×
×

رکن‌الدین مختاری، هنرمند و البته آدمکشی مخوف | عکس

  • کد نوشته: 268733
  • 21 خرداد 1398
  • ۰
  • رکن‌الدین مختاری، هنرمند و البته آدمکشی مخوف | عکس

  • رکن‌الدین مختاری، هنرمند و آدمکش+صوتموسیقی ایران در ادوار مختلف شخصیت‌های بسیاری را به خود دیده که بنا به دلایل مختلف نامشان در لیست ماندگاران موسیقی ایرانی ثبت شده است. رکن‌الدین مختاری یکی از افرادی است که در دوره پهلوی می‌زیسته و شخصیتی عجیب و متناقض داشته است. او که شاگرد درویش‌خان و نوازنده چیره‌دست ویولن بوده با همان دست‌ها حکم قتل بسیاری از مبارزان و انقلابیون عصر پهلوی را امضا کرده است.

    به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی در ایران قدمت بسیاری زیادی دارد و یکی از هنرهای کهن این سرزمین است. اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم، متوجه این موضوع خواهیم شد که موسیقی از دوران صفویه تا عصر پهلوی مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده و طی آن، اتفاقات خوش و ناخوش بسیاری را به خود دیده است. این ادوار تاریخی، عصر زایش و تبلور خوانندگان، نوازندگان و موسیقی‌دان‌هایی است که بر روند کیفی موسیقی ایرانی تاثیر گذاشته‌اند. بی‌شک نام بردن از این هنرمندان لیست بلند بالایی خواهد شد و پرداختن به تاثیر تک‌تک آنها طوماری طویل را رقم خواهد زد.

    موسی کاشی، مرتضی محجوبی، علی اکبر فراهانی، علی‌اکبر شهنازی، جواد معروفی، هُوْهانِس آبکاریان معروف به یحیی تارساز، داریوش رفیعی، سماع حضور، قمر‌الملوک وزیری، امیر جاهد، درویش‌خان، علینقی وزیری، مهدی خالدی، نورعلی برومند، حسین تهرانی، حبیب سماعی، جواد بدیع‌زاده و جلیل شهناز تنها برخی از این چهره‌ها هستند.

    همین بس که بگوییم در دوران نامبرده، هنرمندانی حیات داشته‌اند که سبک و سیاق موسیقی ایرانی را تحت تاثیر قرار داده‌ و در همان مقاطع تاریخی است که برخی از سازهای ایرانی و غربی تکامل یافته‌اند. در میان آن هنرمندان برخی به طور مطلق زندگی خود را وقف هنر و موسیقی کرده‌اند و برخی نیز درحالی‌که مشاغل دیگری داشته‌اند فعالیت در عرصه موسیقی را نیز ادامه داده‌اند. اما در میان همه آن افراد، برخی؛ شخصیتی متناقض و زندگی جالبی داشته‌اند و یکی از دلایل ماندگاری‌شان در عرصه موسیقی هم همین تناقض‌ها بوده است. رکن‌الدین مختاری یکی از این افراد است که اگر
    به زندگی او نگاهی بیندازیم متوجه تضادهایی خواهیم شد که ما را به تعجب و گاه تحسین و تاسف واخواهد داشت.

    رکن‌الدین مختاری کیست؟

    رکن‌الدین مختاری، آهنگساز و نوازنده چیره‌دست ویولن که بعدها به سرپاس مختاری شهرت یافت، در سال ۱۲۶۶ در کرمانشاه زده شد. او فرزند کریم خان مختار‌السلطنه بوده است. کریم‌خان مختارالسلطنه نیز فردی نظامی بوده که چند سال ریاست نظمیه را به عهده داشته است. او نظمیه را سامان داده و شهر تهران را به چهار ناحیه کمیساریا تقسیم کرده و امنیت هر ناحیه را به یک هنگ نظامی سپرد و آنها را ژاندارمری نام نهاد. نظامی بودن پدر باعث می‌شود که رکن‌الدین نیز راه او را ادامه دهد و علاقه او به نظام کار را جایی می‌رساند که بعدها به یکی از نظامیان عالی‌رتبه حکومت رضاشاهی
    تبدیل می‌شود.

