×
×

پیشرو بودن دشوار است

  • کد نوشته: 102811
  • 21 اسفند 1394
  • ۰
  • فرید الهامی از نوازندگان و آهنگسازان تابوشکن است. او ضمن حفظ اصالت‌ها به نوآوری‌های هنری اقدام کرده و در این مسیر خواننده سرشناسی همچون شهرام ناظری را با خود همراه کرده است. این آهنگساز حدود ۱۰ سال زمان صرف تولید آلبوم صوتی ـ تصویری «درفش کاویانی» کرده که پس از چندبار تعویق انتشار، عاقبت ۱۷ […]

    پیشرو بودن دشوار است
  • فرید الهامی

    فرید الهامی

    فرید الهامی از نوازندگان و آهنگسازان تابوشکن است. او ضمن حفظ اصالت‌ها به نوآوری‌های هنری اقدام کرده و در این مسیر خواننده سرشناسی همچون شهرام ناظری را با خود همراه کرده است. این آهنگساز حدود ۱۰ سال زمان صرف تولید آلبوم صوتی ـ تصویری «درفش کاویانی» کرده که پس از چندبار تعویق انتشار، عاقبت ۱۷ اسفند به بازار موسیقی کشور آمد. در این آلبوم تصویری که توسط اهورا ذوالنور کارگردانی شده، از نریشن، نقالی، انیمیشن، نقاشی و… استفاده شده و همچون یک فیلم سینمایی دکوپاژ شده است. با این آهنگساز پیرامون «درفش کاویانی» و همکاری‌اش با شهرام ناظری گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

    از همکاری با شهرام ناظری در آلبوم «درفش کاویانی» بگویید و اینکه در چه چارچوبی صورت گرفت؟

    همکاری با استاد شهرام ناظری از سال‌های ۸۴-۸۵ آغاز شد. البته سال ۷۸ هم که آثاری را آماده کرده بودم، خدمت استاد رسیدم و ایرادها و مشکلاتی را که قطعات داشتند، با تکیه بر تجربیات و علم ایشان برطرف کردیم. کارهایی که با استاد ناظری انجام داده‌ام، یکی مربوط به شاهنامه است در دو زبان کردی و فارسی، یک مجموعه بر اساس اشعار مولاناست و همینطور یک اثر دیگر که آن را هم به موقع معرفی خواهیم کرد.

    آیا محدودیتی در همکاری با ایشان داشتید؟

    فرصت کم استاد به دلیل مشغله و همچنین مشکلات رفت و آمد من از شهر صحنه به تهران، بخشی از این محدودیت‌ها بودند. برای این کار من حدود چهار سال از شهر صحنه به تهران می‌آمدم. به هر حال راه دور بود و هفت ساعت راه از آنجا تا تهران فاصله بود که آن را طی می‌کردم. البته هر بار که من به تهران می‌آمدم، استاد با آغوش باز از من استقبال می‌کردند و همه جوره همکاری داشتند و محبت و لطف خود را دریغ نمی‌کردند.

    به عنوان آهنگسازی جوان، چگونه توانستید اعتماد یک پیشکسوت عرصه خوانندگی را که به سختگیری شهره است، جلب کنید؟

    اول باید بگویم که ایشان به کارهایی که در آنها ابداع و نوآوری وجود دارد، توجه بیشتری دارند و کار روی آنها را دوست دارند و ترجیح می‌دهند. دوم اینکه ایشان از بزرگان ادب و فرهنگ این سرزمین هستند و قطعا برای کار روی اشعار فردوسی ارزش زیادی قایل هستند. این از بزرگی استاد ناظری بود که یک نوجوان (سال‌های گذشته) را برای همکاری پذیرفتند و قبول کردند که با من کار کنند.

    «درفش کاویانی» از معدود آلبوم‌های عرصه موسیقی سنتی است که حدود ۱۰ سال وقت صرف تولید آن شد. این همه زمان برای تولید ۱۰ آلبوم کفایت می‌کند. چرا این همه زمان؟

    دلیلش این است که تاکنون روی شاهنامه کار خاصی انجام نشده بود که الگوی ما قرار بگیرد. گروه فردوسی و استاد شهرام ناظری در این زمینه پیشرو بودند. به جرات می‌توانم بگویم که این قبیل کار‌ها از قبل نمونه‌ای نداشته و کسی در این زمینه هیچگونه فعالیتی نکرده است. این کار طی سالیان دراز چکش خورد و آبدیده شد تا به اینجا رسید.

    در این اثر نگاهی چند وجهی دارید؛ همراهی موسیقی قدیم (مقامی) و جدید (نگاه امروزی). نظر و ارزیابی شما چیست؟

    این اثر تلفیقی از موسیقی مقامی، شاهنامه خوانی و موسیقی سنتی است. باید بگویم که در این اثر باید با حفظ اصالت‌ها، نگاهی امروزی می‌داشتیم چون فرم شاهنامه خوانی و مقام یک چیز قدیمی است و باید آن اصالت‌های اثر حفظ شود. این واقعا خیلی کار سختی برای ما بود ولی سعی کردیم در اجرا، هم اصالت‌ها حفظ شوند و هم کاری امروزی و درخور انجام داده باشیم.

    ترکیب ساز‌ها، موسیقی شما در این آلبوم را به سمت بیانی متفاوت سوق داده است. چقدر موافقید؟

    شاید اولین‌بار باشد که از موسیقی مقامی، ساز تنبور، موسیقی سنتی، کمانچه و کمانچه آلتو و عود و دیوان و چنگ در یک پروژه استفاده شده است و این اتفاق برای کار شاهنامه تازگی دارد. فکر می‌کنم به دلیل اینکه کار بر پروژه شاهنامه با این ترکیب، سال‌های زیادی زمان برد و ما با این ترکیب همگرا و همسو شدیم، توانستیم آن را به این شکل ارائه بدهیم.

    ریتم را در ساخت اثرتان موزون با ریتم حاکم بر زندگی مدرن قرار داده‌اید. درست است؟

    خیلی موافق نیستم که هر اثری را به سمت موسیقی امروز پیش ببریم. با این شتابی که در زندگی‌های امروزه هست، اینکه ریتم آهنگ ما هم تند شود و یکسری تکنیک‌های غیر معمول انجام دهیم که کار‌ها را مدرن کند، خیلی کار درستی نیست و موافقش نیستم. اگر یک موسیقی (به نظر بنده) مناسب و خوب باشد، قطعا دیده خواهد شد و مردم دوستش خواهند داشت، برای همین خیلی به این حرکات ژانگولر و شعبده بازی و همچنین به این کارهای جدیدی که روی ساز انجام می‌شود، نیاز نداریم.

    استوار بودن ساخته‌هایتان بر ساز تنبور در این اثر مشهود است. آیا می‌خواهید به همین روند ادامه دهید؟

    سازی که من می‌نوازم و در آن تخصص دارم، ساز مقامی است هرچند که من موسیقی را با سه‌تار شروع کردم که ساز دستگاهی ایرانی است اما خوب بعد از سال‌ها وقتی تنبور و ساز مقامی را جدی‌تر از گذشته دنبال کردم، کم‌کم سه تار در ذهن من کمرنگ‌تر شد که شاید این به دلیل فرهنگی که من از آن برخاستم، باشد!

    کمتر آهنگسازانی هستند که به سمت شاهنامه حرکت ‌کنند. چرا این مسیر سخت را پیمودید؟

    دلیل اینکه خیلی از آهنگسازان و خوانندگان روی شاهنامه کمتر کار می‌کنند، این است که اولا لحن ملودی‌ها باید حتما حماسی باشد، در ثانی اشعار فردوسی بزرگ، از ابتدا تا آخر شاهنامه فقط روی یک وزن شعری استوار است و کار کردن روی چنین اشعاری واقعا کار سختی است و شاید هم طاقت‌ فرسا. در این شرایط کار قطعا زمان بسیار زیادی خواهد برد. یک دلیلش این است و دلیل دیگر این است که کار بر شاهنامه و به‌خصوص بخش آوازی آن، نیاز به تحقیق و پژوهش و تمرین و ممارست زیاد دارد که مستلزم صرف زمان زیاد است.

    سختی‌های پرداختن به موضوعی اینچنینی چه بوده‌ است؟

    مسلما هر کاری که پیشرو و نو باشد، سختی‌های خاص خودش را دارد و مسلما در ادامه مسیر، خیلی مسایل پیش خواهد آمد. البته پیشرو بودن دشوار است و مشکلات خاص خود را هم دارد.

    گویا در ادامه، همکاری‌های دیگری با شهرام ناظری پیش‌ رو دارید. ازآنها بگویید.

    بله، با استاد ناظری مجموعه دیگری نیز کار شده است به نام شاهنامه کردی که سال ۸۷ ضبط آن تمام شد. یک مجموعه مولانا و همینطور یک مجموعه دیگر که به وقتش عنوان خواهد شد. به دلیل اینکه با استاد ناظری احساس قرابت و نزدیکی زیاد دارم و البته چون ایشان استاد بنده در زمینه تلفیق شعر و موسیقی و آواز بوده‌اند، این همکاری‌ها راحت‌تر اتفاق می‌افتد.

    دلیل اینکه از آلبوم «درفش کاویانی» تحت عنوان حماسی ملی نام برده می‌شود، چیست؟

    بسیاری از کار‌شناسان موسیقی و ادبیات از این آلبوم به عنوان پروژه ملی یاد کرده‌اند به این دلیل که ساخت و تولید آن نزدیک به یک دهه طول کشید، گروه و استاد ناظری انرژی شگرفی را روی کار گذاشتند، هزینه‌های زیادی خرج این پروژه شد، مقام‌های باستانی که برخی از آن قرن‌ها و حتی هزار سال قدمت داشتند، مورد استفاده قرار گرفت و از همه مهم‌تر این مربوط به یک شاعر و حماسه‌سرای ملی است. همه اینها باعث شد تا این اتفاق خوب بیفتد. البته ناگفته نماند که تولید بخش تصویری این کار و کمک گرفتن از اساتید بزرگ موسیقی و ادبیات ایران نیز باعث شد تا این پروژه عنوان ملی پیدا کند.

    غیر از شهرام ناظری، خواننده دیگری برای اجرای این آلبوم در نظر شما نبود؟

    به غیر از ایشان البته دوستان دیگری هم هستند که می‌خوانند و حماسی هم می‌خوانند اما به نظر من بهترین انتخاب استاد شهرام ناظری است. هم لحن ایشان، هم به لحاظ تحقیقاتی که در این زمینه کرده‌اند و هم به دلیل شناخت کاملی که روی اشعار دارند، برای این منظور بهترین بودند وگرنه دوستان دیگری هم هستند که خیلی خوب می‌خوانند. تحقیقات و کارهایی که استاد در موسیقی‌های مقامی، کردی و ردیف دستگاهی داشته‌اند به علاوه تسلط و پژوهش روی شاهنامه باعث شد که تنها همکاری با ایشان در ذهن و نظر من باشد.

    فقط از ساز تنبور و مقامی در کار‌هایتان استفاده می‌کنید؟

    باید بگویم که خیر. کاری که بعد از نوروز و در همین چند ماه منتشر خواهد شد، تلفیق تنبور و ارکستر بزرگ است که اتفاقا یکی از خوانندگان سر‌شناس کشور نیز آن را با صدای خوبش اجرا خواهد کرد. کاری دیگر دارم که روی اشعار نو و با استفاده از سه تار است که شاهین مهاجری آن را تنظیم می‌کند. چند کار دیگر هم ترکیب تنبور با ارکستر است؛ چه با ارکستر سنتی و چه ارکستر کلاسیک.

    تلفیق در موسیقی سنتی و به‌خصوص این آلبوم به چه معناست؟

    تلفیقی است بین موسیقی مقامی و نوعی از شاهنامه‌خوانی و یک بخش‌هایی موسیقی سنتی و شاهنامه خوانی. بخش‌هایی که موسیقی سنتی است، به صورت تصنیف درآمده و باز آن موسیقی سنتی هم عمده بخش‌هایش تلفیق می‌شود با موسیقی مقامی!

    کار سختی نبود؟

    چرا اتفاقا تلقیق شاهنامه‌خوانی‌ها با مقام و سنت بسیار کار سخت و زمانبری بود. همچنین تلفیق کردن یک شعر روی یک مقام تنبور و مقام کردی و بعد تلفیق آن با شاهنامه‌خوانی که البته این مراحل بدون حضور شهرام ناظری انجام نمی‌شد و صد البته که تمامی این مراحل با همفکری با استاد انجام پذیرفت.

    و سخن آخر؟

    در آخر هم جا دارد از یک دوست بسیار عزیز که از ابتدای این آلبوم و ابتدای پروژه شاهنامه در کنار ما حضور داشت و به عنوان حامی مالی این اثر کنار ما بود، تشکر کنیم. او فقط به خاطرعشقی که به فرهنگ ایران و ایرانی داشت و همین طور عشقی که به فردوسی بزرگ دارد، تمام هزینه‌ها را تقبل کرد. یک سپاس ویژه از گودرز تتری دارم که اگر نبود، شاید اصلا الان «درفش کاویانی» هم وجود نداشت.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *