از شما چه پنهان اهل موسیقی راک نبودم. فکرش را هم نمیکردم روزی به یک اجرای راک بروم. اما وقتی برای کنسرت قبلی «کاوه دولتنیا» دعوت شدم، رفتم و با یکی از بهترین تجربههای موسیقاییام از سالن بیرون آمدم. احتمالاً بسیاری از شما هم مثل من با خودتان میگویید من به کنسرت راک بروم؟ اصلاً… اما از من میشنوید این تجربه را از خودتان دریغ نکنید. دولتنیا فردا شب هم در تالار ایوان شمس روی صحنه میرود و من منتظرم به اجرای خواننده و آهنگساز راکی بروم که میداند چگونه اشعار کلاسیک ایرانی را به موسیقی راک پیوند بزند و مخاطباناش را از سالن راضی و پرانرژی بیرون بفرستد.
* شما چندی پیش اولین کنسرتتان را برگزار کردید و حالا هم قصد دارید فردا شب دومین اجرایتان را روی صحنه ببرید. کمی از تجربه برگزاری کنسرت بگویید.
اجازه بدهید از کمی قبلتر توضیح دهم و ابتدا به انتشار آلبومم بپردازم. وقتی آلبوم «گل مرداب» را از سوی موسسه «آواخورشید» منتشر کردم، میدانستم بازارِ آلبوم رونق چندانی ندارد. در واقع، بهخوبی آگاه بودم بازار فروش آلبوم خیلی محدود است. خیلی کم هستند کسانی که بخواهند آلبوم موسیقی بخرند.
در فاصله انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت هم یک موزیکویدئو منتشر کردم که برای انتشارش جایی جز سایتهای موسیقی نداشتم. آنها که آلبوم را شنیدند و موزیکویدئو را دیدند، با آن ارتباط خوبی برقرار کردند اما میدانستم باز هم این برای رساندن کارم به گوش همه کافی نیست و البته برای تبلیغات، محدودیت بودجه هم داشتم. چون تمام هزینهها بر عهده خودم بود. اما با همه مشکلات، میتوانم بگویم با همکاری دوستم امیر خرازی و استادم همایون مجدزاده و همکاری نوازندههای بَند که توانستیم موزیکها را با یک فرمت جدید تنظیم کنیم، اجرای خوبی از کار درآمد و به ادامه کار امیدوارم کرد. میتوانم بگویم آنچه در این کنسرت پیش آمد، فراتر از انتظار خودم بود.
* چه بازخوردی از مخاطبان گرفتید؟
خوشحالم که حاضران از هر رده سنی با موسیقی ارتباط برقرار کردند. معمولاً سبک ما از یک رده سنی به بالا را جذب نمیکند و با شنیدنش یا سردرد میگیرند یا نمیتوانند با کار ارتباط بگیرند. ولی خدا را شکر، از همه سنین مخاطب داشتیم و اکثراً هم راضی بودند. دوستم امیر خرازی هم از پس صحنه خوب برآمده بود و صدابرداری برج آزادی هم در اجرایم عالی بود. با این اجرا بود که فهمیدم چرا میگویند خاک استیج آدم را میگیرد و اعتیاد دارد و بیشتر آدم را برای ادامه ترغیب میکند.
* از سالن برج آزادی راضی بودید؟
بله. کاملاً.
* پس چرا این بار به ایوان شمس میروید؟
من آدم ریسکپذیری هستم و دوست دارم شرایط جدیدی را تجربه کنم. میخواستم مجوز بگیرم و سالن بزرگتری را برای اجرا انتخاب کنم اما میدانستم باز هم دغدغه جذب مخاطب دارم. با این حال این ریسک را پذیرفتم چون دارم به سبک موسیقیهای غیرایرانی از استیج برای معرفی خودم استفاده میکنم و به اصولی که وزارت ارشاد تعیین کرده، بسیار پایبندم. خودم را با ویدئوکلیپ و تصویر و پخش غیرقانونی آنها به مردم نشناساندهام. من ابتدا یک آلبوم منتشر کردم و حالا دارم همان را روی استیج اجرا میکنم؛ کاملاً قانونی.
* در اجرای ایوان شمس همان قطعات آلبوم «گل مرداب» را اجرا خواهید کرد؟
دوست داشتم قبل از انتشار آلبوم دومم که آهنگساز و نوازندهاش استادم همایون مجدزاده است، حداقل دو اجرا داشته باشم و در نهایت یک قطعه استادم بهعنوان مهمان کنارم باشد و با بهترین کیفیت بتوانیم یک موزیک استاندارد را به مخاطب ارائه دهیم. فکر میکنم برای اجرای ایوان شمس، گروه ما پختهتر شده است. حضور مجدزاده هم شرایط اجرا را متحول خواهد کرد. او احساس خاص، ناب و بکری نسبت به موسیقی دارد که میتواند به اجرا روح دیگری ببخشد. این اجرا کاملاً متفاوت است اما به کمک رسانهها برای معرفی کارم بسیار نیاز دارم و متأسفانه تریبونی برای معرفی خودم و کارم در اختیارم نیست.
* کمی درباره موزیکویدئویتان هم توضیح دهید.
با توجه به اینکه در آلبومم از اشعار کلاسیک استفاده کردهام، موزیکویدئو را در ساختمان قدیمیِ «دیر گَچین» در نزدیکی قم ساختهام. این ساختمان قدیمی تحت مدیریت میراث فرهنگی قم (به مدیریت حجتالاسلام دکتر مهدی موحدی) بود که با من بسیار همکاری کردند و جا دارد از ایشان تشکر کنم. متأسفانه جایی برای پخش ویدئوکلیپ به جز «تماشاخانه موسیقی ما» نداشتم که در آنجا تا الان حدود ۹۰ هزار بار پلی شده است. کاش کارها در موسیقی دیده، شنیده و نقد شوند. به دلیل رعایت قانون نمیتوانستم موزیکویدئویم را در جایی جز این سایتهای مجاز داخلی پخش کنم و چون در ایران فضایی برای این کار در صدا و سیما نداریم و من هم تمایلی به قانونشکنی ندارم، کارم طبعاً بسیار دشوار میشود.
* چه شد که سراغ شعرهای کلاسیک رفتهاید؟
وقتی سال ۹۳ «گل مرداب» را منتشر کردم، بعضاً به من میگفتند داری از گروههایی مثل «اوهام» کپیبرداری میکنی. یا اینکه میگفتند شعر نداشتهای که سراغ کارهای کلاسیک رفتهای. در حالی که اصلاً اینطور نبود. من از بچگی این شعرها را شنیده بودم و دوستشان داشتم. مثلاً ملودی «کعبه مخفی» با شعر زیبالنساء را در همان دوران مدرسه در ذهنم ساخته بودم. تکتک این اشعار از سن پایین در ذهن من بودند و ملودیشان هم در همان سن پایین ساخته شده است. خانوادهام هم همه موسیقی سنتی گوش میدادند و گوش من به این اشعار عادت داشت. بالطبع بر اساس علایقم و ملودی که آن شعر به من داده بود، این کار را ساختم. شعر شاعرانی چون سایه یا مولانا یا حافظ، ریتم دارد و مناسب سبک موزیکی است که ما کار میکنیم. در حقیقت، برنامهام این بود تا اشعاری را که کلاسیک و ساده هستند، انتخاب و اجرا کنم. فقط قطعه «تُرک شیرازی» در قسمت اوجش کمی سنگین است ولی بقیه اشعار کاملاً ساده و رسا هستند و فقط ماهیتشان کلاسیک است.
* باز هم سراغ شعر کلاسیک میروید؟
اگر خوراک ذهنی مخاطب ترانه نبود، چند آلبوم با شعر کلاسیک میساختم؛ ولی افسوس که مخاطب ترجیح میدهد سادهترین کلام ممکن را در کوتاهترین زمان درک کند، فکرش را درگیر کلام نکند و بیشتر با موزیک ارتباط بگیرد. این روزها زندگی خیلی سریع و تند و پیش میرود. همهچیز طوری است که آدمها مدام در تکاپو هستند. مخاطب هم ترجیح میدهد مفهوم کلام کوتاهتر باشد و آن را سریعتر درک کند. دوست ندارد دیگر به «فغان کاین لولیان شوخ شیرینکار شهرآشوب» که حافظ میگوید، فکر کند. به همین دلیل در آلبوم دوم با آهنگسازی همایون مجدزاده نیمی از قطعات را ترانه و نیمی دیگر را هم از میان اشعار کلاسیک انتخاب کردیم. البته مخاطبان سی سال به بالا خیلی از اشعار کلاسیک استقبال میکنند. به نظرم دو چیز در برد آلبوم اولم تأثیر داشت؛ اشعار آلبوم و لیبل پخشم «آواخورشید».
* کنسرت گذاشتن چهقدر سخت است؟
برای من که تمام دوندگیهای کنسرت، هزینهها، تهیهکنندگی و… را خودم به عهده داشتم، کار خیلی سختی بود. ولی اگر تهیهکننده داشتم و شرکتی میآمد پشتم و میگفت وظیفه تو اجرای خوب است، شرایطم خیلی بهتر بود تا اینکه من خودم دنبال مجوز و سالن و… بدوم.
* آینده سبک راک و تلفیقی را در ایران چگونه میبینید؟
مخاطب در حال ارتباط گرفتن با موسیقی راک است و کمکم گوشاش به آن عادت میکند و تعداد گروههایی که در این سبک کار میکنند هم به فراخور جمعیت بیشتر میشوند. خیلی از گروهها در حال گرفتن مجوز هستند و گروههایی خوب و قوی مانند «کامنت» هم در حال کار کردن هستند. در کل، فکر میکنم میتوان به آینده امید داشت و امیدوارم مخاطب این سبک از مخاطب خاص بودن خارج شود، دغدغه ما دیگر پر کردن سالن نباشد و هر گروهی به فراخور کاری که ارائه میدهد، مخاطب خودش را داشته و بتواند مثل همه دنیا چنین فستیوالهایی داشته باشیم. چهار پنج بند در کنار هم در یک اجرا ساز بزنند و مخاطبان با سلیقههای مختلف با ذائقههای موسیقایی مختلف روبهرو شوند تا گروهها هم ترغیب شوند خودشان را بهروز و آپدیت کنند.
دیدگاهتان را بنویسید