×
×

یادداشت مجید درخشانی

  • کد نوشته: 18139
  • 31 فروردین 1391
  • ۰
  • مجید درخشانی در یاداشت شفاهی به هنرآنلاین درباره بحث موسیقی باکلام و آواز خوانی سخن گفت.این آهنگساز با اینکه به موسیقی سازی علاقه مند است اما به دلیل استقبال مردم اغلب کارهایش با خواننده بوده است. من به شخصه موسیقی بی‌کلام و تصنیف را خیلی دوست دارم، اما برای موسیقی آوازی خوب باید با احتیاط […]

  • مجید درخشانی در یاداشت شفاهی به هنرآنلاین درباره بحث موسیقی باکلام و آواز خوانی سخن گفت.این آهنگساز با اینکه به موسیقی سازی علاقه مند است اما به دلیل استقبال مردم اغلب کارهایش با خواننده بوده است.

    من به شخصه موسیقی بی‌کلام و تصنیف را خیلی دوست دارم، اما برای موسیقی آوازی خوب باید با احتیاط پیش برویم؛ چرا که اگر این ویژگی را رعایت نکنیم، کم‌کم شنوندگان آواز را از دست می‌دهیم . ولی درکل من به موسیقی آوازی اعتقاد ندارم و به نظرم کسی که می‌خواهد آواز بخواند در ابتدا باید ریتم بداند،‌تمیز بخواند،‌تلفیق شعر موسیقی بداند، اما در حال حاضر شاهدیم که کلاس‌های آواز و فارغ التحصیلان آن، چیز تازه ای برای گفتن ندارند و خوانندگان جدید فقط ردیف را حفظ می‌کنند و بس؛این در حالی است که می توان با گوش دادن چند سی دی نیز ردیف را یاد گرفت !
    همچنین نوع آوازی که ارائه می‌دهند نیز خسته‌کننده است و اگر قرار است آواز را با آن کیفیت ارائه بدهند همان بهتر که نخوانند؛ البته به صراحت باید بگویم که من ضدیتی با آواز ندارم اما در سال‌های اخیر شاهدیم که جایگاه موسیقی آوازی ما تنزل پیدا کرده است؛ چرا که آواز با روضه‌خوانی فرق می‌کند . در قدیم آواز به صورت با شکوه ارائه می‌شد و همچنین لحن خواندن بسیاری از خوانندگان حماسی و ریتمیک بود. اما آوازهای اخیر بی‌حرکت وتخت و همسان اجرا می‌شود که مناسب جامعه امروز نیست.

    اگر بخواهیم یک مثال بزنیم باید همین بغل گوشمان موسیقی آذری را مثال بیاوریم که از تحرک برخوردار است . مثلا یک قطعه آذری حدود یک تا دو دقیقه آواز دارد و جواب آن با یک ملودی ضربی داده می‌شود و این تضادها از همسانی و بی‌حرکتی در آواز جلوگیری و خستگی مخاطبان جلوگیری می‌کند. یعنی همان کاری که من در آلبوم “درخیال” با صدای شجریان انجام داده‌ام .

    همان گونه که می‌دانید روضه برای بیان وقایع و رویدادهایی است که گریه‌آور است.اما کجای شعر فارسی ما گریه آور است؟!.همچنین از زمانی که ساز و آواز ما به محافل خصوصی و طرب و دود کشیده شد، حالتش عوض شد و این موسیقی نابود شد. که در این دوره آوازها تا ۴۰ دقیقه هم ادامه دارد.

    به فرض مثال در بعضی از برنامه‌های گلها یک ساز و آواز تا یک ساعت ادامه داده می‌شود. که همه از غم و اندوه، ناامیدی و بی‌انگیزگی صحبت می‌کند . این مسائل در سال‌های ۵۲ تا۵۴ با حضور هنرمندانی چون پایور، حضور گروه عارف و شیدا تا حدودی برطرف شد. اما در سال‌های اخیر این نوع موسیقی دوباره برگشته است؛البته باید بگویم که در زمان کلنل خان وزیری خیلی با این مسائل برخورد شد؛ به گونه‌ای که وی زمان کوتاهی که در رادیو ارکستر نوین را راه‌اندازی کرد، گفت یا هنرمندان معتاد باید ترک کنند یا بروند. همچنین زمانی که رضا شاه از وی خواست که برای مجالسشان گروه بفرستند و موسیقی اجرا کنند؛ ایشان گفتند که شما مهمان‌های خارجی را به مدرسه موسیقی دعوت کنید و ما با کمال میل برای آنها اجرا می‌کنیم اما کسی را برای اجرای موسیقی در مراسم‌های شام و این‌چنین نمی‌فرستیم! القصه استاد وزیری هم در آن دوران نتوانست زیاد در رادیو دوام بیاورد و زیرآب وی خورده شد.

    یک نکته دیگر که لازم میدانم در اینجا به آن اشاره کنم اینکه ما هنرمندان خوبی هم مانند هوشنگ ظریف، زنده‌یاد فرامز پایور، علی‌اکبر شکارچی و…. داشته‌ایم که از نظر اخلاقی زبانزد هستند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *