خواننده پاپ اعتقاد دارد اگر جامعهای قوی داشته باشیم و جوانان تعریف درستی از زن یا مرد بودن داشته باشند، هیچگاه اسیر تفکرات منفی و بیمنطق ترانههای امروز موسیقی پاپ نمیشوند.
امیر کریمی خواننده موسیقی پاپ با اشاره به جهتگیریهای فرهنگی در چند سال اخیر به هنرآنلاین، گفت: بههرحال هنرمندان نسلهای پیش از ما زحمات بسیاری را متحمل شده بودند تا موسیقی پاپ به ما برسد. به نظر من مهمترین مسئله که تعیینکننده جهتگیریهای هنری هر کشوری است، فرهنگ آن جامعه است و بهنوعی فرهنگ تعیین میکند که تولیدات هنری به چه سمت و سویی حرکت کنند، اما در جوامع درحالتوسعه رها کردن تولیدات هنری به حال خود باعث میشود سر از بیراههای در میآورد که عجالتاً ما در آن قرار گرفتهایم.
او ادامه داد: در کشور ما از اواسط دهه ۴۰ تا اواسط دهه ۸۰ رادیو و تلویزیون نقش بسیار پررنگی داشتند و رسانه ملی بهعنوان تنها رسانه تصویری که بسیار هم پربیننده بود، به مدت ۴۰ سال با کمک شورای توانمند شعر و موسیقی خود نقش مهمی در تعدیل فضای فرهنگی کشور ایفا میکرد. زمانی که ما شروع کردیم آقای علی معلم دامغانی ریاست مرکز سرود و آقای فریدون شهبازیان در سمت معاونت موسیقی این مجموعه حضور داشتند و این اساتید تصمیمگیری میکردند که چه صدا و شعری قابلیت اجرا دارد در آن زمان موسیقی الکترونیک مطلقاً پذیرفته نبود و معتقد بودند موسیقی خوب باید نتنویسی و ارکستراسیون شود و به طبع آن، وقتی چنین سختگیریهایی وجود داشت خروجی کارها هم در سطح بسیار بالایی قرار داشت.
وی افزود: سالها پیش من آلبوم “غریبه” را کار کردم که هنوز قطعاتی از آن آلبوم مثل “فردا” و “تهران”پخش میشود و به همراه ناصر عبداللهی قطعهای را تحت عنوان “ای دوست” کار کردم. با وجود این که سالها از تولید این قطعه میگذرد، همچنان جزو آثار پرطرفدار به شمار میآید. فکر میکنم علت اصلی موفقیت این آثار استحکام در شعر و موسیقی آن باشد. زمانی که من فعالیتهای هنریام را شروع کردم به موسیقی کاملاً هنری و ارزشی نگاه میشد و صداهای خوانندهها تماماً منحصربهفرد و خاص بود و خبری از عشوههای تصنعی و نالههای درمانده نبود.
کریمی ادامه داد: در اواسط دهه ۸۰ شبکههای ماهوارهای شروع به کار کردند. تلویزیون که تا پیش از این ماجراها تنها رسانه پرمخاطب ایران بود و بسیار هم از موضع قدرت برخورد میکرد با شکلگیری این شبکه ها طیف گستردهای از مخاطبین خود را از دست داد و بهیکباره با ریزش شدید مخاطب مواجه شد. تلویزیون ناگزیر سیاستهای خود را تغییر داد و برای اینکه بتواند نظر مخاطب عام را جلب کند از خوانندگان جوانی که با ماهوارهها همکاری میکردند دعوت به کار کرد، صداهایی که پیش از آن بههیچوجه تأیید نمیشدند. متأسفانه در این سالها تلویزیون نهتنها روند رو به رشدی را طی نکرد بلکه روزبهروز از کیفیت آثار تولیدیاش کاسته شد. گواه این مدعا همین بس که عمر آثار تولیدی در بهترین شکل فقط چند ماه است و جای سؤال است که چرا هنرمندان کاربلد و صاحب دانش و توانمند، کمکار هستند و در مقابل کسانی که درک درستی از فرهنگ، شعر و موسیقی ندارند مخاطب میلیونی پیدا میکنند. البته پاسخ این سؤال چندان دشوار نیست، بهرهبرداری از احساسات نوجوانان که اصولاً خبری از فرهنگ ندارند و درآمدزاییهای مقطعی از این جهل، ظاهراً مطلوبیت بیشتری نسبت به اقدامات فرهنگی دارد و شاید اگر ما همچنین خوان گستردهای ببینیم نتوانیم چشم بپوشیم.
کریمی همچنین با نامناسب خواندن مفاهیمی که در ترانههای پاپ عنوان میشود توضیح داد: متأسفانه در چند سال اخیر مضمون و سطح شعرها و ترانهها بهشدت افت داشته است بهطوریکه حس استیصال و درماندگی را به مخاطب القا میکنند. صداهایی که با لحن بغضآلودی همراه هستند مخاطب بیشتری دارند. فارغ از بحث هنری به نظرم استفاده از این حجم از کلمات و تعابیر منفی در روح و روان جوانان ما تأثیر خوبی نخواهد داشت. آیا صرف این که میشود از همسو شدن با نوجوانان درآمدزایی کرد، دلیل خوبی برای چشمپوشی از تبعات فرهنگی این منفیبافیهاست؟
این خواننده تأکید کرد: اساساً چرا جوانان ما باید به این سمت سوق پیدا کنند؟ من هیچگاه چنین دیدی نسبت به هنر نداشتم. من معتقدم اگر جامعهای قوی داشته باشیم و جوانان تعریف درستی از زن یا مرد بودن داشته باشند، هیچگاه اسیر تفکرات منفی و بیمنطقی نمیشوند که در ترانههای امروز موسیقی پاپ وجود دارد. یکی دیگر از جلوههای تمایل نسلهای جدید به ناهنجاری، موسیقی رپ است، البته در قالب رپ کردن میتوان مسائل روز را مطرح کرد ولی چون خود این موسیقی حاصل کنار گذاشتن یکی از ارکان ترانه یعنی ملودی است، بنابراین محمل مناسبی برای طرح درست مسائل نیست، بهعبارتدیگر وقتی ترانه با ملودی همراه است چرا از ترانه بی ملودی استفاده کنیم؟ فکر میکنم موج استیصال و درماندگی که در این چند سال اخیر شکلگرفته پلی شده است برای به وجود آمدن آنچه امروز در موسیقی رپ میشنویم و مشاهده میکنیم نسلی که امروز دنبالهرو این سبک است اصلاً حرف حسابی برای گفتن ندارند و به مرز پوچی رسیدهاند.
این هنرمند با اشاره به حضور کمرنگ خود در رسانه ملی توضیح داد: من حدود پنج سال است که با تلویزیون کار نکردم. در آن زمان من و سایر هنرمندان موسیقی تولید میکردیم و برای پخش در اختیار رسانه قرار میدادیم، اما از زمانی به بعد اوضاع تغییر کرد و هرگز تمایل به انجام چنین کاری نداشتم، به این دلیل که معتقدم شأن هنرمند باید حفظ شود. امروزه رسانهها بهجای صرف هزینه برای تولید آثار هنری مبالغ هنگفتی را برای پخش و معرفی آثار جوانان جویای نام و عمدتاً نابلد طلب میکنند. در این سالها بارها توسط دوستان برنامهساز به شبکههای مختلف تلویزیونی دعوت شدهام، اما همانطور که گفتم هیچ تمایلی برای حضور در برنامههای تلویزیونی ندارم، گرچه هنوز معتقدم تلویزیون میتواند رسانهی اصلی کشور باشد ولی نه با این رویکرد.
کریمی ادامه داد: احساس میکنم شرایط امروز موسیقی پاپ بسیار نابسامان است بهطوریکه حتی اگر در این مورد کلامی هم به زبان بیاید برای آن زیاد است و شاید بهاشتباه این تلقی در ذهن ایجاد شود که ما این اوضاع را به رسمیت شناختهایم و آن را تحلیل میکنیم، روزهایی که اساتید درجه یک خانهنشین هستند و ارزشهای انسانی نادیده گرفته میشود، فرهنگ، هنر، اقتصاد، سیاست، ورزش و…تحت تأثیر قرار میگیرند. خوشبختانه برخی رشتههای ورزشی ما در چند سال گذشته رشد چشمگیری داشتهاند، فقط به این دلیل که به افراد غیرمتخصص اجازه دخالت داده نشده است، من فکر میکنم اگر این رویه در مورد هنر نیز اجرا شود بدون شک نتایج بسیار خوبی در بر خواهد داشت.
او همچنین گفت: صد البته که حضور افرادی که میتوانند اقتصاد هنر را شکوفا کنند، برای هنر بسیار مفید است، بهشرط آنکه فراموش نکنیم قرار است کار فرهنگی و هنری انجام گیرد نه صرفاً اقتصادی. در آخر مثل همیشه، هیچ مطالبهای از هیچ فرد یا نهادی ندارم و امیدوارم بهمرور تاریکی جهل در این جامعه با نور آگاهی از بین برود، که در این صورت همه ساختارها اصلاح خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید