سید ابوالحسن مختاباد: هفته گذشته جشـن خانـه موسیقی در تالار وحدت برگزار شد. در چند ماه گذشته و بعد از روی کار آمدن دولت اعتدال فضایی فراهم آمد تا بعضی از چهرههای شناختهشده موسیقی که در زمره بانیان این نهاد موسیقایی بودند، انتقادات تندی را نسبت به نوع نگاه و رویکرد خانه موسیقی به مسائل صنفی و نحوه اداره این نهاد مطرح سازند. از جمله این افراد استاد کامبیز روشنروان آهنگساز و مدیرعامل سابق خانه موسیقی بود. آقای روشنروان در انتقادات خود نکاتی چون بیاعتنایی و بازی نگرفتن بدنه خانه موسیقی و انفعال کانونها، بیاعتنایی به جوانان و بهخصوص نسل پیشروی موسیقی که عملا در هیاتمدیره نمایندهای ندارد و منحصر شدن فعالیتهای خانه به برگزاری چند نشست و بیمه و عضوگیری اشاره کرد و خواستار تغییر این نگاه و تغییر رویکرد صنفی شد. در مقابل آقای نوربخش، مدیرعامل کنونی خانه موسیقی در مقام پاسخ برآمد و بر چند نکته انگشت تاکید نهاد و از جمله گفت که از کاه کوه نسازید و افزود: «در این سالهای تلخی که گذراندیم روشن نگه داشتن چراغ خانه موسیقی بالاترین هنر بود. میدانیم مجموعههای مشابه ما را بستند. بیتعارف میگویم اینکه در خانه موسیقی باز و چراغش روشن بوده هنر همین هیاتمدیره، شورایعالی و همکاران است. حتی اگر هیچ کاری نکرده باشیم باز این بالاترین هنر است.» نگارنده در چند ماه گذشته عملا از انتقاد نسبت به خانه موسیقی تن میزد و آن را رها کرده بود. چون هیچ امیدی به تحول در این نهاد با حضور این طرز تفکر ندارم و اتفاقا وقتی هم اخبار و تحولات خانه را از روی سایت این نهاد پیگیری میکنم بر این تصمیم خود بیشتر اعتقاد و ایمان میورزم و به رغم اصرارها و ابرامهای بعضی دوستان و بزرگان موسیقی که دست از قلم ندارید و انتقاد کنید، قصد چنین کاری را نداشتم چرا که معتقدم بعضی از اعضای هیاتمدیره که از نظر عددی در قلتند اما اقتدار عجیبی بر سایر اعضا دارند، نه به منتقد اعتقاد دارند و نه به انتقاد و به همین دلیل در عمل به این جمعبندی رسیدم که کار بیهوده نکنم و به قول معروف مشت بر سندان نکوبم.
اما به حرمت آقای روشنروان که انصافا برای رسیدن خانه موسیقی به چنین موقعیتی جادهصافکن امثال آقای مدیرعامل شدند و البته فضای تازهای که گشوده شده است، نکاتی را بیان میکنم تا خوانندگان خود قضاوت کنند آنچه منتقدان میگویند چیست و مدیرعامل خانه موسیقی به عنوان بازوی اجرایی هیات مدیره چه کرده است:
ابتدا این توضیح را بدهم که دو سال قبل هیات مدیره خانه موسیقی از نگارنده دعوت کرد تا بعضی انتقادات را در نشستی مشترک مطرح کنم. نگارنده نزدیک به ۱۰سال در جریان جزییات تحولات خانه موسیقی بودهام. چه زمانی که بازرس کانون پژوهشگران بودم و سردبیر نشریه خانه موسیقی که به صفت این پیشه، تحولات و نامهنگاریها و مصوبات را دنبال میکردم و چه در سه سالی که تنها بازرس خانه موسیقی بودم که به صفت وظیفه باید اسناد و مکاتبات را دیده و به مجمع عمومی گزارش میدادم. اما به دلیل اینکه گوش شنوایی نیافتم، به این جمعبندی رسیدم که عطای خانه موسیقی و کار در آن را به لقایش ببخشم و به رغم اصرار بسیاری از دوستان در دور بعدی انتخابات نامزد هیچ سمتی نشدم و کنار کشیدم. با اینکه مسئولیت برگزاری ۱۷ مجمع عمومی و برگزاری انتخابات کانونها و انتخابات مجمع عمومی نهایی را شخصا عهدهدار بودم و آن را به سلامت برگزار کردم. در حالی که در مقابل و به رغم بسته شدن انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران به دست دولت احمدینژاد همچنان عضو هیاتمدیره این نهاد صنفی هستم و به این عضویت افتخار میکنم و معتقدم به رغم بسته شدن این نهاد، کارنامه صنفی آن در دفاع از حقوق روزنامهنگاران بسی درخشانتر از کارنامه صنفی خانه موسیقی است که از قرار کار صنفی را در برگزاری چند نشست ماهانه و برگزاری کلاسهای آموزشی خلاصه کرده و وظایف خود را تا سطح یک موسسه آموزشی موسیقی تقلیل داده است. اینگونه البته میتوان قرنها ماندگار شد، وقتی مدیرعامل یک نهاد صنفی با نهیب یک مسئول دولتی در ظرف یک ماه بعد از انتصاب از سوی هیاتمدیره کنارهگیری میکند یا وقتی هنگام برهم خوردن جشن خانه موسیقی حتی از بیان دلیل برهم خوردن هم ابا دارند، طبیعی است که میتوان تا سالها ماند و تازه به اینگونه ماندن هم بالید؟!
رئوس بعضی از مهمترین انتقادات این است:
اول: بیتوجهی خانه موسیقی به شعب خانه که از پنج شعبه در دوره مدیرعاملی آقای روشنروان به صفر در دوره مدیرعاملی آقای نوربخش رسید. هیاتمدیره اخیرا (در نشست ۱۰شهریور ۱۳۹۲) تصویب کرد آییننامهای برای شعب نوشته شود. نگارنده مدیرعامل کنونی را ارجاع میدهم به آییننامهای با ۲۷ ماده و ۱۱ تبصره که در تاریخ ۱۵/۴/۸۲ به تصویب هیاتمدیره خانه موسیقی ایران رسیده بود و جالب اینکه روی سایت خانه موسیقی هم قرار دارد. برابر همین آییننامه ابتدا مرحوم ناصری و سپس آقای روشنروان و معاون اجرایی او (آقای فاضل جمشیدی) به راهاندازی شعب اقدام کردند. اکنون اما ماجرا به قدری شور شده است که هیاتمدیره و مدیرعامل کنونی و معاون اجرایی خانه نمیدانند که چنین آییننامهای قبلا نوشته شده و نیازی به اختراع دوباره چرخ نیست. از این موارد بسیار زیاد است. یعنی شما اگر جستوجویی در مصوبات هیاتمدیره بکنید خواهید دید تصمیماتی گرفتهاند که قبلا همین تصمیمات به گونهای دیگر اتخاذ شده و به دلیل اجرایی نشدن دوباره چیزی را تصویب کردند.
دوم: دوره تصدی هیاتمدیره برابر «ماده ۱۹ اساسنامه دو سال است» اما از تاریخ شروع به کار هیاتمدیره کنونی که مسئولیت برگزاری انتخابات آن در تاریخ سوم بهمن ۱۳۸۹ برعهده نگارنده بود (به عنوان بازرس خانه موسیقی)، تا به امروز که بیش از دو سال میگذرد و مشخص نیست که چرا هیاتمدیره جدیدی انتخاب نشده است؟ اگر تغییری در اساسنامه ایجاد شده است که باید شفاف و بیپرده با اعضای خانه موسیقی در میان گذاشته شود و اساسنامه قبلی اصلاح شود. در حالی که روی سایت خانه موسیقی همچنان همین اساسنامهای است که نگارنده به آن استناد کرده است. پرسش این است؟ آیا تغییرات اساسنامه خانه موسیقی به اندازه یک کنسرت یا نمایشگاه کوچک یا انتشار یک آلبوم از یک گروه گمنام ارزش نداشت که روی سایت خبر آن بیاید؟ وقتی هیاتمدیره خانه موسیقی چنین تصمیمی را که به بقای دو سال دیگر آنها کمک کرده است، از اعضا و اهالی موسیقی پنهان میکند و حتی در بولتنهای ماهانه خود هم انعکاس نمیدهد، چگونه میتوان به آنها اعتماد کرد که کارهای دیگری به نام خانه موسیقی انجام ندهند؟ به نظر آقای نوربخش و آقای دکتر سریر (که هر دو حقوقدانند) عدم انعکاس چنین تصمیم مهمی و تغییر اساسنامه کاه است یا در پشت آن میتوان کوهی از خطاها را هم به نظاره نشست؟ هر فردی که اندکی اطلاعات صنفی داشته باشد،می داند که اساسنامه برای هر نهاد صنفی در حکم قانون و خدشه ناپذیر است و روند حقوقی تغییر اساسنامه(تصویب هر تغییری در مجمع عمومی و تایید آن توسط دبیرخانه نظارت بر موسسات فرهنگی ارشاد)باید رعایت شود وگرنه تمامی حرکتهای هیات مدیره و مصوبات آن غیرقانونی است.میتوان پرسشی صریح تر را مطرح کرد که ادامه فعالیت هیات مدیره خانه موسیقی بر اساس کدام اساسنامه است. اگر ملاک همین اساسنامه است که آنها اجازه ندارند بیش از دوسال ادامه فعالیت دهند مگر آنکه انتخاباتی دوباره برگزار کنند و اگر ملاک اساسنامه ای دیگر است که چرا آن را در اختیار اعضای خانه موسیقی قرار نمی دهند و روی سایت نمی گذارند؟
سوم: کانون سازسازان خانه موسیقی در تصمیمی غیرقانونی تعلیق شده است. جدای از اینکه واژهای به نام تعلیق در اساسنامه وجود ندارد و هیاتمدیره این اختیار را ندارد که جلوی فعالیت هیاتمدیره یک کانون را بگیرد (به دلیل آنکه سه نفر از اعضای این هیات مدیره عضو مجمع عمومی خانهاند که خود هیاتمدیره اصلی توسط آنها انتخاب میشود) و اینگونه تصمیمات تنها در صلاحیت مجمع عمومی است، اما اگر بپذیریم که تصمیم هیاتمدیره درست است، قاعدتا باید بلافاصله مجمع عمومی فوقالعاده کانون سازسازان تشکیل میشد و انتخابات مجددی برگزار و هیاتمدیره جدیدی انتخاب میشد. اما الان بیش از دو سال از تعلیق هیاتمدیره کانون سازسازان میگذرد. نه انتخابات مجددی برگزار شده است و نه وضعیت تعلیق تعیین تکلیف شده است. دو تحصیلکرده حقوق عضو هیات مدیره (آقای نوربخش و آقای دکتر سریر) بیش از بنده میدانند که اگر حتی نظر آنها را بر تعلیق بپذیریم، تعلیق امری موقت است که سریع باید تعیین تکلیف شود و نه آنکه به اندازه عمر هیاتمدیره به طول بینجامد. علاوه بر آن اگر چنین وضعیتی برای کانون مدرسان (با عضویت آقایان گنجهای، سریر، پورتراب، هاشمی و… یا کانون خوانندگان و نوازندگان و…) پیش میآمد آیا آنها هم میپذیرفتند که دو سال در وضعیت تعلیقی به سر ببرند و کانون آنها با انتصاب چند مشاور به کار خود ادامه دهد؟ اگر اینگونه باشد و چنین تصمیمات خودسرانه و خودخواهانهای بتواند تسری یابد و امور خانه موسیقی بگردد، چه نیازی به این همه علم و کتل و انتخابات. خود آقای نوربخش و هیاتمدیره میتوانند برای هر کانون مشاورانی تعیین کنند و کل امورات خانه موسیقی را بگردانند. به نظر آقای نوربخش زیر سوال بردن و خدشه وارد کردن به یکی از اصول اصلی نهادهای صنفی (انتخابات) کاه است یا کوه؟
چهارم: سایت خانه موسیقی به عنوان تریبون این نهاد در تمامی این سالها در خود را روی نقد و منتقدان وضعیت موجود بست و تقریبا کمترین نقدی را برنتابید تا به امروز که ماجرا به قدری شور شده است که چهرهای همانند کامبیز روشنروان چنین به فغان آمده و تقاضای نهادی موازی هیاتمدیره (به عنوان اتاق فکر) را پیشنهاد داده است. نگارنده روزی را به یاد دارد که در جلسه هیاتمدیره خانه موسیقی یکی از اعضای خوشفکر هیات مدیره که ازجمله جوانترین اعضا هم بود و الان چندسالی است عطای خانه موسیقی را به لقایش بخشیده است هنگام بحث درباره وظیفه دبیر هیات مدیره متذکر شد که کار دبیر نوشتن مصوبات هیاتمدیره است بدون کم و اضافه کردن. همین تذکر بجا چنان دبیر محترم را عصبانی کرد که بلند شد و با عصبانیت چنان روی میز زد که عینک عضو دیگر هیات مدیره شکست؟ وقتی چنین برخوردهایی صورت گرفت و البته هیاتمدیره به جای دفاع از فرد منتقد بر دهان او پوزه زد و حتی فضا را به سمتی سوق داد که گویی این بنده خدا بدهکار شده است، میتوان امیدی داشت که کسی دیگر جرات کند در آن فضا نقد و انتقادی صورت دهد؟ اکنون شنیده میشود، همان عضو محترم به دلیل عدم رعایت کپیرایت متهم به سرقتی ادبی شده است و سخت مورد انتقاد و حتی تهدید به اخراج از سوی دانشگاهی شده است که در آن درس میدهد؟ در چنین وضعیتی آقای مدیرعامل باید این نکته را کاهی بپندارند و منتقدان را به بیانصافی متصف کنند؟ یا به سمتی حرکت کنند که برای چنین شائبه مردافکنی هیات داوری مستقلی تشکیل دهند و آن را از خانه موسیقی دور سازند؟ نگارنده نمیگوید که حتما آن عضو محترم سرقت کرده است، اما وقتی چنین شائبهای در میان اهل موسیقی وجود دارد هیاتمدیره خانه موسیقی باید هیاتی را مامور چنین کاری کرده و به جامعه موسیقی گزارش دهد که آیا عضو ارشد خانه موسیقی مرتکب تخلف شده است یا نه؟ نگارنده از اینگونه موارد و بیقانونیها و بیاعتنایی به حقوق صنفی اعضا در خانه موسیقی فراوان دیده است. خوشبختانه الان هیاتمدیره نمیتواند مدعی شود که گزک دست مخالفان میدهید. الان مدیری خبیر در وزارت ارشاد نشسته است و مدیری آگاهتر به مسائل موسیقی در معاونت هنری که خود از بانیان و حتی پیشروان در شکلدهی این نهاد صنفی بوده است. آنها (بهخصوص جناب مرادخانی) بهتر از نگارنده با تمجمجات بعضی از اعضای هیاتمدیره آشنایند و میدانند که مشکلات خانه موسیقی همان کوهی است که آقای روشنروان اشاره کردند، با این تفاوت که آقای روشنروان تنها نوک این کوه را نشان دادهاند، زیرا این کوه، یخی است و بخش اعظم آن زیر آب پنهان شده است.
اکنون در درجه اول بر تمامی اعضای مجمع عمومی خانه موسیقی و نیز بزرگانی چون استاد شجریان، استاد پورتراب، استاد فرهاد فخرالدینی، استاد ظریف، استاد علیزاده، استاد هوشنگ کامکار، استاد داود گنجهای و… (به عنوان اعضای شورایعالی خانه موسیقی) است که وقت و انرژی افزونتری بنهند و بیش از گذشته در کار مدیرعامل و هیاتمدیره دقیق شوند زیرا آنها هستند که سمتهایی را پذیرفتهاند و باید نسبت به مسئولیتی که پذیرفتند حساس باشند. به یاد داشته باشیم یک نهاد صنفی با حضور و نقد و پرسشگری است که به جلو میرود و میتواند خود را اصلاح کند و تا بدنه و اعضای دلسوز خانه موسیقی نخواهند وقت و انرژی بابت مسئولیتی که دارند، اختصاص دهند، طبیعی است که چنین کوهی نه تنها سر بلند نخواهد کرد که شاید روزی حتی زیر آب هم برود. در چنان وضعیتی تاریخ درباره همه ما داوری خواهد کرد و داوری تاریخ به قول مرحوم احمد شاملو ردایی از انصاف و بیطرفی بر تن دارد و به قول حافظ:
روزی که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
دیدگاهتان را بنویسید