مهر نوشت: بازیگر نقش وارش در سریال «وارش» از سختیها و چالشهای نقش خود در این مجموعه و گریم سنگینش سخن گفت.
نسرین بابایی بازیگر سریال «وارش» درباره سخن گفتن به لهجه گیلگی در این سریال که این شبها به کارگردانی احمد کاوری از شبکه سه سیما پخش می شود گفت: من اصالتاً گیلانی هستم و برای بازیگر بومی هر شهری که در آن صاحب زبان هستند و نه لهجه، سخت است که بخواهند با لهجه صحبت کنید. با این حال من احساس میکنم در ادای این لهجه موفق بودم تا جایی که برخی از دوستان در بهترشدن لهجه از من طلب کمک کردند.
این بازیگر درباره چالش بازی در مجموعه نمایشی «وارش» بیان کرد: در «وارش» یکی از چالشها تفاوت سنی من با فرزندانم بود که سعی کردم با جایگزینی بعضی از تکیهکلامها که در دیالوگهایم استفاده کردم، بین تفاوت نسل خودم و فرزندانم نقطهگذاری کنم تا این باور حقیقی به مخاطبانم دست ندهد که تفاوت سنی بین من و فرزندانم وجود ندارد.
وی که ایفاگر نقش میانسالی شخصیت وارش در این سریال است گریم خود در این مجموعه را سنگین دانست و عنوان کرد: اولین چالش برای بازیگری که قرار است نقشی ۳۰ سال از خودش بزرگتر را بازی کند، گریم سنگینی است که باید روی صورت او انجام شود. تصور کنید که چندین ساعت گریم یک بازیگر به طول بیانجامد و در طول زمان کاری انجام ندهد و حتی مراقب غذا خوردن خود هم باید باشد تا راکورد گریمش بهم نریزد پس سختی چنین نقشهایی دوچندان میشود. البته من از باورپذیری گریم خود کمک گرفتم. از طرفی شخصیت وارش هر چقدر به سمت پیری میرفت لاغر و تکیدهتر میشد و من باید حواسم به همه این ویژگیها میبود.
بابایی درباره بازخورد «وارش» میان مخاطبان تلویزیون، گفت: به تصویر کشیدن موضوعات دراماتیک که در آن مثلث عشقی وجود دارد برای مخاطب جذاب است. البته که روایت درست فیلمنامه در کنار ذکاوت کارگردان حرف اساسی را میزند. از طرف دیگر سریال از جذابیتهایی بصری برخوردار بود که بخشی از آن به طبیعت شمال کشور اختصاص دارد. مجموع این عوامل و به ویژه همدلی گروه باعث شد این سریال مورد استقبال قرار بگیرد و مرا غافلگیر کرد.
بابایی در پایان به یکی از سکانس های احساسی سریال «وارش» اشاره و عنوان کرد: برای ایفای نقش این سکانس مشورت های زیادی با کارگردان داشتم و حتی در مورد پلک زدن و بازی این شخصیت با آقای کاوری حرف زدم. به خاطر دارم که به او گفتم تمام مشکلات زندگی فرزندان وارش روی شانه های او سنگینی میکند تا جایی که زانو هایم توان ایستادن نداشت. حالا هم که این سکانس را می بینم به همان اندازه روزی که بازی کردم از آن لحظه متأثر می شوم، سکانسی که یکی از سردترین روزهای زمستان ضبط شد اما فکر میکنم یکی از گرمترین روزهای زندگی کاری من محسوب میشود.
دیدگاهتان را بنویسید