ایسنا نوشت: کارگردان مستند «خط باریک قرمز» با اعلام اینکه «میلاد» یکی از کاراکترهای این مستند با پرداخت دیه به اولیای دم از زندان آزاد شد، گفت: او یکم خردادماه از زندان آزاد شد و با توجه به توانایی و استعدادی که دارد اگر از میلاد مراقبت شود فرد موفقی خواهد بود.
میلاد، پسری که در مستند «خط باریک قرمز» ساخته فرزاد خوشدست بازی می کرد و به دلیل جرمی که انجام داده بود به قصاص محکوم شده بود با تلاشهای بسیار، یکم خرداد ماه با پرداخت دیه به اولیای دم از زندان کانون اصلاح و تربیت آزاد شد.
فرزاد خوشدست کارگردان مستند “خط باریک قرمز” که در این اثر، روایتی مستندگونه از تعدادی مجرم نوجوان در کانون اصلاح و تربیت را به تصویر کشیده درباره یکی از کاراکترهای اصلی این مستند که به قصاص محکوم شده بود، گفت: میلاد از سال گذشته که اجرای حکم اعدامش اعلام شد، پیگیر بود تا از طرقی شاید خبرهای خوبی بشنود که خوشبختانه با تلاشها و پیگیریهای بسیار زیاد این اتفاق رقم خورد و یکم خردادماه پس از حدود پنج سال، از زندان کانون اصلاح و تربیت آزاد شد.
وی ادامه داد: وقتی یک زندانی با چنین حکمی مواجه می شود شرایط روحی خوبی ندارد. بعد از ابلاغ این حکم وقتی برای بار دوم بعد از مصاحبه مرداد ماه پیش میلاد رفتیم، دیدیم یک طرف سرش موهایش ریخته و اصلاً حال و روز خوبی نداشت. درواقع دیگر میلاد سابق نبود. برای یک نوجوان در این سن تحمل این فشار روحی کار سختی است. اما با رسانه ای شدن این اتفاق و مصاحبه های من درباره این فیلم ما بازتابهای خوبی دریافت کردیم و افراد خیری ما را به نحوی پیدا کردند و به ما گفتند حاضرند با عددی که منطقی باشد دیه را بپردازند.
او درباره پروسه و مراحلی که برای آزادی میلاد انجام شده، توضیح داد: پدر و مادر اولیای دم از هم جدا شده بودند و ما با دو شاکی طرف بودیم که باید رضایت آنها را میگرفتیم. متاسفانه پدر مقتول هیچ انعطافی در ابتدا نداشت، این در حالی بود که خودش در زندانی در شهرستان بود. از طرف دیگر مادر نیز با وجود آنکه فرد منطقیتری بود، رقم بسیار بالایی به عنوان پرداخت دیه در نظر گرفته بود. با این حال با مشورت گرفتن از وکلایی که در کنارمان بودند متوجه شدیم که می توانیم قصاص را به پرداخت دیه تبدیل کرده و با رضایت گرفتن از یکی از شاکیان اجرای حکم را متوقف کنیم. به این ترتیب شروع کردیم به جمع آوری کمک از خیرین. در این مسیر دوستان بسیاری به ما کمک کردند. در گام اول توانستیم با جلسه ای که در محضرخانه ای با حضور آقای کریمی (وکیل) و حسین شیخ (مددکار)، با مادر مقتول داشتیم به عددی منطقی برسیم و آن را ثبت کنیم و به این ترتیب رضایت یک فرد گرفته شد و این چنین توانستیم به نوعی اجرای حکم را از گردن میلاد برداریم.
خوشدست ادامه داد: در نهایت با کمک دوستانمان در سازمان زندان ها، اکرانهای فیلم در جشنوارهها و مجامع مختلف فضایی ایجاد کردیم تا به نفع این بچهها باشد و کمکهای بیشتری را به سمت خودمان جذب کنیم. اینچنین بعد از مذاکرات بیشتر با پدر مقتول توانستیم به یک عدد منطقی برسیم و با جمع آوری تمام رقم، رضایت او را هم بگیریم و یکم خرداد میلاد را از زندان آزاد کردیم. از کمک همه این افراد و نهادها متشکرم و البته گله مندم از کسانی که باید می بودند ولی ما را تنها گذاشتند. نمیخواهم به این گله دامن بزنم چون شیرینی آزادی میلاد برای من و توماج دانش بهزادی و دیگر عوامل این فیلم با ارزشتر است.
این کارگردان تاکید کرد: پروسه بسیار سخت و طاقت فرسایی بود. ما در این اثر با حدود ۱۰ کاراکتر اصلی طرف بودم که هر کدام مشکلات خاص خودشان را داشتند و من با همه آنها و زندگی هایشان درگیر شدم. خوشبختانه توانستیم در این مسیر چند نفر دیگر از این بچهها را از حبس آزاد کنیم ولی هیچ کدامشان پروسه پیگیری برای آزادیشان به اندازه میلاد پیچیده و سخت نبود و البته مدیران کانون امروز به من گفتند پرونده ای به پیچیدگی و سختی پرونده میلاد در این چند ساله در کانون نداشتند. برای همین این همه سال او در زندان بود. شاید یکی از دلایل آن شکل اتفاق بود و دیگری نوع شاکیان و بالا بودن تعدادشان. به همین دلیل گرفتن رضایت بیش از پنج سال به طول انجامید و این یک دوره بسیار طولانی برای نوجوانی است که بخواهد در زندان بماند. او در این پنج سال هم تنها یک روز از زندان خارج شد که برای اجرای تئاترشان و سکانس آخر فیلم “خط باریک قرمز” در جشنواره بین المللی تئاتر فجر بود.
فرزاد خوشدست در پاسخ به اینکه چه سرنوشتی بعد از آزادی میلاد منتظر او خواهد بود، گفت: یکی از دوستان ما که بیش از ۵۰ درصد از پول دیه را پرداخت کرده، به ما قول داده بعد از آنکه میلاد از زندان آزاد شود به او کمک کند تا بتواند شغل، درآمد و کاری داشته باشد. خیلی خوشحالم که هنوز چنین آدمهایی وجود دارند.
وی ادامه داد: میلاد قبل از اینکه به زندان بیفتد یکی از بهترین دوزنده های لباس عروس بود و از ۱۴ سالگی لباس عروس می دوخت. مهارت او به اندازه ای بوده که از شمال شهر تهران هم می آمدند و از او خرید می کردند. علاوه بر این در کانون شروع به معرق کاری کرد و به این ترتیب معرق کار بسیار خوبی نیز شده که تابلوهای زیادی ساخته است. یکی از مدیران کانون به ما میگفت وقتی شما او را برای تئاتر انتخاب کردید تعجب کردیم چگونه می خواهید با او ارتباط برقرار کنید زیرا بسیار درون گرا بود و زیاد صحبت نمیکرد اما ما مشاوران درستی داشتیم و توانستند به خوبی ما را راهنمایی کنند. روانشناسان به ما میگفتند علت اینکه او دارد معرق کاری میکند و از ابزارهایی مانند اره استفاده میکند تخلیه خشونت درونیش است که به این شکل نمود پیدا کرده و به این ترتیب درست ترین شیوه برای برونریزی هیجاناتش اتفاق افتاده است.
خوشدست تاکید کرد: اگر از میلاد مراقبت شود فرد موفقی خواهد بود. همه اینها دلیلی بود تا من و توماج دانش بهزادی او را به عنوان کاراکترمان انتخاب کنیم و من به شدت از توماج متشکرم که این کمک را به ما کرد. صبوری و توانایی توماج دانش بهزادی در به نتیجه رسیدن این پروژه یک معجزه بود و او به خوبی از دانشش استفاده می کرد و پروژه را به سمت هدفش پیش میبرد و همین انتخاب میلاد راهی شد برای آزادی او.
دیدگاهتان را بنویسید