داریوش طلایی کنسرت میدهد: یازدهم و دوازدهم همین ماه در فرهنگسرای نیاوران. او سالِ گذشته همین وقتها بود که بعد از ۱۲ سال، کنسرت داد. دلایلِ خودش را هم برای دوری از صحنه داشت. میگفت در موسیقی کارشکنی میکنند و این هنر به سمت و سویی رفته که دیگر امکانِ فعالیتهای جدیِ موسیقایی وجود ندارد. حالا اما او دوباره، برای مخاطبانش تار خواهد نواخت. استادِ تارنواز، در این اجرا قطعاتی را در موسیقی دستگاهی ایران بداههنوازی خواهد کرد. برنامهاش در دو بخش انجام خواهد شد و علاوه بر تار، در بخشی از برنامه سهتار هم خواهد نواخت.
«طلایی»، این فرصت را داشته تا از محضرِ بسیاری از اساتید بهره بگیرد، از حضورِ کسانی چون علی اکبر شهنازی، سعید هرمزی، یوسف فروتن، نور علی برومند و عبدالله دوامی؛ اما به اینها بسنده نکرد و به «نانت» فرانسه رفت تا دکترای موسیقیاش را بگیرد. در فرانسه موسیقیشناسی خواند و با این وجود همچنان از جمله کسانی است که به ردیف در موسیقی ایران اعتقاد دارد. از جمله آثار تو میتوان به ردیف میرزا عبدالله، تکنوازی سهتار، سایه روشن، چهارگاه، شب وصل، دود عود، ساز و آواز، جنگ و صلح تار و جلوه گل اشاره کرد. به بهانهٔ برنامهای که در پیش دارد، با وی به گفتو گو نشستهایم:
- گویا قرار است در این برنامه، علاوه بر تار، سهتار هم بنوازید. اگر موافق باشید، ابتدا دربارهٔ این برنامه توضیح میدهید.
همانطور که شما اشاره کردید، این کنسرت بیشتر بر نوازندگی تار و سهتار متمرکز است. برنامه در دو بخش اجرا میشود که در آن سبکهای گوناگون تارنوازی مورد توجه قرار گرفته است. یعنی من در یک بخش، در زمینهٔ موسیقی کلاسیک قدیم به اجرای برنامه خواهم پرداخت و در بخش دیگر به سبک جدید تارنوازی خواهم کرد.
- منظورتان از سبکِ قدیم و جدید چیست؟
ببینید موسیقی ما با موسیقی سرزمینی چون هند متفاوت است؛ بنابراین در گذشته اینطور نبوده که یک هنرمند برای دو ساعت تکنوازی کند؛ همه چیز به صورت مینیاتوری اجرا میشده است؛ از آن طرف قطعات ضربیها به آن شیوهای که بعدها در رادیو متداول شد، وجود نداشته است. در واقع هنرمندانی که میخواستند به اجرای برنامه بپردازند، تلاش میکردند تا همه چیز را به صورتِ بسیار مینیاتوری و در یک زمانبندی فشرده ارایه دهند. میشود از آن به نوعی پرکاری در یک فضای کوچک یاد کرد؛ اما در بخش دوم یک تنبک من را همراهی خواهد کرد. در این بخش شیوهٔ نوازندگی به همان شکلی است که در این سالها همه دیدهاند و من نیز در این سالها، برنامههای متعددی به این شکل در داخل و همچنین خارج از کشور ارایه دادهام. در این بخش، فضا بازتر و قطعات ریتمیکتر و آزادتر است.
- و هر دو بخش نیز به صورت بداهه است؟
بله؛ بداههنوازی خواهد بود و اصلا عنوانِ کنسرت «بداههنوازی در موسیقی دستگاهی ایران» است.
- به هر حال بداهه در موسیقی ایران کارکردِ خاص خودش را دارد؛ با این حال برخی موزیسینها میدانند که در چه دستگاهی بداهه خواهند نواخت و برخی دیگر – مثل استاد بهاری- همهچیز را به روی صحنه و حس و حال آن لحظه موکول میکنند، شما در این زمینه چه اقدامی انجام میدهید؟
من هماکنون هیچ چیزی را تعیین و مشخص نکردهام و همهچیز را به روی صحنه موکول کردهام. منتظرم ببینم لحظهای که روی سن میروم؛ حال و هوایِ خودم و مخاطبان به چه شکل خواهد بود؛ شاید هم در همان شبِ اجرا، در پشتِ صحنه تصمیم بگیرم در ماهور بنوازم یا همایون و چهارگاه. من عمری در این موسیقی گذراندهام و به همین خاطر بداههنوازی را بخشی جدایی ناپذیر از آن میدانم. شاید هم بر این اعتقاد باشم که در برخی اوقات، آنچه به عنوان بداهه نواخته میشود؛ حس و حال بهتری برای مخاطب ایجاد کند. ضمن اینکه زمانِ اجرایِ این برنامه، مصادف با روزهای درگذشتِ استاد «لطفی» است و ما یادی از این استاد بزرگوار خواهیم کرد.
- یعنی برنامهای ویژه برای یادمانِ ایشان دارید؟
نه؛ برنامه با این رویکرد نیست؛ یعنی قصد نداریم به طور مثال قطعهای از ایشان بنوازیم و غیره؛ اما برای خود من این یک حسن تصادف است تا یادی از ایشان کنیم.
- آقای طلایی شما ۱۲ سال هیچ برنامهای اجرا نکردید، دلیلی هم که برای این مساله بیان کردید، مشکلاتی است که در زمینهٔ موسیقی وجود دارد و خب بسیاری به آن آگاه هستند؛ اما مساله اینجاست که به هر حال نباید امید چندانی به رفع این مشکلات داشت و این یعنی ادامهٔ کمکاری شما؟
همانطور که شما اشاره کردید، مشکلات همیشه وجود دارد، من سالها در ایران کنسرت ندادم و این در حالی است که از سنِ خیلی پایین – ۱۵ سالگی- در تالار وحدت تهران موسیقی اجرا میکردم؛ البته در این سالها بیکار ننشسته بودم. تلاش کردم تا موسیقیام را پختهتر کنم و پایههای تئوریک آن را تقویت. ضمن آنکه موسیقی نظری همواره یکی از مهمترین دغدغههای من بوده است. تلاش کردم از قابلیتهای موجود در موسیقی ایرانی به شکلِ بهتری استفاده و آن را به دیگران نیز بشناسانم. به همین خاطر است که حتی زمانی که با موزیسینهای غیر ایرانی روی صحنه رفتم؛ این مساله را لحاظ و تلاش کردم تا جوهرهٔ موسیقی ایرانی حفظ شود. این موسیقی، هویت ماست؛ اما موسیقیای که من دوست دارم در زمینهٔ آن فعالیت داشته باشم؛ یک موسیقی پاپ و عامهپسند نیست؛ موسیقی تخصصی و کلاسیک ایرانی است و مخاطبان هنردوست خودش را دارد؛ بنابراین چنین شرایطی در هر سالن و مکانی پیش نمیآید و نمیتوان به اجرای کنسرت پرداخت. حتی سالِ گذشته که من در تالار وحدت تهران که یکی از بهترین سالنهای اجرای موسیقی در ایران است، به اجرای برنامه پرداختم، متوجه شدم که معذورات خودش را دارد. برای مثال در این سالن، چند سئانس تئاتر اجرا میشود یا بعد و قبل از اجرا، گروهی دیگر برنامه دارد. اینها همه معذوراتی است که با این شکل و شیوهٔ موسیقی هماهنگ نیست. انتخاب فرهنگسرای نیاوران برای این اجرا هم به همین دلیل بود. احساس کردم فضایی آزادتر و رهاتر دارد برای این شکل از موسیقی که اجرای نمایشی نیست و رسیتال در موسیقی دستگاهی ایران است.
دیدگاهتان را بنویسید