موسیقی ایرانیان – غزاله سعادتی: اوهام یک گروه موسیقی ایرانی است که سبک آن تلفیقی است از راک و موسیقی ایرانی به همراه اشعار حافظ. این گروه در سال ۱۳۷۸ توسط شهرام شعرباف به همراه شاهرخ ایزدخواه(گیتار الکتریک) و بابک ریاحیپور(گیتارباس) در تهران تشکیل شد. اولین آلبوم خود نهال حیرت را در تابستان همان سال ضبط کرد و با یک شرکت برای انتشار آن قرارداد بست. اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از دادن مجوز به اوهام خودداری کرد و موسیقی آنان را اثری غربی و فاقد استانداردهای قانونی دانست. در سال ۱۳۸۲ بابک و شاهرخ از گروه جدا شدند و شهرام به تنهایی به فعالیت خود در گروه ادامه داد، و در سال ۱۳۸۴ توانست با یک شرکت کانادایی برای دومین آلبوم خود قرارداد ببندد.اوهام که نتوانسته بود برای آلبوم نهال حیرت از وزارت ارشاد مجوز بگیرد، در زمستان ۱۳۷۹ وبگاه رسمی خود را راهانداخت و تمام آهنگهای نهال حیرت را بهصورت رایگان در اختیار شنوندگان قرار داد. بدین ترتیب آهنگهای اوهام در مدت کوتاهی بین جوانان ایرانی پخش شد و توانست طرفداران بسیاری بهدست آورد. در زمستان ۱۳۸۰ اوهام توانست اولین اجرای زنده خود را بهصورت خصوصی در کلیسای روس ارتودکس تهران برگزار کند، و در آن آلبوم نهال حیرت را بهصورت کامل اجرا کرد. در پاییز ۱۳۸۱ اوهام دو آهنگ جدید خود را با نامهای «حافظ عاشق است» و «راه عشق» ضبط کرد. این دو آهنگ که بهصورت مجموعهای به نام حافظ عاشق است عرضه گردید، آخرین کار گروه با اعضای اولیه خود بود. این دو آهنگ قبل از عید ۱۳۸۲ از طریق وبگاه رسمی اوهام عرضه و در همان هفته اول بیش از ۱۵۰۰۰ بار بارگیری شد. در اوایل ۱۳۸۲ شاهرخ و بابک هر کدام به دلیلی از گروه جدا شدند، و گروه برای مدتی از هم پاشید. تا اینکه شهرام پس از اقامت کوتاه خود در کانادا به ایران بازگشت و دوباره گروه را به تنهایی راه انداخت. در بهار ۱۳۸۳ شهرام گروهی را تشکیل داد و برای اجرای زنده کارهای خود به شهرهای برلین،هامبورگ و روستوک آلمان سفر کرد. پس از بازگشت به تهران گروه توانست چندین اجرای زنده دیگر داشته باشد که از جمله آن میتوان به اجرای زنده گروه به مناسبت روز جهانی ایدز (که بهصورت خیریه برگزار میشد) اشاره کرد.اواخر ۱۳۸۳ شهرام شروع به ضبط نهایی آهنگهایی کرد که طی دو سال گذشته آماده و ضبط کردهبود. در تابستان ۱۳۸۴ توانست آنها را بهصورت یک آلبوم به نام آلوده در آورد، و شرکت «بم آهنگ» در کانادا مسئولیت چاپ و پخش آن در آمریکای شمالی و اروپا را بر عهده گرفت.اوهام در ۳۰ مهر ۱۳۸۵ (۲۲ اکتبر ۲۰۰۶) یکی از شرکتکنندگان در جشنواره میانکهکشانی موسیقی ایرانی در زندام هلند بود. شهرام شعرباف در تابستان سال ۹۱ قصد داشت بعد از ۱۲ سال با مجوز رسمی وزارت ارشاد در تهران آهنگهای اوهام را روی صحنه اجرا کند؛ اما این اجرا به دلایل نامعلومی لغو شد. اما چند ماه بعد در روزهای آخر تابستان ۹۱ شهرام شعرباف با گروه تازه خود در مجموعه فرهنگی برج آزادی در ۳ روز و ۶ سانس٬ آهنگهای قدیمی گروه اوهام را به روی صحنه برد که با استقبال طرفداران این گروه همراه بود. با شهرام شعرباف گفتوگویی جالب و خواندنی کردیم که از نظرتان میگذرد.
چرا اوهام؟
داستان تشکیل شدن گروه اوهام از آنجایی شروع شد که من با یک سری از دوستان قدیمی دور هم جمع شدیم که از قدیم با هم موسیقی کار میکردیم یعنی اینکه از سن ۱۵ سالگی در کنار هم آهنگ ضبط میکردیم که اوایل کارهای کاور ضبط میکردیم.از یک سنی تصمیم گرفتیم بهصورت جدی موسیقی خودمان را بسازیم. در آن زمان فضای موسیقی خیلی کوچکتر بود و همه بچههای موزیسین همدیگر را میشناختند و ما هم خبر داشتیم که بقیه چکار میکنند. آرش میتویی که گیتاریست معروفی است، در آن زمان قطعاتی را با اشعار حافظ ساخته بود که ما این ایده را از آثار او گرفتیم و سعی داشتیم موسیقی راک را در ایران خلق کنیم که علاوه بر اینکه راک غربی است اما زمانیکه میشنویم متوجه شویم که یک راک ایرانی است. همچنین دوست داشتیم علاوه بر شعر موسیقی آن هم تلفیقی باشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم بهطور جدی روی این پروژه کار کنیم که در نهایت با همکاری دوستان چند آلبوم ضبط کردیم.برای اسم گروه باید بگویم که خیلی تصادفی اسم اوهام را انتخاب کردم ٰ اول از همه به شکل انگلیسی آن توجه کردم چون دوست داشتم اسمی باشد که به انگلیسی خوب نوشته و به فارسی خوب خوانده شود و معنای فیکسی نداشته باشد بلکه طوری باشد که هرکسی برداشت شخصی خود را از آن اسم
داشته باشد.
بعد از مدتی فعالیت نکردید چرا؟
در آن زمان اتفاقات زیادی افتاد، ما اولین آلبوم خود را سال ۱۳۷۸ ضبط کردیم و بعد برای گرفتن مجوز به وزارت ارشاد بردیم اما آن را رد کردند و به همین دلیل ما مجبور شدیم آهنگها را روی سایت خودمان برای دانلود بگذاریم که این آهنگها در آن دوران طرفداران زیادی پیدا کرد. بعد از آن دو آهنگ دیگر به شیوه اوهام ضبط کردیم اما زمانیکه به نتیجه نرسیدیم من و شاهرخ تصمیم گرفتیم به خارج از کشور برویم و بابک ریاحیپور تصمیم گرفت که در ایران بماند، در آنجا بود که ترکیب سه نفره ما از بین رفت.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید دوباره برگردید و کار را ادامه دهید؟
ما یک سال به کانادا رفتیم و بعد از آن هرکسی به سراغ کار خودش رفت و فقط من تصمیم گرفتم این کار را ادامه دهم. بعداز یک سال اولین جرقه زمانی در ذهن من خورد که دوستم یاشار درفشه با من تماس گرفت و گفت سازمان ملل به مناسبت روز جهانی ایدز کنسرتی برگزار میکند و به من پیشنهاد کرد که با یک گروه برای این کنسرت بروم. بعد از آن من با یک سری از بچهها تماس گرفتم که از آنجا استارت کار ما خورده شد.
