×
×

در مصاحبه با روزنامه شرق

  • کد نوشته: 13643
  • 12 مرداد 1390
  • ۰
  • بازگشت محمدرضا لطفی به ایران در سال ۱۳۸۵ با انبوه گفت‌وگوهای رسانه‌ای همراه بود. این نوازنده که پیش از آن یک‌بار در سال ۱۳۷۲ به ایران آمده و موسسه «آوای شیدا» را راه انداخته بود، یکی، دو سال بعد به دلیل تعطیل شدن موسسه‌اش به آمریکا بازگشت تا اینکه پنج‌سال پیش دوباره عزم وطن کرد، […]

  • بازگشت محمدرضا لطفی به ایران در سال ۱۳۸۵ با انبوه گفت‌وگوهای رسانه‌ای همراه بود. این نوازنده که پیش از آن یک‌بار در سال ۱۳۷۲ به ایران آمده و موسسه «آوای شیدا» را راه انداخته بود، یکی، دو سال بعد به دلیل تعطیل شدن موسسه‌اش به آمریکا بازگشت تا اینکه پنج‌سال پیش دوباره عزم وطن کرد، در حالی که روزنامه‌نگاران برای تهیه خبر و مطلب از «بداهه‌پرداز شیدا»، مسابقه کم نظیری در پیش گرفتند. اقامت دایمی این نوازنده در ایران، بازتاب‌های متفاوتی در پی داشت به خصوص در قبل و بعد از نخستین کنسرت تکنوازی‌اش، خیلی مورد بحث و انتقاد همکاران و علاقه‌مندان و دیگر حاضران عرصه‌های هنری قرار گرفت. پیش‌داوری‌های زیادی شد و لطفی را با چماق لطفی دیروز منکوب کردند. انتظارات بیهوده از لطفی امروز، بالاگرفت. گویا همه فراموش کرده بودند که او نیز همانند هر انسان دیگری نمی‌تواند با انرژی ۲۵ سال پیش خود، عرض اندام کند، اما لطفی با عشق و امید به میهن بازگشته بود.

    در کنار حواشی مربوط به فعالیت هنری، حضور لطفی طی این پنج سال با حاشیه‌های سیاسی نیز همراه بوده است. عده‌ای می‌پرسیدند چرا در این دوران به ایران برگشته است؟ همزمانی بازگشت او با آغاز ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و دوستی و رابطه نزدیکش با کلهر، مشاور وقت احمدی‌نژاد، بحث انگیز شد. البته او سال گذشته در گفت‌وگویی که امکان انتشار نیافت، گفت اول از هر چیز به کشورش فکر می‌کند و کاری نداشته چه کسی سرکار آمده است. خود را اخلاقا دارای شخصیتی می‌داند که حتی اگر صمیمی‌ترین دوستش در حاکمیت باشد، از موقعیت او استفاده نمی‌کند.

    لطفی در این گفت‌وگو می‌گوید: در کشور ما پدیده‌ای وجود دارد به نام پدیده‌های پنهان و شما نمی‌توانید با این پدیده‌های پنهان صحبت کنید و این هم جزو همان خط قرمزهاست و به طور طبیعی شما باید یک بندباز باشید که بتوانید کارتان را انجام دهید. بخش عمده‌ای از انرژی یک هنرمند صرف این بندبازی‌ها می‌شود.

    گفته می‌شود محمدرضا لطفی در دهه ۶۰ درگیر «اجتماع» بود و الان درگیر «ریشه». او خود البته اعتقادی به این نگاه ندارد، چرا که معتقد است «بازگشت» مربوط به دوره‌ای است که چیزی در حال از بین‌رفتن باشد. لطفی قبل از انقلاب با عزم جدی با تشکیل گروه‌های عارف و شیدا نهضت احیای موسیقی سنتی را برپا کرد و در دوره‌ای با «چاووش»، پرشورترین همراهی را با نهضت مردمی سال ۵۷ انجام داد. او بعد از انقلاب، مدتی جلای وطن کرد، هرچند بازگشت او در اوایل دهه ۷۰ موقتی بود و باز مجبور به جلای وطن شد. او سال ۱۳۸۵ به تهران برگشت و با تجدید فعالیت مکتب‌خانه میرزا عبدالله، به تربیت شماری از نوازندگان و جوانان در قالب گروه‌های سه‌گانه شیدا پرداخت و کنسرت‌هایی هم برپا کرد. آخرین اجرای او در تهران سال گذشته در برج میلاد برپا شد.  گفت‌وگوی ما با این نوازنده را در ادامه می‌خوانید.

     ‌زمانی که به ایران بازگشتید یک‌سری برنامه‌ریزی و ایده برای آینده موسیقی داشتید، ازجمله تحقیق و ترجمه، انتشار کارهای خودتان و دیگران و گسترش کارگاه سازسازی، آموزش و ساختن یک ساختمان برای راه‌اندازی یک موسسه بزرگ موسیقی و … . چقدر از برنامه‌هایی که داشتید تا به امروز اجرا و کدام‌یک از آنها منتفی شده و چه مقدار از این ایده‌ها در حال حاضر در دست اقدام است؟
    هر مجموعه بنا بر عملکرد و فونکسیونی که دارد با یک‌سری مشکلات مواجه است و بهترین راه برای برون‌رفت از عدم پیشرفت یک پروژه، شناخت فونکسیون‌ها است. برنامه و ایده‌های شما تا زمانی که در محدوده کاری موسسه و شرکت شماست قابل پیشرفت است. اما از آنجایی که شغل فرهنگی و هنری با بیرون از این چارچوب ارتباط مستقیم دارد، مشکلات شروع می‌شود. یکی از علل ایجاد این نوع مشکلات در زمینه فرهنگ و هنر در یک کلمه نازیبا، بلاتکلیفی مقابل پدیده‌ای به نام هنر است و این بلاتکلیفی در طول این سال‌ها، گاهی به بیراهه رفته و گاهی به راه راست و اغلب یک جدال و درگیری برای اصول و ضوابط هنری وجود داشته است.

    این مشکلات مربوط به زیرساخت‌های فرهنگی ماست. فرهنگ اجتماعی ما در طول ۲۰۰سال گذشته طوری جلو رفته که ما قبل از اینکه با یک پدیده، مشکل اسلامی داشته باشیم، چالش فرهنگی داریم. مشکلات فرهنگی ما فقط به خاطر اسلام نیست، زیرا قبل از آن هم وجود داشته است، ما باید اینها را از هم تفکیک کنیم. در رابطه با موسیقی، ما مشکل فرهنگی داریم که از گذشته‌های دور به ما رسیده است. می‌خواهم بگویم یک بخش خصوصی مثل کار ما، تابع مسایل فرهنگی و اسلامی و بلاتکلیفی مسوولان مقابل این هنر است و مقداری از ایده‌های ما به صورت طبیعی و بنیادی قابل انجام نیست. به طور مثال ما از صدای زن به عنوان سولیست نمی‌توانیم استفاده کنیم. من موسیقیدان مقابل این مساله چه کاری باید انجام دهم. این جزو خط قرمزهاست، یا رادیو و تلویزیون شکل ساز را پخش نمی‌کند. تک‌نوازی ساز پخش می‌شود، اما فیلم تصویری از استاد کسایی و فرهنگ شریف یا آقای علیزاده را پخش نمی‌کند. این جزو خطوط قرمز است.

    ‌این خطوط قرمز برای موسیقی خیلی بیشتر از دیگر هنرهاست…
    بله، برای موسیقی خیلی بیشتر است و دست و بال ما را برای حرکت‌های سازنده و بزرگ بسته و ضعیف کرده است. ما در مورد آموزش مشکلی نداشتیم و در شش سالی که من در ایران هستم آموزش صددرصد جواب داده است. در مورد تولید، ما پیشرفت داشته‌ایم اما ظرفیت ما برای تولید صدبرابر بیشتر از آن چیزی بوده که ما در این شش سال تولید کرده‌ایم. سرعت کار در خارج از این موسسه بسیار کم است. اگر ما بخواهیم یک سی‌دی بیرون بدهیم در کمترین زمان، سه ماه طول می‌کشد. ما در طول سال تعطیلات داریم، عملا شش ماه از سال نمی‌تواند فعال باشد. بعد هم برگزاری فستیوال‌های گوناگون موسیقی که وزارت ارشاد سازماندهی می‌کند. با حسابی که من کردم از ۱۲ماه سال ما فقط شش‌ماه می‌توانیم تولید کنیم.

    ‌آیا بخشی که نظارت بر تولید را در ارشاد برعهده دارد از بخش مربوط به کنسرت‌ها جدا نیست که خط تولید بنا بر زمان‌های خاصی که نمی‌توان کنسرت و فستیوال داشت، متوقف نشود؟

    نه، وقتی مراجعه می‌کنید می‌گویند شلوغ است و دهه‌فجر است. دو ماه دیگر بیایید و دو ماه دیگر عید نوروز است و دو هفته هم بعد از آن تق و لق است و در کل تمام اینها چیزهایی است که باعث عدم رشد بخش خصوصی می‌شود. خود دولت هم به این مساله اذعان دارد.

    ‌قصد ندارید با موسیقیدان‌های دیگر ارتباط نزدیک‌تری برای اجرای برنامه یا همکاری‌های دیگر داشته باشید چون معمولا این نوع همکاری‌ها برای پیشرفت موسیقی ما می‌تواند مفید باشد.
    موسیقیدان‌ها صنف محسوب می‌شوند. اصناف از درجه کیفیت مثلا متوسط شروع می‌شوند تا کیفیت عالی. مشکلی که بین موسیقیدان‌های بزرگ وجود دارد این است که متاسفانه شرایط اجتماعی ما در ایران طوری پیش رفته است که موسیقیدان‌های ما و خیلی از هنرمندهای ما امروزه وابسته به جریانات سیاسی هستند و از قوانین صنفی خبری نیست.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *