موسیقی ایرانیان- امین ریزباف: از آنجا که ممکن است بعضی از کاربران سرعت اینترنتشان در حدی نباشد که بتوانند مجله ی موسیقی ایرانیان را دانلود کنند به همین دلیل تصمیم گرفتیم مصاحبه با هر هشت خواننده ی آلبوم هشت را به تدریج در سایت قرار دهیم تا همه بتوانند این مصاحبه ها را مطالعه کنند، در ادامه می توانید قسمت دوم مصاحبه با خواننده های آلبوم هشت یعنی گفتگو با چاووشی، صادقی و جهانبخش را در ادامه بخوانید.
مصاحبه با بابک جهانبخش: سوء استفاده از اعتقادات مردم برای سود مادی حرکت زیبایی نیست. کار من بدون هماهنگی با من بصورت اتود و ناقص در آلبوم قرار گرفته
در مورد آقای منصوریار صحبت کنید، مثل اینکه با ایشان به مشکل برخوردید.
من این کار را حقیقتش دلی انجام دادم چون آنطور که به ما گفته شد قرار بود هر کس دلی این کار را انجام دهد، ولی بعد که متوجه شدم این کار را با قیمت بالایی فروختند، ناراحت شدم، اصلا در ابتدا قرار بود این کار به صورت رایگان در اختیار مردم قرار بگیرد، به همین دلیل من دلخور شدم و فکر کنم هر کس هم جای من بود دلخور می شد.
به دیگران هم دستمزدی نپرداخته اند؟
بله این مشکل را بعضی از دوستان دیگر داشتند ولی خب با پیگیری که کردند قضیه حل شد، یعنی آقای منصوریار را مجبور کردند که حل کند و دستمزدشان را پرداخت کند.
برای اینکه همه مثل من نیستند، من خودم شاید زیاد پیگیر نشدم به این دلیل که می دانستم برای چه نیتی دارم این کار را انجام می دهم، خب دوستان پیگیر شده بودند و یک مبلغی گرفتند ولی من زیاد پیگیر نشدم.
ولی کلا به نظر من سوء استفاده از اعتقادات مردم برای سود مادی حرکت خوب و زیبایی نیست.
ملودی و شعر برای این قطعه از قبل آماده بود؟
بله این کار از قبل آماده بود و همان اوایل آبان ماه برای مذاکرات در مورد آلبوم جدید من را به شرکت خودشان یعنی هنرنمای پارسیان دعوت کردند و همان جا مرا دیدند که آقای منصوریار بعد از اینکه بحث در مورد آلبوم خودم تمام شد، پیشنهاد آلبوم هشت را به من دادند که من هم فکر کنم همان شب دنبال من آمدند و گفتند برویم استودیو برای اینکه وقت نیست زود کار را ضبط کنیم.
من هم دقیقا خاطرم هست که آن روز سرما خورده بودم، گفتم من اصلا نمی توانم کاری را که تا به حال نشنیدم بخوانم مخصوصا اینکه این کار برای صدای من ساخته نشده که آن هم با این صدای سرماخورده بخوانم، آن ها هم گفتند نه نگران نباش این آهنگ به صدایت می خورد بیا و بخوان، بعد همان موقع مرا راضی کردند که رفتیم به استودیوی راگا و همان جا هم آقای مهران خالصی را دیدم، کار را شنیدم، کار آماده ای بود، شعرش هم مال حامد عسگری بود، دیدم که کار قشنگی است قبول کردم که بخوانم و همان جا طی نیم ساعت تا یک ساعت کار را اتود زدم و قرار شد که بعدا کار نهایی شود که متاسفانه بعد از اینکه ما از استودیو آمدیم آقای منصوریار نه با مهران خالصی تماس گرفتند و نه با بنده و کار را در مرحله ی اتود به بازار فرستادند.
یعنی اینقدر کار بی حساب و کتاب تولید شد؟
بله، حتی برای اینکه حرفم را ثابت کنم می توانید آخر آهنگ ها را گوش بدهید، می بینید که یک قسمتی که ترجیع بند “یکی از بس که دلش تو غصه سوخته اومده” باید دوباره تکرار شود ولی آن قسمت در اتود خالی است که آقای منصوریار با این وضع آهنگ را منتشر کردند، این قضیه تمام شد ولی برای ما هم یک تجربه ای شد. این را هم بگویم کسی که می خواهد در این بازار به صورت حرفه ای کار کند و با خواننده ها کار کند باید با صداقت کار کند، من مطمئن هستم که دیگر از ایشان خبری نخواهد بود که من این را به شما قول می دهم.
حالا از این بحث بگذریم، به نظر تو یک اثر مناسبی و سفارشی باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند موفق شود؟ اصلا کار سفارشی می تواند خوب از آب در بیاید؟
من فکر می کنم که پشت این قضایا مسائل اعتقادی خوابیده باشد، ممکن است یکسری این آهنگ های مناسبتی را گوش ندهند ولی من فکر می کنم، بله می شود یک کار خوب بیاید.
مثلا کار یاس شادمهر عقیلی که فوق العاده بود. بعضی وقتها دقت کردی کاری که همه فکر می کنند اگر بیاید تکانی به بازار می دهد می بینید که از آن کار استقبال نمیشود…
من فکر می کنم پشت هر کار موفقی یک اعتقادی خوابیده و بستگی به دل آن افرادی دارد که روی آن آلبوم یا آهنگ کار کردند، آن انرژی که همراه کار بیرون می فرستند آن کار را تاثیرگذار می کند، فرقی هم ندارد چه مناسبتی باشد چه شکل دیگری داشته باشد، حالا مخصوصا برای کارهای این شکلی یعنی مناسبتی نباید ریا و دروغ پشتش باشد و اگر چنین باشد مطمئن باشید که کار زیاد مورد استقبال قرار نخواهد گرفت، چون مردم از صدای خواننده احساسش را می فهمند، بعضی وقت ها می بینید یک خواننده اشتباه می خواند و صدای خاصی هم ندارد ولی چون با حس کارش را می خواند آهنگش تاثیرگذار می شود.
فکر می کنی در مجموع با همه ی مشکلاتی که ذکر کردی آهنگت موفق بوده؟ یعنی از کار خودت راضی هستی؟
نه من اصلا از خودم راضی نبودم ولی آهنگساز و ترانه سرای کار به نظر من فوق العاده کار کردند.
به مردم عزیز هم می گویم اگر من گلایه کردم به این خاطر بوده که دوست داشتم کار به شکل دیگری بیرون بیاید، من دلم نمی خواست کار فروخته شود، وقتی این شکلی می شود کار از بعد اعتقادی بیرون می آید و اقتصادی می شود، شکلش فرق می کند، بعد این باور در ذهن دیگران می آید که مثلا جهانبخش برای این کار دستمزد گرفته در صورتی که اصلا اینطور نبوده…
ولی با این حال کلیت چنین کارهایی خیلی میمون و مبارک است و با این حال مردم لطف داشتند و حتی از همین آهنگ اتود من هم استقبال کردند و با توجه به فیدبکی که گرفتم کسی ناراضی نبود.
بهترین کار به نظر شما کدام بوده؟
حقیقتش کار حامی را من دوست داشتم، البته کلیت بقیه ی کارها هم خوب بود ولی من بیشتر آهنگ حامی را پسندیدم.
و صحبت آخر…
من موسیقی را پول نمی بینم، نمی گویم که به پولش نیاز ندارم ولی هدفم پول نیست، هدفم این است که کار خوب انجام بدهم.
مصاحبه با محسن چاووشی: وقتی آدم با بزرگی مثل امام رضا صحبت می کند هیچ وقت صدایش را بلند نمی کند
اول از اینجا شروع کنیم که شما کار مناسبتی انجام می دهید که به آن اعتقاد نداشته باشید؟ مثلا ممکن است به خاطر گرفتن مجوز یا دلایل دیگر این کار را انجام بدهید؟
من با اعتقاد قلبی کارهای مناسبتی را خواندم و همیشه از این کارها هم استقبال می کنم.
این آهنگ قبل از سفارش تهیه کننده تولید شده بود یا بعد از آن تصمیم به ساختنش گرفتید؟
امام رضا سال ۸۸ تولید شد و این کار، کاری سفارشی بود، اما همانطور که گفتم همیشه از این کارها استقبال کرده ام.
دلیل اینکه فضای صدا و نوع لحنی که در این آهنگ داشتید نسبت به آلبوم ژاکت تغییر داشت چه بود؟
من برای هر شعری که می خوانم لحن خاصی را انتخاب می کنم، در این کار هم نسبت به آلبوم های اخیرم تغییر لحن داده ام. وقتی آدم با بزرگی مثل امام رضا صحبت می کند هیچ وقت صدایش را بلند نمی کند، به همین دلیل است که در آهنگ امام رضا آرام و نرم خوانده ام.
این ترانه در امتداد همان ترانه ی قبلی امام رضا هست؟ با توجه به اینکه ترانه های هر دو آهنگ از امیر ارجینی است.
بله این آهنگ ادامه ی امام رضا هست که قبلا خوانده بودم.
گروه کری که چند ثانیه در کار می خواندند جریانش چه بود؟
گروه شامل ۴ نفر به نام های امیر بذرافشان، حسین محمودی، سینا حجازی و شهاب اکبری بود که خود شهاب اکبری این گروه را انتخاب کرد.
همخوانی که تحریرهای سنتی را اجرا می کرد چه کسی بود؟
همخوان هم سعید محمد جاسمی بود.
بقیه آهنگ ها را گوش دادید؟ کدام را بعد از آهنگ خودتان بیشتر دوست داشتید؟
همه ی آهنگ ها را شنیدم، آهنگ های خوبی بودند و دوستان خیلی زحمت کشیدند.
مصاحبه با رضا صادقی: مذهب یک نظریه ی کاملا شخصی است، هر کسی یک تعریف خاصی از آن دارد
اگر می شود کمی در مورد جریان ساخت کار توضیح دهید که قصه ی ساخت این کار چه بود؟
جریان خاصی نداشت، من یک پیشنهاد داشتم از دوست خوبم آقای منصوریار. و این کار را به عنوان یک پیشنهاد قبول کردم و نه یک سفارش و به آقای منصوریار هم گفتم اگر خودم و روحم بتواند با این موضوع کنار بیاید این کار را انجام می دهم وگرنه برای اینکه مهر مجوزم پررنگ تر شود این کار را نمی کنم بلکه برای دلم و اعتقاداتم این کار را خواهم کرد، و خدا را شکر توانستم آن چیزی که در ذهنم آمده پیاده کنم و فکر می کنم کار خوبی شد و خودم هم در کل از کار راضی هستم.
پس نسبت به بقیه کارهایتان این کار را در سطح خوبی می دانید…
بله فکر می کنم کار موفقی شد ولی ببینید این آهنگ من و همه آهنگ ها در آلبوم هشت به نظر من یک آلبوم موسیقایی نیست، یعنی یک آلبومی نیست که شما بگویید در بازار موسیقی می شود روی آن ارزیابی بازاری کرد، یک آلبوم کاملا اعتقادی و حسی است و هشت نفر از هنرمندان آمدند و بر اساس حسشان این کار را انجام دادند و به نظر من زمان خاصی ندارد که بگوییم مثلا این آلبوم بر حسب زمانش چنین فروشی داشته یا چنین بار موسیقایی داشته، شاید به جرأت بتوانم به شما بگویم که بعضی فضاهای این آلبوم شاید بار موسیقایی ندارد، چه مال خودم چه مال دیگر دوستان، اما این آلبوم کاملا غریزی و کاملا احساسی است و مطمئن هستم دیگر دوستانی که زحمت کشیدند اولین چیزی که جلوی چشمشان بوده قلبشان بوده تا آلبوم و مقدار و فروش واینطور چیزها…
پس فکر می کنی این آلبوم از لحاظ حسی موفق بوده، یعنی فکر می کنی کاری که انجام شده خواننده به آن اعتقاد داشته؟ منظور من سنجش از لحاظ بازار نیست بلکه اعتقاد خود خوانندگان به موضوع است.
من که اصلا نگاهی از لحاظ بازاری به آلبوم ندارم، فکر هم نمی کنم چیزی باشد که اسم بازار را بتوان رویش گذاشت، و کلا حس می کنم از لحاظ حسی موفق بوده و توانسته با خیلی ها ارتباط برقرار کند، بچه ها هم همه زحمت کشیدند و تمام آنچه را که می دانستند اجرا کردند.
کدام کار را از بقیه بیشتر پسندیدی به غیر کار خودت؟
همان روزی که آقای منصوریار به من گفت که می خواهی کار بچه های دیگر را بیاورم که بدانی در چه سطحی است گفتم نه، برای اینکه تفاوت قائل باشیم در تمام کارها و بدانیم که هر کسی بر اساس نگاه خودش و تفکر خودش کاری را انجام می دهد آن زمان ترجیح دادم کار بقیه دوستان را گوش ندهم.
ولی این چند روزه که بقیه ی آهنگ ها را گوش کردم به نظرم کار اصحابی به روحیات من خیلی نزدیک تر آمد، از لحاظ موسیقایی هم که آقای چراغعلی برایش کار کرده بود، کار بقیه ی بچه ها هم فوق العاده و زیبا بود ولی کار اصحابی را چون شاید بیشتر شنیدم به نظرم بهتر آمد.
حالا از این بحث بگذریم، خودت را آدم مذهبی می دانی؟
ببین ما همه ایرانی ها فارغ از هر نوع مسائل اجتماعی که الان داریم در آن زندگی می کنیم خانواده های مذهبی داریم، مذهب صرفأ این نیست که بخواهیم روضه بخوانیم یا مداحی کنیم، ما اعتقاداتمان نسبت به ائمه، همه اعتقادات محکمی است، حداقلش این است که در سخت ترین شرایط همیشه اسم آنهایی که به عنوان پاکان و بزرگواران قبول داریم بعد از اسم خداوند می آوریم، یعنی اول خدا را بزرگ می دانیم و می شماریم بعد آن ها را به عنوان انسان های پاک می شناسیم که می توانیم از پاکی ها و بزرگی هایشان مدد بگیریم، من خودم و تمام هموطنانم را آدم هایی می دانم که نسبت به مسائل اخلاقی و اعتقادی فرهنگ ایرانی شان همیشه واقف بودند و همیشه ماندند، شما خودتان هم ببینید در محرم و ماه صفر، حتی ایام شهادت آقا امیر المؤمنین همه ی مردم و حتی تمام کسانی که شاید به تیپ و ظاهرشان نیاید، یک دل این موضوع را تایید می کنند که آدم های معتقدی هستند و اگر سوق سوال شما به طرف ریش من نباشد(خنده)…
نه من کلی گفتم، در اصل می خواهم بدانم شما تعریفت از مذهب چیست و در این مورد چه تفکری داری؟
من اعتقادات و مذهبی بودن را در این می بینم که بزرگانمان را دوست داریم و به پاکیشان ایمان داریم و چون پاکند برای ما محترم هستند.
در مورد سؤالت هم باید بگویم ببین هر کسی یک تعریفی از مذهب دارد، من شخصا مذهب را به عنوان یک اعتقاد کاملا شخصی می دانم، یک نگاه و یک نظریه ی کاملا شخصی که نه دوست دارم به کسی بگویم که چه جنسی دارد و نه دوست دارم به کسی تحمیلش کنم، کاملا شخصی است، شاید نوع اعتقاد من به حضرت علی و حتی نوع عبادتم نسبت به خداوند هم نسبت به بقیه ی دوستان یک طور دیگر باشد، ولی کلیت ماجرا را که نگاه می کنم، مطلب مذهب و مسائل مذهبی کاملا شخصی است و هر کسی بر اساس نوع تفکری که با آن زندگی می کند و با آن راحت است آن را می پذیرد، یکی به فرض شمشیر حضرت علی را می بیند ولی من نه، من بیش از اینکه ذوالفقار حضرت امیر را ببینم تفکرش را می بینم، عشقش را به همسرش می بینم و تعقل و کتابشان…
در ضمن این را هم بگویم که من به تمام مذاهب دیگر هم احترام قائلم چون مذهب ما مذهب محبت و مهربانی است و دوست دارم این مهربانی را در شعرهایم، در کارهایم و در موسیقی ام ارائه کنم. به همین به سادگی!
در پایان اگر صحبتی مانده بفرمایید.
ممنون از سایت شما هم که اینقدر پیگیر هستید و این پیگیری تان شاید باعث شود که مردم بیشتر با موسیقی آشنا شوند و فقط می گویم از مردم خوبی که منت سر هنرمندان می گذارند و به آهنگ هایشان گوش می دهند. لطفا آلبوم هایی مثل آلبوم هشت را به عنوان آلبومی نبینند که قرار است به بازار بیاید و حرکت موسیقایی بدهد، بله همه برای موسیقی اش زحمت کشیدند ولی بیشتر از اینکه حرکت موسیقایی باشد کاملا یک حرکت احساسی است و هر کسی هر چیزی که در احساسش بوده پیاده کرده، و از مردم هم ممنونم چون من ایمیل های زیادی داشتم و تماس هایی زیادی داشتم که این کار خوبی بوده، به بعضی ها خیلی آرامش داده، برای بعضی ها سوال ایجاد کرده، برای بعضی ها حرکت ایجاد کرده و برای بعضی ها هم سوالات زیادی را جواب داده است. بچه ها هم همه زحمت زیادی کشیدند، دست همه شان را می بوسم و امیدوارم که چنین کارهایی به بهانه هشت و هفت و این چیزها نباشد، به بهانه ی تمام احساساتی که به مردم ایران قائلیم، تمام احترامی که به اعتقادات مردم ایران قائلیم، چنین حرکاتی بیشتر شود که واقعا مردم برای لحظات احساسی، مذهبی شان چیزی داشته باشند که از آن استفاده کنند.
- این مصاحبه در شماره هشتم مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، برای دریافت آخرین شماره مجله موسیقی ایرانیان اینجا کلیک کنید.
- برای مشاهده صفحات مصاحبه بصورت ارجینال که در مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:
دیدگاهتان را بنویسید