جمشید عزیزخانی میگوید: رادیو قطعا از تلویزیون والاتر بوده و هنوز هم اینگونه است. حتی گاه نمیدانم تهیهکنندگان رادیو چه کسانی هستند، اما آثارم را پخش میکنند. هنوز اثر ۳۶ سال قبل من به روی آنتن رادیو است و همچنان پخش میشود. چرا؟ به این دلیل که متولیان رادیو و تهیهکنندگان آن، دغدغه دارند و به موسیقی علاقمند هستند و باسوادند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، البته که فعالیت هنرمندان موسیقی نواحی شرایطی دارد. به طور کلی هنرمندان موسیقی نواحی غم نان دارند و در این زمینه دچار مشکلات بسیارند. فعالان موسیقی مناطق مختلف، (چه آنها که در زمینه موسیقی مقامی فعال هستند و چه پایتخت نشینانی که بر موسیقی شهر و دیارشان تمرکز دارند) نمیتوانند به صورت حرفهای در عرصه موسیقی فعالیت کنند؛ زیرا این هنر برای آنها منبع ارتزاق نیست و اغلب آنها بدون حمایت مسئولان دولتی و اسپانسرهای خصوصی به تولید آثار میپردازند. بنابراین اینگونه است که هنرمندان موسیقی مناطق و شهرهای مختلف به مرور از دور فعالیت خارج میشوند و فعالان نیز به صورت جسته و گریخته و بر اساس وسع شخصی به تولید اثر میپردازند و با همه دشواریهای موجود میدان را خالی نمیکنند.
جمشید عزیزخانی (خواننده و آهنگساز اهل کرمانشاه و خطه زاگرس) یکی از هنرمندانی است که فعالیت خود در زمینه موسیقی را از سالهای پیش از انقلاب اسلامی آغاز کرده و حال بیش از چهل دهه است که فعال است. اغلب علاقمندان عزیزخانی را با آلبومهای «سفرنامه کردستان» و «ریوار» به یاد میآورند که در سالهای آغازین انقلاب اسلامی عرضه شده است. البته عزیزخانی طی دهههای بعدی نیز فعالیت خود را ادامه داده و در دوران جنگ تحمیلی چندین اثر را برای رزمندگان کشور خوانده و پس از آن نیز به مناسبتهای مختلف آثاری را ارائه کرده و حال چندصد آهنگ کردی و فارسی را در کارنامه دارد.
جمشید عزیزخانی که بیش از دو دهه است در پایتخت زندگی میکند، طی گفتگویی با ایلنا از احوالات این روزهایش گفت و به تحلیل وضعیت موسیقی امروز پرداخت.
او در بخشی از گفتگوی پیشرو گفت: موسیقی در جمهوری اسلامی بیش از دوران سلطنت پهلوی مورد توجه قرار گرفت. یعنی میتوان گفت در سالهای ابتدایی جمهوری اسلامی نسبت به دوران پیش از آن، چندین برابر اثر تولید شد، اما آن آثار آنطور که باید ماندگار نبودند. اگر توجه کنید هنوز مردم به سراغ آثار زنده یاد تجویدی و همایون خرم و مظهر خالقی و حسن زیرک میروند.
از فعالیتهای این روزهایتان بگویید. به نظر می رسد نسبت به گذشته کم کارتر شدهاید.
در حال حاضر فضای فعلی نه به دل است نه به دل مینشیند و نه میتوان در چنین شرایطی کاری انجام داد. مگر آنکه به صورت خصوصی و شخصی و در خانه برای مردم بخوانیم و با آثارمان به آنها روحیه دهیم. من نیز طی این روند با تولید آثار و ارائه آنها در فضای مجازی، ارتباطم را با مردم حفظ میکنم و آنها نیز استقبال میکنند.
لحنتان مانند بسیاری از هم نسلانتان کنایهآمیز و معترضانه است و این در حالی است که شما یکی از با سابقهترین خوانندگان منطقه غرب و کرمانشاه محسوب میشوید. دلیل نارضایتیتان از شرایط موجود چیست؟
حال دیگر همه ما میدانیم که همه عرصهها و مشاغل، بخصوص رشتههای هنری، به یک مدیریت درست و برنامهریزی شده و ویژه نیاز دارد که متاسفانه چنین درایتی وجود ندارد. یعنی مدیریت را به هرکس میسپرند راهها و کارهای دیگر را بهتر بلد است تا اینکه حتی بتواند درباره الفبای موسیقی صحبت کند چه برسد به اینکه بر این هنر اشراف داشته باشد. در نهایت از بنیاد ایجاد تشکلها و بخشهای مختلف، هرکس را به عنوان مسئول در راس موسیقی قرار دادهاند از موسیقی و کلیات و جزییات آن بیاطلاع بوده است. البته مثلا فردی چون آقای محمدعلی معلم دامغانی خودش هنرمند و شاعر بود، اما مگر چند نفر از مدیران در عرصه هنر فعال بودهاند؟ شاید مدیران و مسئولان دیگر نیز به لحاظ شخصیتی و اخلاقی آدمهای خوبی بودهاند، اما این ویژگیها کافی نیست؛ زیرا اغلب آنها نه متخصص هستند و نه متعهد. حال شما حساب کنید ما به طور جدی درگیر ممیزی و سانسور هستیم و در این ممیزی فوقالعاده شدید آیا حق مردم این است که اراجیفی را از طریق تلویزیون به اسم موسیقی تحویلشان دهیم؟
البته این ممیزیها شامل همه افراد و گونهها نیست و همانطور که شاهد هستید به طور روزانه چندین اثر سطحی و حتی سخیف (به لحاظ شعری و محتوایی و ساختاری) با مجوز ارشاد منتشر میشوند.
هیچ اشکالی ندارد. آن افرادی که چنین آثاری تولید میکنند حقشان است و دلشان خواسته برای تولید اثر مبالغ بسیار هزینه کنند و اصلا شنونده و ببینده هم نداشته باشند. روی سخن من با رادیو و تلویزیون است، آنها نباید آن آثار را حمایت کنند. تلویزیون در این زمینه هزینه میکند و شورای موسیقی، شورای شعر و شورای گزینش دارد! اینها هزینهبر است. در نهایت هم میبینیم که آثاری سطحی و کج و معوج به مخاطبان ارائه میشود. یا اینکه از بیرون خوانندههایی را میآورند و آن خوانندگان به جای دریافت مبلغ بابت حضورشان هزینه میکنند و پول هم میدهند!
نمونه این اتفاقات حتی در برنامههای پرمخاطب تلویزیون نیز رخ میدهد. فلان خواننده که هیچ رزومه جدی و موفقی ندارد و حتی بسیاری نامش را نمیدانند به ناگاه در صفحه تلویزیون ظاهر میشود و به اجرای پلیبک چند آهنگ ضعیف میپردازد.
متاسفانه همینطور است که میگویید و این در حالی است که رسالت تلویزیون این نیست.
البته در این میان هنرمندان نیز بی تقصیر نیستند، زیرا نسبت به اوضاع فعلی انتقادی ندارند و اعتراضی نمیکنند.
به طور کلی روحیه هنرمندان به گونهای است که اصطلاحا نازکش میخواهند و در غیر اینصورت میگویند خب نشد که نشد. یا به درک!
طی چند دهه گذشته حدودا چند اثر خواندهاید؟
ببیند من یکی از خوانندگانی هستم که به لحاظ کمی بیشترین آمار تولید اثر را دارم.
به نظر میرسد طی سالهای فعالیتتان بیش از ۷۰۰ یا ۸۰۰ آهنگ تولید کردهاید.
آثارم بیش از اینهاست. شاید به بیش هزار اثر هم برسد. سال گذشته حدود ۲۸ اثر را فقط با همیاری علیرضا صنعتی ضبط کردهام. خیلی از آمار بازدیدهای آثارم مطلع نیستم، اما آنطور که آقای صنعتی میگفت یکی از آهنگهایم به اسم «کتان کتانه» در عرض یک هفته توسط ۸۵ هزار نفر شنیده شده است. به نظرم این آمار بینظیر است.
این یعنی آثارتان همچنان طرفداران خودش را دارد و کار خوب شنیده میشود.
خوشبختانه همینطور است. شاهد هستم که پس از انتشار کوچکترین آثار افراد بسیاری درباره آنها نظر میدهند و کامنتهای بسیار میگذارند و به این ترتیب به طور مستقیم بازخوردها را میبیینم و نظرات مخاطبان را رصد میکنم. به هرحال شخص من از سالهای رییس جمهوری بنی صدر و نخستوزیری مهدی بازرگان در عرصه موسیقی فعالیت کردهام و به مناسبتهای مختلف از جمله برای شهدا و اسرا به تولید اثر پرداختهام.
بله شما به مناسبتهای مختلف آثار مرتبط خواندهاید. البته در دهه شصت و هفتاد ماهیت و مضمون آثار مناسبتی با حال تفاوت داشت.
مهمترین ویژگی این بود که ما نیز خودمان تولید چنین آثاری را دوست داشتیم و پرداختم به مسائل و وقایع روز بخشی از دغدغهمان بود.
اما حال تولید آثار مناسبتی به لحاظ تولید و صرف هزینه و بودجه شکل دیگری پیدا کرده است. آیا در دهه شصت و هفتاد نیز تولید آثار مناسبتی بهانهای برای دریافت بودجههای کلان بود و انتخاب خوانندگان و نوازندگان و آهنگسازان به نوع ارتباط آنها با نهادی مختلف بستگی داشت؟
در آن سالها نیز چنین روالی وجود داشت، اما فضا و شرایط به این شکلی که الان هست نبود. اما به طور کلی رویهای که میگویید همواره وجود داشته است. در حال حاضر برخی رفتارها و اتفاقات علنیتر شده و آن قبحی که وجود داشت شکسته شده است.
آیا عدم همکاری هنرمندانی چون شما با رادیو و تلویزیون در بهتر شدن اوضاع موثر نخواهد بود؟
در کل افرادی چون من از بچههای تلویزیون و رادیو هستیم و اگر آن همکاریهای جسته گریخته نیز نباشد اوضاع بدتر خواهد شد. اما اغلب این همکاریها حال رفاقتی و دوستانه است و به طور کلی آن صداقت گذشته، آنطور که باید وجود ندارد؛ حداقل برای من و هم نسلانم اینگونه است. واقعیت این است که ما سالها برای موسیقی کشور زحمت کشیدیم و آن زحمات برایمان هیچ عایدی نداشته است. بگذارید مثالی بزنم. من برای حضرت محمد (ص) و مکه و خانه خدا حدود چهل اثر خواندهام اما دریغ از یک دعوت برای سفر حج. زمانی که در اینباره از مسئول مربوطه سوال کردم و در پاسخ گفت واقعا دلت میخواهد به سفر حج بروی؟ من نیز گفتم این چه حرفی است معلوم است که دلم چنین سفری میخواهد و او نیز گفت اسمت را در لیست قرار میدهم. در نهایت آن مسئول جایش را به شخص دیگری داد و به مجلس رفت.
خودتان برای ارائه آثارتان به مرکز موسیقی یا شوراهای مرتبط مراجعه نمی کنید؟
ببینید مسئولان بر اساس خواستههای خودشان عمل میکنند و شخصی مثل من دیگر حوصله این را ندارد که با یک آهنگ به شورا برود، در صورتیکه به طور معمول تولیداتم به یک اثر محدود نبوده و هربار چند اثر ارائه کردهام و اینگونه نبوده که با یک شعر به شورای موسیقی بروم.
طی این سالها رادیو چقدر بر اساس اصول قبلی پیش رفته یا تغییر رویه داده است؟
رادیو قطعا از تلویزیون والاتر بوده و هنوز هم اینگونه است. حتی گاه نمیدانم تهیهکنندگان رادیو چه کسانی هستند اما آثارم را پخش می کنند. هنوز اثر ۳۶ سال قبل من به روی آنتن رادیو است و همچنان پخش میشود. چرا؟ به این دلیل که متولیان رادیو و تهیهکنندگان آن، دغدغه دارند و به موسیقی علاقمند هستند و باسوادند و از این جهت که فلان اثر پخش شود و اثر فلان خواننده به روی آنتن نرود تحت فشار نیستند و در این زمینه به نوعی مستقل عمل میکنند. به طور کلی در رادیو آزادی عمل بیشتری وجود دارد.
