موسیقی ایرانیان – ماهور جاوید: «غلامرضا رضایی» این روزها در آستانه ۴۷ سالگی است و چندی پیش نیز آلبوم «اوسنه» را منتشر کرد که آهنگسازی آن را «مزدا انصاری» انجام داده بود. رضایی این روزها شدیداً درگیر تمرین است تا ۱۰ اردیبهشت با گروه «برافشان» به سرپرستی «هامان خلیلی» در ساری کنسرت دهد. ذات معلم گونه یکی از صفات بارز «غلامرضا رضایی» است.
کلاسهای درس وی پر از شاگردان جوانی است که مشقق آوا میکنند و رضایی با سخت گیری هر چه تمام آنها را شیوه صحیح خواندن و شیوه در جای صدای خود خوانندن میآموزد. کلاس او پر است از صداهای متنوع. از رنگ صدای قمر الملوک وزیری گرفته تا صدای خوانندگانی موسیقی گلهایی. از نگاه غلامرضا رضایی خواننده بودن صرفاً به معنای دانستن ردیف نیست. شیوه خوانندگی، تلفیق شعر و موسیقی، تمرین صداسازی، در جای صدا خود خواندن و تقدلید نکردن و … از جمله مواردی است که این خواننده در کلاس درس خود به شاگردانش درس میدهد. با این خواننده گفت وگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
* درباره جدیدترین کار خود یعنی آلبوم اوسنه و اینکه چرا این کار با لهجه خراسانی و با تم ارکسترال منتشر شد توضیح دهید؟
-این پیشنهادی بود که توسط یکی از دوستان نزدیکم به من داده شد و چون میدانست که من با گویش و لهجه مشهدی آشنایی دارم و خود مشهدی بود، خواست که به این پیشنهاد فکر کنم. پس از حدود ۵ سال فکر و بررسی، به دلیل خراسانی بودن و آشنایی جناب انصاری با گویش و لهجه مشهدی و دانش موسیقی، آهنگسازی آلبوم به ایشان پیشنهاد شد. با نظر من و جناب مزدا انصاری آهنگساز اثر و مشاور ادبی جناب دکتر کاخی.
این مجموعه، کار بر روی اشعار زیبای بهار و عماد خراسانی که با لهجه و گویش مشهدی سروده شده بود شکل گرفت. لازم به ذکر است که موسیقی مشهد موسیقی اصیل ایرانیست و با موسیقی شمال و جنوب خراسان متفاوت است و این میتواند یکی از دلایل اصلی فرم موسیقایی این آلبوم باشد. آنچه این امر را متمایز میکند گویش و لهجه مشهدی است وگرنه موسیقی همان موسیقی اصیل ایرانی است که با رنگ ارکستر گلهایی اجرا شد و دلیل دیگر اینکه فولک خوانی در تخصص من نیست.
* تلفیق شعر و آواز یکی از نکتههای خوب آلبوم اوسنه محسوب میشود، درباره چگونگی این تلفیق توضیح بفرمایید؟
بسیار کار مشکلی بود آنچه ما میدانستیم کافی نبود و با معرفی دوست ارجمند جناب داود موسایی خدمت جناب دکتر کاخی ادیب ارجمند رسیدیم که بی تردید بدون حضور ایشان ما در بخش ادبی این آلبوم مشکلات زیادی داشتیم و حضور ایشان ما رابسیار کارساز بود.
* این همه مدت بعد از آخرین اثر خود با مجید درخشانی کم کار بودید و به یکباره پر کار شدید، دلیل این افت و خیز یکدفعه به چه برمی گردد؟
– شاید به سختگیریهایی که برای خودم دارم بر میگردد. کارهایی پیشنهاد میشد که زیبایی خود را داشت اما من از درک آنها عاجز بودم و یا با آهنگساز اختلاف سلیقه داشتیم و به نتیجه نمیرسید. به صورت اتفاقی این پرکاری پیش آمد و من بسیار از این فرصت خوشحالم. سال ٩۵ دو آلبوم از من منتشر میشود با نامهای «گفت و شنید» به آهنگسازی جناب پیمان سلطانی و دیگری «صبح وفا» به آهنگسازی جناب هامان خلیلی و دو آلبوم هم در مرحله ضبط میباشد که به لطف حق سال ٩۶ منتشر خواهد شد.
* قرار است آلبومی با پیمان سلطانی منتشر کنید؟ درباره این اثر توضیح بفرمایید؟
-این اثر توسط نوازندگان ارکستر سمفونی ارمنستان ضبط شده و بر روی اشعار جناب نظامی گنجوی ساخته شده است. نکته بسیار مهم این اثر همراهی دوست ارجمندم جناب دکتر سعید شفیعیون در آوازها است. من و ایشان سه آواز اثر را با هم و بداهه در استودیو اجرا کردیم که در نوع خود کم نظیر است. چرا که ما در کنار هم دو شیوه متفاوت آوازی را اجرا کردیم و در عین تفاوت در شیوه آوازخوانی، از هم دور نیستیم. نکته دیگر در این آلبوم اینکه اشعار نظامی درین اثر توسط هنرمند ارجمند جناب یارتا یاران دکلمه شد.
* در یکی از مصاحبههایتان اشاره کردهاید که خوانندگان باید علم جامعه شناسی برای به روز کردن آواز شبیه آنچه محمدرضا شجریان انجام داد بداند، دقیقاً توضیح دهید یعنی چی؟ لطفاً با مثال و اینکه آیا امکان چنین چیزی هست یا باید خود به خود اتفاق بیفتد؟
استاد شجریان درک درست از شرایط زمان خود دارد. مردم خود را خوب میشناسد. حالشان را میفهمد. این تغییر و شناخت در آهنگسازی رخ داده است اما در آواز به دلیل برخی تحجرها و تعصبها هنوز ممکن نشد.
منظور من شناخت یک خواننده از احوالات مردم جامعه خود را هست. شرایط جامعه ایی که دران زیست میکند را بفهمد. پیام معاصر را درک کند سرعت و حرکت جامعه را در یابد. نماینده و پیام رسان احساسی و اجتماعی جامعه خود باشد.
در امر آموزش در عین توجه به اصالت نوآوری و ابتکار عمل داشته باشد.
اگر این شناخت باشد آن وقت حرف مردم زمان خود را میزنیم و آواز ما بیشتر شنیده میشود. هنوز برخی از دوستان من این امر را در نیافتند و اگر هم نیاز و تغییر را یافتند راه را به جای دیگر میروند. این امر به ناچار اتفاق می افتد و گرنه صدای من ِ خواننده در پستوی خانه نهان خواهد شد و کم کم به فراموشی سپرده میشود .
* اینکه می گویند موسیقی ایرانی و به ویژه آواز در حال جان دادن است و هر کسی دارد تکهای از آن را مصادره میکند یا به یغما میبرد درست است؟ اگردرست است چرا و اگر اشتباه بفرمایید موسیقی ایرانی از نظر کیفیت چه مراحلی را به خصوص در سه دهه اخیر پشت سر گذاشته است؟
من اینگونه نمیاندیشم که موسیقی ایرانی در حال جان دادن است!!!
ما در دوره کثرت به سر میبریم و هرکس از این موسیقی برداشت خود را دارد. این که ما بیایم و جامه چاک کنیم که چنین شد یا چنین است زحمت بیهودست! برخی از نسل امروز شاید حتی واژه «خان» را ندانند که پس ِ نام بزرگان موسیقی ما میآمد چه رسد به درک موسیقی موسی خان معروفی.
موسیقی ما دوره گذار را میگذراند و درین دوره تا شکل و ثبات بگیرد بسیار زمان بچرخد و قرار هم نیست چیزی از بین برود و نمیرود، قرار است از دل این موسیقی، گونههای دیگری از موسیقی متولد شود و این تکثر است.
تغییر زمانه عامل نگرانی شده است. موسیقی اصیل ایرانی به هیچ عنوان از بین نمیرود چرا که عمر زیادی دارد اما شکلهای جدیدی از آن متولد میشود.
همانگونه که قاجار را عبور کردیم و صبا وزیری، دهلوی، خالقی، لطفی، مشکاتیان، علیزاده و… برداشت خود از موسیقی را دارند. این فرایند در موسیقی کلاسیک غربی هم رخ داده است. آواها و آریاهای کلاسیک حفظ شد اما تغیر نیز رخ داد. سه آهنگساز شاخص در سه دهه اخیر داریم، جنابان لطفی، مشکاتیان و علیزاده. در عین پایبندی به اصالت اما هر سه شیوههای متفوت در آهنگسازی داشتند.
* می گویند مردم دیگر حوصله شنیدن آواز ندارند و ذائقه ها تغییر کرده است، چرا و چگونه این اتفاق افتاد و آیا راه برگشتی هست؟ چگونه؟
– من این موضوع را اینگونه نمینگرم. شکل همه چیز در همه جهان درحال تغییر است. نقاشى، خوشنویسی، سینما و …. ربطى به تنها آواز ندارد.
هرجا خوب آواز خوانده شد مردم شنیدند. آنچه ذائقه را تغیر داد شکل و فرم اندیشیدن و زیستن هست. ارتباط با دنیای بزرگ هست. روابط با مردم دیگر کشورها و آشنایی با فرهنگ ملتهای دیگر و رسانههایی چون اینترنت که سرعت آشنایی با اندیشههای دیکر را بالا برده است و داد و ستدهای فرهنگی با جهان. مشکلات زندگی و روز مررگی هاو دلیلی دیگر کوچک اندیشی بخش فکری مدیریت جامعه که مسئول تغذیه فرهنگی مردم هست.
نباید برگشت به گذشته و بر نمیگردد. گذشته اصالت، پایه و بستر سترگ فکری ماست از برای راه پیش رو.
* برخی از شاگردان از حسود بودن اساتید خود سخن می گویند چه در حوزه آواز و خوانندگی و چه در عرصه نوازندگی و آهنگسازی. نظر شما در این مورد چیست؟
– من این مطلب را درک نمیکنم و نمیفهمم. معلم اگر صاحب اندیشه و تفکر ناب باشد با سعه صدر، خود را در هنرجویانش تکثیر میکند، آنگاه خود و وهنرش مانا و ماندگار میشوند و صاحب فرزند هنری میشود. این اندیشه میخواهد و تربیت نفس.
*درباره جدیدترین کنسرت خود توضیح بفرمایید…
– این کنسرت ۱۰ اردیبهشت ماه دو سانس ۱۸ و ۲۰:۳۰ تدارک دیده شده و محل برگزاری آن سالن زنده یاد سلمان هراتی (اداره فرهنگ و ارشاد شهر ساری) است. آثاری که قرار است در کنسرت پیش رو اجرا کنیم در دو دستگاه اصفهان و چهارگاه است؛ در بخش اصفهان میخواهیم قطعات قدما را اجرا کنیم و در بخش چهارگاه قطعاتی به آهنگسازی هامان خلیلی اجرا میشود.
علاوه بر خودم به عنوان خواننده گروه وهامان خلیلی به عنوان آهنگساز نوازنده تار وسرپرست، هنرمندانی چون وحیدربیع پور (دف ودایره)،پویالقایی (رباب)، نیره فخری (عود)، مهدی ولی زاده (نی)،فریماموفقی (کمانچه)، مهدی دریاباری (تار)، سهیل اله دادیان (تمبک)، مرجان راغب (سنتور)،چکادفشارکی (کمانچه)،فرزادموسوی (بم تار) در این کنسرت حضور دارند.
دیدگاهتان را بنویسید