مینا آتشی: سیاوش کامکار، امیر ناصر رنجبر و امین جهانگیری میگویند شرایط موسیقی امروز به گونهای است که گروه ژاو نمیتواند برابر با مانیفست خود انتظار مادی داشته باشد.
گروه ژاو از یک سری هنرمند جوان شکل گرفته که با عشق و علاقه و تعهد به ارتقای سطح هنری موسیقی ملی ایران همکاری میکنند و از تلاش موسیقایی خود به بهترین شکل بهره میگیرند.
ژاو تاکنون در فستیوالهای بسیاری شرکت کرده و کنسرتهای مختلفی نیز برگزار کرده است. آخرین کنسرت این گروه ۲۱ دیماه با اجرای آثار هوشنگ کامکار در تالار وحدت برگزار شد، به این بهانه با سه نفر از اعضای گروه ژاو شامل سیاوش کامکار آهنگساز و نوازنده سنتور، امیر ناصر رنجبر آهنگساز و نوازنده کمانچه و امین جهانگیری نوازنده سنتور گفتوگو کردهایم:
در مورد آخرین اجرای گروه ژاو توضیح دهید.
سیاوش کامکار: من، امیرناصر رنجبر و احسان امامی در آموزشگاه کامکارها هم فعالیت میکنیم، درنتیجه با استاد هوشنگ کامکار در تعامل هستیم. این ارتباط دوطرفه است و افتخار داشتیم که با این استاد همکاری کرده و آثار او را در این کنسرت اجرا کنیم. تصمیمگیری برای انجام این پروژه حدود شش ماه پیش گرفته شد. ما تمرینات خود را از چهار ماه پیش آغاز کردیم و درنهایت ۲۱ دیماه در تالار وحدت روی صحنه رفتیم. خوشبختانه اجرای خوبی را نیز روی صحنه شاهد بودیم.
اجرا چطور بود؟ چقدر استقبال شد؟
سیاوش کامکار: از نظر من خیلی خوب بود. ما این سیاست را نداریم که بهدروغ بگوییم تمامی بلیتهای برنامه فروخته شده و یا خیلی مخاطب داشتیم، اما به جرات میگویم تقریباً دوسوم سالن پرشده بود و با افتخارمیگویم استقبال از کار بیش از انتظار ما بود.
آیا این کنسرت مجدداً با همین رپرتوار روی صحنه خواهد رفت؟
سیاوش کامکار: بله، طی مذاکرات انجام شده روز چهارشنبه دهم بهمن گروه با همین رپرتوار در کیش روی صحنه خواهد رفت، اما در مورد کنسرتهای بعدی به این دلیل که هنوز چیزی مشخص نیست، نمیتوان چیزی را قطعی اعلام کرد.
روال گروه شما بدین شکل است که صرفاً آثار آهنگسازان ایرانی را کار کند یا میخواهد آلبومی منتشر کند؟
سیاوش کامکار: از ابتدای شروع کار گروه قرار داشتیم در کنار آثار خودمان آثار آهنگسازان بزرگ را هم اجرا کنیم. بهعنوان نمونه میتوان به اولین کنسرتمان که در آن آثار استاد بیگجه خانی را اجرا کردیم، اشاره کنم و یا بعد از آن اجرا، در یک آلبوم آثار استاد پشنگ کامکار را با صدای سالار عقیلی ضبط کردیم که بهزودی در قالب یک آلبوم منتشر خواهد شد.
البته این بخشی از فعالیتهای ما را شامل میشود و در دیگر اجراها از آثار امیر ناصر رنجبر، امین جهانگیری و ساختههای خودم بهره بردهایم. علاوه بر اینیک آلبوم شامل تکنوازی کمانچه تنبک و دو نوازی تار داریم که آهنگسازی آن را اعضای گروه انجام دادند و نامش را “رو” انتخاب کردیم. در اجراها از قطعات آن نیز استفاده میکنیم.
دربارهچگونگی تشکیل گروه ژاو هم بفرمایید؟
سیاوش کامکار: ژاو به معنی خالص است و این در گروه هم معنای خود را حفظ کرده است، درواقع ما در این گروه چکیدهای از دوستانی هستیم که احساس میکنیم در کنار هم کسی نیاز به برتری مادی و معنوی ندارد و همگی در یک رده در کنار هم قرار گرفته اند و توانستهایم با این ویژگی هفت سال همکاری مداوم داشته باشیم. همگی دوستان نزدیکی هستیم که میتوانیم کنار هم بدون انتظارهای خاص کارمان را ادامه دهیم. خوشبختانه امروز که در دیماه ۹۷ هستیم، نسبت به دیماه ۹۰، خوب پیش رفتهایم و احساس عمیق اولیه هنوز بین ما وجود دارد.
آقای رنجبر، کارتان با گروه چطور شکل گرفت و تا امروز چگونه پیش رفته است؟
امیر ناصر رنجبر: گروه ژاو پیش از این نامش ودا بود. در ابتدای راه، احسان ذبیحی فر در گروه کمانچه مینواخت. بعد که من با سیاوش آشنا شدم، چند دونوازی در استودیو کار کردیم، چرا که احسان ذبیحی فر به دلیل مشغله دیگر نمیتوانست همکاری خود را ادامه دهد. همان موقع سیاوش به من پیشنهاد همکاری داد و من باکمال میل پذیرفتم. این اتفاق و همکاری برایم خیلی ارزشمند بوده و هست. در گروه ژاو بهطور کلی فعالیتهای بسیار متنوع و گستردهای داشته ایم. کارهای تک قطعه انجام دادیم، آهنگسازی و ضبط کردیم. من بهعنوان نوازنده و ناظر ضبط حضور داشتم و در کنسرت اخیر هم بهعنوان همخوان و هم بهعنوان نوازنده کمانچه بودم. علاوه بر این یکی دو قطعه بهعنوان آهنگساز با گروه ژاو کار کردم که به اسم “نمایان” و “ریرا” اینترنتی منتشر شد. همانطور که سیاوش گفت، نگاه همه ما درنهایت فقط به کار است. همیشه میخواستیم ببینیم چقدر و در کدام بخش کار میتوانیم تأثیر بگذاریم و کمک کنیم تا کار پیش برود.
در کنسرت ها قطعاتی از شما اجرا شده است؟
امیرناصر رنجبر: خیر. در کنسرتها قطعات سیاوش از آلبوم “رو” اجرا شدند و یکبار هم در فستیوال موسیقی کلاسیک ایرانی یک مجموعه بیات ترک اجرا شد که ساختههای سیاوش و امین بودند. قطعاتی که گفتم آثار من هستند بیشتر بهصورت اینترنتی منتشر شده است. آثاری که من ساختهام یکی قطعه بیکلام “نمایان” است که بهصورت تصویری منتشر شد و دیگری قطعه “ری را” که شعری از نیما یوشیج روی آن گذاشته شده و من به همراه صبا کامکار آن را اجرا کردیم. قطعات دیگری هم در دست ضبط و تمرین داریم.
آقای جهانگیری، شما از چگونگی پیوستن خودتان به گروه ژاو بگویید.
امین جهانگیری: من اول میخواهم توضیحی در مورد خود گروه ژاو بدهم. این گروه ویژگی خاصی دارد. ما هیچوقت صرفاً برای انجام یک پروژه دور هم جمع نمیشویم و بیشتر برای خلق یک اثر این دورهمیها شکل میگیرد. حدوداً هفت سال است که تمرین مداوم داشتهایم. در واقع باهم زندگی کردهایم. هر کس هر کاری میتوانسته در این گروه انجام داده است، حالا یک نفر بیشتر و یک نفر کمتر، اما درنهایت این تیم بوده که کار را جلو برده است. درنهایت امیدوارم و اعتقاد دارم همینطور باقی خواهیم ماند.
گروه بر اساس رفاقتها شکل گرفته است و باوجود روابط دوستانه، کارهای جدی میکنید. آیا ممکن است روزی اعضای گروه تغییر کند؟
سیاوش کامکار: ما در کنسرتی که داشتیم، به دلیل اینکه آهنگساز نیاز داشت سه نوازنده کمانچه داشته باشد در کنار امیر ناصر و به تشخیص او دو نوازنده دیگر را هم دعوت کردیم که کنار ما باشند.
بهعنوان مهمان؟
سیاوش کامکار: تمرکز ما روی نیازهای پروژه است و اینطور فکر نمیکنیم که مهمان است یا نه. بیشتر توجه ما به کار است. حتی یکبار به صلاحدید امیر ناصر به این نتیجه رسیدیم که به خط آلتو نیاز داریم. در نتیجه پارسا شرافتی که از هنرجوهای امیرناصر بود به ما پیوست. همکاری خوبی داشتیم و این همکاری ادامهدار خواهد بود. همچنین با مشورت احسان امامی یک نوازنده دف هم به گروه اضافه کردیم تا صبا بتواند همخوانی کند، چون طبق قوانین تعداد نوازندههای خانم باید به حد نصاب میرسید. در کل همه این اتفاقات بسته به پروژه در حال انجام، اتفاق میافتد و افرادی در کنار ما در اصطلاح بهعنوان مهمان حاضر میشوند، اما درنهایت گروه ژاو همین ششنفری هستند که بهصورت ثابت با هم کار میکنیم. ما سه نفر بهاضافه احسان امامی، مرتضی مؤمنیان و نیریز کامکار شاکله اصلی هستیم و در مواقع مختلف دوستان دیگری در کنار ما قرار میگیرند.
امیرناصر رنجبر: در مورد چیزی که سیاوش گفت، همان کنسرت مستقل گروه ژاو یکبخشی از کنسرت تکنوازی تار بود و دوست داشتیم آن سال تکنوازی در کارمان باشد. از احسان امامی که در گروه ما بود خواهش کردیم یک پارت از کار را تکنوازی تار داشته باشد. در کل خیلی اصراری به داشتن عضو مهمان نداریم. همهچیز بستگی به کاری دارد که انجام میدهیم، همه ما هنرمندیم و کار موسیقی میکنیم و در تلاش هستیم آنچه مدنظر داریم خوب منتقل کنیم. موسیقی مسئله ما است.
فکر میکنید تداوم کار یک گروه موسیقی چقدر به حضور یک خواننده وابسته است؟
سیاوش کامکار: شرایط موسیقی امروز اینگونه است که نمیتوانیم با مانیفستی که گروه ما دارد، انتظار مادی داشته باشیم. اصولاً وقتی گروهها به منفعت مالی میرسند دچار اختلافات میشوند. شاید برخلاف دیگر گروهها، وضعیت بد مالی برای گروه ما خوب بوده است، چون میدانیم کاری که میکنیم برای دل خودمان است، چه در تالار رودکی کنسرت بدهیم، چه در جشنوارهها که دستمزدش را سال بعد میدهند و چه در تالار وحدت، وضعیت گروه ما ثابت میماند.
سیاوش کامکار: مثلاً در اجرای اخیر در تالار وحدت ۳۰ میلیون هزینه کردیم و ۲۰ میلیون درآمد داشتیم. میدانیم کاری که میکنیم برای دلمان است و حتی اگر ضرر بدهیم ادامه خواهیم داد. امرارمعاش ما از طریق دیگری است. اینکه چرا اینطور است باید بزرگان مملکت و مسئولان بنشینند و بررسی کنند. من کاری با این موضوع ندارم. ما فقط برای دل خودمان کار میکنیم و حتی کاری نداریم که مخاطب بیشتری هم جذب شود. به کارهایی که میکنیم خیلی فکر کردهایم. بهعنوان مثال اگر یک خواننده بخواهد به گروه ما بیاید باید شرایط ما را بپذیرد. این شرایط سخت و غیرقابل ممکن نیست. خواننده اسمورسمدار هم وقتی به گروه ما آمده، در کنار ما خیلی دوستانه قرار گرفته و به اسمورسم خودش کاری نداشته است. برای ما مهم است که دوستان بدانند قرار نیست کسی به منفعت مالی فکر کند یا مثلاً وزنه سنگینتر بهحساب بیاید. ما یک عضو قدرتمند به اسم امیرناصر داریم که در خیلی جاها کمک بزرگی به ما میکند. او مینوازد و گاهی به اصرار ما آواز میخواند. رسالت گروه ما بیشتر بر انجام کارهای بیکلام است، اما چندی پیش مجموعهای بیکلام از ساختههای من با همکاری امین جهانگیری تولید شد. دو تصنیف با کلام داشتیم که امین تنظیمش کرد اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم امیرناصر خوانندگی اش را بر عهده بگیرد. همچنین مستندی در مورد ضبط زنده موسیقی ایرانی ساختیم.
امین جهانگیری: در پاسخ به سوأل شما در مورد نقش خواننده باید بگویم؛ بعد و ریشه موسیقی برای اینکه عیار داشته باشد، نیازمند خواننده است، مثل موسیقی پاپ. این خیلی بدیهی است و خواننده باعث فروش اثر و سوپراستار شدن خواننده میشود. سال ها قبل حدوداً چهل سال پیش، موسیقی پاپ ما آبرومند بود و نوازندهها و خوانندگان توانمند بودند. بعداً روبه ضعف رفتیم. ما به ساختار موزیکی فکر میکنیم که اساساً نیازی به خواننده ندارد. ما نمیخواستیم تصنیفی باشد، بلکه در رپرتوآر موردنظر قطعه با کلام میخواستیم.
سیاوش کامکار: ساختار ضبط موسیقی از ابتدا به شکلی بوده که نوازندگی بهصورت تکبهتک در استودیوها انجام میشود. یک نفر میرود یک ساز را میزند و بعد رویهم میکس میشود اما ما این اتفاقات را میخواستیم کنار هم داشته باشیم و نشان دهیم که موسیقی بهصورت زنده ضبط میشود و حاصل آن از نظر حسی و هنری متفاوت است. حیطه فعالیت ما بهصورت انتشار موسیقی در فضای مجازی است و قطعاتی را که تا به امروز منتشر کردهایم با استقبال روبهرو شده است.
امین جهانگیری: ما در این چند سال تجارب زیادی کسب کردهایم بهعنوان نمونه دو- سه ماه روی یک اثر وقت گذاشتهایم اما به نتیجه نرسیده و متوجه شدیم این کار مال الآن نیست و فکر میکنیم در آینده باید استفاده شود یا کلاً کنارش گذاشتهایم. در مشغله امروز کمتر گروهی تیم ورک کار میکند و چند ساعت در مورد یک موسیقی حرف میزند و ماهها رویش کار میکند. ما سعی کردیم موزیک باکیفیت تولید کنیم، تا جایی که توانایی داریم. گاهی از اساتید هم نظرخواهی میکنیم. فکر میکنم با توجه به توانایی گروه، راحت میتوانیم سه رپرتوار اجرا کنیم، اما سعی کردیم مثل اسم گروه که معنایش چکیده است، کارها هم چکیده و مختصر باشد. ما خالصترین اثری که همه جمع به آن میرسند انتخاب میکنیم. واقعاً نظرسنجی میشود و اگر همه توافق کردند کار ارائه میشود.
امیرناصر رنجبر: در مورد اینکه پرسیدید خواننده باعث ماندگاری میشود باید بگویم، سی یا چهل سال پیش ما گروههایی داشتیم که براساس نوازنده های خود شناخته میشدند، گروه عارف، شیدایی، دستان، کامکارها و… مثلاً گروه دستان با ایرج بسطامی، افتخاری، همایون شجریان، عقیلی و… کارکرده است یا گروه عارف با آقای ناظری، رستمیان، بسطامی و… کار کرده است. این روزها خوانندههای مطرح کشور ما از الگوی موسیقی پاپ تبعیت میکنند، یعنی مثلاً دوست عزیزی فلان خواننده پاپ گروه خودش را دارد و با شیوهای مخصوص کار میکند. گروههای دیگر هم همین کار را میکنند. مثلاً در گذشته گروه شهرام ناظری نداشتیم، یک گروه عارفی بوده که شهرام ناظری دعوت میشده و در آن میخوانده و…
امیرناصر رنجبر: خواننده یک مجری است و نمیتواند مغز متفکر یک جریان باشد. این مجری بنا به موسیقی در بخش آواز و خلاقیت اثر تابع او میشود، اما در بخشهای آهنگسازی، خواننده یک مجری است. اساساً این که گروهی بخواهد به عنوان محل تفکر و تولید متعلق به خواننده باشد اشتباه است. نتیجه همین وضعی است که حالا میبینیم. موسیقیهایی را که مردم دوست دارند هرچند وقت یکبار در سالنهای مختلف اجرا میکنند. این واقعاً منجر به اتفاق موسیقایی نمیشود. ادعا ندارم که ما داریم اتفاق موسیقایی تولید میکنیم. ما چند ماه یکبار – که میشود به آن نقد وارد کرد – اثر تولید میکنیم، تجربه میکنیم، ولی خودمان را گول نمیزنیم. میدانیم خیلی چیزها است که میتوان اجرا کرد و بارها هم اجرا کرد. این کار برای ما شدنی است، اما در دام این مسائل نمیافتیم. ترجیح میدهیم چند بار در جاهای مختلف اثری را بنوازیم تا به نتیجه دلخواه برسیم. در کل خواننده نقش یکی از اعضا را دارد که باید پارت خودش را بخواند.
با این وجود به اینجا رسیدهایم که بهجای معرفی اسم گروه باید بگوییم فلانی کنسرت دارد و افراد را بهجای گروه مطرح میکنیم.
سیاوش کامکار: گاهی کاری هست که ملزم هستیم خوانندهای حرفهای و کاربلد این کار را انجام دهد. شاید اگر ما از یک خواننده سنتی خواهش میکردیم با کنسرت ما همراهی کند، از پس قطعات برنمیآمد، به این دلیل که فرم قطعات کاملاً متفاوت از زمینه و حیطه فعالیت او بود. هر کس باید در زمینه خودش کار کند. ما میگوییم اگر در کاری نیاز است با خوانندهای حرفهای کار شود، تا جایی که میشود همکاری میکنیم. ما برای خودمان محدودیتی برای همکاری با اشخاص خاص قائل نیستیم. وقتی نوازنده به گروه میآید و بعد از کنسرت انتظار دستمزد دارد، باید برود زیر پرچم خواننده و سرپرست گروه. در ژاو کسی نیامده امرار معاش کند، آمده که نوازنده دیده شود، آهنگساز دیده شود. موفقیتی که من برای گروهمان قائل هستم، این است که کسی نیامده اینجا امرار معاش کند، بلکه همه آمدهاند این فضا را بشکنند، موسیقی فقط خواننده و کنار هم قرار دادن چهار اسم نیست. موسیقی این است که عواملی با هم جمع شوند و در نهایت عنوانش شود ژاو. وقتی میگویند پینک فلوید، همه اسامی زیر پرچم گروه هستند. هدف ما این است که اگر بتوانیم گروه را نگه داریم، با صمیمیتی که از نظر من وجود دارد. بیست سال دیگر نام ژاو است که میماند، نه افراد به صورت شخصی. من حتی وقتی با من تماس گرفتید، گفتم ننویسید سرپرست گروه، بنویسید نماینده گروه. این حتی برای شما به عنوان جامعه خبری هم عجیب است. به نظر من جامعه رسانه هم مقصر است، به این دلیل که عادت کردهاند همیشه یک نفر را مطرح کنند. قرار نیست برای این که مثلاً چون من سنتور میزنم و سه نفر بیشتر من را از سایر نوازندهها بیشتر میشناسند، من را برجسته کنید. اینجا خود گروه باید عنوان شود. گروه بالا و آدمها زیرمجموعه هستند. در ژاو اگر آلبومی دهیم که آهنگسازی من یا امیر ناصر باشد، روی آلبوم مینویسیم آهنگساز فلانی. در زمینه اجرا هم روال به همین شکل است، به نظر من راهی که میرویم موفقیتآمیز است، به این دلیل که افراد انتظاری ندارند. هر کدام از ما یک گوشه کار را گرفتهایم. یک نفر کارهای اداری را دنبال میکند، من کارهای رسانهای را پیگیری کردم و… همه اینها باعث شد ما در تالار وحدت با گروهی که روی فرد خاصی نمیچرخد، بدون خواننده خیلی نامدار، با استقبال نسبتاً خوب روبهرو شویم. طبیعتاً اجرای بعد بزرگتر خواهد بود. این فعالیتها مورد توجه قرار گرفته که رسانهها هم به آن توجه کردهاند. گاهی ما فقط این کار را میکنیم که بگوییم شما به عنوان مخاطب اهمیت دارید و تأثیرگذار هستید.
امین جهانگیری: هنرمندان خیلی خوبی داریم که نوازنده و آهنگساز هستند و فارغالتحصیل هستند و با هزینه خودشان رفتهاند کشورهای دیگر درس خواندهاند و آمدهاند، اما هیچ منبع مالی دیگری جز موسیقی ندارند. بهناچار مجبورند بعد از مدتی به این که یک خواننده هست و صد تا اجرا میرویم و صد میلیون درمیآورم و حداقل در خیابان نمیخوابم و کرایهخانهام را می توانم بدهم و… تن بدهد. میخواهم بگویم که سیستم، نوازندهها را به این سمت برده است، نه اینکه آنها دلشان بخواهد. وقتی فرد ازدواج کرده است و بچه دارد و باید هزینهها را تأمین کند و کار دیگری جز موسیقی هم نمیتواند انجام بدهد مجبور است این سیستم سلبریتی را بپذیرد و مدام آنها را بالا بیاورد تا استفاده مالی کند. ما در یک تئاتر کار میکردیم، بحث سلبریتی های سینما و تئاتر بود. میگفتند اگر سلبریتی ها در تئاتر نباشند ما هیچ هستیم و دیگر کار و فروشی نیست. تنها موسیقی مردمپسند است که خودش پولش را درمیآورد و از پس خودش برمیآید. موسیقی کلاسیک نیاز به حمایت دارد. متاسفانه ما در ایران چنین حمایتی نداریم. در تلویزیون ملی ایران، پایینترین سطح موسیقی پخش میشود و همانها را به مردم عرضه میکنند. دریغ از این همه موزیسین که تحصیلکردهاند و جز موسیقی در رشتههای دیگر هم تخصص دارند، ولی از آنها نه دعوت میشود و نه کارهایشان را میخرند. زمانی با یکی از افراد شاغل در صداوسیما کار میکردم. او میگفت موسیقی پاپ را خوب میخرند، اما صحبت موسیقی سنتی که میشود میگویند نه! متاسفانه کسانی که به عنوان مسئول انتخابها شدهاند توانایی تشخیص خوب و بد را ندارند. پنجاه سال قبل این متخصصین بودند که در رأس کار قرار داشتند، اما امروز اینطور نیست.
به نظر شما در این وضعیت نوازنده هم مقصر بوده است؟
امیر ناصر رنجبر: نوازنده تابع جریانی بوده که به آن رسیده است. چیزی که در این زمینه اتفاق افتاده حاصل یک انفعال اجتماعی است. البته مردم در آن زمان به موسیقی چندانی دسترسی نداشتند. همین مردم میتوانستند هر روز پیچ رادیوشان را باز کنند و اثر روح الله خالقی را با صدای استاد بنان و شعر سعدی بشنوند. اما امروز سطح جامعه بهجایی میرسد که مخاطب خیلی دنبال موسیقی نیست. فعالیت جدی از سوی مسئولان بالا باید صورت بگیرد، به این شکل که موسیقی و هنر جدی و اصلاً چیز جدی در دنیا سوبسید دارد. یعنی همین امروز هم در برلین، موسیقی شوپن مخاطب میلیونی ندارد. اصلاً فیلارمونیک چیست و از کجا میآید؟ فیلارمونیک هزینه میکند که این هنر بماند همانطور که قبلاً در برنامه “گلها” این کار را میکردند. حقوق میدادند و هزینه میکردند و احترام وجود داشت. هنرمند نیاز دارد به خودش، کارش، اندیشهاش و… احترام گذاشته شود. چیزی که اصلاً در اینجا جدی گرفته نمیشود. اگر میخواهیم در مورد این مسائل اتفاقی بیفتد باید اجتماع را نسبت به این مسئله از انفعال دربیاوریم. تلویزیون میتواند با گذاشتن ویدئوهای خوب، برنامههای کارآمد و موسیقی قوی تاثیر بگذارد. شبکهها و فضاهای مجازی میتوانند هر تاثیری بخواهند روی هر موضوعی بگذارند. این فضا اصلاً به محتوا مربوط نیست و فقط باید قوانینش را رعایت کنی. هر حرفی داشته باشی در این حالت به گوش همه میرسد. ما فقط میشنویم که همه دنبال بهبود فرهنگ هستند، ولی کاری نمیکنند. چرا؟ به این دلیل که عیارش دستشان نیست. مسئولان فرهنگی به نظر من که کمترین و شاگرد موسیقی هستم، انگار ماجرا را نمی دانند وگرنه امروز وضعیت ارکسترهای ما اینطور نبود. خیلی آدمهای توانایی در این زمینه داریم، اما وضع ارکسترها، دانشگاهها، هنرستانهای ما واقعاً بد است. رادیو تلویزیون وقتی برای اثر موسیقی، نوازنده خوب، شاعر خوب هزینه نمیکند، چه توقعی داریم؟ رادیو زمان “گلها” چند شاعر داشت؟ چند گوینده و نوازنده داشت؟ تعدد ارکستر داشت. امروز ما چند ارکستر داریم؟
سیاوش کامکار: تلویزیون که کار ما را نشان نمیدهد. رادیو هم که پخش نمیکند. اگر هم پخش کند بدون اجازه انجام میدهند. شما به من بگویید ما کجا فعالیت کنیم، میرویم همانجا! من سرم برای فعالیت درد میکند. این دوستانی که اینجا هستند، سرشان برای فعالیت موسیقی درد میکند! ولی تا کی این وضع ادامه دارد؟ بالاخره ما خسته میشویم و میگوییم ولش کن! اصلاً کار نمیکنیم؟ چرا کار کنیم؟ نه در فضای مجازی میشود کار کرد، نه مجوز یک کنسرت درستوحسابی میدهند، نه در کنسرتها یک تست صدای خوب داشتهایم. نمیخواهم اشکالات خودمان را نپذیرم و میدانم نوازندگی ممکن است اشکال داشته باشد. البته که ما هم در کارمان تقصیر داریم، اما مقصر اصلی ما نیستیم.
وقتی صداوسیما نوازندهها را نشان نمیدهد و همه معترض هستند، برای چی وقتی دعوتشان میکنند به صداوسیما میروند؟
سیاوش کامکار: اگر این کار را نکنند چه کنند؟
امین جهانگیری: مشکل معیشت وجود دارد. ماچند طیف نوازنده و موزیسین داریم؟ بعضیها حاضرند بروند و بعضیها حاضر نیستند. مثلاً ما به هر قیمتی حاضر نیستیم به تلویزیون برویم، اما من میگویم طرف وقتی میرود تلویزیون، شاگردانش از ده تا به بیست میرسد.
امیرناصر رنجبر: برای نوازنده این مشکلات بیشتر است. اگر ارائه نوازنده و ویترینش خوب باشد، که تازه آدمهای خاصی او را میبینند. اگر رسانه را هم از او بگیریم، او دیگر انتخابی برایش نمیماند. بچههای موزیسین در شرایط فعلی حق انتخاب ندارند. من کسی را میشناسم رتبه یک ارشد آهنگسازی است و پیانیست بسیار درجه یک است، وقتی به آموزشگاهی برای تدریس مراجعه میکند، بهجای اینکه از او از سوادش بپرسند، ببینند چقدر تدریس میداند، چقدر سواد موسیقایی دارد، از او میپرسند تعداد فالوئرهایش در اینستاگرام چقدر است؟ این یک مسئله جدی است. ما با این وضع هنوز به موسیقی فکر میکنیم و این که دو آکورد روی هم صدای خوب بدهد. نمیدانم تا کی مقاومت میکنیم. هنرمند در همه جای دنیا حمایت میشود که کار میکند و فقط اینجا این وضعیت وجود دارد. آنجا بتهوون هم باشی، بالاخره اشراف از بالا شما را حمایت میکنند که میتوانی آن سمفونیها را بنویسی.
پس چرا حتی نوازندهها با گروههای ضعیف و افرادی که کلاً فالش هستند بازهم کار میکنند؟ غیر از مسئله معیشت چه چیز دیگری وجود دارد؟
امیرناصر رنجبر: به این دلیل که اول نیاز معیشتی دارند بعد هم واقعاً عدهای میخواهند مشهور شوند. همه بچههای موزیک هم مثل ما فکر نمیکنند. همه با شرایط مشکل ندارند و خیلیها با همین وضع فضای مجازی و کنسرتها و… هم راضی هستند و کار میکنند. اگر همه این دغدغه را داشتند وضع فرق میکرد. اگر کار ما ذرهای با دیگران متفاوت است به خاطر همین دغدغه مندی و اندیشه است که گروهمان دارد. در غیر این صورت این فضای ایجاد شده در دنیای موسیقی کشور ما را چه کسی ایجاد کرده جز خود اهالی موسیقی؟ کی این آلبومها را داده؟ اگر آهنگسازی ضعیف است، چه کسی آن را ساخته است؟ ما هم به این وضع دامن زدهایم. چرا؟ به این دلیل که در مملکت ما منتقد وجود ندارد. منتقد متخصص موسیقی در ایران اصلاً نداریم. من سایتها، نقدها و مجلات موسیقی را میخوانم و حتی یکی از آنها تخصصی نیست و راجع به مسائل جدی حرف نمیزند. آسیبشناسی نمیشویم و همین طور باقی میمانیم تا نهایتاً به دو قشر تقسیم میشویم؛ البته خودمان اینطور البته فکر نمیکنیم و فقط میدانیم در این هنر پول نیست. گروه های دیگری دنبال اسامی خاصی راه افتادهاند و دنبال چیز دیگری هستند. در هیچ جای دنیا بدین شکل نیست، مگر اینکه طرف ستاره پاپ باشد، به نظر من از همه طرف دارد به مشکلات ما دامن زده میشود. قشر آهنگساز به این دلیل که روند اجرایی و بیرونی قضیه کمترین تأثیر را دارد، زیر همه فشارها له میشود. خروجیاش همین است که میبینیم. آلبومهایی را که تولید میشود با سالهای قبل بسنجید. امروز توانایی ما بالاتر است. سی سال پیش ما چقدر نوازنده عود یا کمانچه داشتیم؟ اما چرا خروجی اینقدر ضعیف شده؟ هنرمند به لحاظ فکری مرتب دارد نابود میشود. ما آهنگسازان خوب زیادی داریم. فراخوان بدهیم در دورهای شش ماه ارکستر سمفونیک یک پارت و سمفونی از نوازندگان جوان و یک سمفونی کلاسیک و همچنین آثار گروههای سنتی را اجرا کند، ببینید چه استقبالی میشود. ما در ایران چقدر آهنگساز نوازنده و رهبر ارکستر خوب داریم که هم در داخل و هم در خارج تحصیل کردهاند، اما هنوز باید آثار تکراری اجرا شود.
امین جهانگیری: یک سری مسائل از دست ما خارج است. آنهایی که در دریا غرق میشوند مشکلشان این نبوده که شنا بلد نیستند. همه آنها به آب رفتند که شنا کنند و آن قدر موج به آنها میزند که غرق میشوند. وضعیت ما هم همین است. یک خواننده فلان روز برج میلاد کنسرت دارد، ۱۸۵ میلیون از او میگیرند. این قیمتی است که به ما گفتهاند. شاید اگر یک نفر دیگر ۵۰ میلیون پول بخواهد. بعد نگاه میکنید حداقل هشت بیلبورد ۱۵۰ در همت و حکیم دارد. هزینه این بیلبوردها را چگونه تأمین میکند مگر چقدر درآمد دارد؟ این پولها از کجا میآیند؟ بیلبورد مال کیست؟
سیاوش کامکار: من یک چیز تازه فهمیدم. هر کنسرتی که برگزار میشود دو بیلبورد رایگان دارد. واقعاً که میتواند این کار را بکند؟ وقتی میخواستیم برای ژاو بیلبورد بگیریم چقدر وارد بروکراسی شدیم. تازه میگویند باید بروی خودت مجوزش را بگیری. من اگر دنبال این کارها باشم کی موسیقی تمرین کنم؟
فکر میکنید اگر روزی سیاوش کامکار از گروه ژاو خارج شود آیا این گروه باقی میماند؟
سیاوش کامکار: اگر قرار باشد برای همیشه یک نفر برود فرقی ندارد که آن فرد مرتضی مومنیان است یا امین جهانگیری یا سیاوش کامکار، هر که باشد، شاکله از هم میپاشد. شاید به این دلیل که من در فضای مجازی و رسانهها بیشتر فعالیت دارم کمی شناختهتر شدم و این باعث شود پیشداوریهایی در ذهن مخاطب ایجاد شود. اگر در کارهای دیگری غیر از کار گروه ژاو باشم ابایی ندارم و اسم خودم را برجسته میکنم ولی در مورد گروه فقط گروه مهم است، نه شخص. دیدن این که مینویسد سرپرست گروه ژاو سیاوش کامکار است من را آزار میدهد.
امیرناصر رنجبر: این مسائل بین خودمان حل شده است و هرچه بوده از بیرون بوده که به ما و شیوه کارمان آگاهی ندارد. تکلیفمان با خودمان روشن است. گروه ژاو میگوید همه ما هنرمندیم و کار موسیقی میکنیم و در تلاش هستیم آنچه مدنظر داریم خوب منتقل کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید