موسیقی ایرانیان – مصطفی امامی: هربار که رو به روی محسن چاوشی می نشینم تا با او به بهانه های مختلف صحبت کنم، جلو جلو دلم برای گفت و گو با او تنگ می شود. او آنقدر گرم و جذاب صحبت می کند که گذشت زمان را فراموش می کنی. گاهی در میان حرف ها نکته هایی را برادرانه در مورد کار به تو گوشزد می کند که تو از این همه دقت او حیران می مانی! شاید همه شما می دانید که لقب محسن چاوشی در بازار موسیقی ایران، آقای خاص است. این عنوان شاید بهترین لقبی است که می توان به آقای چاوشی نسبت داد. محسن اگرچه یکی از بهترین های موسیقی بعد از انقلاب ایران به حساب می آید اما بر خلاف خیلی ها هیچ رابطه ای با غرور ندارد و مثل همه مردمان خوب خرمشهر، ساده است و صمیمی. او برای دوستانش، رفیق است و سنگ صبور، برای مخاطبینش در تولید و انتشار کارهای با کیفیت و خوب حریص است و در مقابل دشمنانش هم سیاست مدارا و دوری و دوستی را پیش گرفته است. در وصف خاص بودن محسن چاوشی همین بس که او در تمام این سال ها از پول زیادی که می توانست از راه برگزاری کنسرت، کسب کند تا امروز چشم پوشی کرده است و دلیلش را هم احترام به مخاطب عنوان می کند. او معتقد است زمانی باید روی صحنه قرار بگیرد که حداقل ها را برای ساختن شبی به یادماندنی برای مخاطبانش در اختیار داشته باشد. این مصاحبه یکی از مفصل ترین گفت و گوهای آقای کم حرف موسیقی ایران است که اتفاقاً مصادف شده است با انتشار جدیدترین آلبوم او یعنی «من خود آن سیزدهم»! آلبومی که با وقفه ای تقریباً پنج ساله وارد بازار شد و بدون شک نقطه عطف آثار محسن چاوشی تا امروز هم به حساب می آید.
خیلی ها معتقدند کارهایی که تو در موسیقی به اصطلاح زیر زمینی انجام دادی نسبت به کارهای مجازت حال و هوای بهتری دارند، این موضوع را قبول داری؟
اول باید این را بگویم که من هیچ وقت به صورت زیرزمینی کار نکرده ام، چرا که همیشه دوست داشتم کارهایم به صورت مجاز منتشر و پخش شود اما چه کنم که از بد روزگار برخی ساخته هایم لو رفته است و این لو رفتن به معنای آن نیست که این کارها نمی توانسته مجاز پخش شود. همه کارهای من مجاز هستند و هیچ مشکلی برای اخذ مجوز ندارند. من دوست دارم مخاطبنم کارهایم را با کیفیتی که شایسته آن هاست گوش کنند، چرا که معمولاً کارهایی که اینگونه پخش می شوند، اغلب از کیفیت خوبی برخوردار نیستند.
حالا به اصل سوال تو برگردیم، کارهایی که از من اینگونه (تو اسمش را میگذاری زیرزمینی) پخش شدند طرفداران بی شماری دارند ولی با اطمینان می گویم که همان مخاطبان امروز هم پرچم سفید را گوش می کنند و منتظر آلبوم «من خود آن سیزدهم» هستند. بالاخره من هم روز به روز تغییر می کنم و قرار نیست مدام خود را تکرار کنم. من نیز مثل خیلی از آدم های دیگر، محسن ِ ۹ سال پیش نیستم و سعی کردم همیشه به سمت و سوی بهتر شدن تغییر داشته باشم. حالا این مخاطبان هستند که باید نظر بدهند، اما اگر از خودم بپرسی می گویم راه را درست انتخاب کرده ام…
از «پرچم سفید» و تک آهنگ هایی که به مناسبت های مختلف بعد از این آلبوم منتشر کردی؛ اینطور به نظر می رسد در نوع موسیقی ات داری تغییر ایجاد می کنی، در این مورد برایمان بگو.مگر سبکی که پیش از این طی می کردی جواب نداده بود؟
من همیشه در حال تغییر هستم، مگر این تغییر را در «حریص» احساس نکرده بودی؟! قرار نیست خودم، خودم را تکرار کنم. همین الان که در کنار تو نشسته ام خوب می دانم که قرار است در آینده در چه مسیری حرکت کنم. من برای خودم برنامه ریزی دارم، هیچ چیز در این دنیا بدون هدف و ایدئولوژی معنی ندارد. سبک هایی که تا پیش از این کار کرده ام را هم دوست دارم ولی این را مطمئن باش که دیگر بازگشتی به سبک های گذشته نخواهم داشت چرا که قبلاً یک بار آن را تجربه کرده ام. به نظرم اوج این تغییر در « من خود آن سیزده ام» نمود پیدا کرده است. در این آلبوم شما می توانید تراک به تراک تغییر را احساس کنید. ضمن این که مطمئن هستم با انتشار « من خود آن سیزده ام» بازخوردهای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی شاهد خواهید بود.
این تغییر سبک را می توان یک نوع احساس مسولیت نسبت به مخاطبینت تلقی کرد؟
حتماً همینطور است. دوباره تکرار شدن راحت ترین کاری است که تو می توانی انجام دهی اما مردم دوست دارند هنرمند مورد علاقه اشان هر روز حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و داستان جدیدی برای آن ها روایت کند. این حسی است که نه تنها در من، بلکه در همه گروه من وجود دارد.
استارت این تغییر ذائقه را از «پرچم سفید» زدی، آن جا جواب خوبی گرفتی که ادامه ش دادی؟
نه این شروع پیش از این ها که تو می گویی اتفاق افتاده بود. شاید از همان روز اول که کار حرفه ای خود را آغاز کردم. البته باید بگویم که با گذشت زمان متوجه شدم راه درستی را پیش گرفته ام.
تغییر سبکی که دنبال می کنی به خاطر جذب مخاطب بیشتر است یا دلیل دیگری دارد؟
می توانی رسانه ای اسم ببری که دنبال مخاطب بیشتر نباشد؟! همه هنرمندان علاقه دارند که مخاطبانشان هر روز بیشتر شود اما من به هر قیمتی حاضر به این کار نیستم. حاضر نیستم با حاشیه سازی تلاش کنم چشم های بیشتری را به سمت خود خیره کنم، دوست دارم اگر این اتفاق رخ می دهد، به خاطر هنرم باشد.
سیاست خاصی برای انتشار تک آهنگ هایت داری؟
سیاست که نه ولی قطعاً هیچ چیز بدون برنامه ریزی نیست. اینطور نیست که الان تصمیم بگیرم و سر خود یک تک آهنگ منتشر کنم. همانطور که در جواب سوال قبلی هم گفتم، هر هنرمند یک رسانه است و رسانه با توجه به اتفاقات پیرامون کشور و مردم اش فعالیت می کند. من هم توجه می کنم که در چه برهه ای از زمان قرار داردم و بعد کارم را انجام می دهم. هیچ چیز اتفاقی نیست.
به نظر می رسد به مناسبت های مختلف تک آهنگ می دهی مثل تولدت و زلزله، می خواهی این روند را ادامه دهی؟
در مورد روز تولد که دلیل انتشار موجه است، دوست دارم رو تولدم، دوستان و مخاطبانم را خوشحال کنم تا آن ها نیز در شادی من سهیم باشند. اما در مورد زلزله باید بگویم که هنرمند باید همگام و همراه جامعه خود باشد. وقتی هر کس به نوبه خود با مردم زلزله زده همدردی می کند، من هنرمند هم وظیفه دارم همراه با گروهم به صورت تمام قد در کنار این عزیزان باشم. این وظیفه هر هنرمندی است که نشان دهدهیچ برهه ای از زمان از جامعه و هموطنانش جدا نیست و در غم و شادی آن ها شریک است. خیلی خوشحالم که بسیاری از هنرمندان در آن روزهای سخت، کنار مردم آسیب دیده آذربایجان بودند و نشان دادند که انسانیت همچنان حرف اول را می زند. مطمئن باشید که در لحظات سخت کنار مردم خواهم بود و تا روزی که در توانم باشد این کار را انجام خواهم داد.
این که در آهنگ ماهی سیاه کوچولو در کنار دوستان آهنگی را اجرا کردی، یک اتفاق جدید بود، اتفاقی که سال ها پیش با فرزین و یگانه انجام داده بودی، چی شد که تصمیم به چنین کاری گرفتی؟
اولاً که اتفاق جدیدی نبود، دوم اینکه با رخ دادن حادثه دلخرانش زلزله آذربایجان، من و دوستانم تصمیم گرفتیم با همدلی یکدیگر، به همه هموطنان عزیزمان ادای دین کنیم. اتفاقاً همین در کنار هم قرار گرفتن چند هنرمند در یک اثر است که همه چیز را زیبا می کند. این در کنار هم بودن نقطه اشتراک همه ماست. نقطه اشتراکی که اصل آن همدردی با مردمی است که عزیزان خود را از دست داده اند. امیدوارم خیلی زود مردم عزیز آن مناطق زلزله زده بتوانند سرپناه امنی برای خود داشته باشند.
در مورد انتشار «مترو» و « ماهی سیاه کوچولو» برایمان بگو، ایده این آهنگ ها از کجا آمد؟
هر اثر هنری پس از انتشار خود به یک دلیل بر تک تک انسان ها که اتفاقاً خیلی هم شخصی است، تاثیر می گذارد. به همین خاطر من دوست ندارم به این شکل در خصوص کارهایم توضیح دهم. در خصوص « ماهی سیاه کوچولو » که در سوال قبلی به صورت مفصل توضیح دادم. در خصوص «مترو» هم باید بگویم که تلاش کردم حرف دل مردم یا بهتر بگویم، بغض آن ها را فریاد بزنم.
چی شد که به فکر ترانه سرایی افتادی؟ با زهم این تجربه را تکرار خواهی کرد؟
پیش از این هم تجربه چنین کاری را داشته ام البته این راهم باید بگویم که خیلی کم پیش می آید چنین کاری کنم. ترجیح می دهم که آهنگسازی کنم و بخوانم. دلیلی هم نمی بینم که بخواهم چند کار را باهم انجام دهم. اما یک وقتی هست که حس می کنم خودم بی واسطه باید با مخاطبانم حرف بزنم. البته تمام این ترانه ها را حتماً با حسین صفا می خوانیم و خیلی درباره اش حرف می زنیم. صفا در این خصوص به من مشاوره می دهد که چگونه حرف را به مردم منتقل کنم. در خصوص تکرار چنین تجربه هایی هم باید بگویم که اگر لازم باشد و حس کنم چنین اتفاقی باید صورت بگیرد، حتماً انجام خواهم داد.
اما ترانه ای که در مترو استفاده کردی ترانه ساده ای بود، از قضاوت ها و هجمه ها نترسیدی؟
حسن این کار هم اتفاقاً همان سادگی اش بود که خودت گفتی. حس کردم برخی مواقع نیاز است خیلی ساده و بدون پیچیدگی با مخاطبانت حرف بزنی… در خصوص ترس از قضاوت هم باید بگویم که از این کلمه خوشَم نمی آید. خودم هم خیلی اهل قضاوت نیستم. زمانی قضاوت درست است که تو بدانی دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. اگر نگاه کنید می بینید که در هیچ کشوری همه اجازه قاضی شدن ندارند. قضاوت نیاز به علم، آگاهی و سواد دارد. اگر مقیاس ما مردم هستند که به نظرم مردم و هنر دوستان زیاد اهل قضاوت نیستند. آن ها یا از کاری خوششان می آید یا نمی توانند با آن ارتباط بر قرار کنند. پس آن ها قضاوت نمی کنند. اتفاقاً آن هایی که در موسیقی کشور در حال قضاوت های گاه و بی گاه هستند، مخاطب برایشان اهمیت چندانی ندارد. اهالی رسانه هم اتفاقاً قضاوت نمی کنند، آن ها هم تنها یک اثر هنری را نقد می کنند ولی در نهایت حکم صادر نمی کنند. می خواهم بگویم ملاک واقعی از نظر من مردم و منتقدان منصف هستند.
اما در مورد هجمه هم باید بگویم اتفاقاً من زمانی نگران می شوم که هجمه ای اتفاق نیافتد. تا وقتی این هجمه ها هستند می دانم که در مسیر درستی حرکت می کنم. همیشه آدم های پیشرو هستند که مورد هجمه قرار می گیرند. من زیاد در این مورد نگران نیستم، توصیه می کنم تو هم نگران نباشی! (خنده)
به نظر می رسد خیلی ها تو را در حال و هوای سنتوری دوست دارند و اکثراً تو را آنجا شخصیت کاملی می دانند، چرا از آن فضا فاصله گرفتی؟
بستگی دارد منظور تو از خیلی ها چه کسانی باشد. قبلاً هم گفتم که علاقه ای به تکرار شدن ندارم. از اینکه مردم سنتوری را هنوز پس از گذشت این همه مدت دوست دارند، خوشحالم اما من به عنوان یک هنرمند وظیفه دیگری دارم و آن وظیفه، رونمایی از مشکلات و حوادثی است که شاید خیلی های دیگر به راحتی از کنار آن می گذرند.
آدم باید بداند حرفی را که عنوان می کند، کجا و در چه بازه زمانی بیان می کند. این روزها با ایامی که «سنتوری» منتشر شد، خیلی متفاوت است. اصلاً و به هیچ وجه نمی خواهم ذره ای از اهمیت سنتوری کم کنم، بلکه می خواهم بگویم من اتفاقاً دارم همان راه را ادامه می دهم ولی تلاش دارم از تکنولوژی و ابزار روز کمال استفاده را داشته باشم. گمان می کنم به زودی هنرمندان ایران باید وارد عرصه های بین المللی شوند و با حریفان جدی تری روبه رو شوند که اتفاقاً دارند از همین تکنولوژی کمال استفاده را می برند.
و باز عده ای معتقدند آهنگ هایی مثل « بازار خرمشهر» در حد محسن چاوشی نیست….
نمی دانم چرا برخی اینگونه فکر می کنند. اتفاقاً «بازار خرمشهر» طرفداران زیادی در مناطق جنوبی کشور دارد. شاید دلیل این حرف ها این باشد که برخی نتوانسته اند ارتباط درستی با این آهنگ برقرار کنند که این موضوع یک اتفاق طبیعی است. به هرحال ترانه این تراک خیلی بومی شده و کلماتی در آن به کار برده شده است که مردم آن منطقه بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنند و متوجه آن می شوند. البته برخی دیگر هم هستند که بر خلاف عده ای که تو عنوان کردی، از روایت درستی که در این آهنگ وجود دارد استقبال می کنند و مورد تحسین قرارش می دهند. در نهایت باید بگویم که نکته با ازش برای من این است که همشهریانم خیلی با کار ارتباط خوبی برقرار کردند و خوشحالم که توانستم دل آن ها را شاد کنم. البته مردمی که تا این حد از خود مقاومت نشان دادند، لیاقت بیشتر از این ها را دارند. اما به طور کل هر اثر هنری مخالفان و موافقان خود را دارد و من هم منکر این مساله نیستم.
از ابتدا هم به موسیقی الکترونیک علاقه داشتی یا این علاقه در ادامه به وجود آمد؟
باور کن اگر حق انتخاب با خودم بود و شرایط همانطور که انتظارش را داشتم پیش می رفت، خیلی کارها را زودتر انجام می دادم. علاقه به موسیقی الکترونیک از روز اول در من وجود داشت اما شرایط و امکانات آن، طوری که می خواستم برایم فراهم نشده بود.
چه چیز موسیقی الکترونیک برایت جذابیت دارد؟
بالاخره هر ژانری از موسیقی یک سری جذابیت های خاص خود را دارد. من باید برای خودم یک سبک را انتخاب می کردم، پس بهتر دیدم با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تنوعی که در موسیقی الکترونیک وجود دارد، آن را پیش ببرم. البته اگر دقت کرده باشی می بینی که همیشه نیم نگاهی به سبک های دیگر هم داشته ام. حتی موسیقی اصیل خودمان که نقطه تلاقی اش با موسیقی الکترونیک در « من خود آن سیزده ام» تجلی پیدا کرده است.
در موسیقی الکترونیک بازهم همان حرف های گذشته ات را خواهی زد؟
بازهم تکرار می کنم که حرف های گذشته، متعلق به گذشته است. من همیشه دوست دارم حرف جدیدی برای گفتن داشته باشم.
شنیده ام استودیوی جدیدی تاسیس کردی، انگیزه مالی داشتی یا هدف دیگری در ذهنت بود؟
این استودیو برای من نمی تواند از نظر مالی انگیزه چندانی محسوب شود چون اگر بخواهم به فکر انگیزه های مالی باشم، کارهای بهتری برای رسیدن به انگیزه های مالی وجود دارد که به سراغشان بروم. بیشتر دوست داشتم جایی را برای خودم داشته باشم تا در زمان های مناسب بتوانم کار خودم را انجام دهم. این استودیو همچنین می تواند مکانی باشد برای همه آن هایی که می خواهند در این عرصه فعالیت کنند. جوان هایی که تازه اول راه هستند و از استعدادهای خوبی هم برخودارند.
قصه رفتن تو به تلویزیون هم انگار خیلی دنباله دار شده است، چرا در برنامه های تلویزیونی شرکت نمی کنی؟
اصولاً در این مورد ایدئولوژی خاص خود را دارم که به مرور زمان متوجه آن خواهی شد.
مگر تلویزیون باعث دیده شدن نمی شود و هنرمندان هم میل به دیده شدن ندارند؟
فکر می کنی تا به حال من دیده نشده ام؟! آنجایی که باید دیده می شدم، دیده شدم. مهم مردم و مخاطبان من هستند که همه مرا دیده اند. همین که مردم کارهای مرا گوش می کنند، برایم حکم دیده شدن دارد. من همه حرف هایم را در کارهایم با مخاطبینم در میان می گذارم و گمان می کنم بیش از این هر چه گفته شود، گزاف و اضافی است.
«من خود آن سیزده ام» قرار بود با نام «سیزده» منتشر شود، چرا اسمش عوض شد؟
در حال حاضر اسم آلبوم زیاد مهم نیست. مهم این است که آلبوم درست و خوب شنیده شود. اسم بیشتر سلیقه ای است این که پس از گذشت چند سال بالاخره اسم عوض شد، مساله چندان جدی و مهمی نیست.
در یکی از مصاحبه هایت خواندم که گفته بودی قرار بود این آلبوم اولین آلبوم مجازم باشد، چرا این همه طول کشید؟
ببین من به عنوان آهنگساز و خواننده وظیفه مشخصی برعهده دارم و همیشه تلاش کرده ام کارم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. چرا که گمان می کنم مخاطب، بر گردن من حق دارد. همین که مخاطبان به من اطمینان می کنند، بزرگترین دینی است که بر گردن من وجود دارد و این موضوع وظیفه ام را به مراتب سخت تر می کند. حالا چرا این آلبوم با این همه تاخیر منتشر می شود سوالی بزرگی است که برای خودم هم وجود دارد. باور کن در این میان هیچ کس به اندازه من متضرر نمی شود. من با امکانات و سلیقه چند سال پیش، این آلبوم را ساختم و زمانی که انتشار آن قعطی شد، دوباره تلاش کردم که خیلی چیزها را تغییر دهم. در حقیقت می توان گفت من دوباره این کارها را ساختم و این باعث شد که برای بار دوم انرژی بیشتری صرف این کار کنم.
فکر می کنی مخاطبت که با اشعار صفا و ارجینی ارتباط خوبی برقرار می کند، تو را با اشعار کلاسیک می پذیرد؟
بالاخره این هم تجربه جدیدی است که به نظرم هر خواننده ای باید حداقل یک بار به سراغ آن برود. کار روی اشعار کلاسیک که قرن ها پیش سروده شده، کار بسیار دشواری است. حال و هوای اشعار آن زمان با شعرهای معاصر تفاوت بسیاری دارد. من همواره تلاش می کردم در آهنگسازی فضا را طوری جلو ببرم که شنونده به راحتی در جریان همه چیز قرار بگیرد. معتقدم شعر و ترانه اهمیت بسیاری در تاثیر گذاری یک اثر هنری دارد. ما ادبیات بسیار غنی و پرباری داریم و به شخصه گمان می کنم تا به حال آنچنان که باید و شاید، به آن پرداخته نشده است. امیدوارم این آلبوم بهانه ای شود برای قدم گذاشتن به این راه پرخطر و البته دوست داشتنی…
«من خود آن سیزده ام» یک کار سفارشی است؟
سفارشی هست اما فرمایشی نیست.
این روزها بازار موسیقی با کسادی روبه رو است اما همیشه از محسن چاوشی به عنوان محرک بازار نام برده می شود، فکر می کنی آلبوم جدیدت می تواند بازار را متحول کند؟
جمله ابتدایی سوالت خیلی دردناک بود. جای تاسف دارد که در حال حاضر شاهد چنین اتفاقی هستیم. به نظرم تحت هر شرایطی، آلبوم های موسیقی نباید از برنامه زندگی مردم حذف شود. این مهم زمانی اهمیتش دوچندان می شود که می بینیم دنیای مجازی و شبکه های مختلف مدام در حال رشد هستند. با پیشرفت تکنولوژی بدون شک همه چیز دستخوش تغییر می شود و من معتقدم مدیران فرهنگی کشور باید برای این معضل چاره ای بیاندیشند. این روزها تعداد آثار مسموم شنیداری، رو به افزایش است. از طرف دیگر به نظرم در خصوص صدور مجوزها باید کمی سیاست ها را تغییر داد تا جوانان این کشور بتوانند هرچه بهتر و راحت تر آثارشان را منتشر کنند. آیا جوان تازه کاری که برای نشر استعدادش یک سال تلاش کرده این ظرفیت را دارد که چند سال منتظر اخذ مجوز باشد؟ به نظرم باید با این قشر از جامعه کمی مهربان تر بود.
در نهایت فکر می کنی «من خود آن سیزده ام» بازار را به قول معروف تکان می دهد؟
با تمام حرف ها و حاشیه هایی که برای این آلبوم به وجود آمد که البته گمان می کنم خیلی از آن ها می توانست مدیریت شود، فکر می کنم اتفاق خوبی برای این آلبوم در حال رخ دادن است. امیدوارم با فروش خوب این اثر، کارهای جوانان نیز شنیده شود، شاید از این راه برای آن ها انگیزه ای باشم تا بتوانند با انرژی بیشتری مسیر خود را ادامه دهند.
« من خود آن سیزده ام » آلبومی است که در لحظه مخاطب را درگیر می کند یا در طول زمان روی مخاطب تاثیر می گذارد؟
در این شکی ندارم که این کار در طول زمان همچنان قابلیت شنیده شدن دارد. دلیلش هم شعرهای اسطوره های شعر ایران زمین است که به گمانم هیچ وقت از حافظه این ملت بیرون نمی رود. از طرفی با توجه به فید بک هایی که تا الان گرفته ام، فکر می کنم « من خود آن سیزدهم» در لحظه نیز می تواند مخاطبین پروپا قرصی برای خود دست و پا کند. در هر صورت هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
چه خبر از کنسرت؟
در حال برنامه ریزی هستیم.
مگر اجرای زنده باعث خوب شدن حال خواننده نمی شود، چرا کنسرت نمی گذاری؟
برای اجرای زنده باید همه چیز فراهم باشد. تا زمانی که حداقل ایده آل های من برای برگزاری کنسرت فراهم نشود، چنین کاری نخواهم کرد. دوست دارم علاقمندان و مخاطبانم در بهترین شرایط ممکن در سالن حضور پیدا کنند. حاضر نیستم حق طبیعی مردم برای حضور در یک کنسرت خوب و ایده آل را قربانی حال خوب خودم کنم. این خیلی خود خواهی است که بخواهم علاقمندانی که این همه منتظر من بودند را به سالنی بکشانم که هیچ چیزش مهیای یک شب رویایی نیست.
دیدگاهتان را بنویسید