شما آلبومهای «سفرنامه کردستان» و «ریوار» را در کارنامه دارید که هردو جزو آثار ماندگار موسیقی کرمانشاه و کردستان هستند. از دیگر آثارتان بگویید.
آلبومهای دیگری نیز داشتهام. یکی از آنها «سیبر» یا «چوپی کیش» نام داشت و دیگری «اعجاز» بود که آن را به حوزه هنری دادم. آن زمان که زندهیاد مجتبی میرزاده زنده بود نیز یکی دو مجموعه ساختم که حدود چهارده سال پیش رادیو آنها را خریداری کرد.
نسلهای پس از شما، آنهایی که اهل کرمانشاه و دیگر مناطق کردنشین هستند به لحاظ کیفی و محتوایی تا چه حد مسیر شما را ادامه دادند؟
موسیقی در جمهوری اسلامی بیش از دوران سلطنت پهلوی مورد توجه قرار گرفت. یعنی میتوان گفت در سالهای ابتدایی جمهوری اسلامی نسبت به دوران پیش از آن، چندین برابر اثر تولید شد، اما آن آثار آنطور که باید ماندگار نبودند. اگر توجه کنید هنوز مردم به سراغ آثار زنده یاد تجویدی و همایون خرم و مظهر خالقی و حسن زیرک میروند. تا ما توانستیم این موضوع را جا بیندازیم که هم میتوان از آنگونه آثار تولید کرد و هم میتوان آثار نو ساخت، زمان بسیاری صرف شد.
مواردی که میگویید درست است، اما در واقع ما از اواخر دهه ۵۰ که مقارن با پیروزی انقلاب بود تا اوائل دهه هفتاد عملا موسیقی نداشتیم.
به هرجهت در حال حاضر زاگرس نشینان از ایلام و مهران گرفته تا قصر شیرین و کرمانشاه و کردستان، ارکسترها و گروههای بسیار خوبی دارند. حتی شهری چون کامیاران نیز از این ویژگی مستثنی نیست. برخلاف گذشته در حال حاضر کامیاران نیز موسیقیدانان فعالی دارد. این اتفاقات نشانگر این است که موسیقی در شهرهای کوچک و حتی دور افتاده نیز جایگاه خود را پیدا کرده است که باعث خوشحالی بسیار است. مهمتر اینکه اغلب فعلان خطه زاگرس تحصیل کرده و دانشگاه رفته و کاربلد هستند. در منطقه گوران و صحنه تنبورنوازان خوب و برجستهای داریم که در قالب گروه یا انفرادی فعالیت میکنند. به هرحال کردها در موسیقی آوازی و مقامی دارای قدمت و تنوع بسیارند. شما حساب کنید تاکنون چندین اثر بر اساس مقامهایی چون «ساروخانی» و «سحری» ساخته شده و این روند همچنان ادامه دارد. دلیل این اتفاق چیست؟ دلیلش قدمت و کیفیت و اساس موسیقی منطقه است که پشتنوانه ماست. همه این اتفاقات خوب برای کردها و مناطق کردنشین جای بسی خوشحالی است. به هرحال به واسطه آثار با کیفیت و با هویت، بساط موسیقی سطحی و دست و پاگیر موسوم به پاپ برچیده خواهد شد و آرام آرام بازهم شاهد تولید آثار با ارزش خواهیم بود.
قرار نیست به زودی اثری جدید را از شما بشنویم؟
در حال حاضر مشغول کار کردن بر روی مقام «فانی فانی» مربوط به منطقه صحنه هستم. که تولید آن در مراحل پایانی است. استاد هادی منتظری در این اثر کمانچه نواخته و فرزاد عباسی نوازنده تار است و آقای صنعتی، ایرج چراغی، فرشاد رستمی، بهزاد مرادی و سارا احمدی نیز از دیگر همکارانم در این اثر هستند. مقام «فانی فانی» منطقه گوران نیز با همین دوستان در حال اجرا و ارائه است. اغلب همکارانم در این اثر کرمانشاهی های مقیم تهران هستند. اثری دیگرم که تولید و ارائه شده مقام «آقامیرو» است که قدمت بسیار زیادی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید