حمید جعفری: اوایل دهه ۸۰ بود که دانشجوی دانشگاهی در تبریز شدم. رخت سفر بستم و چهارسال در این شهر زندگی کردم. به زبان آذری نمیتوانستم صحبت کنم اما درک مطلبم خوب بود! یکی از همان روزها در خانه دانشجوییای که با دو نفر دیگر همخانه بودم، میزبان دوست تبریزیام شدیم. درباره کتاب و فیلم و موسیقی زیاد به بحث مینشستیم و هر بار که میآمد فیلم و موسیقی جدیدی هم که شاید از ترکیه به تبریز رسیده بود برایمان میآورد. آن روز سیدیای به همراه داشت از خوانندهای ترکیهای. سال انتشار آلبوم ۱۹۹۹ بود و در آن روزها زیاد جدید نبود اما داغ بود. اصرار داشت فقط به یک آهنگ آن گوش کنیم؛ «Bu akşam ölürüm» ترجمه فارسیاش میشود؛ «همین امشب میمیرم». بعد از اینکه موسیقی به پایان رسید دوست تبریزیام جملهبهجمله ترانه را ترجمه کرد. زبان موسیقیاش به موسیقی پاپ ایرانی نزدیک بود و از طرفی، محتوایش هم به روحیات به شدت ایرانی ما نزدیک بود.
از آن روزها پنج، شش سالی گذشته و «مورات ککیلی»، چهره شناخته شدهای برای مردم ایران است. خوانندهای که با شعر «ناظم حکمت» و با عنوان همین شعرش آلبومی منتشر کرد که رسانههای ترکیه از آن بهعنوان «بمب» یاد کردند. «همین امشب میمیرم» عنوان شعری از «ناظم حکمت» است که برای این آلبوم در نظر گرفته شده بود. تم غمگین بیشتر کارها با صدای خشدار او آلبوم «همین امشب میمیرم» را بهعنوان آلبومی پرفروش در ترکیه مطرح کرد. اما نخستین آلبوم «مورات» دردسرهای فراوانی برای او ایجادکرد بهگونهای که او نتوانست چند سالی آلبوم جدیدی منتشر کند و به تبعید خودخواسته رفت. چند سال بیخبری و سکوت «مورات» در نهایت با آلبوم «آخرالزمان» شکسته شد. فضای مذهبی این ترانهها، آلبوم او را بهرغم تلخی بسیار، متفاوتتر از گذشته کرد. او در این آلبوم با اشاره به سوره «والعصر» انسانها را در معرض خسران میبیند. صدای خشدار او حتی کسانی را که از زبان استانبولی سر در نمیآورند، بیتوجه به محتوای ترانهها، محزون میکند. حالا خبر میرسد «مورات ککیلی»
(Murat Kekilli) خواننده ترکیهای به همراه «کامران رسولزاده» (ترانهسرا، آهنگساز و خواننده) به روی صحنه خواهند رفت. ماجرای همکاری و کنسرت مشترک «ککیلی» و «رسولزاده» از آنجایی آغاز شد که «رسولزاده» نسخه فارسی این ترانه را میخواند و برای «ککیلی» میفرستد. همین اتفاق کافی بود تا موزیک – ویدیویی هم بهصورت مشترک از این دو در فضای مجازی منتشر شود که با استقبال مخاطبان روبهرو شد. قرار است در هفته آخر اردیبهشت سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران میزبان این اجرای موسیقی شود. حالا این روزها «رسولزاده» در ترکیه بهسر میبرد و در حال تمرین با گروه نوازنده ترکیهای و «ککیلی» برای اجرا در تهران است. آنچه در ادامه میآید گفتوگویی با «مورات ککیلی» درباره علاقهاش به موسیقی، فرهنگ ایرانی، سفر حج و نظرش درباره اسراییل و… است.
آنطور که شنیدهام گویا زیاد اهل گفتوگو با رسانههای کشور خودتان نیستید. با توجه به نقش مهم رسانه در کشورتان برای شناساندن کارها و محصولات هنری، این موضوع کمی عجیب است. بهعنوان اولین سوال میخواستم بپرسم این کار دلیل خاصی دارد؟
من معتقدم بهترین رسانه من همین موسیقی و آهنگی است که خلق میکنم و به گوش دوستداران و علاقهمندانم میرسانم. از طرف دیگر با توجه به نوع کار من در عرصه موسیقی که بخش قابل توجهی از آن شامل برگزاری کنسرتهای موسیقی میشود عملا به صور مستمر در حال برقراری ارتباط رودررو با مردم هستم و چون همه تلاشم جلب رضایت مخاطبانم و رساندن پیام به آنهاست، به جنجالهای رسانهای علاقهای ندارم.
پس در حقیقت میتوانیم نتیجه بگیریم که رسانه در مقایسه با دیگر هنرمندان کشورتان کمی متفاوت است و شما موسیقی خودتان را بهعنوان رسانه برگزیدهاید؟
موسیقی همیشه برای من وسیلهای برای بیان احساسات و افکار است. زندگی یک هنرمند باید در امتداد فعالیت هنریاش باشد و یک هنرمند موسیقیدان باید آنگونه که جهان را میبیند، قادر باشد با ابزار موسیقی بیان و توصیفش کند. زندگی من هم با موسیقی و مردمی که علاقهمند موسیقی من هستند عجین شده است و از این نظر به گمانم در انتخاب رسانه خاص خودم بیراهه نرفتهام.
مخاطبان ایرانی بعد از اینکه خبر اجرای کنسرت شما را در تهران شنیدهاند، دوست دارند بیشتر با شما آشنا شوند.
من در سال ۱۹۶۸ در ترکیه در شهر «آدانا» به دنیا آمدم. پس از پایان دوره دبیرستان در«مرکز جوانان آدانا» در ابتدا با ساز پیانو آشنا شدم. در سال ۱۹۹۱ و بعد از پایان دوره خدمت سربازی، موفق به ورود به دورههای کنسرواتوار دولتی آدانا شدم و یک سال در آنجا به تحصیل پرداختم. بعد از آن در سال ۱۹۹۴ به استانبول آمدم و گروه موسیقیای تشکیل داده و در همان سال آلبومی منتشر کردیم.
کنسرتهای زیادی در ترکیه داشتید. امسال چه برنامههایی برای اجرا دارید؟
بله. ما هم در ترکیه و هم در کشورهایی مثل آلمان و آذربایجان و… کنسرتهای متعددی را در طول چند سال اخیر برگزار کردهایم؛ برای مثال در سال گذشته میلادی حدود ۳۷ کنسرت داشتم و این یعنی تمام سال درگیر کار هستم. در حال حاضر آلبوم جدیدی برای پخش دارم و همچنان سرگرم برگزاری کنسرت در داخل و خارج ترکیه هستم. اما در برنامه امسالمان یک برنامه ویژه هم داریم که فکر میکنم برای مخاطبان ایرانی موسیقی من جذاب باشد. ما از مدتها پیش و پیرو صحبتهای صورت گرفته و اظهار علاقه فعالیت موسیقی در ایران در تدارک برگزاری کنسرت جذابی با همکاری دوست خوبم «کامران رسولزاده» در شهر تهران بودیم که امیدوارم بهزودی و در شب میلاد دختر پیامبر اکرم میسر شود و گامی در جهت تحکیم روابط فرهنگی مردم ایران و ترکیه باشد. من معتقدم این برنامه میتواند به عمیقتر شدن دوستی این دو ملت دوست و برادر بیشتر کمک کند.
سفرهایی که به بهانه موسیقی داشتید یک طرف. شنیدهام که شما در زندگی خود به یک سفر معنوی بزرگ هم رفتهاید. برای ما شنیدنی خواهد بود که از سفر حج خود بگویید.
جدال بین ایمان و کفر از زمانی که شیطان به رحمت خداوند تمکین نکرد آغاز شد. من فکر میکنم اسلام دین کاملی است و به همین دلیل در تمام ارکان زندگی به اسلامی بودن همه چیز زندگی اصرار دارم و ایمان دارم تنها راه نجات ما انسانها تسلیم شدن در برابر خداست نه شیطان.
نه تنها زندگی شخصی و خانوادگی، بلکه دنیای موسیقاییام بعد از سفر حج دچار تحول شگرفی شد و تحتالشعاع قرار گرفت. بعد از این سفر معنوی من به این باور عمیق رسیدم که از دریچه موسیقی توجه انسانها را به سمت محبت، دوستی و خدا میتوان جلب کرد. بعد از این سفر به این یقین رسیدم که روزی ما دست خداست. من محتاج هیچ بندهای نیستم و هرچه هست از آن خداست که مطلق برتر است.
نکته دیگری که درباره شما در رسانهها زیاد مطرح است، موضعگیری شما درباره اسراییل است و بارها در مصاحبهها و گفتههای خود اسراییل را هدف قرار دادهاید و به انتقاد از دولت و حکومت آن پرداختهاید…
خیلی دوست داشتم با اسراییلیها روبهرو صحبت کنم ولی این امکان میسر نشد. من با رفتار اسراییلیها کاملا مخالف هستم و فکر میکنم آنها با اتحاد مسلمانها مشکل دارند اما از این بیخبر هستند که ارتباط ما با خدا آنقدر محکم است که نمیتوانند به آن لطمه بزنند. من حتی از هیچکدام از محصولاتی که توسط اسراییل یا شرکتهای وابسته به آنها تولید شده باشد استفاده نمیکنم و به دیگران هم چنین توصیهای را میکنم.
ترانه «Bu akşam ölürüm» را چه سالی خواندید؟
در سال ۱۹۹۹ و همانطور که لابد شنیدهاید و میدانید این ترانه در زمان خودش با استقبال بیسابقهای مواجه شد و آلبومی که این ترانه در آن منتشر شده بود تا ماههای متمادی در صدر پرفروشترین آلبومهای ترکیه قرار داشت. ترانه «همین امشب میمیرم» به زبانهای مختلفی از جمله فارسی بازخوانی شد که نسخه فارسی آن را «کامران رسولزاده» با رعایت کپیرایت و اجازه از مولف، در ایران خوانده است.
نظر شما درباره موسیقی ایران چیست؟
بگذارید داستان آشنایی خودم با موسیقی ایران را از ابتدا بیان کنم. چند سال پیش شخصی، که بعدها فهمیدم نامش «کامران رسولزاده» است و در ایران ترانهسرا و خواننده است، برای من نسخه فارسی ترانه معروف
Bu akşam ölürüm فرستاد و همین موجب آشنایی من با موسیقی ایران شد. بعد از شنیدن این آهنگ موافقت خودم را با استفاده از ملودی آهنگم اعلام کردم و در نهایت محصول کار ترانهای بهنام «همین امشب میمیرم» شد. «کامران» ترانهسرایی و خوانندگی کرده بود و من خیلی پسندیدم و همین مساله باعث شد ما با همدیگر یکی، دو بار در ترکیه دیدار کنیم و این دیدار در نهایت به یک دوستی عمیق و خوب رسید. در یکی از این دیدارها «کامران» برای من نمونه کاملی از موسیقی ایران را بهعنوان هدیه آورده بود که «انجمن موسیقی ایران» آن را تهیه کرده بود و من این مجموعه را گوش دادم و معتقدم موسیقی ایران قابلیتهای بالایی دارد و آثار ارزشمندی در این چند ساله در ایران منتشر شده که نشان از سابقه طولانی ایران در موسیقی دارد.
با توجه به صحبتهایی که شده قرار است به ایران بیایید و کنسرتی مشترک با «رسولزاده» اجرا کنید. نظر شما درباره ایران چیست؟
من ایران را به دلیل اشتراکات فرهنگی و مذهبی با ترکیه، بسیار دوست دارم و از طریق همین موسیقی با جامعه هنری ایران آشنا شدهام. موسیقی من در ایران هم علاقهمندانی دارد و این باعث خوشبختی است. از همه مهمتر اینکه ایران یک کشور اسلامی است و همواره از موازین اسلام دفاع کرده و برای من بهعنوان یک مسلمان این مساله حایز اهمیت است.
اشاره کردید به علاقهمندان موسیقی شما در ایران و اشتراکات فرهنگی دو کشور ایران و ترکیه. نقش موسیقی را در این ارتباط چگونه میبینید؟
فکر میکنم باورهای ملتها میتواند دلهای آنها را به هم نزدیک کند. امیدوارم باورهای مذهبی و فرهنگی کشورهای اسلامی بتواند منجر به وحدت آنها شود. موسیقی یکی از راههای نزدیک شدن ملتها به یکدیگر است، پس به امید دیدار در تهران.
دیدگاهتان را بنویسید