موسیقی ایرانیان – امیر اثنی عشری (خواننده موسیقی ایرانی): در چند سال اخیر صحبت از موسیقی فیوژن یا تلفیقی بسیار در این جا و آنجا مطرح می شود. گروه هایی مانند پالت، دنگ شو، کامنت، چارتار و … که اغلب ابتدا بدون مجوز فعالیت خود را آغاز کردند و پس از آنکه در میان قشری از مخاطبان جامعه شناخته شدند، با اخذ مجوز فعالیت خود را بیشتر و بیشتر نمودند. در ابتدا باید این موضوع را روشن نماییم که مقصود ما از تلفیق نه استفاده از سازهای یک نوع از موسیقی برای نواختن موسیقی دیگر، که تلفیق محتوایی حداقل دو نوع از موسیقی با بستر فرهنگی و اجتماعی متفاوت با یکدیگر است.
در این نوشته سعی می شود که به برخی از ویژگی های بنیادین این گروه ها که در نهایت به فراگیر شدن موسیقی آن ها در جامعه منجر می شود، اشاره کنیم.
۱٫ تکیه بر تجربه گرایی و نقد ارزشهای فرهنگی تثبیت شده:
– یکی از پایه های اصلی زیبایی شناختی گروه های تلفیقی تکیه بر تجربه گرایی صرف و فاصله گرفتن از هر ارزش از پیش تعین شده و قراردادهای پذیرفته شده ی هنری و اجتماعی است.ساختار شکنی در الگو های پیشین تبین دیگری برای این موضوع است. در این نگاه صدای غالبی که از رسانه های مختلف دیداری و شنیداری به گوش می رسد، باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد.
– این نگاه پیامدهای منفی و مثبت خود را دارد. از جمله کارکردهای مثبت آن می توان به این موضوع اشاره کرد که ارزیابی گزاره های تثبیت شده و ارزشگذاری شده توسط جامعه، می تواند موجبات شناخت و آگاهی و پیشرفت و اصلاح را فراهم نماید. اما در روی دیگر سکه نادیده انگاشتن ارزش های پیشین که حاصل سال ها تجربه و نیز زیبایی شناسی جمعی یک فرهنگ است، خطر انقطاع فرهنگی با جامعه و فرهنگ بومی رابه همراه دارد، ضمن اینکه هر تجربه ای در بلند مدت لزوما پیامد های مثبتی در پی ندارد.
۲٫ تکیه بر شناخت سلیقه مخاطبان و متغیر بودن اصول زیبایی شناسی:
یکی دیگر از ویژگی های بنادین موسیقی های تلفیقی تکیه بر نیاز سنجی از مخاطب و اصل قرار دادن آن و انعطاف در اصول زیبایی شناسی با توجه به سطح سلیقه مخاطب است. دنباله رو مخاطب وسیع بودن و جذب آن بر خلاف بسیاری از هنرهای دارای مکتب و پیشنه نه یک ضد ارزش، که ارزشی والا به شمار می رود.
۳٫ بهره گیری از کلام ساده و بیان برخی خط قرمزها با استفاده از تکنیک ترجیع بند:
کلام در موسیقی تلفیقی نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. اگر کلام برخی از آهنگ های تلفیقی را بر روی کاغذ بنویسیم و آن را بدون موسیقی و آواز بخوانیم متوجه این موضوع می شویم که کلام این نوع از موسیقی، از تعدادی کلمه و ترکیب ساده و گاها نامنتاجس و نامفهوم تشکیل شده که در میان آن جمله ای تکرار شونده با بار معنایی جسمانی، اجتماعی و یا بیان خط قرمزی در قالب ترجیع بند به کار رفته است.این ترجیع بند با کمک موسیقی و ریتم در قطعه بارها و بارهاتکرار می شود و پس از پایان موسیقی، در ذهن مخاطب نقش می بندد. به عبارت دیگر فضای کلام این گونه موسیقی ها اغلب مه آلود است و مخاطب در آن میان با یک مصرع یا تک بیت، که به طور واضح به موضوعی هیجانی و مبتنی بر خط قرمزها اشاره می کند، مواجه می شود و آن را به خاطر می سپارد.
۴٫ موسیقی تلفیقی و نقش آن در شنیده شدن موسیقی اصیل:
در بسیاری از مواقع استدلال گروه های تلفیقی و افراد شاغل در آن این است که:«ما با بهره گیری از موسیقی اصیل ایرانی و موسیقی الکترونیک به آشتی مخاطبان با موسیقی اصیل و آواز کمک کرده ایم.» اما این استدلال از دقت لازم و کافی برخوردار نیست، زیرا از آن جایی که موسیقی تلفیقی از ترکیب دو نوع موسیقی(مثلا سنتی و موسیقی الکترونیک) با تعریف های متفاوت شکل گرفته است، اثر تولید شده نوع سومی از موسیقی را تشکیل می دهد، که در عین بهره گیری از حد اقل دو نوع موسیقی، هیچ کدام از آن ها نیست.
بنابر این سخن که مردم با شنیدن این نوع موسیقی، با آواز آشتی کرده اند، یا مردم با شنیدن این نوع موسیقی پس از مدت ها موسیقی سنتی را شنیده اند و استدلال هایی از این نوع راه به جایی نمی برد؛ زیرا همان طور که گفته شد موسیقی ایرانی (سنتی) و هر موسیقی دیگری برای خودش تعریفی دارد و وقتی ما چیزی را تعریف می کنیم مصادیق آن را محدود می کنیم و دیگر نمی توانیم موسیقی تلفیقی و اجزای آن را جزوی از موسیقی ایرانی بدانیم.
۵٫ مناسبات مالی و تبلیغاتی و تاثیر آن در بیشتر شنیده شدن آثار:
گروه های تلفیقی که در ابتدای امر کارهای خود را به صورت زیرزمینی و بدون مجوز در استدیوهای خانگی ضبط کرده اند، لزوما در کوتاه مدت در پی کسب سود مالی نیستند؛با امکاناتی که امروزه تکنولوژی در خدمت عموم مردم قرار داده می دهد، آثار ضبط شده گروه های تلفیقیبه صورت رایگان و در طیف گسترده در اینترنت دانلود و شنیده می شود. پس از شنیده شدن و ایجاد تقاضا در مخاطب، این گروه ها بخت خود را در گرفتن مجوز، انتشار رسمی اثر و برگزاری کنسرت دنبال می کنند. اما این بار دیگر موضوع عدم توقع بازگشت مالی محلی از اعراب ندارد، زیرا این نیاز و تقاضای ایجاد شده در مخاطبان که پیشتر با نداشتن مجوز سرکوب شده است، پس از مدت ها با عرضه مواجه می شود و سالن های کنسرت و آثار ضبط شده با استقبال مخاطبان روبرو می شود.
در این میان حلقه دیگری که به سود مالی و نیز برد اجتماعی این گروه ها در سطح وسیع تری کمک می کند، بهره گیری از برنامه گزاران و حامیان مالی است. طبیعی است که هر کجا مخاطبان بسیاری وجود دارند، شرکت های تجاری، موسسات مالی و … به دنبال حضور و استفاده از شرایط برای معرفی محصول و یا خدمت ارائه شده هستند. در نتیجه با حمایت مالی این شرکت ها و بر عهده گرفتن امور تبلیغی،بیلبوردها، روزنامه ها و مراکز پر جمعیت، پر می شود از پوسترها و تشویق مخاطبان برای حضور در کنسرت و یا خرید اثر تولید شده. این چرخه سبب می شود که افراد بیشتری در پی تشکیل گروه های این چنینی بربیایند، تا مخاطبان بیشتر و به تبع آن، سود مالی بیشتری را نصیب خود کنند.
از طرف دیگر هنرمندان شاغل در موسیقی ایرانی عمدتا حاضر نمی شوند که از امکانات مالی و تبلیغی سازمان و ارگان ها و شرکت های تجاری و … به هر شکلی استفاده نمایند، در نتیجه بازگشت مالی کمتری دارند و در بلند مدت این موضوع به ضعیف شدن بدنه موسیقی ایرانی منجر می شود؛ چنان که شده است. در کشورهای دیگر این مشکل تا حدود زیادی، با حمایت سازمان های فرهنگی و هنری مرتبط دولتی و شهرداری و سازمان های مردم نهاد و … از موسیقی جدی و رسمی کشورشان حل می شود. موضوعی که در کشور ما عملا جایی برای سخن گفتن ندارد.
در کنار این موضوع، هنرمندان سینما و تلویزیون، ورزشکاران و … نیز در جهت بیشتر شنیده و دیده شدن این گروه ها به مخاطبان کمک می کنند. نگاهی به اسامی افراد سرشناس حاضر در کنسرت ها و رونمایی آلبوم این گروه ها، این موضوع را به خوبی تایید می کند. در کلیپ های تبلیغی ساخته شده نیز استفاده از بازیگران، ورزشکاران و هنرمندان سایر رشته ها به وضوح مشهود است.
۶٫ استقبال طیف وسیعی از مخاطبان با معیارهای کیفی حداقلی:
مقصود از معیارهای کیفی حداقلی، بهره گیری از ریتم های ساده، عدم پیچیدگی ملودی های اصلی، استفاده از کلام ساده و به روز شده و … می باشد. این سادگی در موسیقی عمدتابه این دلیل است که این گروه ها اطلاع عمیق و همه جانبه ای از هیچ یک از موسیقی های مبدا، که در نهایت تلفیق می شوند، ندارند.به عبارت دیگر شناخت از این موسیقی هااز سطح لایحه های رویین فراتر نرفته است و المان های ساده آنان را بدون پرداختن به عمق، در بر می گیرد. همین سادگی در ریتم، ملودی، شعر و سازبندی، طیف گسترده تری از مخاطبان را به سوی خود جلب می کند.
دیدگاهتان را بنویسید