×
×

ماجرای قهر ۲۰ ساله مریم زندی و نادر ابراهیمی/ خواهر و برادری که فامیل‌ و راه‌شان یکی نبود

  • کد نوشته: 243609
  • 14 فروردین 1398
  • ۰
  • ماجرای قهر ۲۰ ساله مریم زندی و نادر ابراهیمی/ خواهر و برادری که فامیل‌ و راه‌شان یکی نبود

  • مریم زندی، عکاس سرشناس کشورمان در توضیح رابطه‌اش با نادر ابراهیمی گفت: «نادر ابراهیمی برادر من بود و ما رابطه بسیار نزدیکی داشتیم و این ارتباط از رابطه یک خواهر و برادر نزدیک‌تر بود. با اینکه من از او خیلی کوچک‌تر بودم اما همدیگر را خیلی قبول داشتیم و همزمان با همخانه شدمان، یعنی دوران دانشجویی من در بسیاری کارها با هم همکاری می‌کردیم و با هم همراه بودیم. اما بعدا به دلیل جدایی که بین ما اتفاق افتاد، تا زمانی که نادر زنده بود،  به نسبتم با او اشاره‌ای نمی‌کردم.»

    وی افزود: «وقتی دانشجو شدم و از گرگان به تهران آمدم با نادر همخانه شدم؛ چراکه پدر و مادرم گرگان بودند و من در تهران باید به خانه کسی می‌آمدم و چه کسی بهتر از نادر که برادرم بود. این دوران چهار سال طول کشید و سال چهارم دانشگاه بودم که او ازدواج کرد و مدتی ما سه نفر در یک خانه زندگی می‌کردیم. ما ارتباط عاطفی خیلی عمیقی با هم داشتیم و شاید یکی از دلایل قطع ارتباط‌مان، همین نزدیکی، همکاری و علاقه زیاد بود که توقع‌مان را بالا برده بود.»

    زندی در توضیح دلایلی که باعث کدورت میان او و نادر ابراهیمی شد، گفت: «بعد از انقلاب مسائلی پیش‌آمد که بخشی از آن به ظاهر خانوادگی و بخشی از آن به دلیل تفکرات ایدئولوژیک جاری در آن زمان بود. البته در آن دوره‌ همه جا، اینگونه بحث‌ها وجود داشت. به هر حال مسائلی پیش آمد که باعث جدایی ما شد و من هیچ وقت درباره آن صحبت نکرده‌ام. همین مسائل باعث شد تا ارتباط‌مان به طور کامل قطع شود. شاید حدود ۲۰ سال و حتی زمانی که او مریض هم شد، حاضر نشدم به دیدن او بروم. شاید در یک مورد شاگرد خلف او باشم.»

    وی در پاسخ به این سوال که آیا از این تصمیم خود پشیمان نیست اظهار کرد: «پشیمان نیستم؛ چراکه حتما بخشی از شخصیت من در کنار او شکل گرفته و چیزهایی از او در من نهادینه شده است. شاید درک این موضوع سخت باشد، همچنان که برای خودم هم سخت است؛ اما امیدوارم در کتاب نامه‌های او که به زودی منتشر خواهد شد، این نکته را بتوانم بشکافم.»

    مریم زندی در توضیح کتاب «نامه‌ها»‌ گفت: «من نامه‌های نادر به خودم را به‌صورت یک کتاب آماده کرده‌ام و امیدوارم این کتاب هر چه زودتر چاپ و منتشر شود. این نامه‌ها، نصیحت‌های یک برادر است که سعی دارد با خواهرش صحبت کند و او را قوی و دانا بار بیاورد. نامه‌ها متعلق به زمانی است که من ۱۰ سال داشتم و نادر ۲۱ ساله بوده است. به نظرم این نامه‌ها جنبه خصوصی ندارد و می‌شود نگاهی جمعی به آن داشت.»

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *