گروه موسیقی کامکارها، این روزها در لندن کنسرت داشتند. آثار سمفونیک «هوشنگ کامکار» به نفع کودکان آواره سوری توسط ارکستر سمفونیک داکلندز (dockland sinfonia) به رهبری «اسپنسر داون» در سالن باربیکن شهر لندن اجرا شد؛ برنامه کامکارها در این کنسرت شامل دو بخش جداگانه بود. در قسمت اول آثار سمفونیک هوشنگ کامکار اجرا شد که از جمله آن میتوان به پوئم سمفونی «انفال» موومان اول اشاره کرد که درباره قتل عام کردهای عراق توسط صدام حسین است و با صدای صبا کامکار، گروه کر و ارکستر سمفونیک و ساز عود اجرا شد. کنسرتینو آریو برای سنتور و ارکستر سمفونیک با تکنوازی «اردوان کامکار» است. آواز صلح قطعهای برای ارکستر سمفونیک، آواز سولو، گروه کر بر روی اشعاری از باباطاهر عریان و سعدی با خوانندگی «صبا کامکار» برای صلح جهانی ساخته و کنسرتینو «زشبستانه» برای کمانچه و ارکستر سمفونیک با تکنوازی «اردشیر کامکار» به همراه پوئم سمفونی بهاران آبیدر به همراه اجرای موسیقی کردی، از جمله قطعاتی بود که این گروه اجرا کردند. این گروه امروز بعد از این کنسرت موفق به ایران رسیدند. «هوشنگ کامکار» تنها چند ساعت بعد از ورودش به ایران خبر درگذشتِ این استاد موسیقی را میشنود و گفتاری ارائه میدهد.
هوشنگ کامکار
[ آهنگساز و سرپرست گروه کامکارها ]
استاد «مصطفی کمال پورتراب» به شکل حقیقی یک استاد بزرگ در تئوری موسیقی بودند و در طول عمرشان، شاگردان بسیاری را در این امر تربیت کردند. ایشان به شکلی جامع در زمینه علوم تئوریک و علم موسیقی آگاهی داشتند و به معنای واقعی کلام عاشق تدریس و یاددادن این آموزهها به شاگردانشان بودند؛ عشق و شوری که در هیچ معلم دیگری وجود نداشت. ایشان تا پایان عمرشان این راه را ادامه دادند، این انتخاب یک هنرمند است که در چه زمینهای فعالیت کند و استاد «پورتراب» تصمیم گرفتند تا زندگیاشان را وقف آموزش موسیقی کنند؛ ضمن آنکه تحقیقات و پژوهشهای گستردهای نیز انجام دادهاند که بخشی از آنان منتشر و بخشی نیاز به گردآوری دارد؛ برای مثال تحقیقاتی روی دسته تار انجام داده بودند که ننتیجه بخشی از آن را به آقایان پیرنیاکان و علیزاده در شورای موسیقی ارایه دادند.
علاوه بر آن، ایشان انسانی بسیار نکتهبین بودند و دوست داشتند شاگردانشان به طور دقیق علم تئوری موسیقی را یاد بگیرند و حتی تاکید بسیاری روی استفاده صحیح از لغات موسیقی و تلفظ آن داشتند. در ملاقاتهایی که با ایشان در خانه موسیقی داشتم – ایشان عضو شورای عالی خانه موسیقی بودند- همیشه آرزو داشتند که تئوری «کوانتوم در موسیقی» را ارایه دهند که متاسفانه نتوانستند در زمان حیاتشان این کار را انجام داده و این دانش را ارایه دهند، آن هم در حالی که چندین سال تحقیقات گستردهای در این مساله کرده بودند. شاید اگر عمرِ ایشان ادامه پیدا میکرد، شاهد انتشار این تحقیقات بودیم.
استاد پورتراب همچنین برای موسیقی سنندج نیز یادگاری داشتند. پیش از انقلاب من به همراه پدرم به تهران آمدیم تا کارشناسی موسیقی در وزارت فرهنگ و هنر سنندج را برای فعالیتهای موسیقایی در این شهرستان دریافت کنیم و ایشان به همراه استاد دهلوی کمک بسیاری به این مساله کردند. آخرین حضور ایشان همچنین حضورشان در کنسرتِ ارکستر سمفونیک تهران به رهبری «شهرداد روحانی» بود که ایشان در سالن به من گفتند: «هوشنگ، میخواهم یک قطعه پیانو بزنم، حتما گوش کن و نظرت را بگو.» این مساله که ایشان در آن سن و سال همچنان تا این اندازه اشتیاق برای فعالیتهای موسیقی و عشق به این هنر را داشتند، برای من بسیار جالب بود.
دیدگاهتان را بنویسید