×
×

نشست «گفتمان ضرب اصول» برگزار شد

  • کد نوشته: 90332
  • 21 مهر 1394
  • ۱ دیدگاه
  • یک آهنگساز جوان گفت: ۴۷۳ سال است که ما موزیسین‌ها از رو نرفته‌ایم و هر وقت دل‌مان خواسته ساز زده‌ایم و در تاریخ روزی نبوده که ما نبوده باشیم؛ اما یک جای این منطق می‌لنگد. رضا مهدوی که مجری – کارشناس مجموعه نشست‌های «گفتمان ضرب اصول» است، در ابتدای این نشست اظهار کرد: از سال […]

    نشست «گفتمان ضرب اصول» برگزار شد
  • ۱۴۴۱۳۴۷۰۶۳۱۸۴_۱ (۱۰)یک آهنگساز جوان گفت: ۴۷۳ سال است که ما موزیسین‌ها از رو نرفته‌ایم و هر وقت دل‌مان خواسته ساز زده‌ایم و در تاریخ روزی نبوده که ما نبوده باشیم؛ اما یک جای این منطق می‌لنگد.

    رضا مهدوی که مجری – کارشناس مجموعه نشست‌های «گفتمان ضرب اصول» است، در ابتدای این نشست اظهار کرد: از سال گذشته با جمعی از دوستان دور هم جمع شدیم تا ضرب اصول را راه بیندازیم. استادان به ما گفتند، شما که اهل نقد و قلم هستید، این کار را راه بیندازید. خسته شدیم، آنقدر در پستوها درباره موسیقی حرف زدیم و به ما اتهام خاله‌زنک‌بازی زدند.

    او ادامه داد: شاید در این نشست‌ها حرف‌های‌مان به جایی نرسد، اما به هر حال چنین نشست‌هایی باید برگزار شود. در نشستی که برای لغو کنسرت‌ها داشتیم، از پنج مسوول مرتبط دعوت کردیم که در کنار ما حضور پیدا کنند و در این‌باره توضیح دهند؛ اما آن‌ها به صراحت گفتند که نمی‌آییم. البته با این پاسخ ما هم بیشتر باور کردیم که آن‌ها پاسخگو نیستند و خودمان باید راهکار ارائه کنیم.

    این کارشناس و منتقد موسیقی همچنین گفت: متأسفانه استادان و هنرمندان موسیقی وقتی در شرایط مساعدی نیستند، از همه‌چیز انتقاد می‌کنند و وقتی تقدیر می‌شوند، حال‌شان خوب است و میل ندارند درباره چیزی صحبت کنند.

    مهدوی بخش دیگری از صحبت‌هایش را به عملکرد صداوسیما در زمینه موسیقی اختصاص داد و اظهار کرد: همه‌چیز در موسیقی به «شو» تبدیل شده است. اصلا شما موسیقی درستی در صداوسیما شنیده‌اید؟ این یک خطر فرهنگی است که موسیقی بی‌هویت از طریق برخی مسوولان ناآگاهانه به مخاطب می‌رسد، مسوولانی که فقط به میز فکر می‌کنند و دغدغه ملی ندارند. آن‌ها اجازه می‌دهند کالاهای فرهنگی به راحتی وارد کشور شود.

    او ادامه داد: اگر اتحاد داشته باشیم و استادان، پشتیبان شاگردان‌شان باشند، می‌توانیم به‌صورت مطلوب جلو برویم و مدیرانی را که کارهای اشتباه می‌کنند، تفهیم کنیم. لُب مطلب این است که ما فرهنگ را رایگان کرده‌ایم به‌گونه‌ای که موسیقی ما را حتی به اندازه موسیقی عرب، هند و ترکیه نمی‌شناسند. در جامعه ما استاد به شاگرد با استعدادش حسادت می‌کند، در حالی که در جامعه‌ای مثل هند، استاد دست شاگرد با استعداد را می‌گیرد.

    این نوازنده سنتور درباره رویکرد هنرمندان نسبت به صداوسیما نیز گفت:‌ خیلی وقت‌ها که با استادان صحبت می‌کنیم، آن‌ها می‌گویند در تلویزیون اجرا نمی‌کنند چون صداوسیما ساز را نشان نمی‌دهد؛ اما مثلا من خودم می‌دیدم که آن استاد دارد در تلویزیون «پلی‌بک» می‌خواند! وقتی هم از او پرسیدم که چرا این کار را کرده‌ای؟ جواب داد، یک برنامه تلویزیونی بود و ما باید همکاری می‌کردیم.

    مهدوی اظهار کرد: چرا اجازه می‌دهید به‌صورت لحظه‌ای ما را مصادره کنند؟ استاد کسی است که در وهله اول بر قواعد خودش پایبند باشد و باید در رفتار فرهنگی‌اش دقت کند.

    او همچنین معتقد است: نشان ندادن ساز در تلویزیون، از نظر من، نه یک موضوع فقهی و نه یک موضوع سیاسی است، بلکه یک موضوع مدیریتی محسوب می‌شود. مثلا شبکه «مستند» ساز را نشان می‌دهد یا شبکه «جام جم» نیز چند سالی است که این کار را می‌کند. اگر این یک موضوع فقهی است پس چرا این شبکه‌ها این امکان را دارند؟

    مدیر سابق مرکز موسیقی حوزه هنری در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر موسیقی حرام است، پس چرا می‌توانیم صدایش را بشنویم. آیا صرفا دیدن آن به‌شکل خشک پوست مشکلی دارد؟ این در حالی است که قبلا، موسیقی دست رادیو و در خدمت یک تیم قوی بود، اما بعدا موسیقی دست تلویزیون افتاد و ما چیز خاصی از این رسانه که بودجه ملی دارد نشنیدیم. آن‌ها یا بی‌اجازه آثار هنرمندان دیگر را پخش کردند و یا آثار بازار را خریدند.

    وی با طرح این پرسش که رسانه ملی روی چه خط سیری موسیقی را هدایت می‌کند؟ اظهار کرد: ما هیچ استراتژی فرهنگی برای موسیقی نداریم. ما این حق را داریم که از صداوسیما برنامه موسیقی خوب بشنویم. همین خلأ‌ها باعث شده مردم به کنسرت‌هایی بروند که فقط رقص نور ببینند و دور هم باشند. مردم خیلی وقت‌ها ۱۳۰ هزار تومان پول می‌دهند که یک کنسرت «پلی‌بک» ببینند. می‌خواهیم بدانیم آیا حق داریم مطالباتی از صداوسیما داشته باشیم؟

    او در بخش پایانی سخنانش نیز اضافه کرد: قرار بود آقای عبدالحسین مختاباد که هم عضو شورای شهر است و با صداوسیما همکاری‌هایی دارد، در این برنامه حضور پیدا کند؛ اما در دقیقه ۹۰ اعلام کرد که نمی‌خواهد در این برنامه حضور داشته باشد. امیدواریم به جلسه بعدی ما بیاید، زیرا ایشان اطلاعات خوبی دارد.

    به گزارش ایسنا، در نشست «گفتمان ضرب اصول» که شامگاه ۲۰ مهرماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، میلاد کیایی نیز با بیان دو خاطره اظهاراتی را درباره عملکرد صداوسیما در زمینه موسیقی مطرح کرد.

    این نوازنده قدیمی سنتور اظهار کرد: جوانانی که این روزها در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنند، هنوز پس از گذشت بیش از ۳۰ سال به آهنگ‌های گذشته رجعت می‌کنند. در حالی که آن‌ها محصول این دوره هستند. من هر سه‌ماه یک‌بار برای اینکه شاگردانم تشویق شوند، نت قطعه مورد علاقه‌شان را برای آن‌ها می‌نویسم و آن‌ها معمولا قطعه‌ای مثل «مرغ سحر» را از من می‌خواهند. چرا در این سی و چند سال که بیش از ۳۰ هزار اثر ساخته شده است، دیگر قطعه‌ای به دل‌ها نمی‌نشیند؟ در حالی که این روزها نوازندگان پرتکنیک و پرتوانی فعالیت می‌کنند. چرا وقتی می‌خواهید قطعه‌ای را زمزمه کنید آهنگ‌های ۵۰ سال پیش را با خودتان می‌خوانید؟

    کیایی با بیان خاطره‌ای گفت: حدود ۲۸ سال پیش، آقای محمد مناجاتی که امروز یکی از چهره‌های موفق در زمینه تهیه‌کنندگی است، من را به یک برنامه زنده تلویزیونی در شبکه ۲ دعوت کرد. آقای گلریز هم خواننده گروه بود. قبل از شروع برنامه به آقای مناجاتی گفتم یک کاری کن که در این برنامه ساز را نشان دهند. او گفت نمی‌شود. گفتم تو تهیه‌کننده برنامه هستی و باید خط بدهی. پاسخ داد بگذار ببینم چه می‌شود. برنامه شروع شد و من داشتم قطعه‌ای از ابوعطا را اجرا می‌کردم که یک دفعه دوربین مقابل مضراب من قرار گرفت. پانزده ثانیه‌ای از این صحنه فیلم گرفتند که یک دفعه برق شبکه قطع شد. گوینده برنامه هم اعلام کرد که نقص فنی پیش آمده است. فردای آن روز، تهیه‌کننده به من زنگ زد و گفت، آقای کیایی همین را می‌خواستید؟ ما را اخراج کردند. البته خوشحالم که محمد مناجاتی امروز یک چهره خیلی موفق است.

    او در بیان خاطره دیگری هم گفت: حدود چهار سال پیش، یک تهیه‌کننده تلویزیونی با من تماس گرفت و گفت، برنامه‌ای درباره تأثیر موسیقی روی جوانان داریم. قرار بود من و دو پزشک براساس تخصص خودمان در این برنامه صحبت کنیم. تهیه‌کننده به من گفت که سازت را با خودت بیار و من هم به او گفتم که باید در یک نامه کتبی، من را با سازم دعوت کنی که این اتفاق افتاد. آن برنامه هم زنده بود و وقتی وارد استودیو شدم، ساز را روی میز گذاشتم. یک دفعه خانمی آمد و یک گلدان و یک تنگ ماهی مقابل ساز من گذاشت. حالت انفجار به من دست داد. وقتی پزشکان صحبت‌شان تمام شد و نوبت من رسید مجری پرسید که امشب می‌خواهید چه قطعه‌ای برای‌مان بنوازید؟ من هم پاسخ دادم می‌خواستم بنوازم اما رأیم برگشت. گویا سازم نامحرم بود که شما آن را پوشاندید. اگر می‌دانستم این‌طوری است یک سی‌دی می‌آوردم که شما آن را پخش کنید. بعد دعوت‌نامه کتبی‌ام را مقابل دوربین گرفتم.

    این نوازنده قدیمی سنتور با بیان این‌که مجری آن برنامه توجیهی را درباره سیاست تلویزیون مطرح کرد، گفت: سیاست من عشق و مهر است. تلویزیون آدم‌کشی، قتل، خونریزی، استعمال مواد مخدر و منقل را نشان می‌دهد، اما ساز را نشان نمی‌دهد؟ امکان ندارد در این برنامه ساز بزنم. سپس برنامه قطع شد. آن شب تهیه‌کننده برنامه خودش من را به منزلم رساند و گفت ممکن است بلایی سرت بیاورند.

    کیایی در بخش دیگری از سخنانش درباره خواننده‌سالاری در صداوسیما اظهار کرد: تقصیر خودمان است. چرا وقتی یک اثر هنری بیرون می‌آید عکس خواننده باید روی جلد باشد؟ رادیو فرهنگ که می‌خواهد به مردم فرهنگ یاد دهد، وقتی آهنگی را پخش می‌کند فقط اسم خواننده را می‌گوید.

    در بخش دیگری از این نشست، علی قمصری در سخنانی گفت: من از نسلی هستم که مشکلات زیادی در زمینه موسیقی داشته است. جامعه موسیقی نشان داده که همیشه محتاط قدم برمی‌دارد و همبستگی میان آن‌ها کم است.

    این آهنگساز جوان درباره نشان ندادن ساز در تلویزیون معتقد است: گاهی آنقدر اولویت‌های مهم دیگر وجود دارد که بحث به اینجا نمی‌رسد. در کشور ما کپی‌رایت را به رسمیت نمی‌شناسند. نگاه صداوسیما به موسیقی نامشخص است. نمی‌دانیم یک اثر را با چه معیاری پخش می‌کنند. آن‌ها نگاه مقطعی به موسیقی دارند و اکثرا آثار سخیفی را پخش می‌کنند.

    خالق «چه آتش‌ها» افزود: موزیسین‌ها به‌خاطر نارضایتی با صداوسیما همکاری نمی‌کنند؛ اما در کشورهای دیگر هنرمندان سر این موضوع با همدیگر رقابت دارند. در صداوسیما حتی اتاق فکری وجود ندارد که موسیقی درستی به مخاطب ارائه دهد.

    او با بیان این‌که یکی از کارهای اشتباه صداوسیما خواننده‌سالاری است، توضیح داد: تلویزیون از آن جهت که امکان نشان دادن ساز را ندارد، به تصویر خواننده بسنده می‌کند، بدون این‌که آهنگساز و نوازنده یک اثر معرفی شوند. من مشکلی با خواننده ندارم. او هم حق دیده شدن دارد؛ اما این دیدگاه موجب عدم تعادل می‌شود، زیرا سیاست‌گذاران موسیقی ما، خواننده‌ها شده‌اند. مردم به آن‌ها توجه می‌کنند و سالن‌های کنسرت با آن‌ها پُر می‌شود. در واقع موزیسین‌ها به خواننده‌ها نیاز دارند.

    قمصری اظهار کرد: شاید برای‌تان جالب باشد بدانید آثار بی‌کلام در صداوسیما علاوه بر این‌که مولف‌شان معرفی نمی‌شود هیچ پروند‌ه‌ای هم در آنجا ندارند. این اتفاق برای خود من افتاده که اثرم را پخش کردند پیش از آن‌که منتشر شده باشد. فهمیدم اثرم لو رفته است، اما پرونده‌ای از آن در صداوسیما موجود نبود.

    او با بیان این‌که تا کنون دوبار در صداوسیما حضور پیدا کرده است، خاطره کوتاهی هم درباره نشان ندادن سازش از این رسانه تعریف کرد.

    مانی جعفرزاده دیگر سخنران این نشست بود که اظهار کرد: وقتی ما سازمان صداوسیما را نقد می‌کنیم، قرار نیست بگوییم، دل‌مان می‌خواهد این سازمان چگونه عمل کند. ما می‌توانیم به‌عنوان هنرمند، توقعی از صداوسیما داشته باشیم، اما آنچه مهم محسوب می‌شود، این است که باید بپرسیم صداوسیما می‌خواهد با موسیقی چه کند؟ آیا در خواسته‌اش موفق بوده یا نه؟ این علمی‌ترین کار نقدی است که باید اتفاق بیفتد.

    این آهنگساز بیان کرد:‌ در سال ۹۶۳ هجری قمری اولین فرمان تاریخی منع برای اجرای موسیقی که یک فرمان پلیسی محسوب می‌شد، توسط شاه‌طهماسب صفوی صادر شد. یعنی به‌دستور شاه‌طهماسب، مطرب جماعت دیگر حق ساز زدن نداشت. این حکم حکومتی بوده است. حالا ما در سال ۱۴۳۶ هجری قمری هستیم. نزدیک به پنج قرن است که این فرمان صادر شده است.

    وی ادامه داد: ۴۷۳ سال است که ما موزیسین‌ها از رو نرفته‌ایم و هر وقت دل‌مان خواسته ساز زده‌ایم و در تاریخ روزی نبوده که ما نبوده باشیم؛ اما یک جای این منطق می‌لنگد. کسی که یک کشمکش را ۴۷۳ سال ادامه می‌دهد، در موقعیتی که می‌بیند طرفش از رو نمی‌رود، یک جای منطقش می‌لنگد یا اگر بخواهیم، بپذیریم که سیاسیون نمی‌توانند آدم‌های بی‌منطقی باشند، باید بپذیریم رابطه‌ی او با موزیسین یک جایی در منافع، تضاد دارد.

    این آهنگساز بیان کرد: سیاست‌مدار به دو دلیل بسیار واضح تلاش می‌کند که هنرمند تریبونی نداشته باشد؛ کار سیاست‌مدار در این کشور مورد نقد است. معمولا کسانی که در این پنج قرن مدیران سیاست‌مداری بوده‌اند، برای کاری که انجام می‌دادند، تربیت نشدند. بدیهی است که شما معترض هستید و اساسا کارتان نقد است و آن مدیر سیاست‌مدار تا زمانی که فرصت داشته باشد، این تریبون را به شما نخواهد داد.

    جعفرزاده اظهار کرد: ما در عصری زندگی می‌کنیم که عصر رسانه است و تنها رسانه‌ی هنرمند هم صداوسیما نیست. در چنین موقعیتی، هنرمند هر کاری انجام دهد، تبدیل به فعالیت مدنی می‌شود. فرنگی‌ها به این نوع فعالیت «اکتیویسم» می‌گویند، یعنی جریانی در جامعه وجود دارد و به هر دلیلی شما فکر می‌کنید، جریان درستی نیست و شروع به فعالیت برای اصلاح آن می‌کنید. در چنین شرایطی که پنج قرن محرومیت داشته‌اید، از همان زمانی که ساز به دست می‌گیرد «اکتیویسم» محسوب می‌شوید.

    او در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت: هر گاه صداوسیما فرصتی به ما بدهد، باید از آن استفاده کنیم. بدیهی است که ما در ذات کارمان، با سانسور مخالفیم و تن به آن نمی‌دهیم.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *