جان دادن به نقشهای روی کاغذ و درگیر کردن احساسات و سنجه قضاوت هزاران و میلیونها مخاطبی که آن سوی قاب شیشهای با نقش جان بخشیده شده همذاتپنداری کرده تنها به زمان کوتاه تماشای یک مجموعه تلویزیونی یا یک اثر سینمایی محدود نمیشود و نقشی که اثرگذار باشد و در دل یک قصه پرکشش و باور پذیر تعریف شده باشد با پخش تیتراژ پایانی کار، نه تنها پایان نمییابد که از جهان داستانی مجموعه یا فیلم مورد نظر خارج شده و تا زمانی نامعلوم شاید هم تا همیشه به دنیای پیچیده و پررمز و راز خاطرات نمایشی و حافظه تصویری بینندگان راه پیدا میکند. درست به همین دلیل است که با بازیگران ایفاکننده نقشهای خاطرهانگیز، ارتباطی فراتر از اثری که در آن بازی کردهاند پیدا میکنیم و آنها در ناخودآگاه ذهنی ما آنچنان تاثیر ماندگاری بر جای میگذارند که هجرتشان از جهان نقشآفرینی و غیبت طولانیشان در قاب شیشهای یا پرده نقرهای سینما با القای حس ناخوشایند دلتنگی آزارمان میدهد. در این یادداشت به تعدادی از این نقشآفرینان خاطرهساز که نبودنشان به دلتنگی مشترک همه ما تبدیل شده، پرداختهایم.
دیدگاهتان را بنویسید