یک آهنگساز درباره رابطه موسیقی و رشته بازاریابی میگوید: امروزه ۸۰ تا ۹۰ درصد اتفاقاتی که برای موسیقی در دنیا رخ میدهد به بیزینس و ارائه اثر برای فروش مربوط است. حتی در موسیقی کلاسیک نیز نگاه بازاریابی، کالا و پروموشن حکم فرماست و این دو کاملا به هم مربوطند. ترکیب مکانیک سیالات و بازاریابی و روانپزشکی میشود، کریستف رضاعی!
به نقل از ایسنا، کریستف رضاعی _ آهنگساز و نوازنده پیانو که برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن از سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «نگار» است، در شرح چگونگی نام گذاری قطعات مختلف خود در موسیقی فیلم بیان کرد: معمولا این نامگذاری وابسته به صحنه خاصی از فیلم است که موسیقی برای آن آماده شده است و سعی میکنم قطعاتی که مینویسم به دیالوگ و ریتم فیلم و حس و حال صحنه کاملاً مرتبط باشد.
این موسیقیدان با ابراز خرسندی از برگزیده شدن آثارش در جشنوارههای مختلف کشور مانند جشنواره فجر و انجمن منتقدین که آنها را ویترین صنعت سینمای ایران میداند، در مورد کم بودن آلبومهای موجود از خود در بازار اینگونه توضیح داد: سالهاست که میخواهم کارهایم را جمع آوری کنم و انتشارات دهم اما هنوز فرصت نشده است. البته کارهایم نسبتا آماده هستند. توقف زمانی که کرونا ایجاد کرده است به من این فرصت را داده که به کارهای عقب افتادهام برسم و امیدوارم در ماههای آینده به ثمر برسد.
ساز تخصصی ندارم
این هنرمند در ادامه درباره ساز تخصصیاش توضیح داد: با اینکه ۱۰ سال پیانو کار کردهام اما ساز تخصصی ندارم و بیشتر در زمینه آهنگسازی و تئوری موسیقی و حتی خوانندگی فعالیت داشتم. در فرانسه در گروههای کر کوچکی که تخصصشان موسیقی دوران باروک بود نیز فعالیت داشتم که اتفاقاً این فعالیت را در ایران با گروه نور ادامه دادم. گروهی در سال ۲۰۰۱ تشکیل دادیم و تا چند سال پیش اجراهایی در خارج از کشور و در خود ایران داشتیم. این گروه متشکل از ۱۰ نوازنده بود که ۳ نفر آنها فرانسوی هستند و موسیقی فولکلور ایران مثل موسیقی اقوام کرد را در موازات با موسیقی کهن اروپایی اجرا میکرد. شاید ترکیب این دو موسیقی کنار هم کمی عجیب به نظر بیاید اما اگر به ریشههای آن دقت کنیم موسیقی ایران که هنوز هم قسمت زیادی از آن شفاهی است و ظرافت آن به ملودی و حال آن لحظه یا بداهه است به موسیقی دوران قرون وسطا تا اوایل رنسانس شباهت دارد که بر اساس موسیقی دستگاهی، تک ملودی، شعر و کلام ساخته شده است. آلبوم 《آلبا》 نتیجه فعالیت همین گروه است که در سال ۲۰۰۴ در شرکت هرمس تولید شد و آلبوم بسیار موفقی بود.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به بررسی برخی از آثارش پرداخت. او درباره موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» اینگونه توضیح داد: شعر این اثر گیلکی و ملودی آن کوبایی است و مربوط به اثر آهنگساز کوبایی اسوالدو فارس است که با سازهای کوبایی مثل سازهای ضربی و گیتارهای سه سیمی و… در سال ۴۰ میلادی اجرا و ترانه آن در جهان مشهور شد و خوانندهها و موزیسینهای معروف دنیا آن را اجرا کردند. این ترانه از ترانههای مورد علاقه کارگردان فیلم صفی یزدانیان عزیز بود و با آن خاطرات زیادی داشت. او دوست داشت که در کار از آن استفاده شود و من از این بابت بسیار خوشحال شدم. کلمه کیسه که در متن گیلکی استفاده شده به معنی «کیه» مشابه سازی با لغت کیساس در اسپانیولی به معنی «ممکنه» است. درواقع آقای سرتیپ پور برای بازنویسی این اثر به ریتم کلام توجه کردند تا معنای اثر.
رضاعی درباره شباهت کلام و موسیقی این اثر به زبان فرانسوی خاطرنشان کرد: همانگونه که منطقه گیلان شباهتهای آب و هوایی زیادی به فرانسه دارد و حتی در عناصری مثل سقفهای سفالی شباهت ظاهری با بخشهایی از فرانسه دارد ممکن است لهجه گیلکی نیز آکسانهایی شبیه زبان فرانسوی داشته باشد و برای شنونده نوعی همذات پنداری ایجاد میکند. موسیقی این فیلم به مردم بسیار نزدیک و به نوعی عامه پسند و مثلا در موسیقی فیلم «کنعان» در جاهایی به سمت موسیقی سمفونیک نزدیک میشود که ممکن است باعث خاصتر شدن و کمتر شدن تعداد مخاطبان آن شود. شاید استقبال زیاد مردم از موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» معمای موسیقی باشد؛ زیرا زمانی که ما این کار را اجرا میکردیم توقع چنین بازخوردی از مردم نداشتیم.
برنده جایزه نخست آهنگسازی در انجمن فرهنگی ایتالیا با موضوع «سرود صلح برای هزاره سوم» اذعان کرد: آهنگ 《لیلا جان مثل کیسه کیسه》 تنظیم یک ملودی است اما 《پانامایی》 و ترانه 《چشم سیاه》 تنظیمی از یک فولکلور روسی است و هر سه ملودی توسط کارگردان برای کار انتخاب شد.
جای موسیقی کلاسیک خالی در رادیو
او در ادامه درباره ارتباطش با رادیو گفت: شروع علاقه من به رادیو، زمانی آغاز شد که هنوز در فرانسه ساکن بودم و در آن زمان شبکههای رادیویی آزاد به تازگی رونق پیدا کرده بودند و بلاخص کانال موسیقی کلاسیک فرانسه را بسیار دوست داشتم و همچنان نیز پیگیر آن هستم.
وی تاکید کرد: جای موسیقی کلاسیک در رادیو ایران بسیار خالی است. پخش رپرتوارهای ضبط شده در قدیم و اجراهای به روز در کشورهای مختلف و همچنین کشف استعداد جدید در عرصههای مختلف موسیقی بسیار جذاب است که جای خالی آن در رادیوهای ایرانی مشهود است.
موسیقی مرا انتخاب کرد
این آهنگساز در پاسخ به این سوال که چرا شغل آبا و اجدادی خود یعنی روانپزشکی را پیشه خود نساخته، جواب داد: این شغل مرا انتخاب کرد و نه من او را. همیشه موسیقی در کنار من بود چه زمانی که به آن گوش فرا میدادم، چه زمانی که به کنسرت میرفتم و چه زمانی که ساز می نواختم. تحصیلاتم در رشته مکانیک سیالات و بازاریابی است و هیچ وقت به صورت آکادمیک موسیقی نخواندهام ولی از ۱۲، ۱۳ سالگی موسیقی را در ایران با پیانو آغاز کردم و زمانی که با خانواده ام به فرانسه بازگشتم آن را ادامه دادم. در رشتههای گوناگون موسیقی تجربه کسب کردم و موسیقی کنار تحصیلات من بود.
رضاعی ادامه داد: در حدود سال ۷۴ دوباره به خاطر مسائل خانوادگی به ایران بازگشتم و قرار نبود که ماندگار باشم. پدربزرگم موسس یکی از اولین بیمارستان های روانپزشکی در ایران است که هنوز هم فعال است و پدرم نیز در آن فعالیت کرده بود، بعد از آن عمویم آن را اداره میکرد و قرار بود ۵_۶ ماهی به صورت آزمایشی در آنجا به او کمک کنم. در این اثنا به صورت کاملا اتفاقی به فضای موسیقی ایران وارد شدم. دوست عزیزم پیتر سلیمانی پور نوازنده جاز که فرانسویزبان نیز بود مرا به دوستانی معرفی کرد و من کم کم وارد دنیای موسیقی ایران شدم.
برنده تندیس خانه سینما برای بهترین موسیقی متن از هفدهمین دوره جشن بزرگ سینمای ایران برای فیلم «گربه و ماهی» در پایان تاکید کرد: چیزهای زیادی باعث ماندگاریام در ایران شده است اما مهترین آنها مردم مهربان، شجاع و صبور ایران هستند و ممکن است کارهایی که من در ایران انجام میدهم به لحاظ تکنیکال در اروپا قابل اجرا باشد اما از نظر حسی مطمئن نیستم که همان بشود.
کریستف رضاعی این هفته مهمان برنامه «پنجشنبه جمعه» رادیو ایرن بود. «پنجشنبه جمعه» با اجرای منصور ضابطیان و به تهیه کنندگی زهرا قائدی هر هفته پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۲ همزمان با پخش صوتی از رادیو ایران به صورت تصویری نیز از سایت این شبکه رادیویی پخش میشود.
دیدگاهتان را بنویسید