×
×

رشید وطن دوست:

  • کد نوشته: 69486
  • 21 بهمن 1393
  • ۱۲ دیدگاه
  • غزاله سعادتی: رشید وطن دوست در اسفند ۱۳۲۴ در شهر تبریز به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم در تبریز به تهران عزیمت کرد و در آنجا مشغول به کار شد. در آنجا به توصیه منوچهر بیگلری در آزمونی شرکت کرد و پس از پذیرفته شدن و گذراندن دوره سلفژ سه سال زیر نظر […]

    رشید وطن دوست:
  • رشید وطن دوست

    رشید وطن دوست

    غزاله سعادتی: رشید وطن دوست در اسفند ۱۳۲۴ در شهر تبریز به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم در تبریز به تهران عزیمت کرد و در آنجا مشغول به کار شد. در آنجا به توصیه منوچهر بیگلری در آزمونی شرکت کرد و پس از پذیرفته شدن و گذراندن دوره سلفژ سه سال زیر نظر میکل کازاتو استاد آواز ایتالیایی به تربیت صدا و فراگرفتن فنون آواز کلاسیک پرداخت. سپس در حدود سال ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ به استخدام اپرای تهران درآمد و در اپراهای مختلف نقش‌هایی را به‌عهده گرفت. حدود ۲۰ سال سولیست ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری، حدود ۱۰ سال سولیست ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی و همچنین سولیست ارکسترهای دیگر بوده است. در سال ۱۳۶۷ از طرف شورای عالی ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشان درجه یک هنری به او اهدا شد و در حال حاضر تدریس آواز کلاسیک را برعهده دارد. او از خوانندگان سرود ای ایران است. رشید وطن دوست قرار است در سی امین جشنواره موسیقی فجر به همراه گروه سهند به صحنه رود. با این خواننده گفت‌و‌گویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.

     شما قرار است در سی‌امین جشنواره موسیقی فجر به صحنه روید، کمی درباره این کنسرت صحبت کنید.
    من همه ساله در جشنواره موسیقی فجر شرکت می‌کنم و امسال هم به دعوت علی ترابی و حسن ریاحی تصمیم گرفتم که در این جشنواره به اجرای برنامه بپردازم. در این کنسرت که به همراه گروه سهند  به صحنه می‌رویم قرار است ۱۰ قطعه آوازی و بی کلام برای مخاطبان اجرا کنیم. سال گذشته چهار برنامه در قزوین، تهران و کرج داشتیم ولی امسال فقط یک برنامه داریم و به این دلیل است که امسال جدول جشنواره پر شده است و ما فقط یک اجرا می‌توانیم داشته باشیم. در این کنسرت یک قطعه بی‌کلام در چهارگاه، سارگلین، آرشین مالالان، کیم بیلیر، گزلیم سن سن، ایران و… را اجرا می‌کنیم. همچنین در این کنسرت قطعه شوق بهار با شعری از سیمین بهبهانی توسط اعضای گروه اجرا می‌شود. در این کنسرت رضا رضوی (پیانو)، فرهاد فرجلی (تار)، احسان اسداللهی (گارمان)، وحید اسداللهی (نقاره) و یک نوازنده باکویی به هنرنمایی می‌پردازند.
    وضعیت جشنواره موسیقی فجر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
    جشنواره موسیقی فجر سیر نزولی داشته است زیرا در سال‌های گذشته بودجه بیشتری داشتیم در نتیجه این جشنواره در سطح وسیع تری برگزار می‌شود اما چند سال است که بودجه بسیار کم است و گروه‌های زیادی نمی‌توانند در این برنامه حضور داشته باشند در نتیجه باید دست به دست هم دهیم و مشکلات جشنواره موسیقی فجر را برطرف کنیم زیرا اگر این روند ادامه یابد چیزی از این جشنواره باقی نمی‌ماند. همچنین حضور اساتید در جشنواره موسیقی فجر کمتر شده است زیرا دستمزدها خیلی کم شده است و اساتید شرکت نمی‌کنند. من خودم کارمند رسمی وزارت ارشاد هستم ولی فقط یک اجرا دارم و این سبب می‌شود جشنواره به معنای واقعی برگزار نشود. خیلی از گروه‌ها که اصلا شناخته شده نیستند سه اجرا دارند ولی اساتید موسیقی جایی در این برنامه‌ها ندارند.
     چه پیشنهادی برای بهتر شدن روند جشنواره دارید؟
    جشنواره موسیقی فجر باید در سطح وسیع تر برگزار شود و نباید فقط عنوان بین‌المللی را یدک بکشد بلکه باید از گروه‌های برجسته خارجی دعوت کنیم تا بتوانیم در سطح بین‌المللی مطرح شویم. همچنین گروه‌های جوان باید بعد از این جشنواره از سوی نهادهای دولتی حمایت شوند. جشنواره موسیقی فجر مهم‌ترین رویداد هنری در عرصه موسیقی است در نتیجه نباید به راحتی از کنار آن بگذریم. همچنین نباید فقط سالی یک بار این جشنواره را برگزار کنیم بلکه می‌توانیم به کمک نهادهای دولتی و بخش خصوصی در طول یک سال چندین بار این جشنواره‌ها را برگزار کنیم تا گروه‌های جوان به جامعه هنری معرفی شوند.
     کمی درباره وضعیت موسیقی صحبت کنید.
    به نظر من وضعیت موسیقی اصلا مناسب نیست زیرا نزدیک به سه سال است که ارکسترها منحل شده است و بودجه کافی در اختیار این هنر قرار نمی‌دهند در نتیجه به این هنر لطمه زیادی وارد شده است. در کشورهای دیگر از جمله باکو ۵۰ درصد زندگیشان موسیقی است و ارکستر ملی، ارکستر سمفونیک، اپرا و… دارند. متاسفانه در کشور ما کنسرت‌ها را کنسل می‌کنند به عنوان مثال چندی پیش در بوشهر کنسرت‌ها را کنسل می‌کردند. گروه‌ها با مجوز برای برگزاری کنسرت اقدام می‌کنند که یا این مجوزها را قبول داریم یا اینکه قبول نداریم که اگر مجوزها را قبول داریم باید اجازه دهیم هنرمندان به صحنه روند.من خودم آواز کلاسیک و سلفژ تدریس می‌کنم و قبل از انقلاب اسلامی ۳۲ اپرا در تالار رودکی خواندم و بعد از انقلاب اسلامی ۲۰۰ سرود خواندم ولی هیچ کس به هنرمندان موسیقی اهمیت نمی‌دهد.
     نظرتان درباره بازخوانی قطعات قدیمی چیست؟
    به طور کلی من بازخوانی قطعات قدیمی را دوست دارم البته باید توجه داشته باشیم که این قطعات را به درستی اجرا کنیم زیرا همه با این قطعات خاطره دارند و نباید با یک اجرای بد ذهنیت مخاطبان را عوض کنیم. من حدود ۲۵ قطعه در دست انتشار دارم که این قطعات قدیمی هستند و می‌خواهم آن قطعات را اجرا کنم و برای خودم یادگاری نگه دارم. این قطعات شامل مرا ببوس، نفرین، بارون بارونه، گل یخ، وطنم و…. است که این قطعات ماندگار و به یاد ماندنی است. این قطعات باید به درستی اجرا شود تا در ذهن‌ها به همان زیبایی قبل ماندگار شود. نباید ذهنیت‌ها را خراب کنیم. قرار است این قطعات را از سوی انتشارات ترنم نی منتشر کنم. تنها هدفم این است که خاطره‌ها دوباره تداعی شود.
     چگونه شد که اپرا به ایران آمد؟
    منیره وکیلی خواننده اپرا همسر عبدالمجید مجیدی بود که یک هنرستان تاسیس کرد. اساتیدی را از آلمان و ایتالیا دعوت کرد که این اساتید سلفژ کار می‌کردند. منیره وکیلی با مهرداد پهلبد صحبت کرد و می‌خواست اپرا در ایران رایج شود. عنایت رضایی که در آلمان بود مدیر کل اپرای تهران شد و در نتیجه اپرا افتتاح شد. در سال ۱۳۴۶ اپرا به شکلی در ایران اجرا می‌شد که اساتید آلمانی و ایتالیایی مبهوت می‌شدند. عنایت رضایی به دنبال اپراخوان‌های ایرانی بود که حسین سرشار و احمد پارسی در ایتالیا بودند و از آنها دعوت کرد تا به ایران بیایند. با آ‌نها قرارداد بست و در آن زمان ۱۶ نفر سولیست اپرا بودند. در آن زمان اسفندیار قره باغی، منیره وکیلی، پری زنگنه، سودابه تاجبخش و… حضور داشتند. اوایل انقلاب همه رفتند و فقط من و اسفندیار قره باغی ماندیم. در آن زمان اپرا منحل شد و ارکستر سمفونیک فقط ماند.
    چرا علاقه مردم به آواز کلاسیک کم است؟
    به طور کلی همان‌طور که می‌دانیم توجه مردم به آواز کلاسیک خیلی کم است و فقط تعداد محدودی اپرا گوش می‌کنند. بسیاری از مردم پاپ گوش می‌کنند. البته من خودم هم پاپ گوش می‌کنم به عنوان مثال من آهنگ‌های زنده‌یاد مرتضی پاشایی را گوش می‌کنم. آهنگ و شعرهای این خواننده پاپ واقعا سوزناک است و به دل همه می‌نشیند. مانند او دیگر خواننده پاپ نخواهیم داشت. من اصلا آهنگ‌های پاپ دیگر را گوش نمی‌کنم زیرا اصلا به دلم نمی‌نشیند. مرتضی پاشایی بی‌نظیر بود. همچنین محمد نوری را هم واقعا دوست داشتم. مردم موسیقی کلاسیک گوش نمی‌کنند و در هیچ کجای دنیا این طور نیست یعنی اینکه مخاطبان به این نوع موسیقی علاقه زیادی دارند. در کشور ما فقط تعداد محدودی از افراد مسن اپرا و موسیقی کلاسیک گوش می‌کنند.
    چه پیشنهادی برای بهتر شدن این وضعیت دارید؟
    به نظر من وضعیت بهتر نمی‌شود زیرا در ابتدا موسیقی باید رونق یابد و به آن بها داده شود. موسیقی فقط پاپ نیست بلکه باید فرهنگ‌سازی کنیم تا مردم همه موسیقی‌ها را گوش  و سپس تصمیم‌گیری کنند.
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *