موسیقی ایرانیان – سودا مولائی: امیر اثنی عشری خواننده جوانی است که دانش موسیقی خود را زیر نظر استادانی چون محمدرضا لطفی، همایون شاهرخی، صدیق تعریف، جهانشاه صارمی، کریم صالح عظیمی و مهران مهرنیا تکمیل کرده است و از آغاز یادگیری آواز، به شکل غیر مستقیم از اساتید بزرگ آواز ایرانی همچون طاهرزاده، اقبال، ظلی، ادیب، تاج، دردشتی، نکیسا و بنان اقتباس کرده است، ویژگی شاخص آواز اثنی عشری را هم میتوان در جدید بودن فرم صدای وی و عدم تقلید از سبک مسلط آواز ایران در دوره معاصر جستجو کرد، به طوری که منتقدان این شاخص موجود در صدای وی را نوید دهنده شنیدن صداهای جدید در آواز ایرانی میدانند.
از آثار اثنی عشری می توان به آلبوم «ایران هنگام کار است» به همراه گروه موسیقی نهفت و همچنین مجموعه تصویری «کنسرت گروه های سه گانه شیدا» و «پاسداشت از شیوه طاهرزاده» به همراه گروه بازسازی شیدا به سرپرستی استاد محمد رضا لطفی اشاره کرد. ایشان دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی هستند و اکنون نیز در دوره دکتری در حال تحصیل هستند. در ادامه به بهانه کنسرت ارکستر ملی مهر در تاریخ های ۱۳ و ۱۴ اسفند ماه سال جاری، با این هنرمند مصاحبه ای انجام داده ایم که در ادامه می توانید گفتگوی موسیقی ایرانیان با امیر اثنی عشری را دنبال کنید.
جناب اثنی عشری آموزش آواز را از چه سنی شروع کردید؟
از ۱۵ سالگی. پیشتر از آن در گروه سرود و تواشیح مدرسه به عنوان تکخوان می خواندم. پدرم صدای بسیار خوشی دارد و این صدا را از پدربزرگم به ارث برده است. ایشان که خود دورهای سنتور می زدند و ردیف هایجناب کریمی را کار می کردند، مهمترین مشوق من برای آموزش جدی موسیقی بودند.
استادان شما در موسیقی چه کسانی بودند و کدام استادتان را در رشد و شکوفایی شما موثرتر می دانید؟
طهمورث شاهرخی، جهانشاه صارمی، مهران مهرنیا، صدیق تعریف، کریم صالح عظیمی، محمدرضا لطفی و جناب شاهزیدی که چندی است از راهنمایی هایشان استفاده می کنم. از همه این عزیزان نکات فراوانی آموخته ام اما در آواز استاد تعریف حق بزرگی بر گردن بنده دارند و با تیزبینی و دقت فراوانی که در آموزش آواز داشتند، در روند پیشرفت من نقش بسیار تاثیر گذاری را ایفا نمودند و بی شک راهنمایی های استاد محمدرضا لطفی نیز بسیار برای بنده راهگشا بوده است.
کار با استاد محمدرضا لطفی چه تاثیری بر روند هنری شما داشته است؟
شکی نیست که کار با استاد لطفی نقطه عطف کارنامه هنری بنده محسوب می شود. به یاد دارم سال ها پیش که ایشان در خارج از کشور بودند، همیشه آرزوی دیدار ایشان را داشتم و طبیعتا وقتی فرصت کار با ایشان فراهم شد، شادی وصف ناشدنی داشتم. بنده از زمانی که ایشان به ایران آمدند و کلاس های خود را در مکتب خانه آغاز کردند در کلاس های تحلیل ردیفشان شرکت کردم و مدتی بعد در کلاس آوازشان نیز شرکت کردم. خاطره جالبی که از این موضوع دارم این است که وقتی برای آزمون آواز رفتم ایشان به من گفتند: «تو چرا می خواهی آواز بخوانی؟! همان سه تار که می زنی خوبه دیگه!» و وقتی که با اصرار خواستم که صدایم را نیز بشنوند و خواندم، بسیار به بنده لطف داشتند و گفتند: «نه! آواز هم خوب می خوانی!» اینگونه بود که به مدت ۴ سال در کلاس های سه تار و آواز ایشان شرکت کردم و مدتی بعد از من برای خواندن در گروه بازسازی دعوت کردند. و تقریبا ۳ روز در هفته به مکتب خانه رفت و آمد داشتم به طوری که روزی به شوخی گفتند: «تو که هر روز اینجا هستی اصلا چرا به خونه می روی؟! همین جا بمان دیگر!»
شما در حین کار با گروه شیدا و حتی چندی بعد از آن با گروه دیگری همکاری نکردید، درحالی که خوانندگان دیگر گروههای شیدا بسیار پرکار بودند دلیل این کم کاری چه بود؟
بله من در آن دوره پیشنهادهایی از طرف برخی دوستان و استادان برای ارائه کاری مشترک داشتم اما به همکاری منتج نشد. به این دلیل که طبق اساس نامه ی همکاری با گروه شیدا که من و بقیه اعضا گروه امضا کرده بودیم، متعهد شده بودیم که در حین کار با گروه شیدا نباید با گروهی دیگری همکاری کنیم. بنده به بنا بر تعهدی که به گروه شیدا و استاد لطفی داشتم، از لحاظ اخلاقی همکاری با گروه های دیگر را درست نمیدانستم به همین دلیل به دوستانی که پیشنهاد همکاری می دادند می گفتم که فقط پس از آنکه دیگر با گروه شیدا نباشم، امکان کار مشترک با شما را خواهم داشتم که برخی نیز این موضع را نپسندیدند و به گونه ای دیگر برداشت کردند…
در آن دوره گروه های شیدا سه خواننده داشت آقای معتمدی، آقای شاه محمدی و شما. ارتباط شما با آن دوستان چگونه بود و آیا هنوز نیز با هم در ارتباط هستید؟
بله محمد معتمدی و علیرضا شاه محمدی را اغلب در تمرین هایی که روزهای پنجشنبه در مکتب خانه داشتیم می دیدم و ارتباط دوستانه ای داشتیم و حتی درباره کار یکدیگر نیز نظر می دادیم و صحبت می کردیم. محمد معتمدی همیشه به من لطف داشت و می گفت: «تو صدای خاصی داری که شبیه به کسی نیست و سعی کن این استقلال صدایی را حفظ کنی…». اما درباره ارتباط ما در حال حاضر باید بگویم که با علیرضا شاه محمدی به دلیل مهاجرت از ایران فقط درفضای مجازی مرتبط هستم و اینگونه در جریان کنسرت ها و کارهایش قرار دارم. روند هنری محمد معتمدی را نیز دنبال می کنم و در برخی از کنسرت هایش نیز حضور پیدا کرده ام و همیشه بهترین ها را برایش آرزو می کنم، اما پس از آن دوره دیگر دیداری با یکدیگر نداشته ایم، امیدوارم که در اولین فرصت دیداری تازه کنیم.
با آوازخوانان دیگر چطور؟ ارتباطی دارید؟
بله خوشبختانه با دوستان خوبی چون حسین علیشاپور، پوریا اخواص، اشکان کمانگری، مهدی امامی در ارتباط هستم و به شکل حضوری و یا از طریق تلفن از حال یکدیگر با خبریم. هر کس که بنده را می شناسد می داند که بدون هیچ بخلی همیشه بهترین ها را برای دوستانم خواسته ام و خود را رفیق و نه رقیب آنها می دانم.
با شناختی که از کارهای منتشر شده شما داریم، مشخص است که به شیوه آواز خوانی طاهرزاده، ظلی و نکیسا و … علاقه مند هستید و در خوانش خودتان نیز از آنها استفاده می کنید.
بله همان طور که گفتید علاقه خاصی به شیوه خواندن قدما دارم. به نظر من هر کسی که در حوزه آواز کار می کند باید دوره هایی را به بازسازی آواز اساتید گذشته بپردازد و از هر یک از آنها نکاتی را بیاموزد. این موضوع را بنده از استاد گرامی ام آقای صدیق تعریف فراگرفتم که همیشه شاگردانشان را متوجه شنیدن آثار اقبال، ظلی، ادیب و … می کرد. در کنار این اساتید باید حتما از آثار بزرگانی چون بنان، ایرج، گلپا، قوامی، شجریان و … نیز استفاده نمود و نکته ها آموخت.اما متاسفانه برخی از دوستان آواز خوان به جای تحقیق و مطالعه در آثار همهگذشتگان، تمرکز خود را بر روی آثار ۳۰ سال اخیر گذاشته اند. این مساله باعث شده که نه تنها در تکنیک خواندن، که حتی در تولید صدا که چون اثر انگشت منحصر به فرد است، به شیوه مسلط آوازخوانی امروز یعنی شیوه استاد مسلم آواز، آقای شجریان روی آورند. این در حالی استکه ایشان برای اینکه به این جایگاه برسند خود با زحمت و تحقیق فراوان از گذشتگان آموخته اند و به این موضوع مکررا در مصاحبه هایشان اذعان کرده اند و در نهایت به سبک شخصی خود رسیده اند . متاسفانه این تقلید بدون پشتوانه تحقیقی، مساله ایست که تنوع و جذابیت را از آواز ما گرفته است.
به یاد دارم که همزمان که با گروه بازسازی شیدا مشغول فعالیت بودید، نام شما به عنوان یکی از افراد انتخاب شده در کارگاه استاد شجریان نیز در رسانه ها مطرح شد. شما در این کلاس ها حضور پیدا کردید؟
بله پس از آزمون های مختلفی که گرفته شد، در نهایت به کلاس ها راه یافتم و ۳ جلسه ای نیز در کارگاه استاد حضور داشتم و دیگر ادامه ندادم.
چرا ادامه ندادید؟
به همان دلیل که قبلا اشاره شد؛ تلاش برای حفظ شخصیت مستقل صدایی. شیوه استاد شجریان آنقدر جذابیت دارد و آنقدر در ذهن و ضمیر ما نشسته است که می توانست استقلال صدایم را بگیرد و آن را در خود حل کند. چون ایشان در کلاس هایشان شیوه آوازخوانی خودشان را کار می کردند و به هنرجویان یکی از کارهای خودشان را معرفی می کردند که شاگردان می بایست عینا و با همان لحن و شیوه در جلسه بعد آن را می خواندند. چند جلسه ای که این کار را انجام دادم احساس کردم که ناخود آگاه در آوازهایم به سمت آن شیوه نزدیک شده ام و اینجا بود که با وجود احترام بی اندازه برای استاد گرانقدر، جناب شجریان دیگر در آنکلاس شرکت نکردم.
شما در کنار کار تخصصی تان یعنی آواز ، سه تار را هم دنبال کرده اید. درباره ضرورت این موضوع توضیح دهید.
بله بنده از سال ۷۸ و همزمان با یادگیری آواز آموزش سه تار را نیز دنبال نمودم. توسط یکی از دوستان به کلاس استاد گرامی آقای مهرنیا معرفی شدم و ردیف های سازی را با ایشان نواختم و نکات اخلاقی بسیاری را نیز آموختم. هم او بود که مرا به کلاس استاد دیگرم جناب صدیق تعریف معرفی کرد. پس از بازگشت استاد لطفی به ایران نیز در کلاس های تحلیل ردیف ایشان شرکت کردم و ظرایف بسیاری را درباره ردیف سازی و ساز سه تار از ایشان فراگرفتم.
جناب اثنی عشری شعر همیشه جز جداناپذیر موسیقی ما بوده است و کسانی که موسیقی کار می کنند باید به ادبیات فارسی نیز آشنایی و تسلط داشته باشند. نیاز این موضوع برای خوانندگان بیشتر از سایرین احساس می شود. برایم جالب است که شما در کنار کار حرفه ای موسیقی به تحصیل نیز بهای ویژه ای داده اید، و اکنون دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی هستید.
از زمانی که متوجه علاقه ام به موسیقی و آواز شدم در پی انتخاب رشته ای بودم که با موسیقی بیشترین ارتباط را داشته باشد. از این روی و با توجه به علاقه ای که به فرهنگ و ادبیات ایران داشتم رشته ادبیات و زبان فارسی را برگزیدم. اکنون نیز که به گذشته نگاه می کنم، به درستی این انتخاب بیش از پیش پی می برم. ابزار کار یک خواننده در وهله اول شعر است. شناخت از شعر و انتخاب درست شعر به مقتضای حال در انتقال معنی به مخاطب نقش بسیار مهمی دارد. وقتی به عرفان و روند حرکت شعر در ایران آگاهی داشته باشیم، حتما در آوازمان نیز این موضوع نمود پیدا می کند. همین علاقه سبب شد که ادبیات را تا مقطع دکترای تخصصی دنبال کنم.
یکی از مباحث مهمی که امروز بر سر زبان هاست، مقوله صداسازی است. نظر شما در این خصوص چیست؟
صدا سازی یعنی ساختن صدا. این موضوع یکی از مواردی است که به نظر من بیشترین نقش را در شبیه کردن صداها به یکدیگر داشته است. چندی پیش مصاحبه ای را از آقای جهاندار می خواندم که گفته بودند صدا سازی به این شکل را استاد شجریان مطرح نکرده است بلکه این موضوع توسط هنرمند گرامی جناب نوربخش مطرح شده است. به نظر من کسانی که می خواهند در شیوه آوازخوانی استاد شجریان بخوانند، صدا سازی به آنها کمک خواهد کرد؛ وگرنه پیش از این ها هیچ کدام از استادان به نام ما به این شکل و به طور مستقل از ردیف مساله صداسازی را مطرح نکرده اند و در حین آموختن ردیف به هنرجو، بر روی صدای او نیز کار می کردند و مشکلات صدایش را گوشزد کرده و برای حل آن راهکاری ویژه و مختص به هر هنرجو را ارائه می دادند. آن زمان که صدا سازی وجود نداشت، رنگ های متنوع صوتی چون ایرج، گلپا، شجریان، قوامی وجود داشت اما اکنون به وضوح می توان دید که آنها که صداسازی کار کرده اند، همه شبیه به هم می خوانند.
درباره فعالیت های جاری خود توضیح دهید.
در حال حاضر مراحل پایانی ضبط اثری با گروه همایون به سرپرستی هنرمند گرامی جناب مهران مهرنیا را دنبال می کنیم، که امیدوارم امسال به مرحله انتشار برسد. بهمن ماه نیز اجراهایی را همراهبا این گروه خواهیم داشت. ۱۳ و ۱۴ اسفند ماه نیز به همراه ارکستر ملی مهر به سرپرستی آقای ناصر ایزدی در تالار وحدت به روی صحنه خواهم رفت. همچنین تمرین هایی را با تعدادی از جوانان تحصیل کرده موسیقی به سرپرستی دوست خوبم رزگار ملا محمودی آغاز کرده ایم، که در آینده ای نزدیک اجراهایی را در ایران و خارج از کشور خواهیم داشت.
دیدگاهتان را بنویسید