بی تا یاری: خبر پذیرفته نشدن استعفای «علی رهبری» رهبر ارکستر سمفونیک تهران، از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که توسط معاونت هنری در روز نهم فروردین اعلام شد، عیدی خوبی برای علاقهمندان ارکستر سمفونیک تهران بود؛ علاقهمندانی که پس از استعفای علی رهبری در اسفند و با توجه به مسبوق به سابقه بودن تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران وضعیت آن را بیش از همیشه بغرنج ارزیابی میکردند، با توجه به حاشیههای ایجادشده بعد از استعفا امکان جایگزینسازی افراد بیتجربه یا کمتر شایسته را در این سمت نزدیک میدانستند، بیش از همیشه وجود علی رهبری را برای ارکستر سمفونیک تهران ضروری میدانستند. به این جهت که او تنها کسی است که میتواند ارکستر را در آن سطحی که در تمام دنیا رایج است، رشد و ارتقا دهد و او رهبری است که علاوهبر داشتن جایگاه رفیع بینالمللی که مورد توجه جهانیان نیز هست، تجربه سالها مدیریت هنری ارکستر سمفونیکهای مطرح دنیا را دارد که به همین دلیل میتواند کیفیت این ارکستر را در اشل بینالمللی بالا ببرد و در سطح منطقه دوباره آن را مطرح کند.
علاوهبر این در یک سال گذشته علی رهبری بهعنوان وزیر فرهنگی ایران در رشته موسیقی خوب عمل کرده است و با آوردن رهبران مطرح ارکسترها و همچنین سولیستهای خارجی به ایران آنچنان ارکستر ایران را در نظر جهانیان مطرح ساخته که برای کنسرت اختتامیه فستیوال شانگهای چین و همچنین کنسرت افتتاحیه فستیوال بروکنر اتریش رسما از ارکستر به همراه مایسترو رهبری دعوت به عمل آمده است. راهاندازی ارکستر سمفونیک شایسته و درخور نام بزرگ ایران در ذیل وعده انتخاباتی رئیس جمهور محترم معنی شده است و نتیجه پیگیری مستمر وزیر فرهنگ بر تحقق این وعده انتخاباتی رئیس جمهور بوده است، اما تمامی این وعده تحقق نمییافت مگر با چارهاندیشی مدیری که سالها در بدنه مدیریتی موسیقی در وزارت ارشاد بوده است.
اگر پیشنهاد و حمایتهای علی مرادخانی مبنیبر احیای ارکستر سمفونیک تهران به دست علی رهبری نبود هرگز این رهبر بلندآوازه ایران را کسی نمیتوانست دوباره به حضور در ایران راضی کند. او با زیرکی بدون اینکه زیرمجموعهاش در مسائل دخیل شوند، رایزنیها را به انجام رساند و در زمانی حضور علی رهبری را اعلام کرد که تمامی پیششرطها را برای تحقق ارکستر سمفونیک تهران با حضور علی رهبری رعایت کرده بود و به این ترتیب احیای ارکستر سمفونیک تهران روی داد.
حمایتها و پشتیبانیهای معاون امور هنری برای توسعه و گسترش برنامههای ارکستر سمفونیک نیز باعث شد تا آنچنانکه شایسته است جایگاه علی رهبری حفظ شود و همکاریهای لازم بدون هیچ اما و اگری صورت بگیرد. چیزی که نشان از قدرت کلام و اطاعت امر او در بین زیرمجموعهاش است و حاکی است که علی مرادخانی توانسته زیرمجموعه بزرگ و پر از مدیران با سلایق مختلف، را دور و بر خود نگه دارد.
به هر روی در هر سازمان و نهاد و مجموعهای امکان اختلاف نظر و اعمال سلیقه بین مدیران وجود دارد و در اغلب مجموعههای اینچنین با توجه به وضعیت کشورمان این مساله دور از انتظار نبوده و نیست.
همانطور که درباره ارکستر سمفونیک تهران این مساله بروز کرد و نشان داد کسانی خارج از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی بر اعمال نظر و مداخله در کارهایی دارند که به آنها مربوط نیست و برای آنها مهم نیست که ارکستر سمفونیک تهران برجای بماند یا خیر، چراکه آنها تنها به دنبال منافع مد نظر خود هستند و درباره وعده انتخاباتی رئیس جمهور هیچ احساس مسئولیتی ندارند. و این همان زنگ خطری است که به موقع به صدا درآمد و بهعنوان نامه به رئیس جمهور در قلم علی رهبری ظاهر شد.
اعمال سلیقه مدیران رده پایین در جایی که کارها به آنها تام و تمام سپرده شده است، در حالی رخ داد که مدیران میانی وزارتخانه ۶ ماه اول مدام مراقب رفتارها و عملکردها بودند و بهعنوان ناظر هدایتی عمل میکردند.
اما این اعمال سلایق حاشیههایی به وجود آورد که عملا کار ارکستر را کند کرد و باعث شد وقت زیادی را در نیمه دوم سال ۹۴ از رسانهها بگیرد که عملا به نفع وزارت ارشاد و معاونت هنری نبوده است.
تا آنجا که پیش از آنکه هرگونه تدبیری از جانب معاونت هنری ارشاد برای این وضعیت صورت بگیرد، علی رهبری استعفا کرد و تازه دوباره در اینجا بود که اختلافات و مواضع هر چه بیشتر عیان شد.
اینکه در یک مجموعه ممکن است چنین اختلافات فاحشی وجود داشته باشد، چیز عجیبی نیست و حتی شاید نیروی محرکهای برای بهبود برخی مجموعهها ایجاد کند، اما همه اینها در زیر چتر حمایتی و درایتی مدیران ارشد امکانپذیر است و در اینجا نیز به علی مرادخانی برمیگردد که چگونه میخواهد عیدی داده شده به علاقهمندان ارکستر سمفونیک را تحقق بخشد و آن را دور از حواشی و مداخلهها نگه دارد.
علی مرادخانی که در یک سال گذشته روزهای پرکاری را گذرانده است، نشان داده که میتواند مشکلات را بزداید و مجموعه تحت امرش را به بهترین شکل ممکن همراه با ارکستر سمفونیک تهران سازد.
هنگامی که با استعفای علی رهبری دوباره ارکستر سمفونیک تهران به محاق رفت تنها علی مرادخانی بود که در صدد برنامهریزی برای ارکستر برآمد تا آن را سرپا نگه دارد و مانع از افول وعده انتخاباتی رئیس جمهور آن هم راس یک سال پس از احیا شود و آنچنانکه در خبرها آمده، نشان داد برای مقابله با کارشکنیهای انجام شده حاضر شد علی رهبری را بر جای خود ابقا کند، چراکه او به رهبری و قدرت مدیریتش اعتماد کافی دارد و میداند که چگونه اجازه ندهد به آوازه معاونتش خدشهای وارد نشود و تمامی موافقان و مخالفان در زیر چتر حمایتی خویش گوش به فرمان قرار دهد.
با توجه به اینکه در یک سال گذشته مایسترو رهبری به تمام وعدههای خود عمل نکرد و حتى فراتر از آن نیز خود را نشان داده است، زیرمجموعه بنیاد رودکی از نظر انجام هماهنگیها، پشتیبانى ادارى و مالى نتوانسته خود را با سرعت و نظم و دقت علی رهبری تطبیق دهد و علت آن هم حضور افرادى بوده که هیچ دیدگاه و تخصصى در این زمینه نداشتهاند و این مساله نیز از اینجا نشأت گرفته که معاون هنری به زیرمجموعه خویش اعتماد زیادی کردند، ولى آنها با ندانمکارى موجبات دلخورى مایسترو رهبری را فراهم ساختند و عملا از اعتماد معاون هنرى سوءاستفاده کردند. هماکنون با تشریک مساعى با شخص علی رهبری و انتخاب یک شوراى تخصصى ناظر به صلاحدید او، میتواند عملا تمامی کارها را تسهیل کند که غیر از این نیز از چنین مدیر باسابقهای انتظار نمیرود.
امید است حالا که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نظر مساعدی به مجموعه فعالیتهای علی رهبری در ارکستر سمفونیک تهران دارند و معاون هنری نیز مایلند ادامه حرکت رشد و توسعه ارکستر سمفونیک تهران با علی رهبری امتداد یابد، باز هم حمایتهای بیدریغ خود را از ارکستر سمفونیک تهران و مایسترو دور نسازند و البته بیش از همه از علی مرادخانی انتظار حمایت میرود، چراکه به معضلات حوزه موسیقی آشناست. حالا که همه نگاهها به سمت او دوخته شده، چارهاندیشیاش در ادامه همکاری با علی رهبری بهترین حمایت از تحقق وعده انتخاباتی رئیس جمهور است.
دیدگاهتان را بنویسید