آلبوم نهال حیرت مجوز نگرفت چه طوری توانستید مجوز این کنسرت را بگیرید؟
در کشور ما ممکن است به یک موزیسین مجوز برگزاری کنسرت را بدهند اما مجوز انتشار یک آلبوم را به راحتی ندهند. ما زمانیکه آلبوم اول گروه اوهام را ضبط کردیم شرکت طنین صوت تهیه کننده این اثر موسیقایی بود که این شرکت آلبوم ما را به وزارت ارشاد برد اما وزارت ارشاد این آلبوم را رد کرد و گفت این اثر استانداردهای موسیقی را ندارد و کلا این آلبوم غربزده است. تهیهکننده چند بار برای گرفتن مجوز اقدام کرد اما هر دفعه از آلبوم ایراد گرفتند و آن را رد کردند. پس از آن تهیهکننده آلبوم را به ما پس داد و از ما شکایت کرد. خلاصه اینکه آلبوم دست خودمان افتاد و خودمان پیگیر گرفتن مجوز شدیم اما باز هم به نتیجه نرسیدیم. در نهایت به من گفتند که باید تست خوانندگی بدهم و من یادم است زمانیکه برای تست رفتم ماه رمضان بود اما باز هم به ما مجوز ندادند و به همین دلیل ما از گرفتن مجوز منصرف شدیم. برای این کنسرت آخر هم به ما مجوز نمیدادند و من چندین بار شخصا برای شرکت در جشنواره موسیقی پاپ درخواست دادم اما باز هم رد شد. در همان زمان ما به همراه اعضای گروه چند کنسرت پژوهشی در آموزشگاههای موسیقی برگزار کردیم و بعد از چند اجرای پژوهشی به این نتیجه رسیدیم که شاید اوضاع تغییر کرده باشد و بتوانیم کنسرت مستقل برگزار کنیم و برای اولین بار خودم اقدام کردم و آنجا بود که متوجه شدم که رویه تغییر کرده است و رفتارها با موزیسینها محترمانهتر شده است. در ابتدا اسم گروه را ثبت کردم اما به اسم اوهام ثبت نشد بلکه به اسم خودم اسم این گروه را ثبت کردم. سپس اشعار را به وزارت ارشاد بردم و توانستم مجوز آن را هم بگیرم. البته یکسری دوندگی داشت ولی در کمال تعجب مجوز کنسرت را گرفتم.
شما یک اثر با اشعار خودتان دارید، کمی در رابطه با آن صحبت کنید.
گروه اوهام سه آلبوم و چند تک آهنگ منتشر کرد که یکی از این آلبومها ریمیکس است و این اثر دو سال پیش منتشر شد. آهنگهای این آلبوم اصلا کارهای گروه اوهام نیست. همچنین یک گروه به اسم هک به خوانندگی مانی سفی خوانی وجود دارد که خیلیها آلبومهای این گروه را که میشنوند فکر میکنند آلبومهای گروه اوهام است به خاطر اینکه شیوه خواندن و آهنگها بسیار شبیه کارهای اوهام است. من آلبومی که اشعار فارسی خودم را خوانده باشم ندارم بلکه بیشتر آلبومهای من به زبان انگلیسی است. این آلبومها بسیار قدیمی است و من به تنهایی آنها را ضبط کردهام.
چرا از اشعار حافظ استفاده میکنید؟
من خودم زیاد اهل شعر نیستم همچنین معتقدم شعرهای کلاسیک ایرانی خیلی خوب هستند. شعر نو را هم دوست دارم ولی زمانیکه با موزیک ادغام میشود چون ریتم و وزن ندارد قابل فهم نیست. به نظر من حافظ توانسته است حرفی را که الان میخواهیم بزنیم ۸۰۰ سال پیش بزند و همانها را بیان کند یعنی اینکه مشکلات جامعه امروز ما را در زمان خودش در قالب شعر بیان کرده است و این برای من خیلی عجیب است.
آیا موسیقی راک و اشعار حافظ میتوانند با هم ترکیب شوند؟ آیا اگر روی اصول پیش برویم این دو با هم به درستی تلفیق میشوند؟
اگر بخواهیم براساس تئوری پیش برویم خیلی اصول غیرممکن و نشدنی است. اما من معتقدم وقتی خیلیها ۱۲ سال پیش یک آهنگ را شنیدند و پس از ۱۲ سال ۲۴۰۰ نفر به کنسرت ما آمدند و همراه با ما ۱۴ آهنگ گروه اوهام را از حفظ خواندند این به معنای آن است که توانستهاند با این آهنگها ارتباط برقرار کنند.
به نظر شما این کار هنجارشکنی نیست؟
بستگی دارد چه کاری را هنجارشکنی بدانیم.خیلی چیزهایی که امروزه هنجار است چند سال قبل ناهنجاری بوده است. بهطور مثال الان موسیقی جاز را قبول دارند و معتقد هستند که این موسیقی یک موسیقی مدرن و علمی است اما روزهای اول که موسیقی جاز آمد خیلی از موسیقیدانهای موسیقی جاز را بیسواد میدانستند و میگفتند این موسیقی نوعی هنجارشکنی است اما همان ناهنجاری امروزه به یک استاندارد تبدیل شده است.همچنین حافظ هشتصد سال پیش برای موسیقی خاصی شعر نگفته است و انحصار اشعار شاعران بزرگ نباید مختص خوانندههای کلاسیک و سنتی باشد. حافظ شاعر همه ماست و هرکس با هر برداشتی که دارد میتواند از اشعار بزرگان همچون حافظ استفاده کند. موسیقی راک تمام استانداردهای لازم را دارد پس میتوانیم برای این نوع موسیقی از اشعار حافظ نیز استفاده کنیم. خیلی از جوانهای ما اشعار حافظ را بلد نیستند زیرا خواندن اشعار این شاعر یک شکل کلیشهای پیدا کرده است. به نظر ما حافظ یعنی اینکه روی طاقچه باشد و گاهی به آن نگاهی بیندازیم ولی به نظر من میتوانیم به آن شکل دیگری بدهیم طوری که هم بشود با آن شاد بود یا با آن گریه کرد!
به نظر خودتان نسل چهارم میتواند با این اشعار و این سبک موسیقی ارتباط برقرار کند؟
به نظر من همه نمیتوانند با این اشعار ارتباط برقرار کنند، من میخواهم کارهای اوهام همیشه با اشعار حافظ باشد و همیشه و همه جا گفتم که اوهام آلبومی با اشعار فارسی ندارد و نخواهد داشت.
در این ۱۲ سال بعد از اینکه گروه از هم پاشید در زمینه موسیقی چه کارهایی انجام دادید؟
یکی از چیزهایی که به موازات موسیقی پیگیری کردم کار صدابرداری و میکس و مسترینگ بود. من خیلی خوششانس بودم که این کار را بهصورت حرفهای ادامه دادم زیرا کار صدابرداری خیلی جاها من را نجات داد زیرا من ممنوعالکار شده بودم و از راه موسیقی هیچ درآمدی نداشتم به همین دلیل از این طریق امرار معاش میکردم.
چرا ممنوعالکار شدید؟
داستان این است که خیلی ابتدایی به این نوع موزیک و این گرو برچسب جنجالی زده شد و به صرف اینکه آلبوم گروه اوهام رد شد اسم ما بر سر زبانها افتاد. برخورد مسئولان فرهنگی در آن زمان باعث شد حاشیههایی به وجود آید و ما اصلا هیچ ارتباطی با مطبوعات نداشتیم که بخواهیم مجوز نگرفتن آلبوم اوهام را مطبوعاتی کنیم. در آن زمان شرایط سخت شده بود که دیدم اصلا نمیتوانم در ایران بمانم چون به اسم اوهام نمیتوانستم کاری انجام دهم اما زمانیکه به کانادا رفتم دلم برای ایران تنگ شد چون من عاشق ایران هستم. بعد از اینکه دوباره به ایران برگشتم باز نتوانستم فعالیت کنم که در این بین از ما برای برگزاری کنسرت در خارج از کشور دعوت کردند. اولین کنسرت ما سال ۲۰۰۴ در برلین در نمایشگاه فرهنگ و هنر ایران بود. بعد از آن به چند کشور دیگر رفتیم این سفرها آرامآرام باعث شد که با دید منفی به گروه اوهام نگاه کنند در صورتیکه من هیچ وقت حرف خاصی نزدم. این حاشیهها باعث شد تا پنج سال پیش نامهای به ما دادند مبنی بر اینکه ما ممنوع الکار شدهایم و هیچ کس جوابگوی ما نبود.
از سال ۸۷ که شروع به کار کردید ایدههایی داشتید بعد از ۱۲ سال آیا حرف جدیدی دارید یا اینکه میخواهید براساس ایدهای قبلی جلو بروید؟
یک انسان حتی اگر خودش هم بخواهد نمیتواند جلوی پیشرفت خودش را بگیرد چون انسانها در حال تغییر هستند. بهطور کلی کارها بهصورت اتوماتیک متفاوت میشود و ذهن و ایدههای من هم بعد از گذشت این همه سال تغییر کرده است. البته راه اوهام ادامه راه قبلی است ولی متفاوت خواهد بود یعنی اینکه هدفمان همان موزیک راک ایرانی است که ممکن است شکل ارائه آن تغییر کند.
خودتان از این وقفه ۱۲ ساله خوشحال هستید یا ناراحت؟
بهطور کلی موسیقی همه زندگی من است. از همان ابتدا موسیقی برای من یک بیزینس نبود که بخواهم یک تیتراژ تلویزیونی را بخوانم و بعد از یک سال از خاطرهها محو شوم .من از سالها پیش کار خودم را در زمینه موسیقی انجام دادم و این را ادامه میدهم. البته این وقفه برای خودم نیز دو پهلوست زیرا زمانیکه به آن فکر میکنم به جنبههای مثبت و منفی میرسم. جنبه مثبت این بود که این کار به شدت روی زندگی من تاثیر گذاشت و من نسبت به قبل پختهتر و صبورتر شدهام و نظرم راجع به خیلی از مسائل تغییر کرده است و مانند قبل تندروی نمیکنم و یاد گرفتم که بیشتر مواقع با احتیاط حرکت کنم. همچنین از جنبه منفی این است که از نظر مادی همه چیزم را از دست دادم و به نوعی در این راه ریاضت کشیدم که هنوز هم اثرات آن روی زندگی من باقی مانده است.
به نظر شما موسیقی راک در کشور ما در بین جوانان جایگاهی دارد؟
به نظر من این نوع موسیقی در این چند سال توانسته است جای خود را در میان جوانان باز کند.
فکر نمیکنید تلاشتان در این زمینه بیفایده است؟
به نظر من این تلاشها به نتیجه میرسد زیرا موسیقیهای زیر زمینی ما کمکم رسمی میشود.
خودتان سبک موسیقی راک را دوست دارید؟
من همه سبکها را دوست دارم و هر نوع موزیکی را گوش میکنم یعنی اگر موزیک واقعی باشد با جان و دل گوش میکنم. من موسیقی سنتی و کلاسیک هم گوش میکنم اما موزیکی که خیلی دوست دارم همین موزیکی است که با گروه اوهام کار میکنم زیرا به نظر من این موسیقی تلفیقی خیلی روشنفکرانه نیست و مناسب برای جوانان است.
از گروه خاصی پیروی میکنید؟
شاید قدیمها تحت تاثیر خیلی گروهها بودم و دورههای مختلفی با اعضای گروه داشتیم. بعد از آنکه آن دورهها را پشت سر گذاشتیم به سبک خاص خودمان رسیدیم. آن زمان که این کار را شروع کردیم تحت تاثیر گروههای مختلف بودیم اما آرامآرام به جایی رسیدیم که کارمان فقط مختص گروه اوهام بود.
چه مخاطبانی مدنظر شما هستند؟
اوهام از همان ابتدا از هر قشر و با هر سنی مخاطب داشته است. در کنسرت آخر افراد از ۱۸ سال تا ۶۰ سال بودند که این باعث خوشحالی من شده بود. بهطور کلی قشر خاصی مد نظر من نیست و دوست دارم همه از اوهام راضی باشند.
چه زمانی به خودتان نمره ۲۰ میدهید؟
من با آدمهایی که خودشان را کامل میدانند مشکل دارم و اگر کسی خودش را خوب مطلق بداند از چشمم میافتد. به نظر من یک انسان ممکن است در یک شهر خوب و کامل باشد اما در یک جهان مسلماً دارای کاستیهای فراوان است. شاید شانس من این است که هنوز هم خودم را کامل نمیدانم و به دنبال تکمیل کردن خودم هستم.من در حال حاضر به خودم نمره ۱۵ میدهم.
دیدگاهتان را بنویسید