آلبوم «خروش» با آهنگسازی «مجید درخشانی» سرانجام مجوز انتشار گرفت. این خبری بود که یکی-دو هفته پیش مرکز موسیقی ارائه داد. در آن خبر البته نام آلبوم «طریق عشق» از «پرویز مشکاتیان» با آواز محمدرضا شجریان نیز آمده بود. میتوان به همین هم دلخوش کرد؛ اگرچه به نظر میرسد که فعلاً خبری از اجرای صحنهای این هنرمندان نیست، اما همینکه نامِ دو هنرمند ممنوعالفعالیت -آن هم در این حد و اندازهها- کمتر شده، میتوان خوشحال بود. خبر انتشار «خروش» البته پیش از این نیز چند باری منتشر شده بود. اما حالا اطلاعیه رسمی روابط عمومی دفتر موسیقی را میتوان به معنای انتشار رسمی این اثر قلمداد کرد.
«مجید درخشانی» میگوید: «تا به حال چندین بار درباره تاریخ انتشار این اثر صحبت شده است. این آلبوم مجموعهای از ارکستر زهی و سازهای سنتی ایرانی است که بر روی قطعاتی از مولانا، هوشنگ ابتهاج، قیصر امینپور و علیرضا بدیع، به صورت تصنیف و ساز و آواز به ضبط رسیده است. در این اثر چهار تصنیف، سه قطعه ساز و آواز و یک قطعه ضربی آمده است. قطعاتی که در این آلبوم آمده، تعدادیشان قدیمیتر هستند و میتوان گفت از هر دوره آهنگسازی من در آن آمده است. برای مثال قطعه «خروش» را من سالها قبل ساختم. این اثر با موسیقی آرامی شروع میشود و بعد جوش و خروش پیدا میکند. من در این قطعه از ریتمهای قدیم ایران بهره گرفتهام و «خروش» در شور، عشاق، افشاری و… شنیده میشود.»
این قطعه را پیش از این ما در تعدادی از کنسرتهای گروه «خورشید» شنیده بودیم؛ اما آنطور که این آهنگساز میگوید برای اولین بار است که ضبط شده و در آلبومی منتشر میشود. او اما درباره استفاده از ریتمهای قدیمی در بخشی از این اثر میگوید: «منظور از ریتمهای قدیمی، همان ریتمهایی است که در لوحهای دوتایی استفاده میشود. من اولین بار، این ریتمها را در موسیقی قدیمی ترکیه شنیدم و سالها بعد آقای لطفی در یکی از کنسرتهایشان در خارج از کشور، این ریتمها را با ساز سهتار اجرا کردند و حالا هم من به شکلهایی از آن بهره بردم. همچنین یکی دیگر از ویژگیهای این اثر استفاده از ساز «یسنای» است که آقای بیگی آن را نواختهاند. این ساز یک ساز بادی شبیه به دودوک است؛ اما صدایی ایرانیتر دارد و در این آلبوم شنیده میشود. این ساز میتواند صدایی تازه را در موسیقی ایران شکل دهد و به نظرم یکی از جذابیتهای این اثر است.»
در این اثر ارسلان کامکار (ویولون)، کریم قربانی، علی جعفری (کنترباس) و سیاوش ظهیرالدینی (ویولون آلتو) که از جمله هنرمندان مطرح ارکستر زهی هستند، نواختهاند و نوازندگی بخش سنتی این کار بر عهده گروه خورشید به سرپرستی «درخشانی» است که میتوان در این میان به شاهو عندلیبی (نی) و مهرداد ناصحی (کمانچه) اشاره کرد.
اما صرفنظر از این اثر، با این آهنگساز و نوازنده نامی تار، درباره این موضوع نیز که پیش از این با تعدادی دیگر از اهالی موسیقی پی گرفته بودیم نیز صحبت کردیم؛ اینکه آیا موسیقی سنتی ایران برای فراموشی به سمت پاپ شدن میرود؟ او در این باره میگوید: «خوشبختانه در حال حاضر ما با تعدد موزیسین -آهنگساز و نوازنده- روبهرو هستیم و هر کدام از اینها، فعالیتهای خودشان را داشته و کارهای خودشان را انجام میدهند. همین مساله سبب شده تا ما صداهای متفاوتی در موسیقی ایران بشنویم که نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که تعدادی از این آثار به سمت موسیقی پاپ یا حتی سبکهای موسیقی دیگر گرایش پیدا کردهاند. اما این روند را نمیتوان به عنوان یک روند کلی در موسیقی سنتی امروز ایران مشاهده کرد و همچنان کسانی هستند که به شکل صرف در این زمینه فعالیت دارند و در این میان گروهی از جوانان و تحصیلکردههای موسیقی نیز فعالیت میکنند که توانستهاند نگاهی نو به این موسیقی تزریق کنند، بدون آنکه از اصالت آن بکاهند.»
او میگوید برخلاف آنچه تصور میشود و بعضیها تاثیرپذیری موسیقی سنتی از دیگر سبکها را به عنوان یک زنگ خطر قلمداد میکنند، باید به این مساله توجه شود که موسیقی ایران همواره از موسیقیهای دیگر تاثیر پذیرفته و خیلی مواقع این تاثیرپذیری به رشد و ارتقای آن کمک کرده است. برای مثال موسیقی دستگاهی ایران، از موسیقی نواحی مختلف ایران چون موسیقی کردستان، جنوب ایران، خراسان و غیره تاثیر گرفته و به طور کلی نباید به عنوان یک پدیده ایستا، به موسیقی نگاه کرد. در واقع به عقیده من موسیقی سنتی ایران نیز مثل هر موسیقی دیگری حرکت میکند، مثل رنگ و هارمونی موسیقی کلاسیک که در طی قرنهای متعدد با تغییراتی همراه شده است. اما تجربیاتِ مختلفی که در این زمینه انجام میشود را نمیتوان به عنوان یک موج تلقی کرد.»
سرپرست گروه موسیقی خورشید همچنان ادامه میدهد: «برخلاف آنچه هماکنون تصور میشود، موسیقی سنتی ما همچنان خواهان و شنوندههای خود را دارد؛ اما او وقتی در برابر این پرسش قرار میگیرد که آیا انسانِ امروز ایرانی با دغدغهها و سرعت زندگی کنونیاش، میتواند موسیقی صرف سنتی مانند آنچه در دهههای گذشته شنیده میشد را درک کند یا خیر، میگوید: «بله، چیزی که این ذهنیت را به وجود آورده، این است که در دهههای گذشته آواز خواهان داشت و کسی مانند «محمدرضا شجریان» حرکت آواز در ایران را فرماندهی میکرد. امروز اما «پهلوان آواز» نداریم. کسی نیست که آواز موسیقی سنتی را طوری عرضه کند که مخاطبان را جذب کند. البته هماکنون آهنگسازانی چون آهنگسازان گذشته هم نمیتوان مشاهده کرد. اما «آواز» در بدترین شکل ممکن است و آثاری که در این زمینه ارائه میشود؛ هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد؛ به همین خاطر است که کسی تحمل شنیدنِ نیم ساعت آواز که هیچ، حتی ده دقیقه را هم ندارد. حتی اگر مساله سرعت زندگی و غیره را نیز در نظر بگیریم، اگر آواز ارتقا پیدا کند، میتوان امیدوار بود که موسیقی سنتی رشد کند. همانطور که هماکنون شجریان یا عالیم قاسماف شنوندگان خاص خودشان را دارند.»
او همچنین به دفاع از موسیقی پاپ پرداخته و میگوید: «خوشبختانه کسانی که در زمینه موسیقی پاپ فعالیت میکنند، در ژانر خوشان درست عمل میکنند و کاری تمیز ارائه میدهند؛ این در حالی است که ضعف آهنگسازی در موسیقی سنتی ایران به چشم میخورد. اما آنچه باعث شده تا آثاری که در این زمینه تولید میشود در بسیاری مواقع نتواند به دل مخاطب بنشیند، این است که از دلِ صاحب اثر بیرون نیامده است. بسیاری از کارها هماکنون سفارشی شدهاند و جنبه عاطفی کار که در گذشتگان به بیشترین حد ممکن وجود داشت، به شکل کامل از بین رفته است. بیشتر نمایش تکنیکی در آثار وجود دارد تا بیان حس و انتقال آن و به همین خاطر تاثیرگذاری چندانی ندارد. نمونههای کمی در سیسال اخیر وجود دارد که این پیام عاطفی را به مخاطب القا کند. به همین خاطر است که همچنان آثار شیدا و عارف شنیده میشود و آثار موخرتر نه. در این میان میتوان به کپیهای آهنگسازان از آثار گذشتگان را نیز مشاهده کرد.»
او همچنین درباره دریافت مجوز استاد شجریان میگوید: «راستش از این اقدام چندان خوشحال نشدم، ای کاش زمانی که ایشان در سلامت کامل بودند، این مجوز صادر میشد.»
دیدگاهتان را بنویسید