    رکن‌الدین مختاری شاگرد حسین اسماعیل‌زاده (موسیقیدان و فرزند اسماعیل‌خان کمانچه‌کش) هم بوده و با آنکه نت‌نویسی بلد نبوده اما او را یکی از بهترین ویولن‌نوازان عصر پهلوی می‌دانند و آثاری از او بر صفحه و نوار باقی مانده است. مختاری عضو شورای موسیقی رادیو نیز بوده و به پرورش گل و گیاه نیز علاقه بسیار داشته که این مورد نیز یکی از تناقضات تعجب‌برانگیز شخصیت اوست. هنرمندان بسیاری از رکن‌الدین مختاری وشیوه نوازندگی‌اش تمجید کرده‌اند. حتی روح‌الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» مطالبی درباره او نوشته است.

    گفته می‌شود که ساخته‌های رکن‌الدین مختاری به سبک درویش‌خان (موسیقی‌دان و نوازنده اواخر دوره قاجار که بزرگانی چون مرتضی نی‌داوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی، نورعلی برومند شاگردش بوده‌اند) بسیار نزدیک است. اغلب ساخته‌های رکن‌الدین مختاری پیش‌درآمد و رنگ است و کمتر به ساخت تصنیف پرداخته است. اغلب پیش درآمدهای رکن‌الدین مختاری سرشار از ملودی‌های زیباست. از او تصنیفی به‌جا مانده که آهنگش را خودش ساخته و شعرش را ملک الشعرای بهار سروده و در مایه بیات ترک است. بخشی از این شعر به شرح ذیل است:

    « گر رقیب آید، بر دلبر من/ جوشد از غیرت، دل اندر بر من/ مکر و شیادی، بود لشگر او/ عشق و آزادی، بود لشگر من/ من بی پروا را، چه هراس از دشمن/ خدا خدا، دهد بر دشمن، ظفری ما را/ یا که من از خون او، رنگ کنم بستر او/ یا که او از خون من، رنگ کند پیکر من/ دست از این قبضه شمشیر که در دست من است/ نکشم تا نکشد دست، رقیب از سر من/ ای رقیبان وطن به کجا به کجا خانه ماست/ اندکی دورترک که نه این که نه این جای شماست/ برچین برچین دام، که دامن ندهیم/ برو ای ابله، که ما تن ندهیم.»

    62

    رکن‌الدین مختاری و استادش درویش‌خان

    در همان دوران آثار رکن‌الدین مختاری توسط هنرمندان مختلف به اجرا درمی‌آمده و گاه به صورت نوار کاست در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفته است. یکی از آثار منتشر شده‌ای که حاوی برخی از آثار مختاری است، «آوازهای دیروز» نام دارد و در سال ۱۳۵۶ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است که علاوه بر آثار مختاری قطعاتی از علینقی وزیری، ابولحسن صبا و روح‌الله خالقی در آن وجود دارد.

     ارزش هنری آثار رکن‌الدین مختاری تا آنجاست که سال‌ها پیش فرامرز پایور (موسیقی‌دان ایرانی، ردیف‌دان، آهنگ‌ساز و نوازنده سنتور) آنها را نت‌نویسی کرده و ارشد طهماسبی (آهنگساز و نوازنده تار و سه‌تار معاصر) نیز به جمع‌آوری آثار او پرداخته است.

    داریوش پیرنیاکان (موسیقی‌دان، پژوهش‌گر و نوازنده معاصر) نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی برنامه‌ای به تجلیل از مختاری پرداخته و آثار او را در تالار وحدت اجرا  کرده است. البته این اتفاق در آن زمان انتقادهایی را به دنبال داشت تا آنجا که روزنامه «جمهوری اسلامی» درباره آن می‌نویسد و به داریوش نیاکان نیز طعنه می‌زند: «امروز (۱۵ مرداد) تالار وحدت شاهد اجرای قطعات موسیقی از سرپاسبان رکن الدین مختاری، جنایتکار عصر رضاخان پهلوی است که به نام موسیقی سنتی به صحنه خواهد رفت! مطرح شدن سرپاسبان مختاری به عنوان هنرمند توسط داریوش پیرنیاکان از
    برنامه آوای ایرانی شبکه ۴ سیما آغاز شد که موجب بالاتر رفتن مدارج پیرنیاکان نیز گردید. وی اخیرا با حکم مدیرکل دفتر شعر و موسیقی ارشاد به عنوان دبیر جشنواره موسیقی جوان منصوب شد!»

    البته انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از اجرای آثار مختاری بی‌دلیل نیز نبوده است؛‌ زیرا او یک نوازنده صرف نبوده و دستش به خون بسیاری از مبارزان دوران رضاشاه آلوده بوده است. شاید به همین دلیل است که روح‌الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به طور مستقیم از او نام نمی‌برد و با اکراه از او می‌نویسد. خالقی در بخشی از کتاب که «ویولن همسایه» نام دارد درباره چگونگی‌ آشنایش با مختاری اینگونه نوشته است: «شب های تابستان در آجر فرش جلوی اتاق پنج دری روی قالیچه‌ای که با کتاب آبی رنگ فرش شده بود می‌نشستیم. یک فانوس قشنگ هم در
    کنارحوض مستطیل که نمای آن از سنگ بود قرار داشت و نیمی از حیاط را روشن می‌کرد و عطر گل‌های درهم اطلسی و شاه پسند مشام جان را تازه می‌کرد. پیرزن اصفهانی خوش صحبتی در خانه ما بود که قصه می‌گفت، بعد از شام روی تخت بزرگی که چندین تختخواب رویش جا می‌گرفت دراز می‌کشیدیم و پیرزن قصه را آغاز می‌کرد. گاهی کلام خود را می‌برید و می‌گفت: بچه ها گوش کنید صدای ویولن بلند شد. ما هم طوری به این صدا مانوس بودیم که سکوت می‌کردیم و گوش می‌دادیم و با نغمه ساز به خواب می‌رفتیم. نوازنده ویولن یک صاحب منصب نظمیه بود که پشت منزل مادر ما در پارک پدرش منزل داشت. من
    آن موقع هنوز شکل ویولن را ندیده بودم ولی مادرم برایم گفته بود که ویلون سازی است شبیه کمانچه که به عوض اینکه روی زانو یا زمین بگذارند زیر چانه می‌نهند و با کمانی که آن را آرشه می‌نامند نواخته می‌شود. چون در کودکی مکرر با آواز ویولن به خواب رفته بودم همیشه آرزو می‌کردم که من هم بتوانم روزی این ساز را بزنم. به مادرم گفتم چه می‌شود اگر اجازه دهی نزد همین همسایه نواختن ویولن را فرا گیرم. تبسمی کرد و گفت: حالا خیلی زود است. از این گذشته آقای همسایه که معلم ساز نیست. شنیدن صدای ویولنش هم برای هر کس میسر نمی‌باشد. از حسن تصادف است که ما در جوار او هستیم و آهنگ
    سازش را گاهی می‌شنویم. در این خصوص بهتر است با کسی صحبت نکنی، زیرا وضع اداری او این اجازه را نمی‌دهد که به نام ساز زن که در اذهان مردم شغل آبرومندی نیست شهرت پیدا کند. ممکن است بفهمد و تابستانها درهای اتاقش را ببندد که مثل ایام زمستان صدای سازش به گوش ما نرسد. این خاطره در ذهن من ماند تا بعد از اینکه به تحصیل موسیقی پرداختم متوجه شدم که همسایه قدیمی ما یکی از هنرمندان عهد خود بوده است

    روح‌الله خالقی در بخش دیگری از کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به طور واضح‌تر از رکن‌الدین مختاری می‌نویسد و درباره او با حسرت می‌گوید: «او همان کسی است که در این کتاب در فصل ویولن همسایه در دوران طفولیت شب‌ها با نغمه سازش به خواب می‌رفتم و در چند جای دیگر به نام رکن الدین خان از او یاد شده است. ای کاش همواره چون آغاز عمرش، وقت خود را صرف موسیقی نموده بود تا مشاغل دیگرش برای پایان زندگانی، ثمراتی تلخ به بار نمی‌آورد. در هر حال، من هم از آن آهنگسازی گفت‌و‌گو کردم که تا سی سال قبل مشهورترین ویولن‌زن و نغمه‌پرداز بود و به نظر
    نگارنده، درویش خان و رکن‌الدین‌خان گوی سبقت را از نظر ابتکار و سلیقه آهنگ‌سازی از همگنان خود در آن دوره بوده‌اند.»

    آنطور که می‌گویند مختاری بر ردیف، دستگاه و گوشه‌های موسیقی ایرانی اشراف بسیاری داشته است. آثار او به لحاظ ریتم تنوع بسیاری داشته که نمونه‌اش در آثار دیگران به سختی یافت می‌شود. به طور مثال او پیش‌درآمد ماهور را در وزن‌های مختلف ساخته تا آنجا که داریوش صفوت او را در احساس ضرب بی‌همتا می‌داند. مختاری قرار بوده آثارش را بر روی نوار ضبط کند و آن را به رایگان در اختیار رادیو و تلویزیون وقت قرار دهد که مرگ مجال این کار را به او نداده است.

    63

    عکسی به‌جامانده از سرپاس مختاری در لباس نظامی

    سرپاس مختاری مخوف و آدمکش

    رکن‌الدین مختاری طی دوران حضورش در نظمیه، ریاست شهربانی شهرهای مختلفی را به عهده داشته است که در همان ایام فرار سرلشکر محمدحسین آیرام (رییس وقت نظمیه تهران) به اروپا، باعث می‌شود رضاشاه ریاست شهربانی کل کشور را به او بسپارد. پس از این اتفاق مختاری ترفیع می‌گیرد و از سرهنگی به درجه سرپاسی (درجه‌ای معادل سرتیپ) ارتقا می‌یابد. دلیل شهرت مختاری که از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ رییس کل شهربانی بوده، نه فقط هنر و محسنات اخلاقی او؛ بلکه کشت و کشتار انقلابیان آن زمان بوده است. آنطور که می‌گویند رکن‌الدین مختاری طی دوران خدمتش در ژاندارمری هیچ‌گاه از کسی رشوه
    نگرفته و به مال‌اندوزی علاقه‌ای نداشته است؛ اما در عین حال آدم دل‌رحمی نبوده و پرونده مبارزان بسیاری از زیر دست او گذشته و حکم قتل آدم‌های بسیاری را صادر کرده است.

    بزرگ علوی (نویسنده معاصر) که معروفترین اثرش رمان «چشمهایش» است، چهار سال از عمرش را در زندان مختاری سپری کرده است. او درباره رکن‌الدین مختاری اینگونه گفته است: «ما دلایلی در دست داشتیم که در بعضی موارد رئیس شهربانی از اوامر شاه نیز اطاعت نمی‌کرد. در محاکم نظامی اگر متهمی محکوم شده بود و حکم او به امضای شاه هم رسیده بود به محض اینکه رئیس شهربانی با آن مخالفت می‌کرد محکمه تجدید می‌شد و متهم به مجازات شدید‌تری می‌رسید.  ظاهرا روسای ارتش از شخص رئیس شهربانی حساب نمی‌بردند و حکمی که به نظر آنها مطابق میل شاه بود، صادر می‌کردند و
    چون رئیس شهربانی از عهده این صاحب منصبان ارشد ارتش برنمی‌آمد مستقیماٌ پیش شاه اقدام می‌کرد و حکم آنها را لغو می‌نمود. در هر صورت مکرر اتفاق افتاده است که رئیس شهربانی با احکامی که از طرف محاکم نظامی صادر شده بود مخالفت کرده و خشونت بیشتری به خرج می‌داد. همین برای بعضی دلیل شده بود که رئیس شهربانی به درجات از شاه خشن‌تر و ظالم‌تر است و البته در خارج نیز عده‌ای به نفع شاه از آن استفاده می‌کردند و مقصر را رئیس شهربانی قلمداد می‌کردند.»

    هم‌عصران مختاری درباره جایگاه او نزد رضاشاه می‌گویند او یکی از نزدیکان شاه بوده این نزدیکی تا حدی بوده که در افتتاح برخی از پروژه‌های آن دوران کنار رضاشاه قرار می‌گرفته و رضاشاه در شهریور سال ۱۳۲۰ خانواده خود و افراد نزدیکش را در معیت او به اصفهان می‌فرستد.

    خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» درباره خوی نظامی‌گری مختاری نوشته است: «مختاری علاوه بر اینکه هنرمندی تواناست و وجودش در عرصه موسیقی وزنه‌ای حساس تلقی می‌شود او را با عنوان رئیس شهربانی رضاشاه در دوره‌ای از بحرانی‌ترین روزهای این دیار می‌شناسیم.»

    البته باید گفت رکن‌الدین مختاری با وجود خوی خشن و بی‌رحم خود، رابطه خوبی با هنرمندان هم‌عصرش داشته و در صورت لزوم به آنها کمک می‌کرده است. به طور مثال قمرالملوک وزیری (خواننده موسیقی سنتی) در برهه‌ای خانه نداشته و مختاری یکی از اتاق‌های خانه‌اش را در اختیار او می‌گذارد. علی‌اصغر بهاری (آهنگساز و نوازنده کمانچه) نیز در خاطره‌ای نقل می‌کند که سرپاس مختاری خدمت سربازی او را چند سال به تعویق انداخته است.

    سرپاس مختاری دستور قتل چه کسانی را صادر کرده است؟

    آنطور که در اسناد و مدارک موجود قید شده سرپاس مختاری مسبب قتل آدم‌های بسیاری بوده است که در میان آنها افراد سرشناس نیز وجود داشته‌اند. به عنوان مثال میرزاده عشقی (شاعر، روزنامه‌نگار و نویسنده) در دوران ریاست سرپاس مختاری ترور شده و قاتلش پس از دستگیری توسط ماموران شهربانی ناپدید شده است. حاج اسماعیل عراقی (نماینده مجلس وقت) پس از خوردن نوشیدنی در دفتر سرپاس مختاری مسموم شده و فوت کرده است. سیدحسن مدرس، فرخی یزدی، نصرت الدوله فیروز (فرمانفرمائیان)، شیخ خزعل، تیمورتاش، دکتر تقی ارانی تنها برخی از مخالفانی هستند که به ادعای دادستان «دیوان کیفر»
    وقت، قتل آنها به دستور و سفارش سرپاس مختاری انجام شده است.

    رکن‌الدین مختاری درنهایت پس از پایان حکومت رضاشاه دستگیر شد و همراه با پزشک احمدی (پزشک یا پرستار زندان‌های رضاشاه)، مصطفی راسخ (رییس زندان نظمیه تهران) و سرهنگ نیرومند (قائم مقام رییس زندان) در روز سوم مردادماه سال ۱۳۲۱ توسط عوامل دادگستری وقت محاکمه شد و برخلاف تصور مردمی که او را می‌شناختند به ۸ سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد. آنگونه که می‌گویند او دوران حبسش را در اتاقی با امکانات رفاهی سپری کرده و در همان مقطع و در همان اتاق که شبیه سلول نبوده به ساخت آثار مختلفی پرداخته است. رکن‌الدین مختاری پس از آزادی توسط اداره هنرهای زیبا به ریاست مدرسه‌ تازه تاسیس شبانه موسیقی درآمد و به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن اشاعه و اعتلای موسیقی انتخاب شد و تا آخر عمر فعالیت موسیقایی‌اش را ادامه داد و در نهایت به سال ۱۳۵۰ از دنیا رفت.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *