شب کامبیز روشنروان – آهنگساز و موسیقیدان – از مجموعه شبهای بخارا برگزار شد.
به نقل از روابط عمومی این رویداد، دویستوپنجاهوهشتمین شب از مجموعه شبهای بخارا، با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار میزبان کامبیز روشنروان بود. این جلسه با حضور اساتید و هنرمندانی مانند محمد سریر، داریوش طلایی، کیوان ساکت، اسماعیل واثقی، فریدون شهبازیان، اسماعیل تهرانی، فاضل جمشیدی، بیژن بیژنی، کارن همایونفر، وحید تاج و کوروش بزرگپور برگزار شد.
نخستین سخنران این شب، فریدون شهبازیان – آهنگساز – بود که گفت: در اینکه او معلم موسیقی برتر جامعه است، حرفی نیست، در اینکه آهنگساز مطرح سرزمین ماست و یکی از اساتید گرانقدر دانشگاه بوده و سالها در این مکان زحمت کشیده و آثارش زبانزد همه است و همگان میشنوند و لذت میبرند، حرفی نیست.
آهنگساز موسیقی متن فیلم «شیر سنگی» به بررسی کوتاهی از وضعیت کنونی موسیقی ایران اشاره و اظهار کرد: ناملایماتی این روزها گریبانگیر موسیقی ماست، گرفتاریهایی که همه داریم، اتفاقاتی که میافتد و دلمان را به درد میآورد. هنر والای موسیقی ما که زندگیمان را برایش گذاشتیم، ارزشمندتر از این است که این اتفاقها برایش بیفتد و ما باید این محیط را پاک و منزه نگه داریم! برای این اتفاقات متأسفم! البته منظور من لغو کنسرتها و … نیست، اینقدر مشکلات بسیاری در درون موسیقی وجود دارد که این مشکلات ظاهری چیزی نیست. همیشه به هنرجویانم میگویم که درست است که ریتمهای مختلف وجود دارد، ولی موسیقی، یک ریتم درونی دارد که باید آن را احساس کنید تا آثارتان به دل بنشیند. ما باید درون این موسیقی را بکاویم، وگرنه لغو کنسرتها و … مشکل اصلی ما نیست.
محمد سریر – موسیقیدان – نیز در این مراسم بیان کرد: حوزه موسیقی در جامعه ایران از سدههای گذشته، شاهد حضور هنرمندانی بوده است که عموما در فعالیتهای خود با فراز و فرودهایی مواجه بودهاند و امروز هم که حضور موسیقی در زندگی نسلهای مختلف پررنگتر شده، همچنان یک علامت سوال درباره بعضی از انواع موسیقی وجود دارد و فعالیت حرفهای در این حوزه را با اما و اگرهایی مواجه کرده که در بسیاری از موارد، پاسخ روشنی هم برای آن وجود ندارد.
او ادامه داد: در چنین شرایطی، در گذشته خانوادههایی که نگاه مثبتی به فعالیت حرفهای موسیقی برای فرزندانشان داشتند، با دو سئوال مهم روبهرو بودند؛ اول آنکه اصولا این حرفه میتواند زندگی آینده آنها را تأمین کند؟ در جایی که موفقیت در این فعالیت نسبت به مشاغل دیگر با چشمانداز روشنی مواجه نیست. دوم اینکه به علت حساسیتهای عاطفی و احساسی که رهروان این رشته دارند، به هر حال با نسیمها یا طوفانهای موافق و مخالف در کارشان ضربهپذیر هستند و خلاصه آن مسیر متعادل زندگی را کمتر تجربه میکنند.
وی همچنین گفت: در چند دهه اخیر، با پیدایش بازار موسیقی و حضور تکنولوژیهای جدید و شتابی که در زندگی عموم مردم در مقایسه با قبل پیدا شده و رونق بیشتر موسیقی تفننی، همین محاسبات هم خیلی کارایی ندارد و عوامل دیگری در این کار وارد شده که موضوع بحث بسیار است.
سریر با تاکید بر اینکه ورود به تحصیل و هدفگذاری برای این حرفه، یک نوع علاقهمندی ویژه و دیدگاه غیرمادی و قوی را میطلبد، گفت: در دهه ۳۰ بخصوص انگیزههایی قوی در خانوادهها ایجاد شده بود که فرزندانشان در حوزه هنر و فرهنگ فعال شوند. در همین سالها، اوج رونق شعر را هم داریم که البته تحصیلات معمول با مطالعات ضمنی میتواند یک علاقهمند را به سمت کار حرفهای هدایت کند؛ اما موسیقی یک تعلیمات خاصی را میطلبد جدا از مدرسه و برای کار حرفهای باید به هنرستان موسیقی رفت. در همین دوران با همان ملاحظات که اشاره کردم، کامبیز روشنروان به هنرستان ملی موسیقی وارد شد و با ساز سنتور که در میان سازهای ملی ، ظرفیت تولید اصوات متعدد را هم دارد، کارش را آغاز کرد. رییس هنرستان موسیقی، استاد حسین دهلوی که خداوند ایشان را حفظ کند، با وجود کسالتی که دارد، یک «پدا گوگ» ارزنده در حوزه موسیقی بود و در سمت ریاست هنرستان، سیستم آموزشی آنجا را دگرگون کرد. بررسی روشهای آموزشی آن دوره که به همت او تدوین و برقرار شد نهتنها حیات تازهای به آموزش در این هنرستان بخشید، بلکه نقطه عطفی را در آینده موسیقی ملی ما پایهگذاری کردند.
او توضیح داد: دانشگاه تهران اقدام به تأسیس رشته موسیقی کرد که در ابتدا ورود فقط شامل فارغالتحصیلان دبیرستان و رشتههای علمی بود و بعد از دو سال که تعداد داوطلبان دارای شرایط به حد نصاب رسید، با اصلاحیهای، ورود فارغالتحصیلان هنرستانی پذیرفته شد و تعدادی از فارغالتحصیلان هنرستان از جمله آقای روشنروان هم به دانشگاه تهران وارد شدند. در این مقطع، برنامه دانشگاه با تکیه بر شناخت موسیقی جهانی، جهانی گستردهتر را در مقابل دانشجویان قرار داد و در واقع موجب شد تا اندیشه و تکنیک چند صد ساله از موسیقی علمی در معرفی و درخشندگی جانمایه های کهن موسیقی ملی ایران به کار گرفته شود. برای کامبیز روشنروان و برخی از هنرجویان این ورود، آغاز فعالیتهای خستگیناپذیر بود. کار با اساتیدی که ضمن اعتقاد به موسیقی ملی ایران، دانش و بینش جهانی خود را در اختیار هنرجویان علاقهمند و شیفته میگذاشتند. اتمام این دوره در شرایطی بود که جامعه، مشتاق نگاههای تازه و بالغانه در دریافت هنر از جامعه موسیقی بود. روشنروان بعد از یک دوره خدمت نظام با دریافت بورس دانشگاهی با تکمیل هیئت علمی دانشگاه فارابی به آمریکا اعزام شد و فوق لیسانس خود را در آهنگسازی دریافت کرد که مراجعت او همزمان با تحولات سیاسی در ایران بود. من اطلاع دارم که در دهه ۶۰ او با چه علاقهای به فعالیت های هنری خود ادامه داد. قطعات بسیاری برای انتشار در نوار و موسیقی برای فیلم تصنیف کرد. اگرچه این کار اساسا فقط با عشق انجام میشد و چشمداشتی نداشت.
سریر با تاکید بر اینکه آثار روشنروان، پیوند ارگانیکی با موسیقی ملی دارد و جان مایه آن از موسیقی ملی گرفته شده و به همین جهت هویت ایرانیاش، پرچم کارهایش هست، اضافه کرد: در موسیقی کلامی، انتخاب شایستهای از کلام دارد. او آهنگ کلام را میشناسد. در تصنیف موسیقی چند صدایی شأن و منزلت نغمه را فدا نمیکند. میگذارد تا نغمهای که متولد شده و حاصل سالها فعالیت و مطالعه او از موسیقی ملی است، خودش را معرفی و دلبرانه در میان ارکستر گردش و طنازی کند و بار معنایی کلام را سرخوشانه به دوش بگیرد. کامبیز روشنروان اکنون در قله تجربه و بلوغ خلاقیت میتواند فصلهای تازهای را به کتاب هنر زندگیاش اضافه کند، اگرچه همین اندازه هم معادل زندگی چندین هنرمند برجسته است.
در بخشی از این شب، کوروش بزرگپور به نواختن تنبک پرداخت و در ادامه، اسماعیل تهرانی با یادی از خاطرات دوران تحصیل در کنار کامبیز روشنروان در هنرستان عالی موسیقی، درباره دو ویژگی از اخلاق و خصوصیات او گفت: کامبیز روشنروان، شخصی خلاق و اهل قلم است. کسی که اهل قلم است باید به قول معروف از خودگذشتگی بسیار داشته باشد و حتی ترک سر و جان کند. این را گفتم که خصوصیات او را به تصویر بکشم. در این سالها هیچگاه ندیدم که کامبیز روشنروان از چیزی آشفته حال شود و به کسی ایراد بگیرد و فریادی بر سر شخصی بزند. با وجود اینکه از ایران دور بودم، اما میشنیدم که نابسامانیهای بسیاری در زندگیش دیده است و حاشیهسازان همیشه در صحنه بودهاند؛ ولی ایشان با آرامش، راحتی و مهر و محبتی که دارند، یا راه حلی پیدا میکردند یا سعی داشتند که از کنار اینها به شکلی بگذرند.
رهبر ارکستر سازهای ملی اظهار کرد: دو آرزو دارم و امیدورام شما هم این آرزوها را داشته باشید؛ یکی اینکه حس میکنم جامعه فعلی با نابسامانیهایی که همه میدانیم و در هنر مهجور موسیقی وجود دارد، در مسیر تحول باشد. در این دو سالی که در ایران هستم، به خوبی این موضوع و افق روشن را میبینم. دوم اینکه با توجه به رویکرد تمام جامعه به هنر موسیقی بهطور ویژه، به اینجا برسیم که هنر در مملکت ما شکل «ضرورت» بگیرد. امروز این هنر ۸۰ درصد رنگ تفنن دارد و ۲۰ درصد ضرورت است؛ ولی امیدورام این ارقام جابهجا شود.
دیگر سخنران این نشست، فاضل جمشیدی – خواننده – بود پس از خواندن شعری از فریدون مشیری اظهار کرد: نقشی که آقای روشنروان در جامعه موسیقی دارد، اول به شخصیت انسانی، صداقت، راستگویی، شرافت و رفتار نیکو بیزیرکی او مربوط است، دوم به تسلط بر مدیریت آرام و کارآمد، سوم به عدالت و قضاوت صحیح، چهارم به تسلط بر علم موسیقی و آهنگسازی، پنجم به آگاه به شعر و ادبیات، ششم به صبر، حوصله، خرد، تدبیر و انساندوستی، هفتم به خانوادهدوستی بهعنوان اولین بنیاد یک جامعه، هشتم به مهماندوستی و نهم به مفید بودن در جامعه ارتباط دارد. بُعد دیگر، ویژگی روشنفکر بودن ایشان است؛ روشنفکر در یک جامعه چند ویژگی دارد، اول اینکه بیتعصب است و عادل و آگاه به مسائل جامعه و انتقادپذیر و دوم شجاع است، روشنفکر همیشه باید پیش قدم باشد.
در بخشی دیگر از این برنامه، بیژن بیژنی – خواننده – از دوران آشنایی و همکاریاش در بخش خوانندگی روی آثار این آهنگساز سخن گفت.
او توضیح داد: آشنایی با جناب روشنروان، موسیقیدان و استاد دانشگاه، پژوهشگر و آهنگساز برجسته کشورم به ۳۰ سال پیش، بازمی گردد. در آن ایام، او آلبوم «یادگار دوست» را با صدای استاد شهرام ناظری منتشر کرد که چقدر من با آن اثر روزگار خوشی داشتم و به عبارتی موسیقی بالینی من بود و همینطور آلبوم «ساقینامه و صوفینامه» در حال آمادهسازی بود که خوشنویسی روی جلد آن به من پیشنهاد شد که انجام دادم و به چاپ رسید. در آن سالها اثر دیگری با عنوان «دود عود» با آهنگسازی زندهیاد استاد پرویز مشکاتیان با صدای استاد محمدرضا شجریان و با تنظیم درخشان استاد روشنروان به همراهی ارکستر سمفونیک تهران منتشر شد که بسیار آن آلبوم را دوست داشتم و تا به امروز همچنان خاطرات خوشش با من ماندگار شد.
وی یادآوری کرد: امروز، حاصل کار مشترک ما به هشت آلبوم رسیده که بسیاری از این تصانیف بخشی از خاطرات و حافظه شنیداری هموطنان ما شده است. دوستی عمیق ما، همواره در این سالها بیشتر و اشتیاقم به نوع موسیقینویسی جناب روشنروان عاشقانهتر شده است. هر آلبومی که آغاز میشد، تب و تابم بیشتر میشد و حس میکردم اولین بار است که به استودیو ضبط میروم. اکنون بعد از این همه سال، همان تب و تاب را دارم شاید که همان لطیفه نهانی است که عشق از آن خیزد. در این دوران همکاری، از جناب روشنروان بسیار آموختم. آرامش و طمأنینهای را که در شخصیت و منش او وجود دارد، بسیار دوست دارم. تا امروز هیچ نکتهای که خاطر ما را مکدر کند، نداشتهایم. بارها از من سوال میشد که چرا فقط آثار استاد روشنروان را اجرا میکنید؟! پاسخم این بود که اینگونه نیست. اول اینکه آسایش و آرامشی که هر دوی ما از هنگام نوشتن موسیقی تا به ضبط در استودیو داریم، شاید مثالزدنی باشد. ضمنا من با آهنگسازان بسیاری کار کردهام و خواننده آثارشان بودهام. جا دارد نامشان را با احترام ذکر کنم استادان اسماعیل تهرانی، اسماعیل واثقی، محمد سریر، پشنگ کامکار، ارسلان کارمکار، محمد جواد ضرابیان که همگی را بسیار دوست دارم و برایشان احترام بسیاری قائل هستم.
خواننده تصنیف «نهان خانۀ دل» همچنین گفت: آلبوم تازهای با جناب روشنروان آماده شده است. در حقیقت، موسیقی آن نوشته شده و امیدوارم بهزودی به ضبط برسیم. آقای روشن روان در تمام این سالها خستگیناپذیر کار کرد. شاهد این بودم که به موسیقیدانها و همکاران با چه سعه صدری نگاه میکند. هرگز به هیچ کسی حسادتی نداشت و با احترام از باقی همکاران یاد میکرد.
او درباره ویژگی آثار آهنگساز «پوئم سمفونی پرواز» اظهار کرد: موسیقی او بوی وطنم را میدهد و ملهم از شادیها و غمهای سرزمینم است، چون به موسیقی ایرانی بسیار دلبسته است و این در حالی است که از تمام ظرفیتهای موسیقی کلاسیک غربی هم بهره میبرد.
در این بخش از برنامه شبهای بخارا، پنج قطعه از آثار کامبیز روشنروان با تنظیم رضا مرتضوی، از آهنگ متن سریال امیرکبیر تا دلدار من، اجرا شد. در گروه اجراکننده این قطعات، همایون رحیمیان، علی جعفری پویان، دانیال توتونچیان، کریم قربانی، نگار خارکن، آزاده امیری به نوازندگی پرداختند و بخش خوانش آواز را وحید تاج برعهده داشت.
در ادامه، کارن همایونفر – آهنگساز – نیز به تأثیر آثار کامبیز روشنروان بر تفکرات همنسلانش و اهمیت موسیقی فیلم اشاره و اظهار کرد: بعضیها بدون اینکه بخواهند و تلاشی بکنند افسانه میشوند. با برخی، چای مینوشید و میخندید و گفتوگو میکنید و از موسیقی حرف میزنید و فراموش میکنید آن شخصی که مقابل شما نشسته است یک اسطوره است! به واسطه کارم اسطورههای بسیار بزرگی را در طول زندگیام دیدهام، یکی از آن معدود اسطورههای من که هرقدر آشنایی و نزدیکی ما، بیشتر ادامه پیدا کرد، احترمشان بیشتر شد، آقای کامبیز روشن روان بودند.
او اضافه کرد: با مشکلاتی که در دهه ۶۰ برای موسیقی وجود داشت، فهمیدیم که میتوانیم با موسیقی فیلم و و موسیقیهای دیگر، ارتباط را برقرار کنیم و نقشی کلیدی که آقای روشنروان برای نسل من انجام داد، همین بود. دیدیم که موسیقی ایرانی هم میتواند ساختارمند باشد و به شکل جمعی در سالنها پخش شود. موسیقی فیلم هم میتواند از ساختیافتگی که ما در موسیقی کلاسیک سراغ داریم، برخوردار باشد. پارتیتورهایی که او چاپ کرد، به ما نشان میدهد که موسیقی فیلم هم در این سرزمین یک پدیده بعد از انقلابی است که به واسطه زحمات اشخاصی مانند آقای روشنروان راه را برای ما باز کرد. نه راه زندگی، بلکه راه نفس کشیدن ما را باز کرد و این چیزی بود که هرگز نباید فراموش کرد. کافی است در سرزمین دیگری باشیم و یک سمفونی فلکافلاک بنویسیم تا ابد ناممان در معرفی و رزومه این کشور باشد.
در واپسین لحظات این نشست، کیوان ساکت – نوازنده – به اجرای قطعاتی با سهتار پرداخت.
سپس علی دهباشی – مدیرمسوول و سردبیر مجله بخارا – گفت: امشب، شب عجیبی است و این لطف معجزه موسیقی است. سرزمینی که اولین شناسه آن شعر و موسیقی است و طبیعی است که هرجا صحبت از موسیقی و شعر فارسی هست، این جوشش و همبستگی در قلبها بهوجود میآید.
اسماعیل واثقی – آهنگساز – نیز در سخنانی گفت: خوشحالم در زمانی که به ایران آمدم، چنین شبی برگزار شد. بزرگداشت دوست عزیزم که خیلی سال است او را میشناسم و سال های خوبی را با هم داشتهایم و داریم. حتی با وجود اینکه دور از هم هستیم، اما از حال هم با خبریم. در حقیقت دلهایمان همیشه با هم بوده است و سالهای سال بهعنوان «سه تفنگدار» معروف بودیم و هرجا باشیم به یاد هم هستیم و این برای دومینبار است که من و کامبیز عزیز و اسماعیل تهرانی یکدیگر را میبینم و این باعث خوشبختی است.
در پایان این مراسم، کامبیز روشنروان با تشکر از علی دهباشی و برگزارکنندگان این شب و حضور اساتید و هنرمندان، اظهار کرد: موسیقیدانها آن رشته اتصال از عالم بالا به زمین هستند و آنچه را که در عالم بالا میشنوند، از زبان ساز و کلامشان به زمینیان منتقل میکنند و این همان صدای سخن عشق است. این هنر والا در واقع یک هنر درونی انسانی و هنری فطری است. بچه از لحظهای که به دنیا میآید با موسیقی متولد میشود، زیرا زمانی که در رحم مادر است، اولین حسی که در او شکل میگیرد، گوش او است و مادرها آنچه را زمزمه میکنند و میشنوند در روح و جان جنین، اثر میگذارد و آن نوزاد با آن موسیقی، متولد میشود. به همین دلیل بسیاری از بزرگان معتقدند که موسیقی را باید ۹ ماه قبل از تولد آموخت.
او همچنین اظهار کرد: امیدروام بتوانم تنها ذره کوچکی از چیزی که اساتید میفرمایند، باشم. لازم میدانم که در وهله اول از آقای علی دهباشی بهخاطر اینکه زندگیشان را برای فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین گذشتهاند، تشکر کنم. هیچ وزارتخانهای تا به امروز این کار را انجام نداده است که ایشان بهتنهایی و بدون امکانات زیاد انجام میدهد! کاری سترگ و ارزشمند است. او بهتنهایی کارهایی کرده که اگر چند وزارتخانه هم جمع شوند از پس آن برنمیآیند. بدون ادعا و بدون اینکه سروصدا و تبلیغاتی انجام دهد، کاری کرده است کارستان! چه آن زمان که نشریه کلک را درمیآورد و چه حالا که سردبیر بخارا است.
آهنگساز موسیقی سریال امیرکبیر در پایان سخنانش، بخشی کوتاه از خاطرات موسیقی و جوانیاش را یادآوری کرد و گفت: ما در هنرستان موسیقی، از صبح تا شب، ساز می زدیم، استاد گرانقدر ما آقای دهلوی شب از خانهاش به مدرسه میآمد و گوش من را میگرفت و از مدرسه بیرون میانداخت. بعد از آن دوران هم روزی ۲۲ ساعت کار کردن نتیجهاش آثار و کارهایی است که حاصل عمر چند آهنگساز است. به هر حال، نتیجه اش امشب است که من در حضور شما هستم و این احساس خوبی که شما نشان دادید، جبران این تلاشهاست و از همه شما سپاسگزارم. بخصوص مرحوم دکتر افشار که چنین فضایی را در اختیار ادب و فرهنگ و هنر این سرزمین گذاشته است.
در بخشهایی از این شب، آلبوم عکسهایی از خاطرات کامبیز روشنروان در طول این سالها ورق خورد و بخشهایی از فیلمهایی که او خالق موسیقی متن آنها بودند، بهنمایش درآمد. تدوین این مجموعه را مریم اسلوبی برعهده داشت.
دیدگاهتان را بنویسید