به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جمشید مشایخی هنرمند باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون که با نقش آفرینیهای ماندگارش در یاد بسیاری از علاقهمندان به یادگار مانده است، ۱۳ فروردین ماه از این جهان رخ بست تا دیگر تنها خاطرات نقشهایش برای مردم باقی بماند.
براساس گزارش سایت هنروتجربه، به یاد او گوشهای از صحبتهای مشایخی را درباره وظیفه هنرمندان در توجه و شناساندن بزرگان ایران در زمینههای مختلف به مردم و بخصوص نسل جوان با هم مرور میکنیم.
همچنین در ادامه به خواندن صحبتهای رسول صدرعاملی و فاطمه معتمدآریا درباره این هنرمند میپردازیم.
جمشید مشایخی: قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
جمشید مشایخی درباره وظیفه هنرمندان در شناساندن بزرگان عرصه فرهنگ و هنر، گفت: «فکر میکنم وظیفه ما است که از طریق هنر این بزرگان را مطرح کنیم. همه مردم که کتابها و مجلاتی که در این زمینه است مانند بخارا که را نمیخوانند، پس باید از طریق فیلم و سریال این آدمها را بشناسانیم. تا اثرگذار باشد. این وظیفه هنرمندان است. اگر تماشاگران در یک فیلمی یا سریالی از زبان یک شخصیت بشنوند که این را جمله را مثلا از استاد شایگان آموختم، خوب کنجکاو میشوند که این آدم کیست. از این که مردم آدمهای بزرگ را نمیشناسند، خیلی غصه میخورم.»
او ادامه داد: «متاسفانه این کانالهای ماهواره سریالهای مبتذل پخش میکنند و جوانها و کودکان ما آنها را میبیننند. من تاسف این را می خورم که ذهن آیندهسازان ما مشغول این فیلمها میشود، در حالی که ما بزرگان زیادی داریم که باید نسل جوان درباره آنها فیلم ببینند و کتاب بخوانند و آنها را بشناسند. اگر در این گنج که همان بزرگان ایران زمین هستند را باز کنیم ، روی جوانهای ما بسیار اثرگذار خواهد بود. من خودم این روزها بیشتر مجله بخارا را میخوانم و البته شاهنامه و حافظ و فردوسی. بالاتر از این حرف را جایی میتوانید بخوانید: من که ملول گشتمی ازنفس فرشتگان/ قال و مقال عالمی میکشم از برای تو.»
فاطمه معتمدآریا: او استثنایی است
فاطمه معتمدآریا جمشید مشایخی را از سر سلسلههای نسلی تکرار نشدنی توصیف میکند: «از نسلی تکرار نشدنی هستند. باید بگویم رنجی که نسل آقای مشایخی کشیدند و شاخصهایی که از این نسل باقی ماند، سینمای ایران را به این نقطه رساند. آقای مشایخی یکی از گلهای سرسبد این نسل هستند. نسلی که همه چیز را با هم داشتند هم شعور هم شادمانی هم احترام به مردم. ایشان آنقدر متواضع هستند که همیشه آدم را شرمنده میکنند. در کار موظف هستی و نه فقط علاقهمند که به ایشان احترام بگذاری اما همیشه ایشان پیش قدم هستند و تو را شرمنده میکنند. در زمینه همکاری و همیاری با بازیگر نقش متقابل هم من یکی دوبار پیش از شروع صحنههایم در «یک بوس کوچولو» سرصحنه رفتم و شاهد بودم آقای مشایخی برای بازیگر نقش مقابلشان تمام مدت خیلی جدی و سخت در پشت دوربین بازی میکردند تا آن بازیگر بتواند خوب بازی کند. این جدیت حتی در تمرینها که شاید به حدود ده دوازده بار تکرار میشد، وجود داشت و من طی این مدت فقط به ایشان نگاه میکردم. این رفتارها الان دیگر خیلی به ندرت وجود دارد. ایشان استثنایی هستند.»
رسول صدرعاملی: جمشید مشایخی جمشید مشایخی است
رسول صدرعاملی هم که «گلهای داوودی» او یکی از نقشهای مثال زدنی جمشید مشایخی در فیلمهای بعد از انقلاب است، درباره این بازیگر و همراهی و همکاریاش توضیح داد: «روزهایی که برای فیلم «گلهای داوودی»، سراغ جمشید مشایخی رفتم، تازه میخواستم دومین فیلم بلندم را بسازم و خیلی در سینما با من آشنایی نداشتند. دوسال از انقلاب گذشته بود اما فضا هنوز همان حال و هوا را داشت و در این شرایط میخواستم فیلمی بسازم با بازیگری که پیش از انقلاب شناخته شده بود و تجربههای تئاتر و سینمای قبل از انقلاب را داشت.»
او ادامه داد: «من ایشان را قبل از انقلاب روی صحنه تئاتر دیده بودم، اولین کاری که از آقای مشایخی روی صحنه دیدم، « بنگاه تئاترال» بود. ولی واقعیت این است که نوع همکاری من با آقای مشایخی در «گلهای داوودی» خیلی دلچسب بود. ایشان همیشه یک منش لوطیگرانه و پهلوانی و جوانمردی خیلی خیلی ایرونی را از طرف مردم ایران نمایندگی کرده است. او همیشه در مقابل مردم متواضع است، چه در آن سالها که با او کار کردم و چه این روزها که در جاهای مختلف میبینمش، میدانم این تواضع هیچ وقت قلابی نبوده است. مشایخی به درستی حدود خودش به عنوان یک بازیگر حفظ میکند.»
صدرعاملی درباره کارنامه مشایخی بیان کرد: «کارنامه هنری او از فیلمهای قبل از انقلاب تا الان فرازونشیبهای خودش را داشته ولی همیشه خودش را حفظ کرده و حفظ فضای خانوادگی اش را به همه چیز ترجیح داده است. همسر و پدر خیلی خوبی است، فراموش نکنید درباره مردی صحبت میکنم که بالای ۸۰ سال سن دارد ، یعنی از هشت دهه صحبت میکنم. او ایستادگی کرد، هر نقشی را هم بازی نکرد، به مردم لبخند دروغ نزد و تواضعش دروغین نبوده و نیست، این مهم ترین ویژگی جمشید مشایخی است.»
این کارگردان افزود: «به لحاظ بازیگری هم بستگی دارد با چه کارگردانی کار میکند. او اگر بداند کارگردان چه میخواهد هر کاری که کارگردان بخواهد را به بهترین نحو انجام میدهد. حالا ممکن است یک چیزهایی هم به آن اضافه کند اما در چهارچوبی که کارگردانی میخواهد و این یعنی بازیگر ایده آل. خیلی ارتباط رفیقانه ای با هم پیدا کردیم خانه ما میآمد خانهاش میرفتیم و سعی کردم اعتماد اورا جلب کنم که من میتوانم این فیلم را به سرانجام برسانم. حضورش در فیلم «گلهای داوودی» فقط به بازیگری محدود نمیشد، او با رفتارش برایم به نوعی پشت و پناه و تکیه گاه بود. انگار میخواست به همه یادآوری کند که وقتی مشایخی به کارگردانش احترام میگذارد شما هم حواستان به رفتارهایتان باشد و جمشید مشایخی این رفتارهای ظریف را میشناخت و واقعا از من و کار حمایت کرد.بیشترین کارمان هم با جمشید مشایخی در زندان قصر بود و همان موقع هم پیگیر کار آدمهایی بود که به دلایل مختلف در زندان بودند. او با اعتماد به نفسی که به من داد خیلی از من و گلهای داوودی حمایت کرد.جمشید مشایخی جمشید مشایخی است، او یک دانه است.»
دیدگاهتان را بنویسید