روز گذشته «محسن رجب پور» -تهیهکننده و ناشر موسیقی- در نشست «گفتمان ضرب اصول» که با موضوع نقد و بررسی عملکرد دفتر موسیقی برگزار میشد به این مساله اشاره داشت که: «با توجه به اینکه موضوع این برنامه نقد ۳۷ساله عملکرد دفتر موسیقی بوده، به اعتقاد من شروع سقوط و عقبگرد موسیقی از اوایل دولت دهم آغاز شده و این «عقبگرد ۲۰ ساله» در دولت دهم اتفاق افتاده و ما توقعمان از دولت یازدهم این بود که با شروع دولت تدبیر و امید این عقبگرد جبران شود که در دو سال اول آن اتفاق جدی برای جبران این عقبگرد صورت نگرفت و ما امیدواریم از دوره آقای فرزاد طالبی این عقبگرد ۶ساله اخیر جبران شود.»
حال «پیروز ارجمند» که در دو سال اول دولت یازدهم به عنوان مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکرد، در پاسخ به اظهارات او میگوید که کلیگویی دردی را دوا نمیکند و اگر کسی چنین ادعایی دارد، باید آن را با مصادیق و تحقیقات بیان کند.
مدیر سابق دفتر موسیقی همچنین توضیح میدهد: «در حدس و گمان، نمیتوان مسالهای را حل کرد؛ ضمن اینکه من گمان میکنم آقای رجبپور، جاده را برعکس میرود و به همین خاطر چنین برداشتی دارند. ایشان باید مسیر ماشینشان را عوض کنند؛ آن وقت شاید دیگر جلوگرد را عقبگرد نبییند. آمارها در زمان مدیریتِ من، نشان میدهد که روندی بسیار خوب در جریان بوده و بسیاری از اقدامات انجام شده که بعد از انقلاب بیسابقه بوده است. برای مثال هنرمندان برای اولین بار، دچار امنیت شدند و بنابراین، این اظهارنظرها هرگز عالمانه و کارشناسانه نیست. به خصوص اینکه اگر قرار به نقد عملکردِ جایی باشد، باید تحقیقات و پژوهشهای گستردهای انجام داد. ما در سال ۷۵ برای تحقیق در عملکرد مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما، یک سال زمان گذاشتیم و حالا این شکل کلی نظر دادن، به نظر هیچ محلی از اعراب ندارد.»
«محسن رجبپور» همچنین در بخشی از گفتههای خویش به این مساله اشاره کرده بود که دفتر موسیقی نیاز به مدیر غیرموسیقایی دارد؛ «ارجمند» در این باره میگوید: «من این مساله را قبول ندارم. این یک نظر شخصی است. البته به نظر برخی، یکی از نتایج حضور مدیر موسیقیدان، به خصوص اینکه اگر مدیر موسیقیدان عادلی باشد، این است که کار دلالان هنری و همچنین کسانی که از طریق شارلاتانیزم میخواهند کارشان را جلو ببرند، با مشکل مواجه میکند. بعضیها از حضور من ناراحت بودند، چون کسب و کارشان تعطیل شده بود. ضمن اینکه من و آقای میرزمانی، تنها مدیران متخصص بعد از انقلاب بودیم که هیچکدام به سبک خاصی توجه نداشتیم و تلاشمان برای سرعت بخشیدن و حرفهای شدن و سیاستگذاریهای درست بود. مخالفت با این استدلال، مثل این است که بگوییم یک پزشک نباید رییس بیمارستان شود، چون ممکن است چشمپزشک باشد و به بخش چشم توجه بیشتری کند.»
او همچنین به این موضوع اشاره دارد که در زمان مدیریتش در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تنها دو یا سه بار، آقای رجبپور را ملاقات کرده: «در یکی از این ملاقاتها، ایشان به همراه تعدادی دیگر از تهیهکنندگان صنف خانه موسیقی، برای اعتراض به صدور بخشنامهای از طرف من آمده بودند که در آن من تلاش کرده بودم تا حقوق مردم در نظر گرفته شود و همچنین امنیت صنفی برای بخشی از موسیقی به وجود آید. ما برای اولین بار داشتیم همهچیز را قاعدهمند میکردیم. این در حالی است که ایشان به همراه تعدادی دیگر از دوستانشان به این مساله اعتراض کردند. در حالی که همین الان معضلاتی که در زمینه لغو کنسرتها وجود دارد، به خاطر پافشاری تهیهکنندگان صنف خانه موسیقی برای لغو آن بخشنامه است. مخالفت این دوستان به خاطر منافع شخصیاشان بود، در حالی که من تلاش میکردم منافع مردم، دولت و اهالی موسیقی هر سه در نظر گرفته شود.»
او ادامه میدهد: «به هر حال هر مدیری موافقان و مخالفان خودش را دارد و ایشان میتوانند جزو مخالفان بنده باشند؛ اما این نمیتواند صلاحیت ایشان را برای نقد عملکرد من تایید کند. ضمن اینکه من از عملکرد آقای طالبی هم حمایت میکنم و میگویم ایشان نیز دارد همان راهی را که ما آغاز کردیم، ادامه میدهد.»
دیدگاهتان را بنویسید