدار عوام می کند و راهی برای محو در جاودانگی بی مرگ ، پیش رو باقی نمی گذارد؛ مرگی بی درنگ در آستانه حدوث.

    آهنگساز “سفر عسرت” در این باره ادامه می‌دهد: کلید فهم ابتذال پیچیده کلاسیک همین است که شما کلیشه های هنر کلاسیک خود را با ظرافت تمام بازتولید کنید و در انبوه مخاطب غرقه شوید و ندانید که مدت هاست مرده اید.

    او در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که یک آهنگساز تا چه اندازه نیازمند تحصیلات آکادمیک است، چنین توضیح می‌دهد: قاعده را از استثنا جدا کنیم. آهنگسازی یقینا از خلق ملودی متفاوت است. خلق ملودی فقط یک گام از گام های سنگین آهنگسازی است و حتی گاه گام اول نیز نیست. برای آهنگ سازی در ساحت همین موسیقی خودمان باید سازبندی، هارمونی، کنترپوان و فرم و تکنیک های  کلاسیک و مدرن را بشناسیم، موسیقی خود را هضم کنیم، موسیقی جهانی گذشته و حال را درک کنیم، از فرهنگ  و فلسفه و ساحت تفکر کنونی عالم چیزکی بدانیم تا چیزی بشویم نظیر لیگتی و اشنیتکه و پارت  و بولز. وگرنه ناگزیریم  حرف های سی سال پیش خود را مکررا تکرار کنیم و غمباد نو آوری بگیریم.

    لایق در پایان درمورد نوآوری و خلاقیت در عرصه موسیقی با تاکید بر این که کمی گستاخ باید بود می‌گوید: خلاقیت  و نو آوری اگر قاعده و مرز بشناسد، به دایره نشخوار فرو غلتیده است.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *