×
×

یادداشت هایی کوتاه از همایون شجریان، حمیدرضا نوربخش، سعید فرج پوری، علیرضا قربانی، سالار عقیلی، کیوان ساکت، پویان بیگلر، امیر نوژن، پوریا اخواص، علیرضا شاه محمدی، نوید دهقان، پیمان ناصح‌پور، احمد مستنبط، شروین مهاجر، سلمان سالک و شاهین شهبازی

  • کد نوشته: 53012
  • 13 اردیبهشت 1393
  • ۱۱ دیدگاه
  • تسلیت چهره‌های فرهنگی و هنر به مناسبت درگذشت استاد محمدرضا لطفی موسیقدان ایرانی همچنان ادامه دارد و اهالی موسیقی پس از درگذشت این چهره ماندگار حوزه موسیقی ایران به مناسبت درگذشت او پیام‌هایی را صادر کرده اند.
    +سوگواری اهالی موسیقی برای مردی که با موسیقی به آرامش رسید

    یادداشت هایی کوتاه از همایون شجریان، حمیدرضا نوربخش، سعید فرج پوری، علیرضا قربانی، سالار عقیلی، کیوان ساکت، پویان بیگلر، امیر نوژن، پوریا اخواص، علیرضا شاه محمدی، نوید دهقان، پیمان ناصح‌پور، احمد مستنبط، شروین مهاجر، سلمان سالک و شاهین شهبازی
  • 10274078_255625157894679_2613658190630635468_nتسلیت چهره‌های فرهنگی و هنر به مناسبت درگذشت استاد محمدرضا لطفی موسیقدان ایرانی همچنان ادامه دارد و اهالی موسیقی پس از درگذشت این چهره ماندگار حوزه موسیقی ایران به مناسبت درگذشت او پیام‌هایی را صادر کرده اند.
    همایون شجریان: 
    «باید افسوس خورد و صد افسوس، استاد گرانقدر محمدرضا لطفی نیز بار سفر ببست و برفت… یاد ایشان همچون آثارش تا ابد زنده خواهد بود.

     درگذشت این بزرگ مرد هنر را به جامعه هنری، خانواده محترم ایشان و دو یادگارش امید و سرود تسلیت گفته و برایشان آرزوی صبر می‌کنم.»

    حمیدرضا نوربخش:

    «در ابتدا این مصیبت بزرگ را به همه مردم ایران ، به جامعه هنری و به جامعه موسیقی تسلیت عرض می کنم. ما یکی از چهره های شاخص و تاثیرگذار موسیقی ایرانی در ۴ دهه اخیر را از دست دادیم. استاد محمدرضا لطفی از شخصیت هایی بودند که از حیث تاثیرگذاری، ابداع و جامعیت جایگاه بسیار ویژه ای دارند. در مورد او نیازی به تعریف و توضیح و تمجید نیست. فکر نمی کنم کسی باشد که با تفکر و آثار ایشان آشنایی نداشته باشد.

    البته شایسته است در مورد نوازندگی ایشان نوازندگان سخن بگویند و آهنگسازی های ایشان را هم آهنگسازان موسیقی کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. من به عنوان کسی که از نوجوانی با شخصیت و آثار استاد لطفی آشنا بودم و همواره تحت تاثیر کارهای ایشان قرار داشتم صحبت می کنم.
    می توان بگویم آقای لطفی در تاریخ موسیقی ایران شخصیتی جاودانه اند و نقش های به یادماندنی فراوانی را به جا گذاشته اند. در تار نوازی لطفی پرچمدار دوره بازگشت در موسیقی ما بود. در زمانی که مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تاسیس شد، نورعلی خان برومند و دکتر داریوش صفوت همت گماردند تا دوباره ذهن مردم را به موسیقی هنری، کهن و سنتی متوجه کنند. لطفی یکی از جوانان تاثیرگذار بود که پرچمدار دوره بازگشت به سنت ها شد. تاثیرگذاری او تا آنجا بود که بسیاری از جوانانی که ساز به دست می گیرند به عشق او این کار را انجام می دهند و سعی می کنند او را الگوی خود قرار دهند.

    کارهای جاودانه محمدرضا لطفی بسیارند. ایشان چه در تکنوازی و چه در مورد کارهای به یادماندنی که در کنار صدای جاودانه استاد محمدرضا شجریان انجام داده اند در یادها مانده است.

    در آهنگسازی ایشان فردی خلاق و برجسته بودند که پیوند خوبی با شعر و ادبیات داشتند. هم از ذوق برخوردار بودند و هم دانش کافی در این حوزه داشتند. آثار ایشان که شمارشان هم کم نیست در تاریخ موسیقی ایران و در ضمیر مردم این سرزمین جاودانه می مانند.

    در مورد عرصه های دیگر فعالیت ایشان می توان به مدیریت مثال زدنی شان اشاره کرد که جز شاخصه های مهم در کار محمدرضا لطفی بود. گروه های عارف و شیدا تاثیرات زیادی بر موسیقی ایران داشتند و حرکتی را هم در جامعه در پی داشتند. پشت همه این حرکت ها یک مدیریت قوی می بینیم. تمام کسانی که در طول این سال ها با آقای لطفی کار کرده اند به این نکته اشاره دارند.

    موسسه آوای شیدا و مکتب خانه میرزا عبداله دو مرکز جدی آموزش و تولید بودند .

    همه می دانیم چند گروه را مدیریت کردن در بخش جوانا، بانوان و بازسازی و ارائه آثار متععد کار ساده ای نیست که البته پشت همه این کارها هم تنها یک نام وجود داشت: محمدرضا لطفی.

    همه این موارد از آقای لطفی یک شخصیت تاثیرگذار ساخته بود. متاسفیم ایشان را خیلی زود از دست دادیم. جامعه موسیقی به سوگ نشسته است.

    خداوند روح بلند این مرد را قرین رحمت کند . به خانواده ایشان سلامتی بدهد. امیدواریم جامعه پاسدار خریم هنرمندان باشد و ما بتوانیم از نام این بزرگان و آثارشان حفظ و حراست کنیم. امیدوارم مردم ایران هیچگاه هنرمندانشان را از یاد نبرند که البته همواره اینگونه بوده اند.»

    علیرضا قربانی:

    «آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
    در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

    موسیقی ایران در این روز تلخ یکی از بزرگترین میراث‌داران خود را از دست داد. بر چه کسی پوشیده است که لطفی با آثارش چه تاثیر شگرفی در حفظ و اشاعه موسیقی ناب ایرانی داشته است؟

    اما چنان که او به نیکی میراث پیشینیان را حفظ کرد، شاگردان او که اندک هم نیستند، نام و خاطر او را در موسیقی ایرانی زنده نگه خواهند داشت.

    یادش تا همیشه برای ما گرامی خواهد بود.»

    سالار عقیلی:

    «پیش ساز تو من از سِحر سخن دم نزنم

    که زبانی چو بیان تو ندارد سخنم
    ره مگردان و نگه دار همین پرده ی راست
    تا من از راز سِپهرت گرهی باز کنم

    جامعه هنر ایران بار دیگر استادی را از دست داد که مانند او دیگر نخواهیم داشت.
    استادمحمد رضا لطفی به دیارباقی شتافت,
    خبری کوتاه درواژگان کلام ,
    تاثری عمیق درژرفای دل ,
    بی شک کم نبوده ونیستند مفاخری دراین مملکت که ازجان مایه گذاشته تا بتوانند باعث غنای فرهنگ و هنرشوند و هریک به نوبه خویش روی درخاک کشیده و رفتند,
    اما آیا با پرواز ملکوتیشان ازقلبهای مانیز خواهند رفت؟
    بدرستی که اینگونه نیست ,
    چرا که آنان در ذره ذره جان مارسوخ کرده اند ,
    استاد لطفی بدان که درضمیر همه هنردوستان پنهانی.
    یادش گرامی باد.

    سالارعقیلی
    ۱۳اردیبهشت۹۳»

     

    پویان بیگلر:

    «هنوز جرات نمیکنم بگویم که استادم را از دست داده ام ، شاید هم توان میخواهد و من به راستی ندارم ، نمیدانم به واقع چه بر سرم آمده شاید هم گرم هستم و هنوز نمیفهمم ‫.‬ از دست دادن محمدرضا لطفی برای من یعنی کودکیم، بلوغم، عشقم و به نوعی تمامی گذشته و لحظات کودکی تا نوجوانی و جوانی من و شاید هم نسلانم، که از عاشقانه موسیقی ایران هستند، بهتر است بگویم به نوعی او پیشآهنگ موسیقی ایران در چهل سال اخیر است‫.‬ مگر میشود در سوگ او نگریست چون ابر بهاران، من تار را با او شناختم و با او دیوانه و مجنون موسیقی شدم.‬ استادم، جان جانم، تا ساز در دست میگیرم نمیتوانم نغماتت را از ذهن نگذرانم ‫.‬»

    نوید دهقان:

    «قافله سالار،

    عشق و زیبایی و مهر را، آیینه دار.
    شبنوردِ بزرگِ شبانِ امید؛
    قطره قطره شمعِ جانِ به لب رسیدهِ به شبگیر برکشید.
    افسوس که افسونگرِ تار امروز افسانه شده ست.
    او که برای سر زدنِ سپیده بر بامِ وطن،سال ها گردِ شهر گشت،با چراغ.
    او که اگر امروز در بوستانِ موسیقی ملی این سرزمین،هنوز رنگ گلی هست و بوی نسترنی،از ایستادگی جانانه و صبورانه اوست در برابرِ سمومِ مهلکی که بر طرْفِ این بوستان گذشته است.
    تاریخ به داشتن چنین گُردِ قلندری به سزاوار می نازد.
    چه بگویم از بزرگی و مانایی اش،که عمریست بی او نبوده و با او زیسته ام؛شکوه و روشنی شگرفِ اندیشه اش،چراغدارِ راهِ سرخِ صبحدمم بوده است.
    من عطرِ باورش را به طلوعِ جانِ آفتابی عشق،در باغِ بی برگی سرزمینم احساس میکنم،و برای روزی که چنگِ گسسته رشته اما نغمه اندیشِ وجودم،گلوی نغمه های درد را بفشُرد،لطفیانه و با تمامِ هستی ام،جسمِ نحیفِ امیدش را پاسبانی میکنم.
    …دوستش دارم و تا نفس باقی ست،شراعِ اندیشه اش در زروقِ نغمه پردازِ وجودم افراشته خواهد بود.من مرگ او را هرگز باور نمیکنم.»

    امیر نوژن:

    «به یاد پهلوان موسیقی ایران

    نمیگویمت استاد، که مرزهای آن را سال ها پیش شکستی. هنوز غم فِراق همراهانت تسکین نیافته، ای “قافله سالار”، که حالا تو هم رخت سفر بربستی تا “بال در بال” در کنار آنها “رمز عشق” بگویی.

    بغض و سیلاب اشک امانم نمیدهد.
    تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
    کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

    معلّم بزرگوارم، روزت مبارک!
    آنچنان با صلابت بر ساز زخمه میزدی که گویی “هزار مضراب” در دستان توست. شکرگزارم که در عصری زیستم که تو “همیشه در میان” بودی. خالصانه سپاسگزارم برای تمام خدمت و زحمتی که پدرانه و دلسوزانه ، برای موسیقی سرزمینم، “وطنم ایران” کشیدی و نیز برای همه آثار نابی که عاشقانه آفریدی . تک تک آنها تا ابد جاودانه و تکرار نشدنی می مانند، درست به مانند خودت.

    دلتنگم …و دلتنگم …. و بسیار دلتنگ

    امیر نوژن
    دوازدهم اردیبهشت ١٣٩٣»

     

    سعید فرج پوری:

    «همه مرغان هم آواز پراکنده شدند, آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم, بی تو آری غزل سایه ندارد لطفی, باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم, تسلیت به همه عاشقان فرهنگ و هنر ایران زمین.»

    احمد مستنبط: 

    «درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایرانی جناب محمدرضا لطفی را به ملت ایران و جامعه موسیقی و هنرمندان و تمام علاقه مندان و شاگردان استاد لطفی و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض میکنم . بنده به واسطه اختلاف سنی وصد البته پیش کسوتی آقای لطفی خودم را در مقام همکار ایشان نمیدانم و به عنوان یک هنرجو و از منظر یک شاگرد امیدوارم این ضایعه اسفناک و دردناک برای همه زنگ خطری تلقی شود که درمسیر اتحاد بیشتر و مهرانگیزی و تحکیم دوستی ها و روابط انسان دوستانه بیش از پیش گام برداریم . به خصوص برای جوانان وهم نسلها و هم سن و سالهای خودم درسی باشد که بیشتر به موسیقی و تعالی هنر بیاندیشیم و از کبر وغرور کاذب دوری بجوییم که به فرموده ی بانوی شاعره و ادیب ایران زمین : هرکه باشی و به هرجا برسی آخرین منزل هستی این است . با آرزوی آرامش برای روح این استاد بزرگوار موسیقی و با احترام به دیگر اساتید بزرگ موسیقی ایران و آرزوی سلامتی و تندرستی برای ایشان.

    احمدمستنبط، ١٢ اردیبهشت ٩٣»

    کیوان ساکت:

    «متاسفانه باز بار دیگر سایه شوم مرگ یکی دیگر از گل‌های موسیقی ایران را به کام خویش فرو برد. این بار یکی از سرشناس‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌های موسیقی ایران استاد محمدرضا لطفی در روز معلم از میان ما رخت بربست. او که در طول این سال‌ها معلمی کرده و شاگردان بی‌شماری در محضر وی نکته آموزی کرده بودند اکنون در روز معلم شاگردان خود را ترک کرد. این سال‌های نه‌چندان خوش که هنرمندان موسیقی ایران یکی پس از دیگری از میان ما می‌روند گویی تمامی ندارد. درگذشت استاد محمدرضا لطفی را به خانواده ایشان و جامعه موسیقی ایران تسلیت می‌گویم.»

    علیرضا شاه محمدی:

    «شنیده ام سخنى خوش که پیر کنعان گفت

    فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

    استاد محمد رضا لطفى استاد و معلم بى مانند هنر ایران زمین دامن از خاک برچید و همه ء دوستان و دوستدارانشان را ماتم زده و پریشان کرد. هنر استاد لطفى از جنس و عیار هنر حافظ و عطار بود . من بسیار از ایشان آموختم و هر لحظه ای که با ایشان سپری کردم برایم آموزنده بودذ بى شک موسیقى دیروز و امروز ایران زمین مرهون زحمات و آثار گرانمایه ء این استاد بزرگ است. به عاشقان و کوشندگان هنر راستین ایران تسلیت میگویم.»

    پیمان ناصح‌پور:

    «موسیقی ایران جریان‌سازش را از دست داده است!

     جریان‌ساز موسیقی ایران درگذشته است! من که از کودکی با او بزرگ شده‌ام و افتخار همکاری با او را داشته‌ام، تنها می‌‌توانم بگویم که گفتن تسلیت بابت درگذشت استاد محمد رضا لطفی‌ کافی‌ نیست! بلکه باید سخت به حال موسیقی ایران گریست، زیرا که موسیقی ایران جریان‌سازش را از دست داده است. امید آنکه شاگردان و دوستان آن‌ استاد بزرگوار راهش را ادامه دهند.

    زنده باد یاد و خاطره ی آن استاد گرامی‌!»

    شروین مهاجر:

    «سال‌ها با صداى سازش زندگى کردیم و با بیان منحصر به فردش هر چه بیشتر عاشق موسیقى ایرانى شدیم. هیچ وقت اولین کنسرت استاد لطفى رو بعد از بازگشت به وطن فراموش نمی‌کنم.

    کنسرتى که با تمام حاشیه‌هایش براى نسل من با ارزش و خاطره انگیز بود.

    متاسفانه فرصت دیدارشان از نزدیک می‌سر نشد ولى همیشه به نغمه هاى عاشقانه پنجه‌هایش گوش میک ردم تا اگر به دیده نشد، به گوش دل بیاموزم.

    نسل من شاهد دل شکستن هاى بسیار بوده و هست. به یاد داریم‌گاه گله مندى عزیزان و پیش کسوتانمان را از هم دیگر و امروز از خود پرسیدم آیا این همه دور از هم بودن‌ها ارزش داشت؟

    هر چه قدر جامعه هنرى از هم گله‌مند و رنجیده خاطر باشند باز مطمئن هستم فقدان ستارگانى چون او، بد دردى بر دل ما خواهد گذاشت و آه و افسوس و بار سنگین خاطرات، چشم یاران گذشته را به گریستن وا می‌دارد.

    دیرى پرواز عشق، خود زخمه بر دلمان زده بود که انتظار چنین پروازى را نداشتیم. جاودانه می‌ماند بر ایرانش، سراى امیدش.

    درگذشت این اسطوره را به همه دوستدارانش و جامعه موسیقى و همکارانم تسلیت می‌گویم.»

    پوریا اخواص:

    «پرواز عشق!

    موسیقی و ساز استاد محمدرضا لطفی محصول خالص آثار گذشتگان و اساتید قدیم بود او کلیددار گنجینه پر رمز و راز موسیقی ایرانی بود، صدای عشق و عرفان اندیشه بود. او در موسیقی و سازش به خیالی دست یافته بود که تار و پود جان را نوازش می‌داد و به راستی عمر استاد محمد رضا لطفی با عمر هنری و موسیقاییش چندان ارتباطی ندارد چرا که او درموسیقی ایران محشری برپا کرد که اگر در این دوران کسی بخواهد چونان لطفی بزید و آثاری اینچنین بیافریند نیاز به سال‌های سال عمر طولانی است که او در این مدت. کوتاه توانست جریان‌ساز و تاثیرگذار باشد و به راستی موسم کوچیدن این بزرگ مرد نبود ولی صد افسوس که اعتماد بر این روزگار فانی نیست. او میراث‌دار موسیقی کهن ما بود وضایعه فقدان ایشان برای موسیقی اصیل ما بسیار دردناک و جبران‌ناپذیر است.من نیز به عنوان کوچک‌ترین شاگرد مکتب موسیقی اصیل ایرانی به تمام همکاران دوستان واساتید موسیقی ایران و نیز جامعه هنری تسلیت عرض می‌نمایم.

    یادش گرامی و جاودان»

    سلمان سالک:

    «سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

    بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران

    به جرأت باید گفت که اگر تلاشهای بی دریغ استاد محمدرضا لطفی نبود بخش عظیمی از نسل جوان امروز با موسیقی ایرانی بیگانه بود. هنوز صدای تار و آوازش که می خواند « سمن بویان غیار غم … » و نسل ما را تشویق به نوازندگی کرد، در گوشمان هست. هنوز تصویر کنسرت «به یاد بنان» که ما را به نوازندگی ترغیب کرد در ذهنمان هست و همیشه سبک نوازندگی تارش در «عشق داند» که الگوی نوازندگیمان شد، باقی خواهد ماند.

    شاگرد حقیرش سلمان سالک

    اردیبشهت ۹۳»

    شاهین شهبازی:

    «به یاد استاد محمد رضا لطفى
    برخیز و بنگر
    به سرمستان همیشگى آن “چشمه نوش”
    که از تو برایشان “تنها یک خاطره” مانده است
    “رمز عشقى” که به گوششان خواندى را هماره به دل خواهند داشت
    امروز همه ى” بیدها گریه “مى کنند
    و
    ماهیها چه ” خموشانه ” از تنگ بیرون جهیده اند تا نبودنت را نبینند،
    اى ” همیشه در میان” همیشه جاودان
    یقین دارم
    پرنده ها “بال در بال ” و سینه به سینه نغمه هاى “چاووش” ات را تا ابد براى عاشقان فردا
    فریاد خواهند زد
    “قافله سالار” برخیز و مضرابى که هدیه ام کردى را پس بگیر
    که پس از تو
    هیچ سازى را به صدا در نخواهد آورد.

    شاهین شهبازى
    اردیبهشت ٩٣»

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *