×
×

شهرام شکوهی: اشتباه بزرگم این بود که سبک و سیاقم را عوض کردم

  • کد نوشته: 232386
  • 06 اسفند 1397
  • ۰
  • شهرام شکوهی درباره نقش وزارت ارشاد در ارتقای سطح کیفی موسیقی پاپ می‌گوید: بسیاری از مشکلات ربطی به وزارت ارشاد و سیاست‌هایش ندارد، زیرا ما خودمان به خودی خود دچار خودسانسوری هستیم و به این رویه عادت کرده‌ایم.

    شهرام شکوهی: اشتباه بزرگم این بود که سبک و سیاقم را عوض کردم
  • شهرام شکوهی درباره نقش وزارت ارشاد در ارتقای سطح کیفی موسیقی پاپ می‌گوید: بسیاری از مشکلات ربطی به وزارت ارشاد و سیاست‌هایش ندارد، زیرا ما خودمان به خودی خود دچار خودسانسوری هستیم و به این رویه عادت کرده‌ایم.

    به گزارش خبرنگار ایلنا،‌ شهرام شکوهی (خواننده پاپ) که از ابتدای فعالیتش در زمینه تولید آثار تلفیقی سبک و سیاق نویی را پیش گرفته و نخستین آلبومش با نام «مدارا» در سال ۱۳۹۰ عنوان پرفروش‌ترین اثر سال را به خود اختصاص داده، بعدتر آلبوم‌های «کولی عشق»،‌ «تا نفس هست» را منتشر و در آلبوم گروهی «من و ما» در کنار دیگر خوانندگان پرطرفدار پاپ، قطعه مقدس را ارائه کرد. او در گفتگوی پیش‌رو از وضعیت فعلی موسیقی پاپ و فعالیت‌هایش سخن گفت.

    حال جسمی و روحی‌تان چطور است و پس از درمان بیماری‌تان با مشکل خاصی مواجه نشدید؟

    خدا را شکر بهترم و در صحت و سلامت به سر می‌برم و کم و بیش مشغول فعالیتم و در حال حاضر مشغول تولید چند تک آهنگ هستم.

    چرا تک‌‌ آهنگ؟‌ آلبوم‌های شما معمولا پرفروشند.

    وضعیت تولید آلبوم مانند گذشته نیست‌؛ زیرا نه توجیه اقتصادی دارد و نه توجیه هنری. بنابراین بهتر آن است که به صورت تک‌ آهنگ به تولید اثر بپردازیم. البته با توجه به شرایط موجود بعید می‌دانم وضعیت فعلی در جهت بهتر شدن پیش برود و تولید آلبوم روند بهتری پیدا کند. هرچه هم بگذرد ابزار و ادوات جدیدتر به بازار می‌آیند و تولید آلبوم سخت‌تر خواهد شد. در نهایت برای اشخاصی چون من این امکان می‌ماند که چند وقت یک‌بار تک‌ آهنگ‌هایمان را به صورت آلبوم، اما محدود منتشر کنیم تا آنهایی که به جمع‌آوری آلبوم علاقه دارند آن آثار را داشته باشند.

    آیا در کشورهای دیگر نیز تولید آلبوم چنین وضعیت بغرنجی دارد؟

    تولید آلبوم در ایران چنین وضعیتی دارد، زیرا در کشورهای دیگر اگر مثلا شبکه‌ای رادیویی اثر هنرمندی را پخش کند باید حق و حقوق مادی صاحب اثر را بپردازد و به طور کلی هر استفاده‌ای از اثر منوط به اجازه صاحب آن است و در صورتی که روندی غیر از این طی شود صاحب اثر و تولیدکننده می‌توانند شکایت کنند و مطمئنا شکایتشان به نتیجه خواهد رسید، زیرا قانون کپی رایت وجود دارد. اگر در ایران چنین اتفاقی بیفتد نه تنها شکایت صاحب اثر به جایی نمی‌رسد بلکه می‌گویند این اتفاق‌ها باعث شهرت بیشتر خواننده می‌شود و تازه بر سر او منت هم می‌گذارند و می‌گویند ما به تو لطف کرده‌ایم و آثارت را پخش کرده‌ایم.

    در  سال ۱۳۹۵ قرار بود تغییر و تحولی در گروهتان ایجاد کنید و تهیه‌کننده و اسپانسر دیگری را برگزینید و در نهایت فعالیت‌های جدی‌تر و بیشتری در زمینه موسیقی داشته باشید. آیا اتفاقاتی که مدنظرتان بود، افتاد و نتیجه مثبتی دربرداشت؟

    برای ایجاد آن تغییر و تحولات فرصتی پیدا نکردم، زیرا درگیر بیماری‌ام شدم و از طرفی نیز فضای موسیقی سمت و سوی دیگری پیدا کرد. نمی‌خواهم بگویم وضعیت موجود انگیزه‌ای برای ادامه نگذاشته است، اما درکل فضای فعلی برای اشخاصی مثل من که موسیقی را به طور جدی دنبال می‌کردیم، جذابیتی ندارد.

    شما نگاه نویی به موسیقی داشتید. خیلی محکم پا به عرصه موسیقی حرفه‌ای گذاشتید و اتفاقا نخستین آلبومتان پرفروش‌ترین اثر سال شد، بنابراین انتظار می‌رفت که آن شروع محکم و جدی به موفقیت‌های بزرگتر و مستمرتری بینجامد.

    واقعیت این است که من یکی‌، دو اشتباه استراتژیک داشتم. من نباید سبک و سیاق خودم را رها می‌کردم و نباید از آن فضا خارج می‌شدم، اما از آنجایی که موسیقی ایران به شدت تحت تأثیر بازار است من نیز آن رویه را پی گرفتم و اصطلاحأ به تولید آثار همه‌پسند پرداختم، اشتباه بزرگ من همین بود و حال نیز در دوره جدید فعالیتم اصلا آن روند را ادامه نخواهم داد و همان سبکی را ادامه می‌دهم که قبلا به آن پرداخته بودم. دیگر کاری به موسیقی روز و اینکه مردم چه می‌خواهند و چه دوست دارند ندارم. اگر قرار باشد کاری کنم ترجیح می‌دهم به جای تولید آثار همه‌پسند، ایجاد سلیقه کنم. یعنی به اصطلاح سلیقه بسازم.

    به نظرتان چه مواردی سطح سلیقه مخاطبان را تنزل داده و باعث شده موسیقی سطحی و سخیف تا این حد خریدار داشته باشد؟

    موارد زیادی در این اتفاق دخیل است. البته من دیدگاه من به گونه‌ای نیست که آثار فعلی را سخیف بدانم زیرا به هرحال هرکس بنا به سطح و جایگاهش می‌تواند به تولید آثاری بپردازد که دوست دارد. اما خب اینکه از چنین افرادی در رسانه‌ای مانند صدا و سیما حمایت می‌شود و آثارشان پخش می‌شود و به برنامه‌های مختلف دعوت شوند به این معناست که به‌‌ آنها رسمیت داده‌ایم و زمانی که به این اشخاص رسمیت می‌دهند، حق نداریم در همان رسانه و در مثلا یک بخش خبری به تخریب آنها بپردازیم و انتخاب شدن فلان آهنگ از فلان خواننده را به سخره بگیریم. همانطور که گفتم آثار آن دوستان را سخیف نمی‌دانم اما نمی‌توان در رسانه‌ای محصولی را به مخاطب عرضه کرد و و بعد به ملامت انتخاب‌کنندگان پرداخت. این تناقض قابل درک نیست و این برخورد دوگانه به نفع موسیقی نیست. اگر آن موزیک و آن آهنگ بد است پس چرا انتخاب شده و اگر انتخاب شده به چه دلیل تخریبش می‌کنند! به هرحال آن هنرمند بنا به سلیقه و تجربیاتش به تولید موسیقی می‌پردازد و شاید اثرش را برای قشری خاص و برای رده سنی مشخصی تولید می‌کند و به اصطلاح چم و خم کار نیز دستش آمده و می‌داند باید چه اثری بسازد. به این هنرمند ایرادی وارد نیست. ایراد به اشخاصی وارد است که آن آثار را تایید و ترویج می‌کنند آنهم در حالی که آن اثر را قبول ندارند!

    دلیل اینکه در تلویزیون حضور ندارید همین اتفاقات دوگانه است؟

    ببینید من نسبت به خیلی از فعالان عرصه موسیقی خودم را دارای جایگاه بالایی نمی‌دانم، اما مرا بیش از چهار، پنج سال ممنوع التصویر می‌کنند و نمی‌گذارند در تلویزیون حضور پیدا کنم.

    دلیل ممنوع التصویری شما در تلویزیون چه بود؟

    هیچ گاه نفهمیدم چرا ممنوع‌التصویر شده‌ام. اتفاقا چند بار پیگیر شدم و به مراجع مختلف رفتم، اما از سر بازم کردند و جواب واضح و مشخصی ندادند. مرجع دیگری مرا ممنوع‌التصویر کرده و زمانی که از آنها پاسخ می‌خواهم می‌گویند این اتفاق از سوی ما نبوده و برای پیگیری به فلان جا بروید و زمانی که به محل مربوطه مراجعه می‌کنم آنها می‌گویند این ممنوع‌التصویری از سوی ما نبوده است. رویه چنین است که شما را آنقدر می‌برند و می‌‌آورند تا درنهایت خسته شوی و موضوع را پیگیری نکنی.

    این موضوع ممنوع‌التصویری روال مبهم و غم‌انگیزی دارد. هستند خواننده‌هایی که به طور همزمان هم با تلویزیون همکاری می‌کنند و هم آثارشان را به شبکه‌های موزیک محور ماهواره‌ای می‌دهند و آن آثار در سایت‌های آن طرف آبی به صورت گسترده منتشر می‌شود اما درگیر چنین اتفاقاتی نمی‌شوند درعوض برخی خواننده‌ها که مشکل خاصی ندارند بی‌هیچ توضیحی ممنوع‌التصویر می‌شوند.

    این موضوع به ممنوع‌الکاری ربطی ندارد. اتفاقا نظرم درباره این رویه مثبت است؛ اینکه آثار خوانندگان داخل کشور از شبکه‌های برون مرزی پخش شود اتفاق فرخنده‌ای است و شرایط موجود برای همه خوانندگان یکسان است و مختص شخص خاصی نیست. یعنی اگر من نیز کلیپی بسازم و مجوز آن را از وزارت ارشاد دریافت کنم، می‌توانم آن اثر را به شبکه‌های برون مرزی بدهم.

    این روند همان است که لزوم ایجاد آن را مدت‌ها به وزارت ارشاد گوشزد می‌کردیم. ما می‌گفتیم آیا اگر در میدان جنگ تیرمان تمام شود حرام است از سلاح دشمن بر علیه خودش استفاده کنیم؟ حال خدا را شکر دوستان وزارت ارشاد و مسئولان دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر است این اتفاق بیفتد. حال وزارت ارشاد می‌گوید شما مجوز تولید اثر را بگیرید و در هر رسانه‌ای منتشر کنید و به دلیل آنکه آن اثر مورد تایید مسئولان ذیربط است پخش آن از رسانه‌های دیگر اشکال ندارد. از طرفی به نظرم موسیقی داخلی و حتی همان آثار سطحی که در کشور ساخته می‌شوند از آثار تولیدی توسط هنرمندان خارج از کشور قوی‌ترند و این روند باعث ایجاد مقایسه می‌شود و به مخاطبان می‌گوید اگر در آن‌سوی آب آثار ضعیف تولید می‌شود در کشور نیز هنرمندانی داریم که آثار با کیفیت تولید می‌‌کنند؛‌ لذا این روند باعث می‌شود آثار تولید شده در داخل کشور دیده و شنیده شوند.

    نظرتان درباره چگونگی صدور مجوزها توسط وزارت ارشاد چیست؟ به نظر می‌رسد نسبت به چگونگی صدور مجوزها نگاه و سلیقه خاصی وجود دارد؟

    شخصأ آدمی رک هستم و اهل مجیزگویی نیستم. واقعیت این است که در وزارت ارشاد چنین رویه‌ای ندیده‌ام. یعنی ندیده‌ام که وزارت ارشاد برای شخصی مشکل خاصی ایجاد کند. همه چیز در حد رعایت چهارچوب‌ها و قوانین است. به طور کلی بسیاری از مشکلات ربطی به وزارت ارشاد و سیاست‌هایش ندارد، زیرا ما خودمان به خودی خود دچار خودسانسوری هستیم و به این رویه عادت کرده‌ایم. این رویه از زمان سرایش شعر و ترانه آغاز می‌شود و ما از همان مقطع شروع به خودسانسوری و ممیزی می‌کنیم.

    اما نحوه صدور مجوزها موافق و مخالفانی دارد.

    آنچه که مدتها درباره‌اش صحبت بود و ای کاش وزارت ارشاد نیز با آن موافقت کند این بود که از همان ابتدا مسئولیت آثار هنرمندان شناخته شده به خودشان داده شود. یعنی اثر هنرمند بنا به سلیقه و مسئولیت خودش تولید و منتشر شود و پس از آن اگر مشکلی وجود داشته باشد، همان هنرمندی که مسئولیت اثرش را به عهده گرفته به مسئولان مربوطه پاسخ‌گو باشد. نه اینکه اثر به تایید مسئولان مجوز تولید و ساخت بگیرد و پس از آنکه منتشر شد با مشکل مواجه شود. مانند اتفاقی که اخیرأ برای آقای مهدی یراحی افتاد. مگر اثر ایشان مورد تایید مسئولان نبود و مجوزش را آنها صادر نکرده بودند؟! به هرحال منِ شهرام شکوهی اگر قرار باشد در این وادی باقی بمانم و به فعالیتم در عرصه موسیقی ادامه دهم هیچ‌گاه  اثری خلاف عرف تولید نخواهم کرد و اگر هم نخواهم روال قانونی را طی کنم و به تولید آثار مخالف و خلاف عرف بپردازم نیز کسی نمی‌تواند جلوی مرا بگیرد، زیرا قید مجوز را می‌زنم و هر اثری را که دلم خواست،‌ تولید می‌کنم و به انتشار آنها می‌پردازم. به طور کلی باید به حال این پروسه زمان‌بر و این چرخه معیوب اخذ مجوز فکری شود.

    شما  در فضای بسته چند سال پیش به تولید آثار تلفیقی پرداختید، آنهم در مقطعی که تولید چنین آثاری آنطور که باید باب نبود و ابزارها و نرم‌افزارهای الکتریکی کمی در این زمینه وجود داشت. به نظرتان روندی که هنرمندانی چون شما آغازگرش بودند درست طی شده؟

    واقعیت این است که خوانندگانی چون من راه را صاف و هموار کردیم. البته قبل از ما نیز هنرمندانی بودند که آثار تلفیقی تولید می‌کردند اما اولین موجی که راه افتاد و به تولید آثاری انجامید که هم بازار تجاری داشته باشند و هم موسیقی تلفیقی به حساب آیند توسط ما ایجاد شد. پس از ما نیز افراد باهوشی مسیر ما را ادامه دادند و به فعالیت در این زمینه پرداختند و اتفاقا موفق هم هستند. از این بابت خوشحالم؛ اما گویا برای برخی جالب نیست که در این زمینه اسمی از ما باقی بماند که البته مهم هم نیست.

     با توجه به وضعیت موجود، موسیقی پاپ در آینده‌ای نه چندان دور چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟

    اگر هنرمندانی که به طور جدی به موسیقی جدی می‌پرداختند بخواهند مانند این چند سال همچنان خودشان را از فضای موسیقی دور نگه دارند این موسیقی به جایی نخواهد رسید و ما به جایی خواهیم رسید که مردم بازهم موسیقی خارج از کشور را مورد توجه قرار خواهند داد.

    در زمانی نه چندان دور موسیقی پاپ ما از موسیقی آنطرف آبی با کیفیت‌تر بود که البته آن مقطع خیلی طولانی نبود، اما انگار رویه برعکس شده است.

    بله، گاهی تصورم این است که هنرمندان خارج از کشور نسبت به هنرمندان ساکن ایران آثار قابل تامل‌تری تولید می‌کنند و دلیل این اتفاق همان است که گفتم. دلیلش دوری گزیدن فعالان جدی موسیقی در داخل کشور است که البته آنها نیز حق دارند، زیرا زمانی که مخاطب از آنها آثار غیر جدی، سطحی و ریتمیک می‌خواهد آنها نیز ترجیح می‌دهند به تولید اثر نپردازند. البته این موضوع خیلی ربطی به موسیقی ندارد. قضیه به نوعی فرهنگی است مخاطب امروز به دنبال آثار و اتفاقات سهل الوصول است. مخاطب تمایلی به شنیدن آثار جدی ندارد و شاید حوصله آن را ندارد که به معنای موسیقی بیاندیشد و در شعر و ترانه‌اش عمیق شود.

    البته این رویه محدود به موسیقی نیست و در سایر هنرها نیز چنین نگاهی از سوی مخاطب وجود دارد.

    بله. در سینما نیز همین گونه است. اگر توجه کنید فیلم‌های جدی آثار بفروشی نیستند و همه به نوعی به دنبال آثار سطحی هستند و به همین دلیل فیلمسازان نیز ترجیح می‌دهند فیلم‌های طنز و کمدی بسازند. این‌ها به روحیه مردم جامعه بازمی‌گردد. روحیه جامعه شاد نیست و به همین دلیل مخاطبان ترجیح می‌دهند حتی برای یک ساعت هم که شده از مشکلات خود فارغ شوند و به اصطلاح بخندند، زیرا به دنبال شادی و نشاط هستند و ایرادی هم بر آنها وارد نیست. این رویه در موسیقی نیز وجود دارد و سلیقه مخاطب را تحت تاثیر قرار داده است. همیشه زمانی که از مافیا بخصوص مافیا در موسیقی صحبت می‌شود بر اساس آنچه که دیده‌ام و در جریانش هستم، می‌گویم مافیایی وجود ندارد. مافیا یعنی مخاطب. به طور مثال مخاطب در این مقطع دوست ندارد به آهنگ شما گوش دهد و به آن فکر کند. او می‌خواهد ذهنش به اندازه سه، چهار دقیقه از مشکلات فارغ شود. اگر اثری بخوانم که به وسیله آن درد مردم و مشکلات اجتماعی جامعه را بیان کنم مخاطب به این دلیل آن را نمی‌پسندد که هر روز با آن دردها مواجه هست و من آنها را برایش تکرار می‌کنم. یعنی می‌توان گفت موسیقی امروز حکم مسکن پیدا کرده است تا مخاطب بوسیله آن برای مدتی کوتاه از درد رها شود. اما واقعیت این است که آن درد مانند دندان درد وجود دارد و معالجه نشده است. آن درد باید معالجه شود و موسیقی برخی از دوستان تنها حکم مسکنی مقطعی را دارد و علاج درد نیست.

    در ابتدای گفتگو گفتید دیگر نمی‌خواهید به خواست مخاطب عام به تولید اثر بپردازید،‌ با این تفاسیر در نهایت قصد دارید نظر کدام دسته از مخاطبان را به خود و آثارتان جلب کنید؟

    با دوستان و همکارانم در اینباره به نتایجی رسیده‌ایم. مثلا اینکه دیگر توجه‌مان به طور کامل بر مخاطبان عجول کم سن و سال نیست البته نه اینکه آنها را کنار بگذاریم؛ اما تمرکزمان بر مخاطبانی خواهد بود که رده‌ سنی‌شان بالاتر از بیست‌و پنج سال است. کلا آنهایی را مدنظر داریم که به گوش خودشان احترام می‌گذارند. یعنی به دنبال برآورده کردن نیاز مخاطبان عام نخواهم بود و به دنبال این نیستم که عده‌ای در کنسرت برایم کف و جیغ بزنند.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *