میانه: حکایت ما (منتقدان هنرجوی خسوخاشاک) و آقای نوربخش و برخی از اعضای هیأتمدیره هم همین است. همه ما تصریح میکنیم که اساسنامه خانه موسیقی باید اجرا شود و تخلف از اساسنامه یعنی عدول از ابتداییترین قرارداد اجتماعی میان اهالی موسیقی (اعضای خانه موسیقی) با هیأتمدیرهای که مجمع عمومی بهعنوان نماینده اعضا، آنها را انتخاب کردند. خوشبختانه یا متأسفانه تخلفات هیأتمدیره و مدیرعامل در عدول از برخی بندهای اساسنامه بر هیأت نظارت بر مؤسسات فرهنگی و هنری و حتی معاون هنری و مشاور وزیر روشن شده است و به همین دلیل است که آنها خواستند انتخابات خانه موسیقی بدون ناظر برگزار نشود و خود آقای نوربخش و هیأتمدیره هم پذیرفتند که بدون نظارت انتخابات را برگزار نکنند. البته تا به اینجا که مجمع عمومی سه نوبت اول تشکیل، اما به حدنصاب نرسیده است، هیچ ناظری بر انتخابات نظارت نکرد. جدای از اینکه در سایت خانه موسیقی حتی اسامی نامزدهای کانونها نیز نیامده است. گویی اینان نیز همان عدهای هنرجو هستند که هیچ هویتی ندارند.
جدای از این تخلفات و تخلفات قبلی و عدولهای متعدد از اساسنامه، امروز میخواهم سندی را پیش چشم افکار عمومی، اهالی موسیقی، اعضای خانه موسیقی و بهخصوص مجمع عمومی این نهاد، آقای نوربخش، هیأتمدیره و نیز عزیزان وزارت ارشاد و بهخصوص وزیر محترم ارشاد (آقای علی جنتی) قرار دهم که باور دارم بهجد پیگیر رسیدن به حقیقت ماجرا هستند و علاقهمند که این ماجرا به سمتی حرکت کند که متخلفان به مجازات برسند و امیدوارم هیأتمدیره برای افکار عمومی و اعضای صنف و نگارنده و ایشان هم توضیح قانعکنندهای داشته باشند.
این سند که روی سایت روزنامه رسمی است و هر کسی میتواند آن را در نشانیای که در انتهای این مطلب آمده است، پیدا کند.
نشان میدهد که هیأت مدیره خانه موسیقی بدون تشکیل مجمع عمومی صورتجلسهای را به روزنامه رسمی فرستادند که در آن آمده است در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱ مجمع عمومی خانه موسیقی تشکیل شده و تغییراتی بر اساس تصمیمات مجمع صورت گرفته است.
برابر این نامه که تاریخ ثبت آن یکونیمسال بعد از برگزاری مجمع عمومی(کدام مجمع عمومی؟) و در سال ۱۳۹۳ است، هیأتمدیره خانه موسیقی دوره تصدی خود را به مدت چهارسال تمدید کرده است. یعنی تا مهرماه ۱۳۹۵، و اعضای هیأتمدیره و اعضای علیالبدل و بازرس اصلی و علیالبدل هم در این نامه معرفی شدهاند که همین افرادیاند که الان جزء هیأتمدیرهاند.
درحالیکه همه ما میدانیم در آن تاریخ هیچ مجمع عمومیای برگزار نشد و نگاهی به اخبار سایت خانه موسیقی در دو ماه قبل تا دو ماه بعد نشان میدهد که هیچ خبر و آگهیای مبنیبر دعوت از اعضای مجمع انجام نشده است. حتی یکی از افراد که نامش در این نامه آمده است گفت که اصولا از وجود چنین نامهای بیاطلاع است.
از دید آقای نوربخش و دکتر سریر (دو حقوقدان) نام چنین کاری چیست؟ دوستان حقوقدان و مشاوران خانه موسیقی و بهخصوص آقای کامبیز نوروزی که من به ایشان ارادت دارم بفرمایند که نام چنین کاری را چه میتوان گذاشت و اگر اثبات شود، متخلفان با چه مجازاتی روبهرو خواهند شد؟ دوستان هیأت نظارت بر مؤسسات فرهنگی و هنری در برابر چنین کاری چه واکنشی نشان میدهند. ضمن آنکه دوستان هیأت نظارت تا آنجایی که من در جریانم، گفتهاند تنها اساسنامه موردنظر و ملاک عمل آنها اساسنامه سال ۱۳۷۹ است و نه تغییرات بعدی که باید پرسید اگر چنین است چرا هیچ اقدامی برای نظارت بر خانه موسیقی صورت نمیدهید؟ چرا ناظران شما در انتخابات غایباند؟
انجام: به یاد داشته باشیم که قانون کف اخلاق است. یعنی وقتی اخلاق و مروت و وفایبهعهد و امانتداری انجام نشود، آدمیان به قراردادها و قوانین پناه میبرند و در آن جستوجو میکنند تا ببینند با طرف مقابل چه تعهداتی را امضا کردهاند و ابتدا به او یادآور میشوند که برادر گرامی! استاد محترم! همصنفی عزیز! رئیس بزرگوار! هنرمند خاک پای مردم ایران! ما از شما اخلاق نمیخواهیم! شما اینجا نیامدید که توصیه اخلاقی کنید، شما و شمایان در خانه موسیقی مربی و معلم اخلاق نیستید؟ وظیفه شما چیز دیگری است. شما آمدید برابر اساسنامه کار صنفی انجام دهید. لطفا همین اساسنامهای را که میان ما و شماست کامل و بیکموکاست و بدون گزینش، اجرا کنید تا ما بر دستان شما بوسه تحسین بزنیم.
*رئیس سابق کانون پژوهشگران خانه موسیقی
لینک مطلب و نامه در سایت روزنامه رسمی:
http://www.rrk.ir/News/ShowNews.aspx?Code=١۴١٣٧۴۵
دیدگاهتان را بنویسید