×
×

یک موسیقیدان سرشناس اولین قربانی تصادف‌های رانندگی در ایران

  • کد نوشته: 326186
  • 02 آذر 1398
  • ۰
  • یک موسیقیدان اولین قربانی تصادف‌های رانندگی در ایران

  • نخستین قربانی حوادث رانندگی در ایران درویش خان بود. او از تاثیر گذارترین افراد بر هنر ایران بود.

    غلامحسین درویش خان در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش حاجی بشیر (از اهالی زیدشت طالقان) کارمند پست و اندکی با موسیقی آشنا بود و سه تار می‌نواخت.

    غلامحسین در ۱۱ سالگی به دسته‌ی موزیک مدرسه دارلفنون رفت. او در ابتدا به فراگیری طبل کوچک پرداخت و پس از مدتی به نواختن شیپور همت گمارد. در طول این مدت این فرصت را پیدا کرد تا نُت که آن زمان به خط موسیقی بین المللی مشهور بود را یاد بگیرد و با وزن‌های مختلف موسیقی یا همان ریتم آشنا شود.

    پدرش هرگاه می‌خواست فرزندش را مخاطب قرار دهد او را «درویش جان» صدا می‌کرد. این تکیه کلام پدر رفته رفته ضمیمه نامش شد و سرانجام به عنوان نام خانوادگی‌اش به کار رفت. درویش‌خان در کودکی در گروه مخصوص عزیزالسلطان به طبل زنی مشغول شد. کمی بعد به تار و سه تار علاقمند شد و در محضر اساتید آن زمان همچون آقا میرزا عبدالله و آقا حسینقلی به فرا گرفتن تار و سه تار پرداخت.

    درویش خان به دستگاه‌های موسیقی ایران احاطه کامل داشت و مضراب او قوی و ریز بود. او با کمک استادش آقا حسینقلی به عنوان نوازنده در گروه موسیقی مخصوص شعاع السلطنه (پسر مظفرالدین شاه) مشغول به کار شد.

    شبی آقا حسینقلی در حضور شاهزاده نوازندگی می‌کرد، پس از نواختن چند گوشه، از شاهزاده رخصت خواست تا شاگردش که در مجلس حاضر بود دنباله آواز را بنوازد. درویش نیز با صلابت و شیوایی ویژه به نواختن تار پرداخت به طوری که شعاع السلطنه که به موسیقی آشنایی داشت به وی پیشنهاد کرد تا جزو عمله طرب دستگاهش شود. درویش‌خان نیز پذیرفت و به گروه نایب اسدالله نی زن و آقا جان ضرب گیر که در آن دستگاه بودند، پیوست.

    پس از آن‌که شعاع السلطنه والی فارس شد، درویش خان با دیگر اعضای گروه راهی شیراز شد و در آنجا ازدواج کرد. ازین رو با «نور سیده خانم» ملقب به «بدرالسلطنه» دختر مستشار نظام ازدواج کرد.

    پس از چندی عایدات درویش خان کفاف مخارجش را نمی‌کرد لذا دعوت دیگر بزرگان را نیز برای نوازندگی پذیرفت. این موضوع به گوش شعاع السلطنه رسید و از این که نوازنده مخصوصش در مجالس دیگران ساز می زند، به سختی برآشفت و دستور داد تا انگشتانش را قطع کنند ولی با وساطت ‘کمال السلطنه'(پدر ابوالحسن صبا) از اجرای حکم صرف نظر کرد.

    بعد از آنکه شعاع السلطنه به تهران منتقل شد، درویش یک کلاس موسیقی در منزل خود دایر کرد و به تدریس پرداخت. او از نخستین افرادی بود که موسیقی را به صورت حرفه‌ای تدریس کرد و به شاگرادنی که موفق به پایان دوره‌ی موسیقی خود می‌شدند نشانی به شکل تبرزین از جنس طلا، نقره و مس اهدا می‌کرد.

    تصنیف ها، پیش درآمدها و رِنگ‌های درویش خان از لحاظ تنوع ریتم و ملودی و ترکیب وزن‌های سه چهارم و شش هشتم و قطعه‌های ضربی نمونه‌های زیبایی است که برای بسیاری از آهنگسازان ایرانی الگو محسوب می‌شوند.

    درویش‌خان شاگردان بسیاری برای موسیقبی ایران تربیت کرد که از جمله‌ی آنها می‌توان به علینقی وزیری، مرتضی نی داود، موسی معروفی، حسین سنجری، یحیی زرین پنجه، سعید هرمزی و ابولحسین صبا اشاره کرد.

    روایت است که سیم ششم تار را او بر این ساز افزوده است تا از لحاظ کوک، تار نیز مانند سه تار قادر به ایجاد تنوع باشد (تا آن زمان تار دارای پنج سیم از جمله دو سیم سفید، دوسیم زرد، و یک سیم بم، بود.)

    درویش‌خان به همراه هنرمندانی چون سید حسن طاهر زاده، اقبال السلطان، عبدالله دوامی، رضا قلی خان ظلی، باقرخان رامشگر، مشیر همایون شهردار، میرزا اسدالله‌خان در دو نوبت برای پر کردن صفحه به اروپا سفر کرد که از این سفرها یادگار ارزنده‌ای از بهترین نمونه‌های موسیقی صحیح و اصیل ایرانی برجای مانده است.

    وی نخستین کلاس موسیقی بانوان را دایر کرد که خواهرش در آن تعلیم تار را به عهده داشت.

    درویش خان در کارهای خیریه و عام المنفعه به شدت فعال بود و در این راستا کنسرت‌های فراوانی را برگزار می‌کرد. کنسرت برای جمع آوری کمک به قربانیان آتش سوزی آمل در سال ۱۲۹۶، کنسرت برای کمک به قحطی زدگان روسیه و کنسرت برای ساخت دبیرستان فرهنگ از جمله اجراهای خیریه‌ی درویش‌خان بوده است.

    ایرج میرزا در منظومه‌ی زهره و منوچهر در وصف درویش‌خان می‌گوید:

    تار نهم در کف درویش خان        تا بدمد بر بدن مرده جان

    کنسرت های این هنرمند در اواخر عمرش در گراند هتل با هنرمندانی چون عارف قزوینی، حسین خان اسماعیل زاده، ابراهیم منصوری، رضا محجوبی، مرتضی محجوبی، رکن الدین مختاری و حاجی‌خان عین الدوله شهرت خاصی یافت.

    درویش خان در اواخر عمرش از لحاظ معشیت به شدت تنگدست و در شرایط سختی زندگی می‌کرد تا آنجا که مجبور به فروختن خانه خود شد. این هنرمند برجسته‌ی موسیقی ایران در شب چهارشنبه دوم آذر ۱۳۰۵ بر اثر تصادف درشکه‌اش با یک اتوموبیل زندگی را بدرود گفت(این نخستین تصادف منجر به مرگ در ایران بود). درویش‌خان در قربستان ظهیر الدوله در محله دربند تهران به خاک سپرده شده است.

    زنده یاد روح الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» می‌نویسد: «پدرم از هنر و مکارم اخلاقی او(درویش‌خان) که چندی هم از تعلیماتش برخوردار شده بود، حکایت‌ها می‌کرد. من آرزو داشتم وی را ببینم و سازش را از نزدیک بشنوم تا این که بر حسب دعوت پدرم شبی به باغ ما آمد. محفل آراسته‌ای به پاس احترام او ترتیب دادند و حضار اهل ذوق و دوستدار موسیقی که در انتظار هنرنمایی وی بودند، مقدم استاد را گرامی داشتند.

    نوای لطیف سرانگشتان گهربار درویش خان رونق خاصی به مجلس داده بود و مضراب‌های ریز، صاف و پی در پی و پختگی پنجه و حالت خوش سازش همه را ساکت و خاموش کرد. استاد که با مهربانی همه را «پیرجان» خطاب می‌کرد، تار را به زمین گذاشت و با سه تار قطعه زیبایی در شور نواخت که آیتی از لطف و زیبایی بود و هرگز اثرش از خاطرم محو نمی‌شود.»

    از مجموع آثار او هفت پیش درآمد، ۶ تصنیف و ۹ رِنگ به یادگار مانده است :

    تصنیف‌ها: ز من نگارم، دائم مه من، تصنیف به شب وصلت، ایران (بیات اصفهان)، صبحدم، عروس گل، بهار دلکش و باد خزان.

    پیش درآمدها: شور، ماهور، راک، شوشتری، سه گاه، اوعطا (دو پیش درآمد) و افشاری.

    رِنگ‌ها: رِنگ‌های ماهور، همایون، شوشتری، بیات اصفهان(پریچهر و پریزاد)، رِنگ بیات اصفهان(غنی و فقیر)، بیات اصفهان، سه گاه، ابوعطا و افشاری(دو رِنگ).

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *