×
×

علی رهبری: در شرایط تحریم بی‌هیچ قید و شرطی آماده همکاری با ارکستر سمفونیک تهران هستم

  • کد نوشته: 237328
  • 20 اسفند 1397
  • ۰
  • علی رهبری، آهنگساز و رهبر ارکستر که در وین زندگی می‌کند، می‌گوید: حالا که وضع اقتصادی به علت تحریم‌های ناعادلانه علیه ایران به این شکل درآمده است، مانند هر ایرانی وطن‌پرست، هیچ شرطی برای همکاری با ارکستر سمفونیک تهران نخواهم داشت.

    علی رهبری: در شرایط تحریم بی‌هیچ قید و شرطی آماده همکاری با ارکستر سمفونیک تهران هستم
  • علی رهبری

    علی رهبری

    علی رهبری، آهنگساز و رهبر ارکستر که در وین زندگی می‌کند، می‌گوید: حالا که وضع اقتصادی به علت تحریم‌های ناعادلانه علیه ایران به این شکل درآمده است، مانند هر ایرانی وطن‌پرست، هیچ شرطی برای همکاری با ارکستر سمفونیک تهران نخواهم داشت.

    علی رهبری موسیقی‌دان کشورمان سال‌هاست که در «وین» مهد موسیقی دنیا زندگی می‌کند. او سال ۱۳۵۴ در اعتراض به استفاده بی‌اندازه از نوازندگان خارجی در ارکستر سمفونیک تهران، این مجموعه را ترک کرد و به خارج از کشور رفت و سال‌ها بعد و در حالی که مدیریت هنری ارکسترهای سمفونیک شهرهای بروکسل، پراگ، مالاگا، زاگرب و… را در کارنامه داشت، به ایران بازگشت اما بازگشتش دوامی نداشت.

    رهبری سال ۱۳۹۴ بار دیگر از وین اتریش به تهران آمد و رهبری ارکستر سمفونیک را برعهده گرفت. این همکاری حدود یک سال داو داشت و او با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به مردم از سمت خود استعفا کرد (+) و بلافاصله به دعوت بنیاد فرهنگی و هنری آنتالیا رهبری چندین کنسرت با ارکستر سمفونیک دولتی این شهر را بر عهده گرفت.

    رهبری چندی بعد با نوشتنِ نامه‌ای دیگر به رئیس‌جمهوری ایران (+)، حجت‌الاسلام حسن روحانی را به زعم خود از پشت‌پرده‌های موسیقی ایران با خبر کرد. وی به این نامه اکتفا نکرد و پس از آن به سیدرضا صالحی امیری وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامه نوشت.

    یک سال بعد و در آبان ۱۳۹۶، رهبری نامه‌ای خطاب به سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت و نسبت به مدیریت ارکستر سمفونیک تهران و برخی ولخرجی‌ها در آن اعتراض کرد. او طی این مدت اظهارنظرهایی داشته و هر از گاهی خبرساز بوده است.

    در آخرین روزهای سال ۱۳۹۷ با این آهنگساز ۷۰ ساله به گفت‌وگو نشسته‌ایم. رهبری در این مصاحبه ضمن انتقادهای فراوان از عملکرد بنیاد رودکی، پیشنهادهایی برای اصلاح آن و همچنین ارتقای جشنواره موسیقی فجر ارائه کرده است. او می‌گوید حالا که به علت تحریم‌های ناعادلانه علیه ایران، اوضاع اقتصادی کشور مساعد نیست، برای رهبری قدیمی‌ترین ارکستر کشورش (ارکستر سمفونیک تهران) هیچ شرطی نمی‌گذارد.

    علی رهبری

    علی رهبری

    * شاید آغاز مصاحبه با یک هنرمند، با این سوال زیاد مناسب نباشد اما می‌خواهیم درباره دستمزد شما بپرسیم. گفته می‌شود دستمزد شما رقم بالایی است، اما در جایی گفته‌اید اگر در ایران به شما نیاز باشد شرط مالی نخواهید گذاشت. آیا این موضوع صحت دارد؟

    بله آنچه شنیده‌اید حقیقت دارد. از همان ۴۲ سال پیش که من مدال طلای مسابقات بین‌المللی رهبری ارکستر در فرانسه را برای ایران بردم، روی من قیمتی نسبتا بالا گذاشتند و ۲ سال بعد که به ارکستر فیلارمونیک برلین دعوت شدم، این دستمزد به مراتب بالاتر هم رفت.

    * این قیمت‌گذاری چه معیاری دارد؟ 

    واضح است که بیشتر روی کیفیت کار است. فراموش نکنید کسی که در مسابقه ای جهانی در مقابل ۳۵ کشور پیشرفته دنیا برنده مدال طلا می‌شود این خودش یگ گواهی‌نامه برای دستمزد بالای او خواهد بود. ولی مانند تمام کارهای دنیا عرضه و تقاضا هم مطرح است.

    * پس از استعفای شما رقمی که از سوی بنیاد رودکی به عنوان دستمزد شما اعلام شد، رقم چشم‌گیری بود. آیا ۳ سال پیش که به ایران آمدید با پیش‌شرط آمدید؟

    ابداً! ۳ سال پیش وقتی به ایران امدم، در وزارت فرهنگ و ارشاد قراردادهای خارجی من را دیدند و پیشهاد کردند که با توجه به مشکلات بودجه ارکستر، دستمزد من معادل حدود یک چهارم دستمزد اروپایی‌ام باشد. من هم قبول کردم و مشکلی هم در این مورد پیش نیامد.

     قبول کردم دستمزد من برای رهبری ارکستر معادل حدود یک چهارم دستمزد اروپایی‌ام باشد

    ولی حالا که وضع اقتصادی به علت تحریم‌های ناعادلانه‌ای که علیه کشور من صورت گرفته، به این شکل درآمده است، به هیچ وجه انتظاری ندارم و به همین دلیل هم مانند هر ایرانی وطن‌پرست و دلسوز دیگری، هیچ شرطی نخواهم داشت.

    * پس چرا آن زمان بعد از یک سال از سمت خود استعفا کردید؟ گویا مشکل در پرداخت دستمزدها بود؟

    بله در پرداخت دستمزدها مشکل پیش آمده بود، اما نه در مورد دستمزد من. همین امر هم برای من بزرگترین مشغله شده بود. فقط دستمزد من بود که سرماه و به موقع و درست پرداخت می‌شد ولی ۸۵ نفر نوازنده ارکستر که واقعا هم به این دستمزدها نیاز فوری داشتند، حقوقشان را دریافت نمی‌کردند. این برای من خجالت‌آور شده بود که ما باید به صورت خصوصی برای گذران امور بعضی از نوازنده‌ها به آن‌ها پول قرض می‌دادیم. من در مقابل کار درجه یکی که نوازنده‌ها انجام می‌دادند، خجالت‌زده بودم و ناچار بودم که دائم دنبال اصلاح وضع افتضاح اداری آن روزهای بنیاد باشم.

    * به نظرتان صحیح بود که مدیر هنری در امور اداری نوازنده‌ها هم دخالت کند؟

    این ایرادی بود که بنیاد رودکی می‌گرفت و واضح است که آن‌ها ایراد بگیرند. آنها بدتر از این را هم می‌گفتند، می‌گفتند شما که حقوقتان را به صورت منظم دریافت می‌کنید، چه کار به دستمزد نوازنده‌ها دارید؟ لطفا فقط کار هنریتان را انجام بدهید!

    نوازنده‌های ارکستر مشکلاتشان را با من به عنوان مدیر هنری در میان می‌گذاشتند و از من کمک می‌خواستند

    غافل از اینکه این نوازنده‌ها مشکلاتشان را دائم هر روز صبح موقع کار با مدیر هنری در میان می‌گذارند. با من درد دل می‌کردند و از من کمک می‌خواستند. چطور می‌شود که چشمتان را به روی همه چیز ببندید و همه مشکلات انسانی نوازنده‌ها را نادیده بگیرید و از آن طرف توقع کار درجه یک حرفه‌ای از آن‌ها داشته باشید؟ وقتی یک چیزی سر جایش نیست، باید گفت.

    * یعنی در کشورهای دیگری هم که مدیر هنری بوده‌اید، در این امور دخالت می‌کردید؟

    به هیچ وجه! به این دلیل که لزومی نداشت. افراد مختلف وظایف مختلفی دارند و آن را انجام می‌دهند. نوازنده تمرین می‌کند، روی صحنه می‌رود و طبق قراری که گذاشته شده است پولش را می‌گیرد؛ غُر هم نمی‌زند. توقع ندارم که در ایران هم کارها مثل یک ساعت سوئیسی بچرخد ولی در بنیاد رودکی چنان وضع بلبشویی وجود داشت که از حد گذشته بود. همه کارهایی که باید استاندارد و بین‌المللی باشد، در سطح آماتوری و من‌درآوردی بودند. بی‌نظمی مطلق! در این شرایط شخص احساس مسئولیت می‌کند و سعی در رفع آن.

    * همین موضوع دلیل اصلی استعفای شما شد؟  

    زمانی که به خاطر رفتار ناپسند بنیاد رودکی استعفا دادم و به اتریش برگشتم، جناب آقای علی جنتی وزیر ارشاد آن زمان، تلفنی از من خواستند که به ایران برگردم تا یک بار دیگر با هم صحبت کنیم. من هم برگشتم و خدمتشان رسیدم. پس از مذاکرات طولانی قرار شد که با اختیار تام هنری، کارم را ادامه دهم و شورایی برای نظارت داشته باشیم که به من در موارد اداری کمک کند.

    ولی متأسفانه، بنیاد رودکی آمد و دوستانی مانند داود گنجه‌ای نوازنده کمانچه، حمیدرضا نوربخش خواننده سنتی و محمد سریر را که اصلاً ارتباطی با ارکستر سمفونیک و این شغل نداشتند، به عنوان شورای هنری جلوی من گذاشتند. با این هدف که این افراد ارکسترها را به این روزی درآورند که امروز می‌بینیم. من هم که همه چیز را از پیش می‌دیدم و می‌دانستم که با این افراد ناوارد، امیدی به درست شدن نیست، به نا چار ایران را ترک کردم. آنها هم که درحقیقت آمده بودند تا من را فراری بدهند، وقتی به این هدفشان هم رسیدند، دیگر به کارشان ادامه ندادند و ارکسترها را رها کردند تا آن شود که اکنون شده است. حیف و صد حیف!

    * چرا تا این اندازه با فعالیت‌های موسیقیایی بنیاد فرهنگی هنری رودکی مخالفید؟

    چون نتیجه‌اش فقط دوری از فرهنگ است. بنیاد رودکی اگر به عنوان بنگاه خصوصی معاملات ملکی و بنگاه شادمانی متعلق به چند سرمایه‌دار خصوصی بود و از امکانات بسیار ضعیف مالی دولت و ملت تغذیه نمی‌کرد، هیچ مانعی نداشت و آزاد بود هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد. ولی زمانی که بنیاد رودکی، که چند سال پیش توسط گروهی به هر دلیلی برپا شد، امروز شریانِ زندگی موسیقی و موسیقیدان‌های ایران را در دست دارد، نباید عوامفریبی و ولخرجی کند.

    بنده ۱۴ ماه تمام شاهد اعمال این بنیاد زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم. بیشتر انرژی این بنیاد با بودجه‌ای قابل توجه و چندین کارمند دولتی، صرف اجاره‌دادن سالن‌های کنسرت می‌شود و بقیه انژی‌اش را هم صرف برنامه‌های موسیقیایی سرگرم‌کننده مردم می‌کند و حالت بنگاه شادمانی را دارد و هیچگونه رسالت فرهنگی و هنری در خود نمی‌بیند. در حقیقت باید گفت که مدیران این بنیاد قابلیت پرداختن به این امور را دارا نیستند.

    * از نظر شما مؤسسه کارآمدی که بتوان شریان امور موسیقایی را به دستش سپرد، چه ویژگی‌هایی دارد؟

    اول، فکر می‌کنم سالن‌ها باید با نظارت دولت در اختیار شرکت‌های خصوصی قرار گیرند تا نه تنها درآمدی برای دولت ایجاد شود و جلوی حیف و میل‌ها از بودجه دولتی گرفته شود، بلکه به وضع سالن‌ها، مدیریت آنها، نظم آن‌ها، نظافت آنها و ده‌ها چیز دیگر هم رسیدگی شود.

    در تابستان ۹۴ قبل از آمدن ارکستر فیلارمونیک چین به تهران، با نظارت من به عنوان مدیر هنری، چند کار گر به مدت ۲ هفته تمام مشغول تمیز کردن تالار بودند. من چند ماه پیش از آن در آن کشور رهبری کرده بودم و می‌دانستم که نظم و نظافت آن‌ها چگونه است و واقعا نمی‌خواستم که مردم ما بر اثر کم‌کاری مدیران در مقابل چینی‌ها خجالت‌زده شوند.

    بنیاد رودکی باید از تمام فعالیت‌های موسیقایی خود که صرفاً برای سرگرمی است، خداحافظی کند

    دوم، اینکه بنیاد باید از تمام فعالیت‌های موسیقایی خود که صرفاً برای سرگرمی است، خداحافظی کند.

    سوم، وقتی که این دو امر مورد موافقت قرار گرفتند با کمک و هدایت یک مدیر واقعیِ مسلط به امور هنری و فرهنگی به سوی کار سازنده فرهنگی، دور از سرگرمی و عوامفریبی، پیش برود.

    مدیر عامل بنیاد رودکی، امروز بالاترین شخصیت تصمیم‌گیرنده در مورد موسیقی و زندگی موسیقیدان‌ها در مملکت است. این شخص نه تنها در داخل بلکه حتی در خارج هم قراردادهای فرهنگی و هنری امضا می‌کند و در جلسات مختلف با بزرگان هنری دنیا صحبت می‌کند. پس این شخص باید بالاترین آشنایی با فرهنگ و هنر، نه تنها ایران، بلکه جهان را هم داشته باشد. در کشورهایی که من می‌شناسم برای چنین شغلی فراخوان می‌دهند و گاهی فراخوان بین‌المللی! مسئول امروزی را نمی‌دانم با چه معیاری انتخاب کرده‌اند و این بار سنگین را روی شانه‌اش گذاشته‌اند و او هم قبول کرده است، ولی از نتیجه و سطح فعالیت‌های ۳ سال گذشته، از راه دور هم به خوبی احساس می‌شود که سطح کار بسیار ابتدایی و پایین است. ما در ایران فرهیختگان بیشماری با فرهنگ و بینش هنری بالا داریم که باید از طریق فراخوان و مصاحبه انتخاب شوند و سررشته کارها را در دست گیرند. وگرنه در حال عقب رفتن و یا درجا زدن خواهیم ماند.

    *مخالفت شما با داشتن ۲ ارکستر هم در راستای مقابله با ولخرجی است؟

    این درست نیست، من نه تنها با داشتن ۲ ارکستر مخالفتی ندارم بلکه اعتقاد دارم تهران بزرگ باید حداقل ۴ ارکستر حرفه‌ای دولتی داشته باشد. همانطوری که کشور مسلمان و همسایه ما ترکیه ۲۲ ارکستر سمفونیک دولتی دارد. ولی نه بصورت آماتوری، نیمه‌وقت و بی‌هدف.

     اگر روزی بنیاد رودکی واقعا هم تصمیم بگیرد که ۲ ارکستر داشته باشد، به هیچ وجه امکاناتش را ندارد

    بنیاد رودکی امروز تظاهر می‌کند ۲ ارکستر دارد، ولی ۲ ارکستر نیمه‌وقت با نام‌های مختلف. خیلی‌ها نمی‌دانند که اگر روزی بنیاد رودکی واقعا هم تصمیم بگیرد که ۲ ارکستر داشته باشد، به هیچ وجه امکاناتش را ندارد. نه سالن تمرینش را دارد و نه آمادگی و امکانات اداری آن را. حتی همانطوری که خود من شاهد بودم، در سال ۱۳۹۴ هم این ۲ ارکستر نمی‌توانستند هر روز تمرین کنند.

    در بنیاد رودکی به من می‌گفتند: «استاد چرا می‌خواهید هر روز تمرین کنید؟ مانعی ندارد شنبه و یکشنبه را تعطیل کنید.» یعنی ۳ روز در هفته کار کنید. یعنی سرِهم بندی کنید و سَمبَل‌کاری! اینها همه‌اش گول زدن ملت و دولت است، نه کار فرهنگی و هنری. البته ما این کار را نکردیم و در راهرو های تالار وحدت هر روز تمرین می‌کردیم.

    ارکستر ایران با داشتن موزیسین‌های بسیار عالی در حقیقت از سطح خودش هم ۳۰ سال عقب‌تر است

    چرا باید دوست عزیزمان آقای لوریس چکنواریان تنها رهبر حرفه‌ای و با تجربه در ایران بگوید ارکستر ما ۳۰ سال از جاهای دیگر عقب‌تر است؟ من هم که بیش از ۲۵ سال است چندین ارکستر ترکیه را رهبری می‌کنم، می‌گویم چرا و به چه دلیل ما از کشور همسایه‌مان باید اینقدر عقب‌تر باشیم؟ ارکستر ایران با داشتن موزیسین‌های بسیار عالی در حقیقت از سطح خودش هم ۳۰ سال عقب‌تر است.

    * به نظر می‌رسد با ارکستر ملی در وزارت ارشاد مخالف هستید…

    من با خود ارکستر ملی و هیچ ارکستر دیگری مخالفتی ندارم، به شرطی که این ارکسترها سر جای خودشان باشند. این ارکستر ملی جایش در وزارت فرهنگ نبوده و نیست. ارکستر ملی، همان ارکستر گلهای ۵۰ سال پیش رادیو است که روزهای جمعه به رهبری آقای جواد معروفی برنامه‌های بسیار عالی تفریحی برای میلیون‌ها ایرانی دوستدار موسیقی در رادیو اجرا می‌کرد. من آقای معروفی را خیلی خوب می‌شناختم. ۳ سالی هم که رییس هنرستان موسیقی ملی بودم در کنار ایشان بودم. اما او به عنوان یک موسیقیدان حرفه‌ای، هرگز تصور نمی‌کرد که روزی، ارکستر و قطعاتش در تالار وحدت بیاید و در وزارت فرهنگ و هنر جایی داشته باشد. البته سوءتفاهم نشود، کار هنرمندانی که برنامه گلها و سایر ارکسترهای رادیو را راه‌اندازی کردند و با جدیت پیش بردند، بسیار ارزنده و جذاب بود و در شکوفائی موسیقی ایرانی نقش بسیار مهمی بازی کرد و خوشبختانه مردم هم استقبال می‌کردند، اما جنس آن موسیقی از جنس دیگری بود. الان هم صدا‌وسیما خودش ارکستری دارد با رهبری بسیار حرفه‌ای‌تر از بنیاد رودکی. پس جایش آنجا است. ولی وزارت فرهنگ و ارشاد باید دارد از ارکستر سازهای ملی واقعی حمایت کند و آهنگسازان جوان را تشویق کند تا برای این سازها آثاری بنویسند.

    * با این دیدگاه، نظرتان درباره جشنواره فجر چیست؟

    جشنواره فجر متأسفانه بیشتر شبیه جشن آخر سال مدارس موسیقی است تا یک جشنواره بزرگ حرفه‌ای. خوشبختانه خودشان فهمیدند و کلمه «بین‌المللی» را از جشنواره برداشته‌اند، تا اسمش به کاری که می‌کنند نزدیک‌تر شود، که البته کار درستی بود. اگر پسوند «واره» را هم بردارند و فقط جشن بماند، دیگر همان می‌شود که می‌کنند و مشکلی نمی‌ماند.

    جشنواره فجر متأسفانه بیشتر شبیه جشن آخر سال مدارس موسیقی است تا یک جشنواره بزرگ حرفه‌ای

    ولی با این نام و به این صورت فعلی و مخلوط کردن رشته‌های مختلف آن هم بصورت بسیار بسیار فشرده، هیچ‌وقت نمی‌تواند موفق باشد.

    * پیشنهاد مشخصی هم برای اصلاح آن دارید؟

    تنها راه حرفه‌ای کردن جشنواره فجر، اگر می‌خواهند که واقعاً جشنواره بماند، تفکیک گروه‌های مختلف است.

    اول اینکه موسیقی سنتی باید برای خودش بر بالاترین سطح به صورت مستقل و به ریاست یکی از بزرگان موسیقی ملی اداره شود و هدفش تشویق آهنگسازان برای توسعه موسیقی ایرانی باشد.

    دوم اینکه موسیقی پاپ هم مانند اغلب کشورها باید مجزا باشد و متخصصین این رشته مردمی باید مسئولش باشند.

    و سوم هم اینکه موسیقی ارکستری، سمفونیک و کلاسیک باید مجزا برای خودش مسئولی در سطح جهانی داشته باشد و جنبه بین‌المللی داشته باشد و هدفش تشویق آهنگسازان جوان، و ایجاد نوآوری به منظور بالابردن سطح فرهنگ مخاطبین باشد.
    راه‌های دیگر به موفقیت نخواهد رسید.

    * سخنی مانده است که بخواهید در پایان مصاحبه مطرح کنید؟

    امیدوارم که مسئولین فرهنگی کشورم، مخصوصاً وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونشان این مطالب را اولاً بخوانند و به گوششان برسد و در ثانی، حرف‌های یک متخصص را که ۴۵ سال در این راه در سراسر جهان کار کرده است، جدی بگیرند.

    وزارت فرهنگ و ارشاد باید جلوی ولخرجی‌ها را بگیرد و هر ریالی که خرج می‌شود باید برای فرهنگ و هنر مملکت باشد

    وزارت فرهنگ و ارشاد باید جلوی ولخرجی‌ها را بگیرد و هر ریالی که خرج می‌شود باید برای فرهنگ و هنر مملکت باشد. آن هم در این روزهای سخت.

    گفت‌وگو: محمد کلهر

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *